*دکتر کورش سلمان نصر
(پژوهشگر سینما و ادبیات)
در جهان چندقطبی امروز، رسانهها به ابزاری کلیدی در نبردهای نرم تبدیل شدهاند. رقابت قدرتهای جهانی نه تنها در عرصههای نظامی یا اقتصادی، بلکه در سطح روایتسازی، تصویرسازی و بهرهگیری از ابزارهای فرهنگی نیز ادامه دارد. در این میان، طنز روشی مهم برای ابراز موضعگیری سیاسی و دیپلماسی فرهنگی به شمار میآید. تجربهی اخیر بخش فارسی رادیو بین المللی چین در تولید دوبلۀ طنزآمیز انیمیشنها به زبان فارسی که سیاستهای یکجانبۀ دولت ترامپ علیه کشورهای مستقل را به سخره میگیرد، از این نوع است. این دوبلۀ طنزآمیز که با همت صداپیشگان فارسی زبان تولید شده است، میتواند مسیر جدیدی در روند دیپلماسی فرهنگی و مشارکت این بخش از هنرمندان باشد. این جستار با تکیه بر نظریات میخاییل باختین، از جمله مفاهیم «کارناوال» و «گفتوگومندی»، به تحلیل این نوع بیان سیاسی میپردازد و نشان میدهد که چگونه محصول رسانهای رادیو بینالمللی چین میتواند بستری برای گفتوگو در بطن نزاع قدرتها فراهم سازد.
میخاییل باختین در کتاب رابله و دنیای او، کارناوال را فضایی تعریف میکند که در آن نظم رسمی جامعه به حالت تعلیق درمیآید و صداهای حاشیهای، سرکوبشده و غیررسمی مجال بروز پیدا میکنند (Bakhtin, 2009) . در چنین فضایی، شخصیتهای قدرتمند با اغراق و تمسخر نمایش داده میشوند و ساختارهای قدرت دچار واژگونی موقتی میگردند. خنده در این فضا نه صرفاً از سر تفریح، بلکه خندهای است سیاسی، رهاییبخش و در خدمت نقد قدرت.
دوبلۀ طنزآمیز تولیدشده توسط رسانهی چینی در پاسخ به سیاستهای ترامپ، چنین نقشی ایفا میکنند. در این تولیدات، چهرهی رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، به شکلی کاریکاتوری و اغراقآمیز بازنمایی میشود: شخصیتی متکبر، تکرو و درکناپذیر که تصمیماتش نه بر پایهی دیالوگ و تفاهم جهانی، بلکه با استبداد و تحقیر دیگر کشورها اتخاذ میشود. کارناوالِ رسانهای، این تصویر را وارونه میسازد: ترامپ به سوژهی خنده و تمسخر بدل میشود، نه قهرمان اقتصادی. در این کارناوال، نه تنها جایگاه رئیسجمهور امریکا واژگون میشود، بلکه منطق سیاسی پشت تحریم، تعرفهگذاری و غارت منابع کشورهایی همچون اوکراین نیز به چالش کشیده میشود.
باختین در نظریهی گفتوگومندی بر این باور است که معنا نه در گفتار یکسویه، بلکه در برخورد و تعامل میان صداهای گوناگون شکل میگیرد (Holquist, 2002). استفاده از فرصتهای رسانهای در دنیای امروز این چندصدایی را در سطح جهانی ایجاد میکند و انحصار را از چنگ قدرتهای بزرگ خارج میسازد و با ایجاد گفتوگو، معنای حاکم بر سیاست جهانی را دگرگون میسازد. از همین رو رسانهی چینی با ترجمه و دوبلهی طنزآمیز انیمیشنها به زبان فارسی، نه تنها صدای خود را با زبان مخاطب درآمیخته، بلکه ساختاری چندصدایی به وجود آورده است. طنز در اینجا فقط ابزار تمسخر ترامپ نیست، بلکه فضایی برای گفتوگو میان ملتها ایجاد میکند؛ گفتوگویی که در آن مخاطب فارسیزبان میتواند در فضای خنده، با دیگری دربارهی سیاستهای امریکا همراه شود.
نمونهی موفق دیگر از چنین گفتوگومندی را میتوان در طنزهای دوران جنگ سرد یافت؛ جایی که کارتونها و فیلمهای هالیوودی و شوروی سابق، هر یک تصویری طنزآمیز از رقیب خود ارائه میکردند. اما برخلاف آن دوران که طنز بیشتر در خدمت تحقیر طرف مقابل بود، رویکرد کنونی رسانهی چینی تلاش میکند با زبان طنز، هم انتقاد کند و هم فضایی برای مشارکت مخاطب و همدلی با گفتمان بدیل فراهم آورد.
