مقدمه
اندونزی با جمعیتی بیش از ۲۸۰ میلیون نفر بهدرستی یکی از متنوعترین کشورهای جهان از نظر قومی، زبانی، فرهنگی و مذهبی به شمار میآید. گستره وسیع جزایر از سوماترا تا پاپوا، نهتنها بستر طبیعی متفاوتی را برای زندگی فراهم کرده، بلکه میزبان دهها فرهنگ و زبان بومی متمایز است که در کنار هم، موزاییکی پیچیده از هویت ملی اندونزی را شکل میدهند. دراین سرزمین چندفرهنگی، وحدت ملی نه بر پایه یگانگی نژادی یا مذهبی، بلکه بر بنیاد پذیرش تنوع و هم زیستی مسالمتآمیز میان اقوام شکل گرفته است. درمیان این تنوع، دو قوم بزرگ و برجسته، یعنی جاوهای ها و سوندانیها نقشی اساسی و بنیادین در شکلگیری ساختار اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی کشور داشتهاند.جاوهایها، که بیشترین جمعیت قومی اندونزی را تشکیل میدهند، بهویژه درمناطق جاوه مرکزی، جکجاکارتا و جاوه شرقی سکونت دارند و میراثدار پادشاهیهای بزرگی همچون ماجاپاهیت و ماتارام هستند. از سوی دیگر سوندانیها ساکن جاوه غربی بهویژه در نواحی باندونگ، بوگور، گاروت و چیامیس با فرهنگ خاص، موسیقی منحصر به فرد و سنت های ریشهدار خود شناخته می شوند و از پادشاهی باشکوه پاجاجاران الهام میگیرند. تفاوتهای آشکار در سبک زندگی، زبان، ارزش ها و حتی نگرش های دینی این دو قوم را از یکدیگر متمایز میسازد؛ اما در عین حال، سابقه طولانی همزیستی، مراودات اقتصادی، تبادل فرهنگی و روابط خویشاوندی، آنها را در بستری از تعامل مستمر قرار داده است. به ویژه در قرن بیستم و بیست و یکم، با گسترش شهرنشینی، آموزش رسمی و رسانههای ملی، ارتباطات میان جاوهایها و سوندانیها شکل تازهای به خود گرفته و به نوعی همافزایی فرهنگی و تمدنی انجامیده است. فهم جایگاه و ویژگیهای این دو قوم، تنها برای پژوهشهای مردمنگارانه وفرهنگی اهمیت ندارد، بلکه برای تحلیل ساختار قدرت، الگوهای توسعه، سیاستگذاری فرهنگی، و حتی دیپلماسی عمومی در اندونزی ضرورت دارد. چرا که هر تصمیمی که در سطح کلان گرفته میشود، ناگزیر با واکنش یا مشارکت جوامع قومی اصلی کشور مواجه خواهد شد. دراین پژوهش تلاش خواهد شد با رویکردی تحلیلی و در عین حال انسانی، سیمای کلی این دو قوم ترسیم شود؛ از زمینههای تاریخی گرفته تا نمودهای معاصر در عرصه هنر، زبان، آموزش، سیاست و معنویت. این شناخت، راه را برای تعامل مؤثرتر با جامعه اندونزی، چه در سطح فردی و چه در سطح بینالمللی، هموارتر میسازد.
پیشینه تاریخی و موقعیت جغرافیایی
جاوهای ها و سوندانی ها به عنوان دو قوم بزرگ و تأثیرگذار درمجمع الجزایر اندونزی، نهتنها از نظر جمعیتی اهمیت دارند، بلکه به لحاظ فرهنگی، تاریخی و تمدنی نیز از ارکان اصلی شکلگیری هویت اندونزی بهشمار میروند. حضور جاوهایها در نواحی جاوه مرکزی، جوکجاکارتا و جاوه شرقی، ریشه در دوران پیشاکولونیال دارد، جایی که قدرت های محلی از جمله پادشاهیهای مقتدری مانند ماجاپاهیت و ماتارام، تمدنهایی پیشرفته با نظامهای حکومتی، مذهبی و هنری پیچیده ایجاد کردند. ماجاپاهیت بهویژه در قرن چهاردهم میلادی، به اوج شکوفایی رسید و با گسترش نفوذ خود به سایر جزایردرحافظه تاریخی جاوهای ها بهعنوان نماد عظمت سیاسی و وحدت فرهنگی باقی مانده است. پس از آن پادشاهی اسلامی ماتارام نقش مهمی در انتقال تدریجی ارزشهای اسلامی به ساختار جامعه جاوهای ایفا کرد، بهطوری که امروزه فرهنگ اسلامی عمیقاً با هویت جاوهای درآمیخته است. در سوی دیگر سوندانیها که در نواحی غربی جزیره جاوه، بهویژه در مناطقی چون باندونگ، بوجور، چیامیس و گاروت ساکن اند، دارای پیشینهای کهن در حوزه تمدن بومی و پادشاهیهای محلی هستند. پادشاهی پاجاجاران، که تا قرن شانزدهم میلادی دوام یافت، نماد بارز اقتدار سیاسی و فرهنگی