آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

سینمای روسیه از اولین فیلم‌های صامت اوایل قرن بیستم تا آوانگارد شوروی، دوران طلایی سینمای مؤلف و فیلم‌های پرفروش، سریال‌ها و مستندهای مدرن، راه درازی را پیموده است. سینمای امروز شامل ژانرها و قالب‌های بسیاری، از تاریخی گرفته تا فانتزی است و آینده آن در توسعه بیشتر فناوری، همکاری‌های بین‌المللی و جستجوی اشکال جدید داستان‌سرای پیش‌بینی می‌شود.

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

اولین فیلم

سینمای روسیه از اولین فیلم‌های صامت اوایل قرن بیستم تا آوانگارد شوروی، دوران طلایی سینمای مؤلف و فیلم‌های پرفروش، سریال‌ها و مستندهای مدرن، راه درازی را پیموده است. سینمای امروز شامل ژانرها و قالب‌های بسیاری، از تاریخی گرفته تا فانتزی است و آینده آن در توسعه بیشتر فناوری، همکاری‌های بین‌المللی و جستجوی اشکال جدید داستان‌سرای پیش‌بینی می‌شود.

آغاز سینما در روسیه با اولین نمایش فیلم در ۴ مه ۱۸۹۶ در نظر گرفته می‌شود. اولین فیلم بلند روسی «پونیزووایا ولنیتسا»[1] (درباره استنکا رازین) در اکتبر ۱۹۰۸ اکران شد و آغاز تاریخ سینمای ملی را رقم زد. این «فیلم» توسط عکاس مبتکر و «اولین فیلمبردار» الکساندر اوسیپوویچ درانکوف[2] ساخته شد.

پس از پونیزووایا ولنیتسا، فیلم‌های دیگری از جمله «ابله» و «مرگ ایوان مخوف» اکران شدند.

دوران شوروی

این دوران کارگردانان درخشانی مانند سرگئی آیزنشتاین[3]و فیلم‌های برجسته‌ای مانند «رزم‌ناو پوتمکین»[4]را به جهانیان هدیه داد. در این دوره، آثار نمادین در ژانر سینمای آوانگارد و همچنین فیلم‌های کلاسیکی که به بخشی از فرهنگ جهانی تبدیل شده‌اند، خلق شدند.

از آن پس، کلمات «دوربین! اکشن!» با فرکانس رشک‌برانگیزی شنیده می‌شد. از شاهکارهای سرگئی آیزنشتاین، یاکوف پروتازانوف،[5] الکساندر داوژنکو،[6] لف کولشوف[7] و دیگر «فیلم‌های صامت بزرگ» گرفته تا اولین فیلم‌های ناطق. قابل توجه است که سینمای روسیه به لطف تلاش‌های نیکلای اک،[8] که «جاده زندگی» را در سال ۱۹۳۱ فیلمبرداری کرد، و «گرونیا کورناکووا» در سال ۱۹۳۶، شروع به صحبت کرد و رنگ و بویی به خود گرفت.

همزمان با سینمای داستانی و مستند، یعنی حتی قبل از انقلاب، انیمیشن روسی متولد شد. با این حال، اولین کارتون واقعی «اسباب‌بازی‌های شوروی» اثر ژیگا ورتوف[9] (۱۹۲۴) در نظر گرفته می‌شود. تاریخ بعدی انیمیشن به طور جدایی‌ناپذیری با نام پیشگامانی همچون خواهران برومبرگ،[10]اُلگا خداتاوا؛[11]طراحان تولید افسانه‌های انیمیشن، اقتباس‌های سینمایی از آثار چوکوفسکی، مارشاک، سرگئی میخالکوف، بنیانگذاران «سایوزمولتفیلم»، پیوند خورده است، همچنین با والت دیزنی، که نسخه‌ای از کارتون خود درباره میکی موس را در سال ۱۹۳۵ به اولین جشنواره فیلم مسکو فرستاد و بدین ترتیب انقلابی واقعی در انیمیشن شوروی ایجاد کرد.

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

نمایی از فیلم «رزم‌ناو پوتمکین»

دهه ۱۹۳۰، سال‌های صدا، به دوران پیروزی رئالیسم سوسیالیستی در سینما تبدیل شد و جایگزین آزمایش‌های سینمایی و سینمای آوانگارد آزاد (حتی اگر پاسخگوی مطالبات ایدئولوژیک باشد) روسیه در آغاز قرن بود. کارگردانان مجبور به سازگاری بودند: بزرگترین آنها توانستند تلاش‌های هنری خود را با «سیاست حزب» ترکیب کنند؛ به عنوان مثال، «سلطان کمدی» گریگوری الکساندروف[12]و منبع الهام او لوبوف اورلووا،[13] که نامشان نه تنها با تولد یک ژانر جدید، بلکه با ورود موسیقی به پرده سینما نیز مرتبط است.

سینماتوگرافی قرن بیستم در روسیه درخشان‌ترین دوره در تاریخ سینمای روسیه است. دوران رئالیسم اجتماعی؛ ۱۹۳۱-۱۹۴۰ تاریخ سینما در روسیه در این دوره با یک رویداد بزرگ آغاز می‌شود؛ همراهی صدا در سینمای روسیه ظاهر شد. رژیم تمامیت‌خواهی که در آن زمان حاکم بود، تقریباً هر فیلمی را کنترل می‌کرد. به همین دلیل است که وقتی آیزنشتاین مشهور به وطن خود بازگشت، نتوانست فیلم جدیدش را اکران کند. کارگردانان با سانسور شدید سینما در روسیه مواجه بودند، بنابراین برگزیدگان دهه ۱۹۳۰ کسانی بودند که نه تنها بر سینمای ناطق تسلط یافتند، بلکه توانستند اسطوره‌شناسی ایدئولوژیک انقلاب را نیز بازآفرینی کنند.

