پیروزی ترامپ یک انقلاب محافظهکار جهانی است
الکساندر دوگین
7 نوامبر 2024
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا یک رویداد تاریخی با اهمیت جهانی است که با وقایع 1917 یا 1945 قابل مقایسه است. این آغاز یک تغییر اساسی در کل نظم جهانی است که نیاز به تحلیل و توضیح عمیق دارد. آری بسیاری در روسیه به عمد سعی کردند اهمیت این انتخابات را کم جلوه دهند؛ با این حال، این کار «برای اینکه چشم نخورند» انجام شد، زیرا مردم روسیه بسیار مراقب کلمات هستند و ترجیح میدهند هر چیزی را که به فکرشان میرسد نگویند و گاهی حتی تا حد امکان آن را پنهان میکنند.[1]
«مثل پوتین»
ما انتظار پیروزی ترامپ را داشتیم، روی آن حساب میکردیم، اگرچه بهطور خاص به آن اعتراف نکردیم. برعکس، آنها اغلب انتظارات خود را به طرق مختلف، از جمله تلاش برای آسیب نرساندن به شخص ترامپ، پنهان میکردند.
من تصور میکنم این دقیق همان چیزی است که بیانیه رئیسجمهور ما در مورد حمایت از هریس با آن مرتبط است: برای اینکه این موضوع را مخدوش نکنم، ترجیح میدهم برعکس آن را بگویم و برای اینکه کاندیدایی را که برای ما فرصت یک چشمانداز کاملا متفاوت و جدید جهت توسعه روابط با غرب، با ایالات متحده و به طور کلی توازن قوای جدید در جهان داشت، جایگزین نکنم.
ترامپ فقط یک نامزد جمهوری خواه نیست (و ابدا یک نامزد معمولی برای آمریکا، جمهوریخواهان و برای سیاست جهانی نیست)؛ ترامپ یک انقلاب جهانی است. انقلاب محافظهکار و این واقعیت که او پیشتر توانسته یک بار بیاید، سپس تمام ضربات دوران ریاست جمهوری بایدن را تحمل کند و اکنون دوباره در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود، یعنی اتفاقی نیست و اکنون هیچکس نمیتواند این را رد کند و بگوید که این فقط یک «شکست سیستم» است. نه، این یک روند است، این یک خط اساسیست.
ترامپ این روند را با انتخاب ونس به عنوان معاون خود، که برای اولین بار در سیاست آمریکا به طور مستقیم در چنین سطحی اعلام کرد که ایدئولوژی او «راست پسا لیبرال» است، تقویت کرد. «راست پسا لیبرال» حق واقعی است، کسانی که از ارزشهای سنتی دفاع میکنند و نه برای یک تجارت بزرگ. راست به معنای بنیادی، محافظهکاران راست است، راست «غیر لیبرال»، غیرلیبرال یا به قول خودش «پسا لیبرال» است و این واقعیت که ترامپ با ونس جوان با گرایش ایدئولوژیک به انقلاب محافظهکار پیروز شد، به این معنی است که این روند باقی مانده است.
اتفاقی که افتاد فقط یک تصادف نبود؛ به این دلیل که ترامپ در سالهای گذشته زندانی، کشته یا نابود نشده است. علیرغم این واقعیت که اکنون هشت سال است که همه دیوانههای دموکرات مدام او را «فاشیست» و «پوتینیست» خطاب میکنند و بنابراین، امروز میتوانیم با اطمینان بگوییم که «پوتینیسم» در ایالات متحده پیروز شده است: آمریکا رأی داد ... «ما کسی مانند پوتین را میخواهیم.»
نباید انتظار معجزه داشته باشید. اما کیف باید تسخیر شود
روسیه نباید از ترامپ و دولت جدیدش انتظار معجزه داشته باشد. ما باید در جنگ اوکراین پیروز شویم، تا کل خاک این کشور سابق را از دست رژیم نازی آزاد کنیم. صرف نظر از پیروزی ترامپ یا هر چیز دیگری، این الزام لغو نخواهد شد. همانطور که کنسول روم باستان کاتون بزرگ گفت: «کارتاژ باید نابود شود»، در مورد ما: «کیف باید گرفته شود» و نیروهای ما باید به لِویو[2] برسند و کل خاک اوکراین سابق را از یوغ نازیها آزاد کنند.