سوندانیهاست. این پادشاهی نهتنها در حفظ استقلال قومی در برابر نفوذ قدرتهای دیگر موفق بود، بلکه نقشی کلیدی در شکلگیری زبان، هنر و ساختار اجتماعی قوم سوندانی ایفا کرد. بسیاری ازآیینها، داستانهای فولکلور و سنت های سوندانی تا به امروز ریشه در این دورهی باشکوه دارند. تعامل تاریخی میان این دو قوم، عمدتاً در نواحی مرزی جاوه مرکزی و غربی، از جمله نواحی پیرامونی چون چیریبون و پرواکاری، رخ داده است؛ مناطقی که محل تلاقی فرهنگی و گاه تقابل سیاسی بودهاند. در این مناطق، ازدواج های بین قومی، تبادل زبانی، و حتی شکلگیری گویشهای ترکیبی مانند سوندانی-جاوهای، نمونههایی از همزیستی و پیوند میان این دو فرهنگ است. با آنکه گاه در برهههایی از تاریخ رقابتهای سیاسی میان حکومتهای سوندانی و جاوهای وجود داشته، اما در عمل این تعامل بیشتر جنبه مدنی و فرهنگی به خود گرفته است.
از منظر جغرافیایی نیز قرارگیری این دو قوم در منطقهای حاصلخیز و کوهستانی، نقش مهمی در شکلگیری اقتصاد بومی آنان داشته است. کشاورزی بهویژه در کشت برنج، باغداری، و صنایع دستی سنتی مانند بافت پارچه و موسیقی محلی، از ویژگیهای مشترک اما با تنوع بومی متفاوت میان سوندانیها و جاوهایهاست. این ویژگیها در کنار روحیه مذهبی و تعهد اجتماعی این دو قوم، باعث شده تا هر یک سهمی بزرگ در توسعه فرهنگی، دینی و هنری اندونزی ایفا کنند.
در مجموع بررسی پیشینه تاریخی و موقعیت جغرافیایی جاوهایها و سوندانیها، نهتنها فهم بهتری از ریشههای فرهنگی اندونزی ارائه میدهد، بلکه نشان میدهد که چگونه تنوع قومی میتواند در کنار تفاوتها، به همزیستی و شکوفایی تمدن منجر شود.
زبان و ادبیات
زبان جاوهای یکی از کهنترین و گستردهترین زبان های منطقه جنوبشرقی آسیاست که با ساختاری پیچیده و سلسلهمراتبی، بازتابی از فرهنگ و جامعه طبقاتی مردم جاوه است. استفاده از سه سطح زبانی نگوکو (عامیانه و دوستانه)، مدیا (میانه و محترمانه) و کراما (مؤدبانه و رسمی) نه تنها در تعاملات اجتماعی، بلکه در متون نوشتاری، گفتوگوهای رسمی و حتی برنامههای تلویزیونی و رادیویی دیده میشود. این تفکیک زبانی، مفاهیمی چون ادب، احترام به مقام اجتماعی، سن و جایگاه فرد را عینی میسازد. جاوهایها از سنین پایین با این سطوح زبانی آشنا میشوند و آن را در خانه، مدرسه و جامعه تمرین میکنند.
ادبیات جاوهای به ویژه در دوران طلایی پادشاهیهای هندو-بودایی مانند ماجاپاهیت و سپس در دوران اسلامی، شکوفا شد. آثاری چون «سرات رامایانا» و «سرات براتا یودا» که نسخههای بازنویسیشده و بومیشدهای از متون حماسی هندی هستند، با زبان و فرهنگ محلی درآمیختهاند. علاوه بر آن متون اخلاقی و عرفانی چون «سرات وداتا» و «سرات کیدونگ» که به آموزههای اخلاقی، دینی و فلسفی میپردازند، جایگاه ویژهای در تربیت فکری نخبگان فرهنگی جاوهای داشتهاند. سبک های ادبی مانند tembang macapat نیز با موسیقی سنتی گملان پیوند خوردهاند و در قالب روایتهای منظوم، آموزههای دینی و تاریخی را به نسلهای مختلف منتقل کردهاند. در سوی دیگر زبان سوندانی با ویژگیهای لطافت صوتی و ریتمیک خود، بیشتر به عنوان زبانی شاعرانه شناخته میشود. مردم سوندا با طبیعتی مهربان و آرام، اشعار و ترانههایی را پدید آوردهاند که سرشار از تصاویر طبیعت، احساسات عاشقانه و تأملات روزمره زندگی است. در ادبیات سوندانی، داستانهای فولکلور مانند افسانه سی تومبرو و نیی ماس پاتیه، یا ترانههای عاشقانه محلی مانند Cianjuran، بازتابی از فرهنگ شفاهی عمیق این قوماند. شاعران و نویسندگانی چون راداویجایا، اوجو سونارسا و دیگران در قرن بیستم کوشیدند این ادبیات را از قالب شفاهی به نوشتاری منتقل کنند و هویت فرهنگی سوندانی را در برابر چالشهای مدرن حفظ کنند.