در واقعیت، همه چیز به آن اندازه که در نگاه اول به نظر می‌رسد غم‌انگیز نبود. استالین فهمید که با فیلم‌های «ایدئولوژیک» نمی‌توان به جایی رسید. این بهترین ساعت کارگردان مشهور گریگوری الکساندروف بود که به یک پادشاه واقعی کمدی تبدیل شد.

موسیقی جاز برای اولین بار در سینمای شوروی در سال ۱۹۳۴ در فیلم «رفقای شاد» ساخته گریگوری الکساندروف شنیده شد. داستان ساده چگونگی تبدیل شدن چوپان کوستیا به رهبر ارکستر جاز و خانه‌دار آنیوتا به خواننده، موفقیت بزرگی در بین مخاطبان بود. نه تنها در اتحاد جماهیر شوروی بلکه این فیلم در خارج از کشور با عنوان «مسکو می‌خندد» و به سرعت محبوبیت یافت.

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

تصویری از فیلم «ما اهل جازیم»

گروه جاز لئونید اوتسوف[14]در این فیلم شرکت داشت و خود لئونید اوسیپوویچ نقش کوستیا را بازی کرد. نقش آنیوتا را البته لوبوف اورلووا، بازی کرد. کارن شاهنظروف،[15] وقتی «ما اهل جازیم» را شروع کرد، در ابتدا می‌خواست فیلمی درباره لئونید اوتسوف جوان بسازد اما در نهایت، قهرمان به کوستیا ایوانوف تبدیل شد و از اوتسوف فقط نام شخصیتش را از «رفقای شاد» گرفت.

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

دهه بعدی، دهه ۱۹۴۰، دشوارترین دهه در تاریخ سینمای شوروی بود. جنگ، اگرچه دلیل آغاز دوران موسوم به «تصاویر کوچک» شد، اما فیلمسازان را متوقف نکرد و ژانر و تمرکز موضوعی کار آنها را تغییر داد.

در طول جنگ جهانی دوم، بسیاری از مؤسسات فرهنگی به فعالیت خود ادامه دادند: کارکنان موزه، آثار ارزشمند نمایشگاهی را جمع‌آوری و در مکانی جدید انبار کردند، تئاترها و مدارس باله در مناطق تخلیه‌شده تمرین و اجرا می‌کردند و استودیوهای فیلم‌سازی می‌ساختند.

وقتی ارتش آلمان در حومه پایتخت است و تمام منابع کشور صرف مبارزه با دشمن می‌شود، به نظر می‌رسد که دیگر زمانی برای فیلم ساختن نیست. اما کارگردانان، فیلمبرداران و بازیگران هم در لنینگراد محاصره شده و هم در دفاع از مسکو به کار خود ادامه دادند. در نوامبر ۱۹۴۱، موس‌فیلم و لن‌فیلم تخلیه و در آسیای مرکزی به کار خود ادامه دادند و استودیوی فیلم‌سازی مرکزی متحد فیلم‌های بلند بر اساس استودیوی آلماتی سازماندهی شد (این استودیو 80 درصد از کل فیلم‌های منتشر شده در کشور را در طول سال‌های جنگ تولید می‌کرد، استودیوی سویوزدت‌فیلم در دوشنبه شروع به کار کرد.)

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

استودیوهای فیلم شوروی در حال تخلیه

بنابراین، دو استودیوی اصلی فیلم‌سازی کشور که دهه‌ها با هم رقابت می‌کردند، خود را زیر یک سقف یافتند. در شرایط دشوار تخلیه، دشمنی‌های قبلی باید بدتر می‌شدند، اما همه چیز برعکس شد. لن‌فیلم و موس‌فیلم طوری شروع به کار کردند که انگار تمام عمرشان را با هم فیلم ساخته‌اند.

در واقعیت، همه چیز به آن اندازه که در نگاه اول به نظر می‌رسد غم‌انگیز نبود. استالین فهمید که با فیلم‌های «ایدئولوژیک» نمی‌توان به جایی رسید. این بهترین ساعت کارگردان مشهور گریگوری الکساندروف بود که به یک پادشاه واقعی کمدی تبدیل شد.

در آغاز جنگ جهانی دوم، به فیلمسازان وظیفه ایدئولوژیک داده شد؛ بالا بردن روحیه ارتش و مردم، القای اعتماد به پیروزی قریب‌الوقوع و اجتناب‌ناپذیر. مهم‌ترین جایگاه توسط فیلم‌های خبری اشغال شده بود که به سرعت در مورد روند عملیات نظامی، کار رزمندگان و زندگی کشور در شرایط جنگ روایت می‌کردند. گروه‌های فیلمبرداری خط مقدم از فیلمبرداران تشکیل شده بودند که نبردها و زندگی سربازان را برای انتشار منظم در فیلم‌های خبری ضبط می‌کردند.

پایان دهه 40، پیگیری هر فیلم بسیار دشوار بود، بنابراین دولت شوروی به این اصل پایبند بود: بهتر است کمتر، اما بهتر، به طوری که در بهترین سنت‌های «رئالیسم سوسیالیستی» قرار گیرد. فیلم‌های زیر به شاهکارهای آن زمان تبدیل شدند: «نبرد استالینگراد»، «ژوکوفسکی»، «بهار»، «قصه‌های کوبایی». توسعه سینما در روسیه در آن سال‌ها بر اساس شخصیت استالین بود.

«ذوب شدن یخ‌ها»

1950-1968 ذوب شدن واقعی یخ‌های سینما پس از مرگ استالین آغاز شد. نیمه دوم دهه پنجاه نه تنها از نظر افزایش شدید تولید فیلم، بلکه از نظر ظهور کارگردانان و بازیگران جدید، به یک رونق واقعی در سینما تبدیل شد.

این دوره برای سینمای روسیه بسیار موفق بود.