البته اینکه ترامپ چه شرایطی را به ما ارائه خواهد کرد نیز بسیار مهم است اما این هنوز دومین سوال در مورد چگونگی رسمی کردن پیشرفت بیشتر خود به سوی پیروزی است و در اینجا شما باید با ظرافت، زیرکی و هوشمندانه عمل کنید، اما با این درک که پیروزی بالاتر از همه چیز است.
در عین حال، ما باید به نحوه درک ترامپ از کیف توجه کنیم اما پسر ترامپ، دونالد جونیور، ونس، ایلان ماسک، و به ویژه تاکر کارلسون؛ یکی از برجستهترین چهرههایی که از ترامپ حمایت کرد، آشکارا رژیم نازی اوکراین را تحقیر میکنند. نسبتا با این باور که زلنسکی و حکومت نظامی او کاملا توسط دولت دموکرات ایجاد شدهاند و پشت سر آنها جهانیگراها هستند همان کسانی که غرب و ایالات متحده را به یک ماجراجویی شکست خورده در اوکراین کشاندهاند.
و کیف همانطور رفتار میکند که آنها با او رفتار کردند. بسیاری از افراد در پایگاه داده «مصلح»[3] که در روسیه ممنوع شده است، فهرست شدهاند؛ جایی که نازیهای کیف با خوشحالی اطلاعاتی در مورد دشمنان خود منتشر کرده و از افراد دعوت به تخریب فیزیکی آنها با روشهای تروریستی میکنند. دونالد ترامپ جونیور (پسر ترامپ) و تاکر کارلسون از قبل در آن جای گرفتهاند؛ یعنی بخش قابل توجهی از دولت آینده ترامپ، از دیدگاه رژیم نازی کیف، در معرض حذف هستند.
من فکر میکنم همه اینها خیلی زود به پایان میرسد. این یک امتناع مستقیم از حمایت از کیف نخواهد بود. بعید است که ترامپ فورا همه چیز را متوقف کند و به روسها بگوید: هر طور که میخواهید با این آشغالها برخورد کنید اما جمهوریخواهانی که به قدرت رسیدند برای مدتی جنگ اوکراین را فراموش خواهند کرد یا شاید برای همیشه. آنها میگویند که ما مشکلات دیگر و بسیار مهمتری داریم: زوال جامعه آمریکا، زوال طبقه حاکم، فساد افسارگسیخته، حمله به ارزشهای سنتی آمریکا.
در عین حال، ترامپ به احتمال زیاد از نتانیاهو و اقدامات تهاجمی او در خاورنزدیک حمایت خواهد کرد که البته برای جمعیت عرب منطقه خوب نیست. آمریکا همچنین جنگ تجاری خود با چین را تشدید خواهد کرد. شاید آنها جدیتر، از کره جنوبی در رویارویی با کره شمالی حمایت کنند. یعنی پیروزی ترامپ به معنای حل همه مشکلات نیست اما بدیهی است که او توجهات را از درگیری اوکراین طبق اساسیترین ملاحظات عملگرایانه، منحرف خواهد کرد زیرا هیچ سودی برای آمریکا و شخص ترامپ ندارد.
بدیهی است که ترامپ بایدن را مقصر هر اتفاقی میداند. حتی ممکن است که بایدن، کامالا هریس و کل گروه آنها که حمام خون در اوکراین به راه انداختند محاکمه شوند یا شاید به آنها رحم کنند. این یک سوال دیگر است. اما خود اوکراین در زمان ترامپ و ونس به جایگاه پانزدهم در میان اولویتهای سیاست کاخ سفید خواهد رفت و این به ما فرصتی میدهد که باید از آن استفاده کنیم.
فرض کنیم، ترامپ میتواند اولتیماتوم به نسبت سختی را برای مسکو صادر کند تا ما فوری عملیات نظامی ویژه را متوقف کنیم، اما این بعید است زیرا او که یک واقعگرا و عملگرا محسوب میشود، به خوبی میداند که پوتین با این موضوع موافقت نخواهد کرد و آن وقت چه خواهد شد؟ او قول داده بود که جنگ را متوقف کند، اما این کار را نکرد. بنابراین بهتر است این وعدهها را تا پیروزی خود فراموش کنیم.