امروزه هر دو زبان جاوهای و سوندانی در فضای رسمی و غیررسمی حضوری پررنگ دارند. در مدارس ابتدایی تا مقاطع بالاتر، واحدهایی برای آموزش این زبانها در نظر گرفته شده است. همچنین، رسانههای محلی اعم از رادیو، تلویزیون و شبکههای اجتماعی، از این زبان ها برای برقراری ارتباط مؤثر با مردم بومی بهره میگیرند. انتشار کتاب ها، مجلات، و تولیدات صوتیتصویری به این زبانها درحال افزایش است. در عین حال، نهادهایی چون مؤسسه زبان و فرهنگ جاوهای در یوگیاکارتا یا شورای زبان سوندانی در باندونگ، با برگزاری کارگاهها، پژوهشهای زبانی، جشنوارههای ادبی و ترویج زبان در محیط دیجیتال، نقش مهمی در حفاظت و گسترش این میراث زبانی ایفا میکنند. گرچه زبانهای ملی مانند اندونزیایی در سطح کشور تسلط یافتهاند، اما زبان جاوهای و سوندانی همچنان به عنوان بخشی از هویت فرهنگی و معنوی مردم آن مناطق، جایگاه خود را حفظ کردهاند. حفظ این زبانها نه تنها به معنای حفظ ابزار ارتباطی، بلکه به منزله نگهداری از یک جهانبینی، تاریخ و خرد بومی است که در میان لایههای کلام، واژگان و روایتهای آنان نهفته است.
ساختار اجتماعی و نقش خانواده
در ساختار اجتماعی جامعه جاوهای، مفاهیم چون «احترام»، «سکوت در برابر بزرگان» و «پذیرش نظم اجتماعی» ریشهای عمیق دارند. افراد از کودکی میآموزند که چگونه با زبان و رفتار خود، جایگاه اجتماعی دیگران را رعایت کنند؛ مثلاً در گفتوگو با بزرگترها، از واژگان و لحن مودبانهتری استفاده میشود. خانواده، نهتنها بهعنوان یک واحد زیستی، بلکه بهعنوان نهادی برای آموزش ارزشهای فرهنگی و اخلاقی، نقشی بنیادین ایفا میکند. جایگاه پدر بزرگ یا مادر بزرگ بسیار برجسته است و بسیاری از تصمیمات کلان زندگی خانوادگی، مانند ازدواج، مهاجرت یا حتی امور شغلی با نظر و دعای خیر انان انجام میشود. در روستاهای جاوهای، هنوز هم ساختار سنتی «روبان» یا شوراهای خرد خانوادگی و محلی در تصمیمگیریهای اجتماعی و حل اختلافات ایفای نقش میکنند.
در سوی دیگر جامعه سوندانی با روحیهای گرم، باز و طبیعت دوست شناخته میشود. این پیوند با طبیعت، نهتنها در ادبیات و هنر سوندانی، بلکه در روابط اجتماعی و خانوادگی نیز بازتاب دارد. خانواده سوندانی اغلب چهرهای مشارکتیتر دارد. والدین با فرزندان حتی در سنین پایین، وارد گفتوگو میشوند و تلاش میکنند محیطی بدون ترس و سرزنش ایجاد کنند تا اعضای خانواده احساس تعلق و امنیت بیشتری داشته باشند. زنان در این جامعه اغلب علاوه بر مسئولیتهای خانگی، در حوزههایی چون صنایع دستی، فروش محصولات محلی در بازار، آموزش سنتی موسیقی و حتی مدیریت اقتصادی خانوار نقش فعالی دارند. در بسیاری از مناطق روستایی، زنان سوندانی بهعنوان ستون اقتصاد غیررسمی شناخته میشوند و نقش آنها در حفظ و انتقال میراث فرهنگی نیز انکارناپذیر است.