در نیمه دوم دهه ۵۰  میلادی، با آغاز دوران آب شدن یخ‌ها، می‌توان گفت سینمای شوروی تولدی دوباره را تجربه کرد. فیلم «درناها پرواز می‌کنند» ساخته میخائیل کالاتوزوف[16]اولین و همچنان تنها پیروزی این کشور را در جشنواره فیلم «کن» به ارمغان آورد.

در همان زمان، گریگوری چوخرای[17]و مارلن خوتسیف[18]اولین بازی خود را انجام دادند، میخائیل روم فیلم «نه روز از یک سال» خود را فیلمبرداری کرد. روی پرده‌ها، دوباره می‌توانستید کمدی‌هایی کاملاً متفاوت را تماشا کنید که توسط ستارگان افسانه‌ای تصویربرداری شده بودند و اقتباس‌های سینمایی از آثار کلاسیک ادبی بودند از جمله «جنگ و صلح» سرگئی بوندارچوک،[19] فیلمی که برنده جایزه «اسکار» شد.

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

تصویری از فیلم «بازوی الماس»

در دهه ۶۰ میلادی بود که آندری تارکوفسکی[20]اولین شاهکارهای خود، «کودکی ایوان و آندری روبلف» را فیلمبرداری کرد و همزمان یوری گاگارین به فضا پرواز کرد و رویاهای آینده‌نگرانه فضا به واقعیت تبدیل شدند. آب شدن یخ‌ها هم برای کشور و هم برای سینمای داخلی در سال ۱۹۶۸، همزمان با ورود نیروهای شوروی به چکسلواکی، به پایان رسید.

نمادهای تارکوفسکی

نقل‌قول‌هایی از فیلم‌های آندری تارکوفسکی، یادآور کارگردانانی از نسل‌ها و ملیت‌های مختلف است. برخی از موتیف‌ها و تصاویر، که از آثار او سرچشمه گرفته‌اند، در دیگری بسط یافته شدند. خانه، معبد، آینه، درخت، باران، اسب‌ها، سیب‌ها از ویژگی‌های اساسی فیلم‌های تارکوفسکی هستند.

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

تصویری از فیلم «آینه»

«آینه»

به گفته بسیاری از کارشناسان، این عنوان فیلم اصلی آندری تارکوفسکی است. اما اولین آینه در اولین فیلم این کارگردان، فیلم کوتاه «زمین اسکیت و ویولن» ظاهر شد. شخصیت اصلی این فیلم غنایی، پسری هفت ساله، به انعکاس خود در ویترین آینه‌ای مغازه نگاه می‌کند و خود را در پس‌زمینه زندگی می‌بیند. به طور کلی، این کلید کار تارکوفسکی است. نگاه او همیشه به درون، به اعماق حافظه، به هزارتوهای وجدان معطوف است.

در این میان، رویاهای فیلمسازان از فضا را نباید فراموش کرد. فیلم‌های علمی تخیلی، به ویژه فیلم‌های فضایی، در اتحاد جماهیر شوروی بسیار محبوب بودند..

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

تصویری از فیلم «جوانان در کیهان»

به مُد بپردازیم که در سینمای شوروی نیز نفوذ داشت. تاریخ مد، با اعتماد به نفس در یک مارپیچ حرکت می‌کند و از فصلی به فصل دیگر، به بازنگری در مورد موفقیت‌های اثبات‌شده می‌پردازد. طرح‌های آشنا از دهه‌های 1950، 1960، 1970 و 1980، طراحان مد مدرن را برای خلق مجموعه‌های جدید، از جمله آنهایی که از برجسته‌ترین و به یاد ماندنی‌ترین تصاویر فیلم‌های قرن بیستم الهام می‌گیرند، تشویق می‌کرد.

سینمای داخلی شوروی از سینمای غربی عقب نمانده است و به لباس‌های انقلابی «صبحانه در تیفانی» و «باربارلا» با تصاویر آینده‌نگرانه «مهمان از آینده» یا شیک‌پوشی ورزشی که شخصیت‌های فیلم «بازوی الماس» ماهرانه از آن بهره‌مند می‌شوند، پاسخ می‌دهد: اگر می‌خواهید شیک به نظر برسید، نگاهی دقیق به قهرمانان فیلم‌های مورد علاقه خود بیندازید. ما مطمئن هستیم که شما چیزی برای یادگیری از آنها دارید.

با وجود این واقعیت که بسیاری از فیلم‌های دهه ۱۹۷۰ کنار گذاشته شدند و برخی دیگر، اگر هم اکران می‌شدند، تعدادشان کم بود، برخی از شاهکارها همچنان روی پرده سینماها رفتند؛ در مورد فیلم‌هایی صحبت می‌کنیم که همه باید ببینند، به کارگردانی گلب پانفیلوف،[21]واسیلی شوکشین،[22]نیکیتا میخالکوف،[23]رولان بیکوف.[24]در این سال‌ها بود که فیلم «مسکو به اشک‌ها اعتقاد ندارد» ساخته ولادیمیر منشوف[25]اکران شد که در نهایت برنده جایزه اسکار گردید. گیدایی، دانلیا و ریازانوف به ساخت کمدی‌های گیشه خود ادامه دادند و تماشاگران نه برای فیلم‌ها، بلکه برای نام‌ها به سینماها می‌رفتند؛ آندری میرونوف،[26]آناتولی پاپانوف،[27]لودمیلا گورچنکو،[28]یوگنی لئونوف،[29] یوری بوگاتیرف،[30] الکساندر کایدانوفسکی.[31]

پروستریکای دهه ۸۰ و سپس دهه ۹۰ نه تنها بسیاری از کارگردانان، بلکه به نظر می‌رسد زبان سینمایی که آنها طی سال‌های متمادی توسعه داده بودند را نیز پشت سر گذاشت. اولین موج لیبرال، بسیاری از فیلم‌های شوروی را که مدت‌ها ممنوع بودند، از قفسه‌ها بیرون کشید و با فیلم «آسا»[32]اثر سرگئی سولوویف،[33]موسیقی راک از پرده سینماها به صدا درآمد.