ترامپ درگیر بیرون کردن شیاطین از رژیم شیطانصفت کیف نخواهد شد بلکه ما خودمان باید با این نازیسم واقعی بجنگیم، این سرنوشت، امتحان و تراژدی ماست و خود ما باید آن را حل کنیم. در مورد کل جهان، ورود ترامپ تنها راه اجتناب از جنگ جهانی، آخرالزمان هستهای و حرکت به سمت ساختن جهانی چند قطبی بدون درگیری رودررو با هژمونی غرب است. ترامپ دیدگاه خود را در مورد اینکه چگونه آمریکا باید دوباره بزرگ باشد دارد، نه از طریق جهانیگرایی، نه از طریق امپریالیسم دموکراتیک، نه از طریق تحمیل یک مدل واحد بر همه ملتها، که لیبرالها و دموکراتها سعی کردند در درجه اول بر جامعه آمریکا تحمیل نمایند.
انشعاب «دولت عمیق»
ترامپ نمیتوانست برنده شود، یا بهتر است بگوییم، اگر به خاطر انشعاب در «دولت عمیق» ایالات متحده نبود، هیچ کس قادر نبود او را به عنوان برنده به رسمیت بشناسد. در آستانه انتخابات، مقاله من در مورد این انشعاب در مجله محافظهکار مشهور آمریکایی Man’s World منتشر شد درباره اینکه «طرح الف» جهانیگرا که همه نامزدهای قبلی دموکرات و جمهوریخواه از آن پیروی کردند، به بنبست رسیده است.
در نتیجه، امروز ترامپ فرصتی کمیاب برای اجرای «طرح ب» مربوط به نظم جهانی چندقطبی منصفانه را در دست دارد و بنابراین، برگزاری پیروزمندانه اخیر اجلاس بریکس در قازان نه تنها یک ژست باشکوه، بلکه مداخلهای موثر در انتخابات آمریکا بود. ترامپ کارت سفید را از «دولت عمیق» دریافت کرد تا استراتژی متفاوتی را برای حفظ رهبری آمریکا در جهان امتحان کند؛ استراتژی که با رویارویی مستقیم با جهان چندقطبی همراه نباشد.
به صورت موجز، مهم است که درباره ایدئولوژی ترامپ صحبت کنیم. او لیبرال نیست، جهانیگرا نیست، او برخلاف روندی است که غرب جهانی امروز دنبال میکند: الجیبیتی، پساانسانگرایی، فقدان اخلاق و انحطاط کامل. اما در این گرایش به سوی واقعیتی پساانسانگرایانه و پسا جنسیتی، قویترین مراکز ایدئولوژیک، اقتصادی، مالی و فرهنگی درگیرند؛ برنارد آنری لوی،[4] یووال هراری،[5] کلاوس شواب،[6] نه تنها دموکراتهای آمریکایی، بلکه نخبگان لیبرال جهانی همه کشورها. تصادفی نیست که یووال هراری گفت که پیروزی ترامپ به معنای «پایان همه چیز» است. این یک فاجعه جهانی برای آنچه لیبرالها تنها مسیر توسعه میدانند خواهد بود و این فاجعه از قبل فرا رسیده است؛ فاجعه حاملان روند شیطانی.
پس چه میشود؟
در این شرایط برای ما مهم است که خودمان را فراموش نکنیم، حاکمیت خود را تقویت کرده و در نهایت ستون ششم را از حامیان توسعه لیبرال جهانی پاک کنیم و با تلاشهای بیشتر شروع به دفاع از ارزشهای خود و ساختن جهانی چندقطبی بر اساس حاکمیت تمدنهای دولتی میکنیم.
روسیه باید قاطعانه خود را به عنوان یک قطب تقویت کند و در آن صورت ترامپ واقعگرا دیر یا زود مجبور به اعتراف به این موضوع خواهد شد. این پیروزی ما خواهد بود و آینده ما را تضمین میکند؛ آینده دشوار، اما مستقل روسیه.
منبع:
[1] در زبان روسی این مفهوم هنگامی بکار میرود که افراد نمیخواهند تا اتفاقی قطعی نشده آن را بیان کنند.
[2] شهری در غرب اوکراین 70 کیلومتری مرز لهستان
[3] مصلح وبسایت اوکراینی که ضد صداهای طرفدار روسیه است و قرار گرفتن در لیست سیاه در Peacemaker میتواند عواقب جدی از جمله خطر کشته شدن داشته باشد.
[4] شخصیت رسانهای و نویسنده فرانسوی و از رهبران جنبش فیلسوفان نو است.
[5] یووال نوح هراری تاریخدان و نظریهپرداز از دانشگاه عبری اورشلیم
[6] کلاوس شواب اقتصاددان آلمانی و بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد
نظر شما