در هر دو فرهنگ، خانواده همچنان هسته اصلی جامعه است، اما شیوههای بروز روابط، نوع مشارکت و نحوه تصمیمگیری، بسته به بافت فرهنگی متفاوت است. درحالیکه جامعه جاوهای بیشتر برنظم، سکوت و سلسلهمراتب تکیه دارد، جامعه سوندانی صمیمیت، انعطافپذیری و تعامل مستقیم تری را ترجیح میدهد. این تفاوت ها، نهتنها بازتاب تفاوت در زیست بومها و پیشینه های تاریخی این دو قوماند، بلکه نشاندهنده تنوع زنده و پویای فرهنگ های اندونزیایی نیز هستند. با ورود مدرنیته فناوری و سبکهای زندگی نوین به جوامع جاوهای و سوندانی، ساختار سنتی خانواده نیز دستخوش دگرگونیهایی شده است؛ با این حال این تغییرات در هر دو فرهنگ، رنگوبویی خاص به خود گرفتهاند. درجامعه جاوهای، جوانان امروزی که بیشتر در محیطهای شهری یا دانشگاهی پرورش یافتهاند، گاه با چالش هایی میان ارزشهای سنتی و خواستههای مدرن روبهرو میشوند. احترام به بزرگترها و پیروی از سلسلهمراتب، هنوز هم از آنها انتظار میرود، اما نسل جدید تمایل بیشتری به ابراز نظر، انتخاب مسیر تحصیلی و شغلی مستقل و مشارکت در تصمیمگیری های خانوادگی دارد. در برخی خانوادهها این تغییرات موجب گفتوگو و بازنگری در روابط شده، اما دربرخی موارد نیز اصطکاک میان نسلها را پدید آورده است. با این حال تلاش برای یافتن تعادل میان حفظ ارزشهای فرهنگی و پذیرش تغییرات اجتماعی، موضوعی کلیدی در جامعه جاوهای امروز است.
در جامعه سوندانی نیز نسل جوان با دنیایی پرسرعت، دیجیتالی و جهانیشده روبهرو است. برخلاف برخی دیگر از فرهنگ های اندونزیایی که ممکن است بهشدت محافظهکار باقی مانده باشند، جوانان سوندانی اغلب با ترکیبی از ریشههای بومی و نگاه نو، وارد عرصههای نوآوری، آموزش و کارآفرینی میشوند. این نسل نهتنها به میراث فرهنگی خود همچون موسیقی محلی، غذاهای سنتی و آیینهای اجتماعی وفادار است، بلکه تلاش میکند آن را در قالبهای جدید مانند رسانههای دیجیتال، کسبوکارهای کوچک آنلاین و فعالیتهای خلاقانه بازآفرینی کند. دختران و پسران جوان سوندانی در این میان نقش برجستهای دارند و بسیاری از آنها بهعنوان فعالان اجتماعی، مربیان فرهنگی و حتی رهبران جامعه محلی شناخته میشوند.
بهطور کلی هرچند خانواده در هر دو فرهنگ همچنان پایگاهی برای هویت، امنیت و پیوندهای عاطفی است، اما نقش نسل جوان در بازتعریف روابط خانوادگی و سبک زندگی بسیار پررنگ شده است. آنها با چالش حفظ سنتها در جهانی مدرن روبهرو هستند؛ اما درعین حال فرصتهایی بیسابقه برای گفتوگو میان نسلها، بازسازی نقشهای اجتماعی و خلق شکلهای تازهای از خانواده را نیز پیش رو دارند.
باورهای دینی، آیین ها و معنویت
جاوهایها از دیرباز با نگاهی تلفیقی به دین نگریستهاند؛ اسلام برای آنها نه فقط یک دین رسمی بلکه مسیری برای ارتباط با نیروهای معنوی است. آن ها در پذیرش اسلام، عناصر بومی و سنتی خود را حفظ کردند و بهجای حذف سنتهای پیشین، آن ها را در دل مفاهیم اسلامی جای دادند. برای نمونه آیینی چون «سلبتان» که معمولاً پیش از وقایع مهمی مانند ازدواج، تولد یا سفر برگزار میشود، نوعی مهمانی دعا و پذیرایی است که درآن تلاوت قرآن با خواندن دعاهای محلی، شعر، و موسیقی سنتی همراه میشود. همین آیین بهگونهای بیانگر پیوند عرفان اسلامی با میراث فرهنگی محلی است.