با این حال، همین موج بعدها حجم عظیمی از فیلم‌های ژانر بی‌کیفیت را به ساحل آورد، طوری که بینندگان به طور فزاینده‌ای سالن‌های ویدیویی را ترجیح می‌دادند که مانند قارچ‌های پس از باران در پهنه وسیع سرزمین مادری‌شان رشد می‌کردند، جایی که فیلم‌های پرفروش غربی از کاست‌ها نمایش داده می‌شدند. علاقه به سینمای داخلی کمرنگ شد، اما برعکس، جشنواره‌های فیلم خارجی با کمال میل فیلم‌های روسی را در برنامه‌های خود پذیرفتند؛ جوایز توسط فیلم‌های نیکیتا میخالکوف، گلب پانفیلوف، پاول لونگین[34]دریافت شد.

صحبت از جایزه‌های جهانی شد، قدیمی‌ترین جایزه سینمایی تاریخ جهان، اسکار، اولین بار در سال ۱۹۲۹ اهدا شد. اولین برنده آن، کارگردان آمریکایی، اهل امپراتوری روسیه، لوئیس مایلستون[35]بود. در طول هشت دهه از عمر این جایزه، فیلمسازان شوروی و سپس روسیه شش بار این تندیس را برنده شدند. بیایید فیلم‌های داخلی برنده اسکار را با ناتالیا لتنیکووا به یاد بیاوریم؛ «شکست سربازان آلمانی در نزدیکی مسکو».

اولین تقدیر از سراسر جهان توسط مستندسازان شوروی دریافت شد. در سال ۱۹۴۳ بود: جایزه اسکار به فیلم مستند «شکست سربازان آلمانی در نزدیکی مسکو» اهدا شد. در نوامبر ۱۹۴۱ به دستور استالین، ۱۵ فیلمبردار خط مقدم شروع به فیلمبرداری از وقایع نبردها برای پایتخت شوروی کردند. زیرزمین استودیو به سربازخانه تبدیل شد، جایی که گروه فیلمبرداری به سرپرستی کارگردانان لئونید وارلاموف[36]و ایلیا کوپالین[37]در آن زندگی می‌کردند. ۲۳ فوریه ۱۹۴۲، این فیلم اکران شد و یک سال بعد، جایزه اسکار را در بخش «بهترین فیلم مستند» دریافت کرد. امروزه، این فیلم قبل از هر چیز، یک سند تاریخی ارزشمند از جنگ جهانی دوم برای روسیه به حساب می‌آید.

«جنگ و صلح»

این فیلم حماسی یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان در قرن بیستم است. سرگئی بوندارچوک، کارگردان، شش سال روی این فیلم کار کرد. صحنه‌های نبرد در مقیاس بزرگ نیاز به رویکردی نوآورانه داشت: نبرد بورودینو با دوربینی که روی یک پایه ۱۲۰ متری نصب شده بود، فیلمبرداری شد. برای خلق فضای اولین رقص ناتاشا روستوا، فیلمبردار آناتولی پتریتسکی با دوربین روی غلتک‌ها ایستاد. این فیلم موفقیت چشمگیری داشت، اما کارگردان به مراسم اسکار نیامد: او در حال کار روی یک فیلم جدید بود. تندیس «بهترین فیلم خارجی» را لیودمیلا ساولیوا[38]دریافت کرد.

«درسو اوزالا»

اقتباسی سینمایی از آثار ولادیمیر آرسنیف، دانشمند، کاشف و نویسنده خاور دور. گروه بین‌المللی فیلم به دلیل موانع زبانی و تفاوت‌های فرهنگی، دوران سختی را سپری کردند. آکیرا کوروساوا، کارگردان موشکاف، می‌توانست آنها را مجبور کند که به دلیل تاب برداشتن الوارها یا آویزان کردن برگ‌هایی که یک شبه روی درختان افتاده بودند، یک کلبه ساختگی را بازسازی کنند. این اولین فیلم کوروساوا به زبان خارجی بود و این فیلم جایزه اسکار ۱۹۷۶ را در این بخش دریافت کرد. فیلمسازانی از فنلاند، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و پرو نیز جوایز خود را به این اثر اهدا کردند.

«مسکو به اشک‌ها اعتقاد ندارد»

در سال ۱۹۸۰، داستان فتح پایتخت توسط کاترینا تیخومیرووا و دوستانش تقریباً ۹۰ میلیون بیننده داشت. این فیلم به صدر جدول گیشه تبدیل شد، اگرچه کارگردان ولادیمیر منشوف در ابتدا می‌خواست از ساخت آن امتناع کند. نقطه عطف، صدای زنگ ساعت بود که زندگی شخصیت اصلی را به دو نیمه و فیلم را به دو قسمت تقسیم کرد. خط داستانی، عامل اصلی شروع فیلمبرداری منشوف بود. کارگردان برای دریافت جایزه اسکار نرفت، علاوه بر این، او از یک برنامه تلویزیونی از این جایزه معتبر مطلع شد. منشوف تنها در سال ۱۹۹۹ تندیس خود را برای «بهترین فیلم خارجی زبان» دریافت کرد.

«سوخته از آفتاب»

درام روسی-فرانسوی داستان یک خانواده مجرد در پس‌زمینه یک چشم‌انداز ییلاقی و تحولات تاریخی. فیلمنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر نقش اول - نیکیتا میخالکوف. بازیگر زن، پس از اطلاع از فیلمبرداری فیلم، خود را برای نقش ماروسیا پیشنهاد داد. این فیلم که درباره وقایع سال ۱۹۳۶ با صدای تانگوی نوستالژیک بود، نمایشنامه‌نویس بریتانیایی، پیتر فلانری، را چنان تحت تأثیر قرار داد که نمایشنامه‌ای با همین نام برای تئاتر ملی سلطنتی لندن نوشت. این فیلم در سال ۱۹۹۴ جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره فیلم کن و یک سال بعد، جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کرد.