طنز، در این زمینه، به ابزاری برای شکستن دیوارهای زبانی و فرهنگی بدل میشود. دوبلۀ فارسی این انیمیشنها نه فقط به دلایل فنی، بلکه به دلایل دیپلماتیک حائز اهمیت است. زبان طنز، با لحن صمیمی و هجوآمیزش، از موانع رسمی عبور میکند و به درون فضای گفتوگویی میان ملتها وارد میشود.
این همان چیزی است که باختین در تحلیل خود از چندصدایی در ادبیات یعنی همزیستی صداهای متناقض در یک متن زنده بر آن تاکید دارد(Bakhtin, 2009) .
دولت ترامپ نهتنها با اعمال تعرفههای سنگین علیه چین و جهان، جنگ تجاری را آغاز کرد، بلکه پیشتر با خروج از معاهداتی نظیر برجام و پیمانهای بینالمللی نشان داد که به اصول چندجانبهگرایی پایبند نیست. این سیاستها، که به تعبیر بسیاری از ناظران نوعی «خودمحوری ژئوپلیتیکی» بود، با واکنشهای طنزآلود بسیاری از رسانههای مستقل و غیربومی آمریکا مواجه شد که تکصدایی را در فضای بینالمللی برنتافتند.
در مورد ایران، طنز رسانهای از این جهت اهمیت مییابد که نهتنها زبانی برای اعتراض، بلکه راهی برای زنده نگهداشتن امید و روحیهی اجتماعی در مواجهه با تحریمها و انزواست. حال رادیو بینالمللی چین در راه تقویت این امر گام برداشته است و دوبلۀ انیمیشن مولیگان را دستمایهای برای نشان دادن عاقبت سیاستهای یکجانبهگرایانۀ ترامپ برای این کشور قرار داده است. انیمیشن مولیگان داستان بازماندگان حملهای ویرانگر از سوی بیگانگان فضایی را روایت میکند که باید زمین را از نو بسازند. در رأس آنها فردی سادهلوح به نام «مولیگان» بهطور تصادفی رئیسجمهور میشود و تلاش میکند تمدن بشر را با تصمیماتی اغلب نابخردانه، دوباره شکل دهد. این اثر با طنز سیاسی و کنایههای اجتماعی، بازسازی دنیا را به شکلی کمیک به تصویر میکشد. در این دوبلۀ طنزآمیز نشان داده میشود که چگونه سیاستهای ترامپ باعث فروپاشی ساختار سیاسی و اقتصادی امریکا شده است. ارجاعات دوبلۀ دوبارۀ این انیمیشن در گفتوگو با فرامتن موجود در روابط سیاسی امریکا با چین و ایران و به طور کلی تمام کشورهای جهان است.
از سوی دیگر، در بحران اوکراین، سیاستهای دوگانه و مداخلهجویانۀ دولت ترامپ که عملاً زمینه را برای بهرهبرداری اقتصادی از منابع این کشور فراهم ساخت، بار دیگر به سوژهای برای طنز بدل شد. بهویژه از نگاه کشورهایی که خود تجربه استعمار یا فشار اقتصادی غرب را دارند، این نوع بازنمایی طنزآمیز، بهعنوان شکلی از همبستگی فرهنگی و سیاسی قابل درک است. رسانۀ چینی با دوبلۀ بخشی از فیلم «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید» با بازی جیم کری در نقش گرینچ، این سیاست را نیز به چالش کشیده است.
فیلم چگونه گرینچ کریسمس را دزدید (2000) داستان موجودی منزوی و بدخلق به نام گرینچ را روایت میکند که در کوهی دورافتاده نزدیک شهر هوویل زندگی میکند و از کریسمس متنفر است. او در کودکی به دلیل ظاهر متفاوتش مورد تمسخر قرار گرفته و از جامعه طرد شده است. دختربچهای مهربان به نام سیندی لو هو تلاش میکند تا گرینچ را دوباره به شهر و جشنها بازگرداند. پس از ناکامی در بازگشت به جمع، گرینچ تصمیم میگیرد انتقام بگیرد و تمام مظاهر کریسمس را از شهر بدزدد، اما با مشاهده همبستگی مردم درمییابد که روح کریسمس در عشق و با هم بودن نهفته است. در نهایت، او از کار خود پشیمان میشود، هدایا را بازمیگرداند و با دیگران کریسمس را جشن میگیرد.
