بر اساس سرشماری سال 2021، تقریباً 71 درصد از مردم غنا مسیحی، حدود 18 درصد مسلمان، حدود 5 درصد به ادیان سنتی آفریقایی پایبند و بقیه غیرمذهبی یا متعلق به سایر ادیان هستند. این توزیع جمعیتی، اکثریت مسیحی و به دنبال آن یک اقلیت قابل توجه مسلمان را نشان می دهد که منعکس کننده تأثیرات تاریخی و فرهنگی دین اسلام و مسیحیت در کشور غنا است.
تاریخ دین در غنا ابتدا به باورهای بومی اقوام مختلف در این کشور بر میگردد که امروزه ادیان سنتی میراث دار آن هستند. ادیان سنتی در غنا اغلب حول یک خدای عالی و ارواح مختلف مرتبط با طبیعت و اجداد آنها متمرکز هستند.
بعد از ادیان بومی و محلی، اولین دینی که وارد غنا شد، دین اسلام بود. ورود اسلام در اوایل قرن هشتم از طریق مسیرهای تجاری روی داد. در قرن یازدهم هنگامی که حاکمان اسلامی در منطقه ظهور کردند، دین اسلام در این کشور رشد قابل توجهی کرد. برخلاف دین اسلام، دین مسیحیت بعدها، عمدتاً از طریق استعمار اروپایی در قرن پانزدهم و از طریق مبلغان مذهبی وارد غنا شد. دین مسیحیت متاثر از استعمار کشورهای مختلف اروپایی در غنا، بتدریج به دین غالب تبدیل شد.
با توجه به تعدد نگاههای دینی در غنا، باید گفت که در این کشور کثرتگرایی مذهبی پذیرفته شده است. در غنا و در دوران معاصر، همزیستی ادیان مختلف عموماً مسالمت آمیز بوده است که این امر از طریق فرهنگ تساهل و احترام در میان جوامع مذهبی مختلف تسهیل شده است. در این کشور، گفتگوی بین ادیان تشویق میشود.
مذهب به عنوان یک سیستم منسجم از باورهای مقدس و اعمال مرتبط تعریف میشود که میتواند بر رفتار و نگرش افراد تأثیر بگذارد. چنین تاثیری در غنا نیز وجود دارد. در غنا، باورها و نگاههای مذهبی دارای تاثیرات اجتماعی و فرهنگی مختص به خود است. برای مثال، مطالعات نشان دادهاند که آموزههای دینی به طور قابلتوجهی بر مسائل اجتماعی، از جمله رفتار جنسی و ساختار خانواده، تأثیر میگذارد.
بر این مبنا، آموزههای مذهبی تأثیر قابل توجهی بر ساختار خانواده و جامعه در غنا داشتهاند و به شکلگیری هنجارهای اجتماعی، شیوههای آموزش و تربیت فرزندان و انسجام اجتماعی کمک کردهاند. ادیان عمده در غنا— مسیحیت، اسلام و ادیان سنتی آفریقایی—چارچوبی را فراهم میکنند که جنبههای مختلف زندگی، از جمله پویاییهای خانوادگی و انتظارات اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
خانوادههای غنایی معمولاً دارای ساختاری پدرسالارانه هستند که در آن پدر یا بزرگترین مرد خانواده، قدرت تصمیمگیری را در اختیار دارد. این سلسلهمراتب با آموزههای مذهبی که بر احترام به مقامات درون خانواده تأکید میکنند، تقویت میشود. کودکان به گونهای اجتماعی میشوند که ارزشهای فرهنگی را که اطاعت و پیروی را اولویت میدهند، حفظ کنند. با این حال، شهرنشینی و جهانیشدن منجر به تضعیف این ساختارهای سنتی شده است و والدین برای مواجهه با چالشها به مشاوران مذهبی مراجعه میکنند.
در ارتباط با دین در غنا، چالشهایی نیز وجود دارد. برای مثال اگر چه مذهب به عنوان نیرویی برای تغییر و تحول در زندگی افراد و جامعه عمل میکند اما در کشوری مانند غنا به منبعی برای تقسیمات و شکافهای اجتماعی احتمالی ناشی از آن، تبدیل شده است. محافل فکری و سیاسی در غنا معتقدند که ادیان در این کشور زمانی میتوانند منبع تغییر و تحول باشند که پیروان آن به اصول دینی خود در زندگی روزمره پایبند باشند. در واقع، قدرت مذهب در ایجاد تغییرات مثبت بستگی به این دارد که پیروان آن چگونه چالشهای روزمره را پشت سر بگذارند و ایمان خود را در زندگی خصوصی و عمومی پیاده کنند.
چالش دیگر به تأثیر باورهای سنتی بر شیوههای مدرن زندگی، مانند مراقبتهای بهداشتی و آموزش، بر میگردد جایی که تصورات غلط درباره درمان بیماریها از طریق علم وجود دارد که عمدتا متاثر از تفاسیر مذهبی است.
به طور خلاصه باید گفت که روابط بین ادیان در غنا عموماً مثبت است، اگرچه چالشهای مربوط به تقابل باورهای سنتی و مدرنیته حول دین نیز وجود دارد. مذهب از یک سو تأثیر عمیقی بر ساختار خانواده و هنجارهای اجتماعی در غنا گذاشته و از سوی دیگر موجب تقسیمات میان جوامع مختلف شده است. با ادامه تاثیرات جهانیشدن و مدرنیزاسیون، تعامل بین مذهب، ساختار خانواده و ارزشهای اجتماعی در غنا همچنان یک حوزه مهم برای مطالعه خواهد بود.
منابع
https://journal.ucc.edu.gh/index.php/ojorhv/article/view/347/185
https://noyam.org/wp-content/uploads/2023/02/ERATS2023922.pdf
نظر شما