در پایان دهه 80، جامعه در حال ورود به دوران تلویزیون بود، فیلم‌های آمریکایی وارد بازار داخلی می‌شدند و حضور در سینما به شدت کاهش یافت. با وجود کاهش توجه بینندگان به فیلم‌های روسی، در غرب، کارگردانان روسی در بسیاری از جشنواره‌های بین‌المللی به عنوان مهمان پذیرفته شدند.

سال ۱۹۹۱ به آخرین مرحله از موجودیت اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد و این موضوع در سینما نیز منعکس گردید.

مفهوم سانسور عملاً وجود نداشت و هر چیزی را که می‌خواستید می‌توانستید در قفسه‌های فروشگاه‌های تخصصی پیدا کنید. سینمای داخلی در بین مردم تقاضا نداشت، فیلم‌ها برای مخاطبان انبوه به صورت غیرحرفه‌ای و با تولید ضعیف ساخته می‌شدند.

سینمای پس از شوروی 2010-1990

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر سینمای داخلی تأثیر گذاشت و سینمای روسیه برای مدت طولانی رو به زوال بود. ورشکستگی سال 1998 به شدت به کارگردانان ضربه زد و بودجه تولید فیلم کاهش یافت. برای اینکه سینما خراب نشود و حداقل فرصتی برای توسعه داشته باشد، استودیوهای کوچک خصوصی فیلم افتتاح شدند. کمدی‌های پرفروش آن زمان؛ «شرلی-میرلی»، «ویژگی‌های شکار ملی» و همچنین فیلم‌های «دزد» و «دوباره، دوباره!» بودند. سینمای روسیه در دهه 90 دوران سختی را پشت سر می‌گذاشت.

آنچه باید درباره سینمای روسیه دانست

نمایی از فیلم «برادر»

فیلم «برادر» که در سال 1997 توسط الکسی بالابانوف[39] اکران شد، در سینمای روسیه غوغایی به پا کرد. دهه 2000 با تولد شرکت‌های فیلمسازی که فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی تولید می‌کردند، مشخص شد. محبوب‌ترین آنها «آمدیا»، «کوستافیلم» و «فوروارد-فیلم» بودند. سریال‌های جنایی مانند «خیابان‌های چراغ‌های شکسته»، «راهزن پترزبورگ» و غیره از موفقیت ویژه‌ای در بین بینندگان برخوردار شدند. چنین سریال‌هایی واقعیت‌های دهه 90 دشوار را منعکس می‌کردند. سریال‌های ملودرام مانند «حلقه ازدواج» و «کارملیتا» در بین مخاطبان زن محبوبیت پیدا کردند.

سال ۲۰۰۳ فیلم‌های انیمیشن فوق‌العاده و کاملاً سودآوری مانند «اسمشاریکی»، «ماشا و خرس»، «لونتیک و دوستانش» را به جهانیان هدیه داد. سینما به تدریج از یک بحران طولانی بهبود یافت و در سال ۲۰۱۰، ۹۸ فیلم بلند و در سال ۲۰۱۱، ۱۰۳ فیلم اکران شد. کلیسای ارتدکس روسیه تلاش‌های قابل توجهی برای احیای سینمای داخلی انجام داد که به لطف آنها فیلم‌هایی مانند «جزیره»، «پاپ»، «هورد» اکران شدند. سال ۲۰۱۰ را باید سال ایجاد موج جدیدی از «رئالیسم شهری» در سینمای روسیه دانست. ریشه‌های این روند در سینمای شوروی ریشه دارد، جایی که آنها به دنبال نشان دادن زندگی عادی یک فرد عادی به مخاطب بودند. چنین فیلم‌هایی شامل «تمرین در زیبایی»، «کاراکی»، «آنچه مردان درباره‌اش صحبت می‌کنند» و غیره هستند.

از دهه 90 تا به امروز، جمهوری‌های فدراسیون روسیه در حال تشکیل سینمای خود بوده‌اند. این فیلم‌ها توزیع محلی دارند، زیرا به زبان‌های ملی جمهوری‌ها فیلمبرداری می‌شوند و در برخی مناطق، محبوبیت چنین فیلم‌های محلی بیشتر از فیلم‌های پرفروش مدرن آمریکایی است.

سینمای مدرن

در روسیه امروزه، سینمای روسیه ماهیتی سرگرم‌کننده دارد و در واقع، 95 درصد فیلم‌ها در این ژانر اکران می‌شوند. این روند به سادگی توضیح داده می‌شود؛ سود و رتبه‌بندی بالا در تلویزیون. سینمای مدرن روسیه با طیف گسترده‌ای از ژانرها، از کمدی‌ها و ملودرام‌ها گرفته تا درام‌های تاریخی بزرگ و فیلم‌های علمی تخیلی پرفروش، نمایش داده می‌شود.

فیلم‌های مستند جدی

امروزه، فیلم‌های مستند به طور فزاینده‌ای در حال توسعه هستند که در آن‌ها جنبه‌های مختلف تاریخ، فرهنگ و جامعه بررسی می‌شود و طرفداران بسیاری در سراسر روسیه دارد.

سریال‌های تلویزیونی و پلتفرم‌های پخش آنلاین

سریال‌های تلویزیونی روسی بسیار محبوب هستند، از جمله سریال‌های مرتبط با سفر در زمان، خانوادگی و تاریخی. بسترهای نمایش فیلم و سریال در روسیه در سال‌های اخیر رونق خوبی پیدا کرده و بسیاری از شهروندان مشترک این پلتفرم‌ها هستند. معروف‌ترین و پرطرفدارترین آنها؛ «پرایمر»، «اوکو»، «کینوپوییسک» و «ای وی» را می‌توان نام برد.