انتخاب شخصیت گرینچ با موهای رنگی که نمادِ ترامپ است و دختر زیبای کوچولو که در مقابل گرینچ قرار دارد، به خوبی نشاندهندۀ جنبۀ نامتعادل روابط امریکا و اوکراین است. و از این منظر بازآفرینی این شخصیتها با دوبلۀ مجدد، روندی گفتوگومند هم با اثر و هم با فرامتن موجود در سیاست ایجاد میکند. رسانۀ چینی در این باره مینویسد: « اکنون گویا اوکراین با روسیه درگیر نیست، بلکه وارد جنگ با آمریکا شده و شکست خورده و مجبور به پرداخت غرامتهای سرسختانه جنگی به ایالات متحده است چرا که ایالات متحده پیشنویس توافقنامه معدنی جدیدی را به اوکراین ارائه کرده که خواستههای آمریکا در آن بسیار فراتر از طرح قبلی است» (کانال تگرامی چین امروز، وابسته به بخش فارسی رادیو و تویزیون چین؛ 2025).
چین که معتقد است ایالات متحده با اعمال تعرفههای نابهجا، پایههای نظام تجاری چندجانبه را متزلزل میکند در پی ایجاد گفتوگو با جهان و امریکا است. از همین رهگذر، رسانهی چینی با استفاده از طنز تصویری، به برجستهسازی تناقضات سیاست ترامپ پرداخته است. نمایش رفتارهای کودکانه و واکنشهای هیجانی، یا تمسخر ایدههای اقتصادی سادهسازیشده که هیچ همخوانی با واقعیت بازار جهانی ندارند از جمله مواردی است که میتوان در این محصولات رسانهای مشاهده کرد. این نقدها در قالب طنز، امکان انتقال پیچیدهترین مفاهیم ژئوپلیتیکی را به زبانی ساده و قابلدرک برای عموم فراهم کردهاند.
جالب آنکه واکنشهایی مشابه را میتوان در برخی تولیدات رسانههای امریکایی نیز مشاهده کرد. برای مثال، برنامههای طنز Saturday Night Live، در ایالات متحده بود که بهویژه در دورۀ ریاستجمهوری دونالد ترامپ، به یکی از مهمترین سکوهای نقد طنزآمیز سیاستهای داخلی و خارجی او بدل شد. حضور بازیگر مطرح، الک بالدوین (Alec Baldwin) در نقش ترامپ، نه تنها بهسرعت به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شد، بلکه بازتابدهندۀ واکنش گسترده جامعۀ هنری و رسانهای آمریکا به سبک گفتمانی، رفتارهای غیرمتعارف و تصمیمات بینالمللی رئیسجمهور وقت بود. این بازنمایی طنزآلود، اغلب تصویری از ترامپ ارائه میداد که ناپایدار، خودشیفته، و ناآگاه به مسائل جهانی است – تصویری که نه فقط برای مخاطب داخلی، بلکه برای ناظران بینالمللی نیز واجد معنا و پیام بود. به این ترتیب این برنامۀ تلویزیونی نیز ناخودآگاه در همان مسیری گام گذاشت که رسانههای بینالمللی از منظر مخالف طی میکردند. این همپوشانیها نشان میدهد که طنز، حتی در دل نظامهای متضاد، میتواند به ابزار مشترک انتقاد تبدیل شود.
به این ترتیب، در جهانی که تنشهای اقتصادی به سرعت به سطوح دیپلماتیک و حتی نظامی کشیده میشوند، ابزارهایی مانند طنز میتوانند نقش مؤثری در ایجاد گفتوگوهای غیررسمی و کاهش سوءتفاهمها ایفا کنند. رسانههایی که از این ظرفیت بهره میبرند، نه فقط در عرصهی سرگرمی، بلکه در سطح سیاست جهانی نیز نقشی فعال دارند. چنین رسانههایی، با بهرهگیری از سنت کارناوالی و گفتوگومند، طنز را از سطح خندهای گذرا به ابزاری برای همزیستی، درک متقابل و مقاومت مدنی تبدیل میکنند.
________________________________________
منابع:
• • Bakhtin, Mikhail. Rabelais and His World. Trans. Hélène Iswolsky. Indiana University Press, 2009.
• Holquist, Michael. Dialogism: Bakhtin and His World. Routledge, 2002.
نظر شما