آیین «لالابران» نیز که به ویژه در مناسبت های خاص برگزار میشود، نوعی زیارت جمعی به آرامگاه اولیای محلی است. دراین مناسک علاوه بر قرائت قرآن و اذکار اسلامی، گاهی نذرهایی از دوران پیشااسلامی نیز دیده میشود که نشاندهنده استمرار باورهای عمیق ریشه در ناخودآگاه جمعی مردم جاوه است. در واقع جاوهایها معنویت را بیشتر در قالب تجربههای درونی، آرامش و هماهنگی با طبیعت و جهان پیرامون دنبال میکنند. درسوی دیگر، سوندانیها نیز با پذیرش اسلام مذهب شافعی، ساختار دینی منسجمتری ایجاد کردهاند. مدارس سنتی اسلامی یا همان پسانترنها، نهفقط محل آموزش علوم دینیاند بلکه مراکزی برای تربیت اخلاقی و اجتماعی نسل جدید به شمار میروند. علمای بزرگ سوندانی در این مدارس رشد یافتهاند و بسیاری از آن ها نقش مهمی در نهضت استقلال و اصلاحات اجتماعی ایفا کردهاند. فضای این مدارس آمیزهای از نظم دینی، مهربانی خانوادگی، و پیوند با طبیعت است. حضور علما در دل روستاها و شهرهای کوچک باعث شده دین در زندگی روزمره مردم سوندانی حضوری پیوسته و ملموس داشته باشد. با وجود این ساختار اسلامی رسمی، آثار باورهای بومی در میان سوندانی ها هنوز باقی است. احترام به ارواح نیاکان، تقدیس مکان های خاص همچون چشمهها یا درختان کهنسال و اجرای مراسمی چون «نغرگاجی» (نوعی دعا برای باران یا برکت) همچنان بخشی از زیستجهان فرهنگی آنان است. این باورها، نه در تعارض با اسلام، بلکه در کنار آن و به مثابه گونهای از معنویت روزمره دیده میشوند. در واقع همانگونه که طبیعت در فرهنگ سوندانی اهمیت دارد، دین نیز با طبیعت هم نشین شده و به زندگی رنگی آرام، بیادعا و ژرف بین داده است. از نگاه بیرونی، این دو قوم هریک سبک خاصی در زیست دینی و معنوی دارند؛ جاوهایها گرایش به رموز، رمزگذاری معنوی و آیینهای تلفیقی دارند، در حالیکه سوندانی ها انسجام نهادینه، سادگی دینی و پیوند خانوادگی را پررنگتر کردهاند. در هر دو حال آنچه دیده میشود، چهرهای چندلایه از دین است که بهجای تقابل با سنت، آن را درخود جذب کرده و به معنویت محلی عمق و دوام بخشیده است.
هنر، موسیقی و زیباییشناسی
موسیقی، هنر و زیباییشناسی در میان جوامع جاوهای و سوندانی، نهتنها بیانگر سلیقه هنری، بلکه بازتابی از فلسفه زیستن، آیینها و روح جمعی مردمان این سرزمین است. در دل فرهنگ جاوهای، موسیقی «گاملان» جایگاه ویژهای دارد؛ مجموعهای از سازهای کوبهای فلزی مانند گُنگ، کنونگ، و بونگ، که همراه با سازهای زهی و بادی و گاه آواهای انسانی، فضایی روحانی و آرامبخش خلق میکنند. اجرای گاملان اغلب با نمایشهای سنتی مانند «ویانگ کولیت» یا نمایش سایهها همراه است. این نمایشها که توسط استادانی ماهر هدایت میشود، روایتگر داستانهای اسطورهای هندویی نظیر رامایانا و مهاباراتا هستند، اما در طول زمان با آموزههای اسلامی و اخلاقی نیز ترکیب شدهاند. اجرای ویانگ کولیت اغلب تا نیمههای شب ادامه دارد و با نور چراغ روغنی و پشت پردهای سفید، حالوهوایی رازآلود پدید میآورد که مخاطب را به سفری در جهان نمادها و افسانهها میبرد. درمقابل هنر سوندانیها بیشتر بر جنب وجوش، شادی و ارتباط مستقیم با طبیعت و زندگی روزمره استوار است. ساز «آنگکلونگ» که از بامبو ساخته شده، تنها با حرکت دادن و لرزش تولید صدا میکند و معمولاً بهصورت گروهی نواخته میشود، بهگونهای که هر نوازنده تنها یک یا دو نت را مینوازد و هماهنگی میان اعضا، اصل اساسی در اجرای آن است. این ساز نهتنها در جشنها و آیینهای سنتی، بلکه در آموزش رسمی مدارس اندونزی نیز استفاده میشود و نمادی از همکاری، وحدت و هماهنگی جمعی بهشمار میآید. رقصهای سنتی سوندانی، بهویژه «جایپونگان»، با ریتمهای تند و حرکات پرانرژی شناخته میشوند. این رقص، که در دهههای اخیر توسعه یافته، از ترکیب عناصر سنتی و معاصر به وجود آمده و اکنون بخشی ازهویت فرهنگی سوندان است. لباسهای رنگارنگ با تزئینات گل دوزی شده، پارچههای باتیک و زینتآلات دستی، بخشی جداییناپذیر ازاین اجراها هستند. همچنین هنر خیابانی درمیان سوندانیها، همچون نمایشهای عروسکی، بازیهای بومی، و اجرای موسیقی محلی در بازارها و روستاها، جایگاه اجتماعی مهمی دارد و نقش پیونددهنده نسلها و حافظ سنتهای محلی را ایفا میکند. درهر دو فرهنگ،زیباییشناسی فراتر از زیبایی بصری یا موسیقایی صرف است.درک هماهنگی، احترام به ریتم طبیعت، و پیوند میان هنر و معنویت، از ویژگیهای مشترک و برجسته این دو قوم است. هنرمندان جاوهای، با دقت در ظرافت حرکات و صداها، و هنرمندان سوندانی، با تأکید بر انرژی، شادی و مشارکت اجتماعی هر یک جلوهای از روح غنی فرهنگی اندونزی را به نمایش میگذارند.