نکته قابل توجه در ساخت فیلم یا سریال در روسیه، تمرکز بر محوریت خانواده در چند سال اخیر است. نشان ندادن استفاده از سیگار توسط شخصیت اصلی نیز از جمله موارد قابل تمایز با سینمای سایر کشورها محسوب می‌شود.

آینده سینما

پیشرفت فناوری با آینده سینمای روسیه در ارتباط است. مانند کل جهان، با توسعه فناوری‌های جدید، واقعیت مجازی و افزوده، هوش مصنوعی، که امکانات جدیدی را برای فیلمسازی فراهم می‌کند، فیلمسازان روسیه نیز از آنها بی‌بهره نخواهند بود.

همکاری بین‌المللی

گسترش همکاری‌های بین‌المللی و تولید مشترک فیلم‌ها به فیلمسازان روسی اجازه می‌دهد تا وارد بازار جهانی شوند و از این منظر، ظرفیت همکاری در این عرصه بالاست و تهیه‌کنندگان و کارگردانان ساخت فیلم در روسیه به دنبال استفاده از ظرفیت‌های سایر کشورها (پس از بحران اوکراین کشورهای شرقی) برای تولید مشترک یا بهره‌مندی از بازیگران و لوکیشن‌های خارجی هستند.

منابع استفاده شده:

https://kinotura.ru/pages/istoriya_kino

https://www.culture.ru/s/god_kino/

 

[1] . Ponizovaya Volnitsaاولین فیلم بلند روسی است که به کارگردانی الکساندر درانکوف بر اساس فیلمنامه‌ای از واسیلی گونچاروف در ۱۵ اکتبر ۱۹۰۸ اکران شد. این فیلم برای اولین بار در سنت‌پترزبورگ در تئاتر آکواریوم به نمایش درآمد و به طور سنتی تاریخ تولد فیلم‌های بلند روسی محسوب می‌شود.

[2] . الکساندر اوسیپوویچ درانکوف (۲۹ ژوئیه ۱۸۷۹، - ۳ ژانویه ۱۹۴۹) تهیه‌کننده، فیلمبردار، کارگردان و عکاس روسی، یکی از پیشگامان سینمای روسیه و چهره‌ای برجسته از دنیای پایتخت پیش از انقلاب بود. بنیانگذار اولین استودیوی فیلم روسیه (۱۹۰۷).

[3] . سرگئی میخائیلوویچ آیزنشتاین (۱۰ ژانویه  ۱۸۹۸ - ۱۱ فوریه1948)؛ کارگردان تئاتر و فیلم شوروی، هنرمند، فیلمنامه‌نویس، نظریه‌پرداز هنر، دکترای تاریخ هنر، استاد دانشگاه سینماتوگرافی روسیه (وگیک).

[4] . «رزم‌ناو پوتمکین» یک فیلم بلند تاریخی صامت است که توسط کارگردان سرگئی آیزنشتاین در سال ۱۹۲۵ فیلمبرداری شده است. این فیلم بارها در سال‌های مختلف به عنوان بهترین یا یکی از بهترین فیلم‌های تمام دوران به انتخاب مردم بر اساس نتایج نظرسنجی‌های منتقدان، کارگردانان فیلم و عموم مردم شناخته شده است.

[5] . یاکوف الکساندروویچ پروتازانوف (۲۳ ژانویه - ۸ اوت ۱۹۴۵) کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر شوروی بود؛ یکی از کسانی که در خاستگاه سینمای روسیه قرار داشت.

[6] . الکساندر پتروویچ داوژنکو ؛ ۱۱ سپتامبر ۱۸۹۴ - ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶) کارگردان، نویسنده و فیلمنامه‌نویس شوروی بود. هنرمند مردمی جمهوری شوروی سوسیالیستی شوروی (۱۹۵۰)، برنده جایزه لنین (۱۹۵۹، پس از مرگ) و دو جایزه استالین (۱۹۴۱، ۱۹۴۹).

[7] . لِف ولادیمیروویچ کولِشوف (۱ ژانویه ۱۸۹۹- ۲۹ مارس ۱۹۷۰) کارگردان، فیلمنامه‌نویس، نظریه‌پرداز فیلم، استاد دانشگاه سینماتوگرافی روسیه (وگیک)

[8] . نیکلای ولادیمیرویچ اک (1976-1896)، کارگردان روسی، هنرمند ارجمند فارغ‌التحصیل دانشگاه سینماتوگرافی رویه (وگیک) بازیگر و مدیر آزمایشگاه در تئاتر مایرهولد و رئیس باشگاه‌های درام مسکو بود. سازنده فیلم «جاده زندگی» برنده جایزه بزرگ جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز.

[9] . ژیگا ورتوف (با نام اصلی دیوید آبلویچ کافمن (21 دسامبر 1895 -12 فوریه 1954) کارگردان و فیلمنامه‌نویس شوروی و یکی از بنیانگذاران و نظریه‌پردازان فیلم مستند بود. او سینما را با تکنیک‌ها و روش‌های بسیاری، از جمله تکنیک‌های «دوربین مخفی» و «کینو-آی» غنی کرد. فیلم او با نام مردی با دوربین فیلمبرداری (1929) اغلب به عنوان بزرگترین فیلم مستند تاریخ شناخته می‌شود.

[10] . خواهران زینیدا و والنتینا برومبرگ «مادربزرگ‌های انیمیشن روسیه» نامیده می‌شوند. خواهران برومبرگ که در یک روز با اختلاف یک سال (۲ آگوست ۱۸۹۹ و ۱۹۰۰) متولد شدند، از کارگاه‌های معروف هنری و فنی در مسکو فارغ‌التحصیل شدند و در خاستگاه انیمیشن شوروی قرار گرفتند.

