قوش[1] با اشاره به روابط هند و بنگلادش؛ از همپیمانی تا تنش، می نویسد که تنش اخیر میان هند و بنگلادش، بهویژه با تصمیم هند برای پناهدادن به شیخ حسینه (نخستوزیر پیشین بنگلادش) و اظهارات او علیه دولت محمد یونس، نشاندهنده شکنندگی روابط دیپلماتیک دو کشور است. حمایت هند از حسینه و اتهامات او مبنی بر «نسلکشی» هندوها در بنگلادش، بهوضوح باعث خشم دولت یونس شده است. این تنشها نشاندهنده دخالت سیاسی و تداوم رقابتهای منطقهای است که نهتنها به بهبود وضعیت اقلیتها کمکی نمیکند، بلکه باعث گسترش تنشهای مذهبی و سیاسی میشود.
نویسنده به این نکته اشاره میکند که هند با وضعیت داخلی پرتنش خود در زمینه حفاظت از اقلیتها، در جایگاهی نیست که بنگلادش را مورد انتقاد قرار دهد. در حالی که هند با جمعیتی ۲۰۰ میلیونی از مسلمانان، با تبعیضهای گسترده و رشد اسلامهراسی مواجه است، ریاکاری سیاستمداران هندی در ابراز نگرانی برای اقلیتهای بنگلادش، باعث بیاعتمادی همسایگان شده است. این وضعیت نشاندهنده تضاد در سیاستهای هند است: از یک سو ادعای رهبری جنوب آسیا و از سوی دیگر ناتوانی در مدیریت صلح داخلی.
قوش به نقش نیروهای افراطی در دو کشور اشاره می کند و می نویسد که نیروهای افراطی، اعم از هندوهای ملیگرا در هند و اسلامگرایان در بنگلادش، نقش کلیدی در شعلهور کردن آتش تنشهای مذهبی ایفا میکنند. مقاله به درستی بیان میکند که در بنگلادش، احزاب اسلامی مانند جماعت اسلامی قدرت مطلق ندارند، اما در جریان انتخابات از حمایت گستردهای برخوردارند. این در حالی است که در هند، گروههای افراطی نظیر RSS و BJP بهطور مستقیم در ساختار قدرت نفوذ دارند و سیاستهای ضداقلیت را به اجرا میگذارند. این تفاوت نشاندهنده ساختار متفاوت نیروهای افراطی در دو کشور است.
نویسنده اشاره میکند که قدرت باید همراه با مسئولیت باشد. هند بهعنوان کشوری با جمعیت، اقتصاد و قدرت نظامی برتر در منطقه، وظیفه دارد که اصول سکولار و صلحطلبانه را رعایت کند. اما سیاستهای فعلی هند، بهویژه تحت رهبری نیروهای هندوتوا، نهتنها این مسئولیت را نادیده میگیرد، بلکه به تنشهای مذهبی داخلی و منطقهای دامن میزند.
قوش به بررسی وضعیت سکولاریسم در کشورهای جنوب آسیا پرداخته و به چالشهای آن در هند، بنگلادش و نپال اشاره میکند. هند و نپال بهعنوان کشورهای دارای اکثریت هندو، با تهدید جدی افراطگرایی و نفوذ سیاسی نیروهای مذهبی مواجهاند. این در حالی است که بنگلادش نیز در حال از دستدادن میراث سکولار خود است و بهسوی تقویت هویت اسلامی حرکت میکند. این وضعیت، چشمانداز تاریکی برای صلح و همزیستی مذهبی در منطقه ترسیم میکند.
نویسنده با اشاره به ناکامی سارک (اتحادیه همکاریهای منطقهای جنوب آسیا) در مدیریت اختلافات منطقهای، پیشنهاد احیای آن را مطرح میکند. این نهاد، اگرچه با محدودیتهای بسیاری مواجه بود، اما بهعنوان بستری برای گفتگو میان رهبران منطقهای عمل میکرد. احیای این نهاد میتواند فرصتی برای کاهش تنشها و بازسازی اعتماد میان کشورهای منطقه فراهم کند.
ملاحظه
این مقاله بهطور جامع به نقاط ضعف سیاستهای هند و بنگلادش در قبال اقلیتها و مدیریت روابط منطقهای پرداخته است. با ادامه تنشهای داخلی و منطقهای، جنوب آسیا با خطر جدی بیثباتی مواجه است. هند بهعنوان قدرت برتر منطقهای، باید مسئولیت بیشتری در حفظ صلح و ارتقای سکولاریسم بپذیرد و از سیاستهای دوگانه دست بردارد. تنها از طریق تقویت نهادهای منطقهای و تعامل صادقانه میان کشورها میتوان چشمانداز بهتری برای آینده منطقه ترسیم کرد.
#ذکریایی
https://thewire.in/communalism/bangladesh-india-minority-protection-lecture
[1] Partha S. Ghosh is a retired professor of South Asian studies, JNU.
نظر شما