جایگاه در آموزش، سیاست و رسانه
جاوهای ها از گذشته تاکنون، به ویژه از دوران استعمار هلند تا عصر جمهوری، نقش محوری در ساختار قدرت و تصمیمگیری های کلان اندونزی ایفا کردهاند. تمرکزمراکز حکومتی و اداری درجاوه مرکزی، بهویژه در شهرهای چون جاکارتا، سورابایا و یوگیاکارتا، باعث شده که این قوم در حوزه سیاست، آموزش رسمی و مدیریت رسانه نفوذی گسترده داشته باشد. بسیاری از روسای جمهور، وزیران، و رؤسای نهادهای مهم کشور جاوهای تبار هستند. در نظام آموزشی نیز، مدارس و دانشگاههایی با ریشه در فرهنگ جاوهای، نقش مهمی در تدوین سیاستهای آموزشی ملی ایفا کردهاند. حضورپررنگ جاوهایها درمؤسسات فرهنگی و رسانههای دولتی همچون تلویزیون ملی و خبرگزاری ها، سبب شده که زبان و فرهنگ جاوهای تا حدی به عنوان یکی از نمایندگان فرهنگی رسمی اندونزی مطرح شود. درمقابل، جامعه سوندانی گرچه به لحاظ جمعیتی و فرهنگی بسیار پویاتر از آنچه در سطح ملی بازتاب یافته، توانسته در حوزههای خاصی جایگاه متمایزی برای خود رقم بزند. آموزش دینی در جاوه غربی، بهویژه با محوریت پسانترنهای سنتی، نهادهای اسلامی و شخصیتهایی چون علمای نهضتالعلما، محملی برای گسترش معنویت و تربیت دینی سوندانیها بوده است. نقش سوندانیها در ترویج دینداری معتدل، گفتمانهای اخلاقی و نیز تربیت اسلامی کودکان از جمله نقاط قوت فرهنگی این قوم است. در حوزه فرهنگی، سوندانیها با خلق آثار هنری بومی، صنایع دستی و موسیقی سنتی مانند آنگکلونگ، توانستهاند به بازآفرینی هویت بومی خود در سطح ملی و حتی بینالمللی بپردازند. این حضور در قالب جشنوارههای فرهنگی، نمایشگاههای هنری و مشارکت دربرنامههای تلویزیونی، به شناساندن فرهنگ سوندانی کمک شایانی کرده است. دانشگاه پادجادجاران درباندونگ که یکی از معتبرترین نهادهای آموزش عالی کشور بهشمار میرود، نقشی کلیدی در پرورش نخبگان سوندانی ایفا میکند. این دانشگاه افزون بر جایگاه علمی خود، محملی برای بروز دغدغههای اجتماعی، زیستمحیطی و فرهنگی جامعه سوندانی نیز هست. پژوهش های گسترده در حوزه حفظ منابع طبیعی، فرهنگ محلی، و توسعه پایدار، از جمله دستاوردهای دانشگاهی سوندانیهاست که موجب شده آنها به عنوان بازیگرانی جدی در بحث حفاظت از محیطزیست و اقتصاد بومی شناخته شوند. بدینسان اگرچه جاوهایها در سطوح کلان حکومتی و رسانهای نقش پررنگتری دارند، اما سوندانی ها نیز از طریق آموزش دینی، دانشگاهی و فرهنگی، توانستهاند نقشی فعال و تأثیرگذار در شکلگیری هویت ملی اندونزی داشته باشند. این تفاوت در نقشها، نه نشانه ضعف یکسو، بلکه جلوهای از تنوع غنی قومی و فرهنگی این کشور است.
چالشها و فرصتهای همزیستی
با وجود برخی چالشهای تاریخی از جمله تفاوت درسبک زندگی، رقابت های اقتصادی و جابجاییهای جمعیتی در مناطق مرزی، دو قوم جاوهای و سوندانی توانستهاند در قرن بیستویکم با نگاهی تازه به مشترکات فرهنگی، اجتماعی و دینی خود، وارد مرحلهای از همزیستی و همافزایی پایدار شوند. این همزیستی نهتنها بر پایه تحمل و مدارا شکل گرفته، بلکه گاه به الگوی موفقی از هم پذیری فرهنگی در آسیای جنوب شرقی بدل شده است. تلاشهایی که در زمینه تعاملات بینفرهنگی صورت گرفتهاند، بیشتر از آنکه صرفاً از بالا به پایین و دولتی باشند، از درون جامعه و با ابتکار عمل مردم، دانشگاهها و فعالان فرهنگی آغاز شدهاند. رسانههای ملی و محلی نقشی کلیدی در شکلدادن به این همافزایی ایفا کردهاند. تولید برنامههایی که بهصورت همزمان از عناصر فرهنگی جاوهای و سوندانی بهره میبرند – مانند برنامههای آشپزی، نمایشهای طنز یا مجموعههای خانوادگی – سبب شده که مخاطبان این دو قوم، بهویژه نسل جوان، با یکدیگر آشناتر شوند. افزون برآن، جشنوارههای فرهنگی مشترک، بهویژه درشهرهای مرزی نظیر چیامیس، گاروت یا جاوه غربی، به بسترهایی برای تعامل چهره به چهره میان هنرمندان، صنعتگران، دانشگاهیان و دانشآموزان تبدیل شدهاند. درحوزه آموزش نیز فرصتهایی پدید آمده که زمینه را برای درک متقابل بیشتر فراهم میسازد. مدارس و دانشگاههایی با جمعیت ترکیبی از هر دو قوم، محیطی فراهم کردهاند که در آن تفاوت های زبانی، سبک زندگی و باورهای فرهنگی نه تنها مانع نیستند، بلکه به فرصتی برای یادگیری متقابل تبدیل میشوند. برخی برنامههای آموزشی نیز به صورت خاص به آموزش دو زبان جاوهای و سوندانی میپردازند و باعث شدهاند تا کودکان از سنین پایین با دو فرهنگ آشنا شوند و حس احترام متقابل در آنان شکل گیرد.
درصنعت فیلمسازی، پروژههای مشترکی میان کارگردانان و نویسندگان جاوهای و سوندانی شکل گرفته است که بهخوبی تنشها، دغدغهها و زیباییهای همزیستی این دو قوم را بازتاب میدهد. این آثار نهتنها در داخل اندونزی بلکه در جشنوارههای بینالمللی نیز مورد توجه قرار گرفتهاند و تصویری مثبت از تنوع فرهنگی اندونزی ارائه کردهاند.درمجموع، گرچه تفاوتهایی همچنان پابرجاست و گاه درقالب اختلافات محلی یا رقابتهای اقتصادی بروز میکند، اما فضای کلی اجتماعی – بهویژه در شهرهای بزرگ و مراکز دانشگاهی – به سوی همگرایی و همکاری حرکت کرده است. به نظر میرسد که آینده روابط این دو قوم نه بر اساس حذف تفاوتها، بلکه بر پایه احترام به آنها و استفاده از ظرفیت های مشترک برای ساختن جامعهای چندفرهنگی و پویا استوار خواهد بود.
نقش برای تعاملات بینالمللی، بهویژه ایران
برای جمهوری اسلامی ایران، درک عمیقتر از جوامع جاوهای و سوندانی نهتنها یک ضرورت فرهنگی، بلکه فرصتی استراتژیک درمسیر تقویت تعاملات بینالمللی و دیپلماسی عمومی بهشمار میآید. این دو جامعه با پشتوانههای تمدنی کهن، ساختارهای فرهنگی زنده و پیوندهای مذهبی و اجتماعی گسترده، ظرفیت بالایی برای برقراری ارتباط فرهنگی اصیل با ایران دارند. بهرهگیری از اشتراکات معنوی مانند عرفان، توجه به خانواده، و احترام به سنتها میتواند بهعنوان نقطهی اتصال اولیه میان ملت ایران و این اقوام مورد استفاده قرار گیرد.ایران میتواند با تمرکز بر ابزارهایی نظیر آموزش زبان فارسی، برگزاری دورههای فرهنگی مشترک و اعزام اساتید و هنرمندان، به ایجاد زمینههای پایدار برای تبادل فکری و هنری بپردازد. ازسوی دیگر مشارکت در برنامههای فرهنگی بومی – مانند جشنوارههای موسیقی آنگکلونگ یا مراسم سنتی جاوهای – نهتنها سبب معرفی بهتر چهره فرهنگی ایران میشود، بلکه نشاندهندهی احترام به تنوع فرهنگی میزبان نیز خواهد بود، که این امر در بافت اجتماعی اندونزی اهمیت ویژهای دارد. همکاری با دانشگاه های معتبر نظیردانشگاه اندونزی در جاکارتا، دانشگاه گادجامادا در یوگیاکارتا، و دانشگاه پادجادجران در باندونگ میتواند راه را برای تبادل دانشجو، پروژههای پژوهشی مشترک، و نشستهای علمی میان استادان ایرانی و اندونزیایی هموار کند. در این مسیر، رایزنی فرهنگی ایران میتواند نقش تسهیلگر و هماهنگکنندهای را ایفا کند و با ایجاد شبکههای ارتباطی میان نخبگان فرهنگی، هنری و دانشگاهی دو کشور، مسیر را برای ارتباطات پایدار میانفرهنگی فراهم آورد. افزون بر این حضور فعال در رسانههای محلی و همکاری با سازمانهای فرهنگی اندونزی، میتواند به افزایش شناخت عمومی از تمدن ایرانی و تقویت تصویر مثبت ایران در ذهن مردم جاوه و سوندان کمک کند. در چنین بستری، دیپلماسی فرهنگی از یک ابزار حمایتی به یک ابزار راهبردی برای نزدیکی ملتها و تقویت منافع مشترک تبدیل میشود.
نتیجهگیری
جاوهایها و سوندانیها را میتوان نه فقط دو ستون فرهنگی اندونزی، بلکه دو جریان زنده و پویا درتداوم حیات اجتماعی این کشوردانست. حضور پررنگ این دو قوم در تاریخ، ادبیات، هنر، سیاست، آموزش و حتی در شکلگیری ساختار دولت، نشاندهنده تأثیر ژرف آنها بر روح جمعی ملت اندونزی است. هرچند تفاوت هایی میان آنها وجود دارد – از زبان و سبک زندگی گرفته تا نظام ارزشی و نگرش به طبیعت و دین – اما در طول قرنها، این تفاوتها بهجای تبدیلشدن به عامل جدایی، به بستری برای گفتگو، تکامل متقابل و آفرینش فرهنگی بدل شدهاند. فهم این تفاوت ها و درعین حال شباهتهای ریشهدار، همچون نظام خویشاوندی گسترده، روحیه احترام به سنتها، و علاقه به هنرهای آیینی، نهتنها ما را با ساختار پیچیده جامعه اندونزی آشنا میکند، بلکه درک عمیقتری از وحدت در عین کثرت، که از اصول بنیادین اندونزی مدرن است، فراهم میآورد. این شناخت برای فعالان فرهنگی، پژوهشگران، دیپلماتها و نهادهای بینالمللی، بهویژه در حوزه دیپلماسی فرهنگی، ابزار ارزشمندی برای ایجاد ارتباطات مؤثر و احترامآمیز است. آنچه در این مقاله ارائه شد، تنها گام نخست برای شناخت این دو جامعه بود. مسیر فهم کامل نیازمند مطالعه میدانی، گفتگو با اعضای این دو قوم، و بررسی تحولات اجتماعی روزمره آنان است. درجهانی که تعاملات بینفرهنگی هر روز بیش از گذشته اهمیت مییابد، توجه به ویژگیهای درونی جوامع محلی، همچون جاوهایها و سوندانیها، پیشنیاز ایجاد ارتباطی اصیل، مؤثر و پایدار است.
منابع:
- Ricklefs, M.C. (2008). A History of Modern Indonesia Since c.1200. Stanford University Press
- Geertz, Clifford. (1960). The Religion of Java. University of Chicago Press
- Ekadjati, Edi S. (1980). Kebudayaan Sunda: Suatu Pendekatan Sejarah. Pustaka Jaya
- Anderson, Benedict. (2006). Imagined Communities. Verso Books
- BPS Indonesia. Statistik Etnis dan Bahasa 2023. bps.go.id
- Pemerintah Provinsi Jawa Barat. jabarprov.go.id
- Pemerintah Provinsi Jawa Tengah. jatengprov.go.id
- Profil Lembaga Pendidikan dan Kebudayaan. kemdikbud.go.id
- Video dokumenter TVRI: “Warisan Budaya Sunda dan Jawa” tvri.go.id
- https://www.thejakartapost.com/
- https://www.kompas.id/
- https://en.tempo.co/
- www.kemlu.go.id
- www.kemendag.go.id
- http://www.bkpm.go.id
- http://www.bps.go.id
- www.antaranews.com
- http://www.lipi.or.id
- www.kadin-indonesia.or.id
- www.detik.com
نظر شما