[11] . الگا پتروونا خداتائوا (۲۶ فوریه ۱۸۹۴ - ۱۰ آوریل ۱۹۶۸) کارگردان انیمیشن، فیلمنامه‌نویس و هنرمند اتحاد جماهیر شوروی بود.

[12] .گریگوری واسیلیویچ الکساندروف (10 ژانویه  1903- 16 دسامبر 1983) - کارگردان، فیلمنامه‌نویس، استاد شوروی. هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (1948)، برنده دو جایزه استالین درجه 1 (1941، 1950)، دارنده سه نشان لنین (1939، 1950، 1973).

[13] . لوبوف پتروونا اورلووا (۲۹ ژانویه ۱۹۰۲، - ۲۶ ژانویه ۱۹۷۵) بازیگر تئاتر و سینمای شوروی، خواننده، رقصنده؛ هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۵۰) دارای نشان شوالیه لنین (۱۹۳۹)، برنده دو جایزه استالین درجه ۱ (۱۹۴۱، ۱۹۵۰).

[14] . این گروه در سال ۱۹۲۹ با نام «تی-جاز» ایجاد شد که اولین اجرای آن در ۸ مارس روی صحنه مالی تئاتر اپرای لنینگراد برگزار گردید. از سال ۱۹۳۴ ارکستر جاز به سرپرستی ال. اوتسوف به نام او نامیده می‌شد، در سال ۱۹۴۰ عنوان ارکستر جاز دولتی شوروی  را دریافت کرد.

[15] . کارن گئورگیویچ شاهنظروف (متولد ۸ ژوئیه ۱۹۵۲، کراسنودار، اتحاد جماهیر شوروی) کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و چهره اجتماعی شوروی و روسی است؛ هنرمند مردمی فدراسیون روسیه (۲۰۰۲)، برنده سه جایزه دولتی فدراسیون روسیه (۲۰۰۳، ۲۰۱۳، ۲۰۲۲) و جایزه لنین کومسومول (۱۹۸۶). او اکنون مدیر کمپانی موس فیلم است.

[16] . میخائیل کنستانتینوویچ کالاتوزوف (با نام اصلی کالاتوزیشویلی 15 دسامبر 1903 - 26 مارس 1973) کارگردان، فیلمنامه‌نویس و فیلمبردار اهل اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال 1958، فیلم او (درناها پرواز می‌کنند) جایزه نخل طلا را در جشنواره فیلم کن دریافت کرد. هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی (1969) و برنده جایزه استالین، درجه دو (1951).

[17] . گریگوری نائوموویچ چوخرای (۲۳ مه ۱۹۲۱ - ۲۸ اکتبر ۲۰۰۱)؛ کارگردان، فیلمنامه‌نویس، چهره عمومی شوروی و روسی؛ هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۸۱)، برنده جایزه لنین (۱۹۶۱) و جایزه رئیس جمهور فدراسیون روسیه (۲۰۰۰).

[18] . مارلن خوتسیف بازیگر، کارگردان، (۴ اکتبر ۱۹۲۵- 19 مارس 2019).

[19] . سرگئی فئودوروویچ بوندارچوک (۲۵ سپتامبر ۱۹۲۰- ۲۰ اکتبر 1994)، بازیگر تئاتر، فیلم، صداپیشه شوروی و روسیه، کارگردان فیلم، فیلمنامه‌نویس، هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۵۲)، برنده جایزه استالین (۱۹۵۲)، جایزه لنین (۱۹۶۰)، جایزه دولتی برادران واسیلیف (1977) جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۸۴). در سال ۱۹۶۹ برای فیلم جنگ و صلح برنده جایزه اسکار شد.

[20] . آندری آرسنیویچ تارکوفسکی (۴ آوریل ۱۹۳۲ - ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶)، کارگردان و فیلمنامه‌نویس شوروی؛ هنرمند مردمی اتحادد جماهیر شوروی (1980) برنده جایزه لنین (۱۹۹۰ - پس از مرگ).

[21] . گلب آناتولیویچ پانفیلوف (۲۱ مه ۱۹۳۴ - ۲۶ اوت ۲۰۲۳)، کارگردان تئاتر و فیلم شوروی و روسیه، فیلمنامه‌نویس؛ هنرمند مردمی اتحاد جماعیر شورودی (1984) برنده جایزه دولتی برادران واسیلیف (1985). عضو حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی (1961-1991). آکادمیسین آکادمی ملی هنرها و علوم سینمایی روسیه.

[22] . واسیلی ماکاروویچ شوکشین (۲۵ ژوئیه ۱۹۲۹ - ۲ اکتبر ۱۹۷۴)، بازیگر، کارگردان، فیلمنامه‌نویس شوروی؛ هنرمند ارجمند جمهوری شوروی سوسیالیستی شوروی (۱۹۶۹)، برنده جایزه لنین (۱۹۷۶ - پس از مرگ)، جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی (۱۹۷۱) و جایزه دولتی برادران واسیلیف جمهوری شوروی سوسیالیستی شوروی (۱۹۶۷). عضو حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۵۵.

[23] . نیکیتا سرگئیویچ میخالکوف (متولد ۲۱ اکتبر ۱۹۴۵) بازیگر سینما، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده فیلم، مجری تلویزیون، شوروی و روسی است. قهرمان کار فدراسیون روسیه (۲۰۲۰)، هنرمند خلق (۱۹۸۴)، هنرمند افتخاری جمهوری چچن (۲۰۲۴)، برنده سه جایزه دولتی فدراسیون روسیه (۱۹۹۳، ۱۹۹۵، ۱۹۹۹) و جایزه لنین کمسومول (۱۹۷۸). نشان شوالیه کامل «برای شایستگی به سرزمین پدری». وی اکنون رئیس اتحادیه سینماگران روسیه است.

[24] . رولان آنتونوویچ بیکوف (12 اکتبر 1929 - 6 اکتبر 1998)، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینمای شوروی و روسیه، فیلمنامه‌نویس، هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی (1990). برنده جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی (1986)، جایزه دولتی برادران واسیلیف (1987) و جایزه رئیس جمهور فدراسیون روسیه در ادبیات و هنر (1999).

[25] . ولادیمیر والنتینوویچ منشوف (۱۷ سپتامبر ۱۹۳۹ - ۵ ژوئیه ۲۰۲۱)، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون شوروی و روسیه، کارگردان فیلم، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده، مجری تلویزیون، معلم و چهره عمومی؛ هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی (1989) برنده جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۸۱)، و جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی برای فیلم «مسکو به اشک‌ها اعتقاد ندارد» (۱۹۸۱).

[26] . آندری الکساندرویچ میرونوف (7 مارس 1941 - 16 اوت 1987) بازیگر تئاتر و فیلم، کارگردان تئاتر و مجری تلویزیون در اتحاد جماهیر شوروی. دارای نشان هنرمند مردمی جمهوری شوروی سوسیالیستی شوروی (1980).

[27] . آناتولی دمیتریویچ پاپانوف (31 اکتبر 1922 - 5 آگوست 1987)، بازیگر تئاتر، فیلم و صداپیشه شوروی، کارگردان تئاتر. هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (1973)، برنده جایزه دولتی به نام برادران واسیلیف (1966) و جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی (1989 - پس از مرگ).

[28] . لودمیلا مارکوونا گورچنکو (12 نوامبر 1935 - 30 مارس 2011)، بازیگر شوروی و روسی، خواننده پاپ، آهنگساز، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (1983). برنده جایزه دولتی برادران واسیلیف و جایزه دولتی فدراسیون روسیه (1994). یکی از برجسته‌ترین بازیگران زن سینمای روسیه.

[29] . یوگنی پاولویچ لئونوف (۲ سپتامبر ۱۹۲۶ - ۲۹ ژانویه ۱۹۹۴)، بازیگر تئاتر و سینمای شوروی و روسیه، صداپیشه؛ هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۷۸)، برنده جایزه دولتی فدراسیون روسیه (۱۹۹۲)، جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۷۶)، جایزه دولتی برادران واسیلیف (1981) جایزه لنین کمسومول (۱۹۷۸) و نشان شوالیه لنین (۱۹۸۶).

[30] . یوری جورجیویچ بوگاتیرف (۲ مارس ۱۹۴۷ - ۲ فوریه ۱۹۸۹)، بازیگر تئاتر و فیلم شوروی؛ هنرمند خلق جمهوری سوسیالیستی شوروی (۱۹۸۸)، برنده جایزه لنین کمسومول (۱۹۷۸).

[31] . الکساندر لئونیدویچ کایدانوفسکی (۲۳ ژوئیه ۱۹۴۶- ۳ دسامبر ۱۹۹۵)، بازیگر سینما، کارگردان فیلم، فیلمنامه‌نویس شوروی و روسی. هنرمند ارجمند فدراسیون روسیه (۱۹۹۲).

[32] . «آسا» یک درام دو قسمتی محصول شوروی در سال ۱۹۸۷ به کارگردانی سرگئی سولوویف، توسط انجمن خلاق کروگ از استودیوی موس‌فیلم در یالتا، فیلمبرداری شد.

[33] . سرگئی الکساندرویچ سولوویف (25 اوت 1944- 13 دسامبر 2021)، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده فیلم و معلم تئاتر شوروی و روسی؛ هنرمند مردمی فدراسیون روسیه (1993)، برنده جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی (1977) و جایزه لنین کومسومول (1975).

[34] . پاول سمیونوویچ لونگین (۱۲ ژوئیه ۱۹۴۹) کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده فیلم اهل اتحاد جماهیر شوروی و روسیه است. هنرمند مردمی فدراسیون روسیه (۲۰۰۸) و  برنده جایزه جشنواره فیلم کن (۱۹۹۰).

[35] . لوئیس مایلستون (30 سپتامبر 1895، - 25 سپتامبر 1980) کارگردان روسی آمریکایی، از چهره‌های کلاسیک سینمای آمریکا و اولین برنده دو جایزه اسکار بود.

[36] . لئونید واسیلیویچ وارلاموف (۳۰ ژوئن ۱۹۰۷- ۳ سپتامبر ۱۹۶۲)، کارگردان و فیلمنامه‌نویس شوروی. برنده پنج جایزه استالین (۱۹۴۲، ۱۹۴۳، ۱۹۴۷، ۱۹۴۹، ۱۹۵۱).

[37] . ایلیا پتروویچ کوپالین (۲ اوت ۱۹۰۰- ۱۲ ژوئن)، کارگردان و فیلمنامه‌نویس، سرپرست گروه فیلمبرداری خط مقدم در طول جنگ جهانی دوم. هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۶۸)، برنده شش جایزه استالین (۱۹۴۱، ۱۹۴۲، ۱۹۴۶، ۱۹۴۸، ۱۹۴۹، ۱۹۵۱).

[38] . لودمیلا میخائیلوونا ساوللیوا (متولد ۲۴ ژانویه ۱۹۴۲) بازیگر تئاتر و فیلم شوروی و روسیه است. دارای نشان هنرمند خلق جمهوری شوروی (۱۹۸۵).

[39] . الکسی اوکتیابرینوویچ بالابانوف (۲۵ فوریه ۱۹۵۹ - ۱۸ مه ۲۰۱۳)، کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده شوروی و روسی. یکی از بنیانگذاران شرکت فیلمسازی STV .

کد خبر 25049

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =