مقدمه
در دنیای امروز که با شتابی بیسابقه به سوی دیجیتال شدن پیش میرود، سواد رسانهای نه تنها یک مهارت جانبی، بلکه به عنوان یکی از اصلیترین مؤلفههای سواد در قرن بیستویکم شناخته میشود. دیگر کافی نیست تنها خواندن و نوشتن بدانیم، بلکه باید بیاموزیم چگونه پیام های رسانهای را درک، تحلیل و حتی نقد کنیم. رسانه ها به شکل های گوناگون از تلویزیون و رادیو گرفته تا پلتفرم های دیجیتال و شبکههای اجتماعی، نقشی تعیینکننده در شکلگیری افکار عمومی، الگوهای فرهنگی، ارزشهای اجتماعی و حتی سبک زندگی ایفا میکنند .در این میان زنان بهعنوان نیمی از جمعیت جهان و رکن اصلی خانواده و جامعه، جایگاهی ویژه در تعامل با رسانهها دارند. در کشوری مانند اندونزی، که نه تنها بزرگترین کشور اسلامی جهان است، بلکه با تنوع فرهنگی، نژادی، زبانی و دینی گستردهای نیز مواجه است، بررسی جایگاه زنان در عرصه رسانهای، بهویژه از منظر «سواد رسانهای»، از اهمیت ویژهای برخوردار است. زنان اندونزیایی امروز علاوه بر نقش سنتی خود در خانواده، در عرصههای آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و رسانهای نیز حضوری فعال و مؤثر دارند. آنها تنها مخاطبان خام رسانه نیستند؛ بلکه در بسیاری از موارد، بهعنوان تولیدکنندگان محتوای رسانهای در فضای مجازی، وبلاگها، یوتیوب، اینستاگرام، تیکتاک و سایر رسانه ها ایفای نقش میکنند.
اما آیا همه زنان اندونزیایی از توانایی کافی برای درک و تحلیل پیامهای رسانهای برخوردارند؟ آیا ابزارها و آموزشهای لازم برای رشد سواد رسانهای در اختیار آنان قرار دارد؟ آیا انها در برابر پدیده هایی چون اخبار جعلی، خشونت دیجیتال، جنسیت زدگی در رسانهها و مصرفگرایی افراطی ایمن هستند؟ و درمقابل چه ظرفیتها و پتانسیلهایی برای ارتقاء سواد رسانهای زنان دراین کشور وجود دارد که میتواند به آگاهی اجتماعی، قدرت انتخاب بهتر، مشارکت فعالتر در عرصه عمومی و حتی تحکیم بنیان خانواده بینجامد؟
این مقاله تلاشی است برای پاسخ به این پرسشها. در ادامه با نگاهی تحلیلی و نقادانه، وضعیت موجود سواد رسانهای زنان در اندونزی بررسی میشود، چالشها و تهدیدهای پیش رو شناسایی میگردند و در نهایت با توجه به ظرفیت های اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و دیجیتال این کشور راهکارهایی برای آیندهای آگاهانه و توانمندتر برای زنان ارائه خواهد شد.
تعریف و اهمیت سواد رسانهای در بستر اندونزی:
سواد رسانهای، در معنای بنیادین خود، به توانایی فرد در دسترسی آگاهانه به رسانهها، تحلیل و تفسیر محتوای آنها، ارزیابی انتقادی پیام های رسانهای و درنهایت تولید محتوای مسئولانه و هدفمند اطلاق میشود. این مهارت، تنها محدود به فهم سادهی تصاویر، فیلمها یا نوشتهها نیست، بلکه شامل درک ساختارهای قدرت پشت رسانهها، شناخت اهداف تجاری یا ایدئولوژیک تولیدکنندگان محتوا و نیز توانایی تشخیص حقیقت از جعل در دنیای اطلاعات است. درکشوری مانند اندونزی که بهواسطه جمعیت جوان، ضریب نفوذ بالای اینترنت، و فعالیت گسترده کاربران درشبکههای اجتماعی بهویژه در میان زنان، به یکی از پرتحرک ترین جوامع دیجیتال جهان تبدیل شده است، سواد رسانهای دیگر یک گزینه یا مهارت اختیاری نیست؛ بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای بقاء فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی محسوب میشود. برهمین اساس وزارت ارتباطات و اطلاعات اندونزی (Kominfo) سواد رسانهای را بهعنوان یکی از ارکان اصلی سیاستگذاری در برابر تهدیدهای اطلاعاتی نظیر اخبار جعلی، روایتهای تحریفشده، افراطگرایی دیجیتال، و کمپینهای نفرتپراکنی معرفی کرده است. اهمیت سواد رسانهای برای زنان در این بستر، مضاعف است. زنان نه تنها بخش مهمی از مصرفکنندگان رسانهای هستند، بلکه مسئولیتهای گستردهتری نیز بر دوش دارند. آنان نقش کلیدی در شکلدادن به فرهنگ خانوادگی، آموزش غیررسمی در محیط خانه، و تربیت فرزندان بهعنوان نسل آینده بر عهده دارند. از همین رو، سطح آگاهی رسانهای آنان تأثیر مستقیمی بر فضای فکری و رفتاری خانواده و در مقیاس وسیعتر، جامعه دارد. زنی که بتواند پیامهای رسانهای را نقد کند، در برابر کلیشههای جنسیتی مقاومت نشان دهد، پیام های خشونتبار یا تحقیرآمیز را شناسایی کرده و به آنها واکنش مناسب نشان دهد، نهتنها از خود محافظت میکند، بلکه فرزندانش را نیز در برابر آسیب های رسانهای مصون میسازد.
علاوه بر این، در سالهای اخیر با افزایش مشارکت زنان اندونزیایی درعرصههای عمومی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، ضرورت ارتقاء سواد رسانهای در میان آنان دوچندان شده است. زنان بیش از پیش بهعنوان فعالان اجتماعی، رهبران جامعه، خبرنگاران شهروندی و خالقان محتوای دیجیتال در صحنه حضور دارند. در این شرایط، نبود سواد رسانهای کافی میتواند نهتنها فرصتها را از بین ببرد، بلکه آنان را در برابر تهدید هایی چون دستکاری اطلاعات، آزارهای مجازی، و سوءاستفادههای رسانهای نیز آسیبپذیر کند.
بنابراین، تقویت سواد رسانهای زنان اندونزی، نهتنها یک اقدام آموزشی، بلکه یک سرمایهگذاری راهبردی برای توسعه پایدار اجتماعی، تقویت هویت فرهنگی، تحکیم بنیان خانواده و ارتقاء سطح آگاهی جمعی محسوب میشود؛ سرمایهای که میتواند آیندهای روشنتر، آگاهانهتر و عادلانهتر برای اندونزی رقم بزند.
وضعیت فعلی سواد رسانهای زنان اندونزیایی
در سالهای اخیر همزمان با گسترش زیرساخت های دیجیتال و افزایش دسترسی به اینترنت، زنان اندونزیایی حضوری گسترده و چشمگیر در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی یافتهاند. بنا برگزارش مرکز مطالعات دیجیتال Katadata Insight Center در سال ۲۰۲۲ بیش از ۶۱ درصد از زنان اندونزیایی کاربران فعال شبکههای اجتماعی هستند. این رقم نشان دهنده مشارکت بالای زنان در زیست دیجیتال است، اما در سوی دیگر این واقعیت، شکافی نگرانکننده نیز به چشم میخورد: تنها ۲۳ درصد از این زنان، بهطور رسمی یا ساختاریافته، آموزشهایی درباره تحلیل انتقادی محتوا، تشخیص اخبار جعلی و فهم سازوکارهای رسانهای دریافت کردهاند. این فاصله میان میزان استفاده و سطح درک انتقادی از رسانهها، یکی از چالشهای محوری در مسیر ارتقاء سواد رسانهای بهویژه در میان زنان به شمار میرود.
درواقع، بسیاری از زنان اندونزیایی، بهخصوص در مناطق نیمه شهری و روستایی بدون ابزارهای لازم برای درک عمیق از محتوای رسانهای، در معرض سیلی از پیام ها، روایتها و تبلیغات قرار دارند که برخی از آنها ممکن است جهتدار، نادرست یا حتی مخرب باشند. از پیامهای زیبایی شناسی افراطی که معیارهای غیرواقعی برای بدن زنانه ارائه میدهند، تا اخبار جعلی در حوزه بهداشت، دین، یا روابط خانوادگی – همگی میتوانند باعث تحریف واقعیت و آسیب به سلامت روان و اجتماعی زنان شوند، اگر آنها نتوانند این پیامها را به درستی تحلیل و ارزیابی کنند. اما موضوع فقط به تکنولوژی یا امنیت دیجیتال ختم نمیشود. حضور گسترده زنان در تولید و بازنشر محتوای مربوط به خانه، خانواده، سبک زندگی، تربیت فرزند و معنویت، نشاندهنده آن است که آموزش های رسانهای باید فراتر از مرزهای فنی گسترش یابد. زن اندونزیایی، چه بهعنوان مادر، همسر، کارمند، فعال اجتماعی یا حتی کارآفرین دیجیتال، در بسیاری از موارد نقش واسطه فرهنگی و تربیتی را در جامعه ایفا میکند. بنابراین سواد رسانهای برای زنان تنها ابزار دفاعی در برابر اخبار جعلی یا حملات سایبری نیست، بلکه بستری است برای ارتقاء کیفیت ارتباطات خانوادگی، تربیت فرزندان آگاه، گسترش فرهنگ گفتوگو و نیز حضور فعال، مؤثر و مسئولانه در فضای عمومی.
این واقعیت تلنگری است برای نهادهای آموزشی، فرهنگی و دینی اندونزی که اگر میخواهند جامعهای آگاه، مسئول و مقاوم در برابر هجمههای رسانهای داشته باشند، باید زنان را در صدر سیاست های سواد رسانهای قرار دهند. کلاسهای آموزشی، محتواهای بومیشده، فعالیتهای مشارکتی در سطح جامعه و برنامههای رسانهای که زنان را به مخاطبانی منتقد و سپس به تولیدکنندگانی متعهد تبدیل کنند، گامی ضروری در مسیر تقویت زیست دیجیتال آگاهانه خواهد بود.
چالشهای سواد رسانهای زنان در اندونزی
با وجود رشد چشمگیر فناوریهای دیجیتال و افزایش حضور زنان در فضای مجازی، موانع ساختاری، فرهنگی و امنیتی متعددی همچنان بر سر راه ارتقای سواد رسانهای زنان اندونزیایی قرار دارد. این چالشها نه تنها مانعی در مسیر آموزش و آگاهی رسانهای زنان هستند، بلکه میتوانند بر سلامت روانی، اجتماعی و فرهنگی آنان تأثیرات عمیقی برجای گذارند . یکی از اساسیترین چالشها، نابرابری دیجیتال در مناطق دورافتاده و کمبرخوردار کشور است. در استانهایی مانند پاپوآ، مالوکو و بخشهایی از کالیمانتان، دسترسی به اینترنت، گوشیهای هوشمند و سایر ابزارهای دیجیتال همچنان محدود یا بسیار پرهزینه است. این شکاف دیجیتال بهویژه برای زنان، که در بسیاری از این مناطق با محدودیتهای فرهنگی و اقتصادی بیشتری مواجهاند، به معنای عقبماندن از فرصتهای آموزشی، مشارکت اجتماعی و توسعه فردی است. دختری که در یک روستای کوهستانی مالوکو زندگی میکند، ممکن است نه تنها به اینترنت دسترسی نداشته باشد، بلکه حتی از مفهوم سواد رسانهای بیاطلاع بماند، در حالیکه هم نسل لانش در جاکارتا یا سورابایا در حال یادگیری کدهای اخلاقی مصرف رسانه و تولید محتوای دیجیتال هستند .از سوی دیگر فرهنگ سنتی و نگاه محافظهکارانه در برخی از جوامع نیز چالشی جدی محسوب میشود. در بسیاری از خانوادهها و مدارس مذهبی یا سنتی، استفاده آزادانه دختران از رسانههای دیجیتال همچنان موضوعی حساس تلقی میشود. گاهی ترس از انحراف اخلاقی، تأثیرات منفی رسانههای غربی یا نگرانی از "فرا رفتن زنان از نقشهای سنتی" باعث میشود تا خانوادهها و حتی معلمان، آموزشهای رسانهای را برای دختران محدود کنند. چنین نگرشی اگرچه ممکن است از نیت خیرخواهانهای سرچشمه بگیرد، اما در عمل منجر به بازتولید نابرابری و محرومسازی زنان از ابزارهای ضروری برای زیست آگاهانه دردنیای امروز میشود.
درکنار این موانع فرهنگی و زیرساختی، یک تهدید بسیار جدی دیگر نیز زنان را درفضای دیجیتال تحت فشار قرار میدهد: خشونت دیجیتال و آزار آنلاین. براساس آمار منتشرشده از سوی شبکه آزادی بیان جنوبشرقی آسیا (SAFEnet)، نزدیک به ۴۵ درصد از زنان فعال در رسانه های اجتماعی دراندونزی، حداقل یکبار تجربه نوعی از آزارهای آنلاین مانند پیامهای تهدیدآمیز، انتشار تصاویر شخصی بدون رضایت، تحقیر جنسیتی یا هجمههای هماهنگ سایبری را داشتهاند. این حملات نهتنها اعتماد زنان به فضای دیجیتال را خدشهدار میکند، بلکه باعث میشود بسیاری از آنان بهناچار خود را از عرصههای عمومی و رسانهای کنار بکشند و سکوت پیشه کنند؛ امری که نهتنها به کاهش حضور زنان در تولید روایتهای اجتماعی منجر میشود، بلکه تنوع و عدالت رسانهای را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. در مجموع چالشهای پیش روی سواد رسانهای زنان در اندونزی، پیچیده و چندلایه هستند.
تلاشها و ابتکارات برای ارتقاء سواد رسانهای زنان
با وجود چالشهای فراوانی که در مسیر ارتقاء سواد رسانهای زنان اندونزی وجود دارد، تلاشها و برنامههایی نیز در سطح ملی، منطقهای و محلی آغاز شدهاند که نویدبخش تحولات مثبت در این حوزه هستند. این تلاشها از سوی نهادهای دولتی، سازمانهای جامعه مدنی و پلتفرمهای بومی آموزشی در حال گسترش است و نشانهای از عزم ملی برای تقویت نقش زنان در زیست رسانهای به شمار میرود .یکی از مهمترین نمونههای این تلاشها، برنامههای مشترک وزارت ارتباطات و اطلاعات اندونزی (Kominfo) با نهادهای بینالمللی مانند یونیسف و UN Women است. این همکاریها به شکل هدفمند برآموزش سواد رسانهای به دانشآموزان دختر در مقطع دبیرستان متمرکز شدهاند. دراین برنامهها، مفاهیمی مانند امنیت در فضای مجازی، شناسایی اخبار جعلی، تفکر انتقادی نسبت به محتوا، و حتی مهارتهای اولیه تولید رسانهای، با رویکردی ساده اما مؤثر به دختران آموزش داده میشود. این نوع آموزشها، به ویژه در سنین نوجوانی، میتوانند نقشی بنیادین در ساختن نسلی آگاهتر، توانمندتر و ایمنتر در فضای رسانهای ایفا کنند .درکنار تلاشهای دولتی و بینالمللی، سازمانهای جامعه مدنی نیز بهعنوان یکی از بازوان مهم توسعه فرهنگی و اجتماعی، نقشی بیبدیل در این مسیر دارند. نهادهایی همچون Yayasan TIFA، انجمن روزنامهنگاران زن اندونزی (JPPI)، و سازمان Perempuan Mahardhika از جمله بازیگران فعال این میداناند. این سازمانها در شهرهای مختلف از جمله جاکارتا، یوگیاکارتا، سورابایا و حتی برخی مناطق نیمهشهری، کارگاههایی برگزار کردهاند که زنان بهویژه نسل جوان را با مهارتهای دیجیتال، تحلیل محتوای رسانهای، تفکیک پیامهای جنسیتزده و استفاده ایمن و آگاهانه از شبکههای اجتماعی آشنا میکنند. این کارگاهها معمولاً با حضور مربیان زن و در فضایی صمیمی برگزار میشوند تا مشارکت بیشتری را از سوی دختران و زنان جلب کنند و اعتماد لازم برای بیان تجربهها و دغدغههای فردی فراهم شود. درهمین راستا برخی پلتفرم های آموزشی بومی نیز بهخوبی از ظرفیت دیجیتال برای ارتقاء سواد رسانهای بهره بردهاند. پلتفرمهایی مانند Ruangguru و Kelas Pintar که در ابتدا با هدف آموزش عمومی راهاندازی شده بودند، بهتدریج محتوای آموزشی ویژهای در حوزه سواد رسانهای برای کاربران زن توسعه دادهاند. این محتواها که در قالب ویدیو، کوییز و درسهای تعاملی ارائه میشوند، نه تنها موجب گسترش دسترسی زنان به آموزشهای دیجیتال شدهاند، بلکه به ایجاد فضایی برابر و بدون تبعیض در آموزش نیز کمک کردهاند. در کشور پهناور و متنوعی همچون اندونزی، چنین پلتفرمهایی میتوانند به پلی تبدیل شوند میان فرصت و محدودیت، میان مرکز و حاشیه. این مجموعه تلاشها، اگرچه هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار دارند، اما گامهایی مؤثر در مسیر توانمندسازی رسانهای زنان هستند.
نقش زنان مسلمان و نهادهای دینی در ارتقاء سواد رسانهای
در کشوری مانند اندونزی که با جمعیتی بیش از ۲80 میلیون نفر بزرگترین کشور مسلمان جهان محسوب میشود، دین و نهادهای مذهبی نقشی بسیار محوری در شکلدادن به فرهنگ عمومی، سبک زندگی، آموزش و حتی سیاست های اجتماعی ایفا میکنند. در این چارچوب ارتقاء سواد رسانهای نیز نمیتواند جدا از بستر دینی و نهادهای اسلامی مورد بررسی قرار گیرد؛ بلکه برعکس، موفقیت این تلاشها تا حد زیادی به میزان مشارکت و همراهی نهادهای دینی وابسته است. در میان نهادهای دینی تأثیرگذار، دو سازمان بزرگ و ریشهدار اندونزی یعنی نهضتالعلما (Nahdlatul Ulama – NU) و محمدیه)Muhammadiyah)، نقش بسیار برجستهای درپیشبرد آموزش های اخلاقمحور رسانهای ایفا کردهاند. این دو نهاد که سابقهای طولانی در عرصههای آموزشی، دینی و فرهنگی دارند، در سالهای اخیر با درک اهمیت تحولات رسانهای و تأثیرات آن بر جامعه بهویژه بر زنان و جوانان، گامهایی مؤثر در زمینه ارتقاء سواد رسانهای برداشتهاند. واحدهای زنان در این سازمانها مانند Fatayat NU (زنان جوان نهضتالعلما) و Aisyiyah (سازمان زنان محمدیه)، تلاش کردهاند آموزش سواد رسانهای را با آموزههای دینی و اخلاق اسلامی پیوند بزنند. آنها معتقدند که مقابله با پیامهای نادرست، اخبار جعلی، خشونت دیجیتال و محتواهای مسموم، تنها با آموزش فنی ممکن نیست، بلکه باید با تکیه بر ارزشهای دینی مانند صداقت، مسئولیتپذیری، کرامت انسانی و حفظ حرمت دیگران، یک رویکرد جامع و ریشهای شکل گیرد. بر همین اساس، این واحدها با همکاری رسانه های محلی، موسسات آموزش اسلامی و حتی مساجد محلی، اقدام به تولید محتوای آموزشی، ویدیوهای آگاهیبخش، کارگاههای محلی و کمپینهای رسانهای کردهاند که زنان مسلمان را با مهارتهای پایه و پیشرفته در برخورد با رسانهها آشنا میسازد. از جمله فعالیت های مهم این نهادها میتوان به برگزاری جلسات تربیتی در مساجد و مدارس اسلامی، انتشار راهنماهای آموزشی در زمینه تشخیص اخبار جعلی از منظر شریعت، و دعوت از علمای دینی برای سخنرانی درباره اخلاق مصرف رسانه اشاره کرد. آنها همچنین تلاش کردهاند روایتی اسلامی و بومیشده از سواد رسانهای ارائه دهند؛ روایتی که در آن، زن مسلمان نه یک مصرفکننده منفعل، بلکه کنشگری آگاه، نقاد و مسئول در فضای دیجیتال معرفی میشود .نکته مهم در این فعالیت ها، رویکرد «درونزا» و سازگار با فرهنگ اسلامی-اندونزیایی است. به جای وارد کردن مفاهیم غربی بدون زمینه سازی، سازمانهای اسلامی تلاش کردهاند سواد رسانهای را به عنوان بخشی از مسئولیت اخلاقی مسلمانان معرفی کنند. این امر موجب افزایش پذیرش اجتماعی این آموزشها در میان خانوادهها، مدارس و جوامع سنتی شده و راه را برای حضور زنان در عرصههای رسانهای، بدون مواجهه با انگ های فرهنگی یا دینی، هموارتر کرده است.
در نهایت، میتوان گفت نقش زنان مسلمان و نهادهای دینی در ارتقاء سواد رسانهای در اندونزی نه تنها مکمل تلاشهای دولت و جامعه مدنی است، بلکه از آن مهم تر، پشتوانهای فرهنگی و ارزشی برای پایداری این مسیر فراهم میسازد. آینده سواد رسانهای در اندونزی، بهویژه در میان زنان، در گرو همافزایی میان ایمان، آگاهی و مهارت است؛ و در این راه، نهادهای اسلامی میتوانند همچون چراغی روشن، مسیر را هدایت کنند.
تحلیل محتواهای رسانهای محبوب میان زنان اندونزیایی:
درک نوع محتواهایی که بیشترین جذابیت را برای زنان اندونزیایی در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی دارد، نهتنها تصویری روشن از سلایق و نیازهای فرهنگی آنان ارائه میدهد، بلکه امکان تحلیل دقیقتر فرصتها و چالشهای مربوط به سواد رسانهای را نیز فراهم میسازد. با نگاهی به گرایشها در پلتفرمهایی چون YouTube، Instagram، TikTok و حتی واتساپ گروهی، میتوان دریافت که زنان در اندونزی طیف متنوعی از محتواها را دنبال میکنند که هرکدام ریشه در نیازهای روزمره، باورهای دینی، نقشهای اجتماعی و دغدغههای هویتی آنان دارد . یکی از پرمخاطبترین دستهها، محتواهای آشپزی و خانهداری است. از دستور تهیه غذاهای سنتی اندونزیایی مانند "رندانگ"، "سوتو"، و "ناسیکونینگ" گرفته تا نکات مربوط به چیدمان منزل و مراقبت از فرزندان، این نوع محتوا بازتابی از نقش زنان در خانواده و علاقه آنان به حفظ سنتها و فرهنگ غذایی کشور است. در نگاه نخست این محتواها مفید، آموزنده و حتی عامل تقویت هویت فرهنگی به نظر میرسند؛ اما اگر سواد رسانهای کافی در مصرف آن ها نباشد، گاه به تقویت کلیشه های جنسیتی نیز منجر میشوند، بهویژه زمانی که تنها بر نقش زن در آشپزخانه تأکید کنند و سایر توانمندیها و نقشهای اجتماعی او را نادیده بگیرند.
دسته دیگر از محتواهای محبوب، محتواهای مربوط به سلامت، زیبایی و سبک زندگی است. زنان بسیاری به ویدیوهای مربوط به مراقبت از پوست، درمانهای طبیعی، تناسب اندام، یا روشهای آرامشبخش روانی علاقهمند هستند. این محتواها در اصل میتوانند موجب بهبود کیفیت زندگی و سلامت جسمی و روانی شوند. با این حال در غیاب سواد رسانهای انتقادی برخی از این محتواها ممکن است استانداردهای غیرواقعی از زیبایی، بدن، یا سبک زندگی لوکس و غیرقابل دسترس را ترویج دهند و باعث احساس نارضایتی، اضطراب، یا مقایسههای مخرب شوند. محتواهای مذهبی نیز جایگاه مهمی در مصرف رسانهای زنان اندونزیایی دارند. زنان بهویژه در ماه رمضان، مراسم دینی یا در ارتباط با آموزش های اخلاقی و تربیتی، از محتواهای اسلامی بهره میبرند. حضور گسترده مبلغان زن در این حوزهها و استفاده از زبان ساده و عاطفی در این ویدیوها، باعث شده این محتواها تأثیرگذاری زیادی در تقویت باورهای دینی و حفظ هویت اسلامی در میان زنان داشته باشند. با این حال، گاه دیده میشود که برخی جریان های افراطی یا تنگنظرانه نیز از این فضا بهرهبرداری میکنند و در غیاب سواد انتقادی، ممکن است پیامهای تفرقهبرانگیز یا زنستیزانه نیز بهصورت نرم منتقل شود.
در کنار آن محتواهای انگیزشی و آموزشی نیز بهویژه در میان زنان شاغل یا دانشجویان زن، محبوبیت زیادی دارد. سخنرانیهای توسعه فردی، داستانهای الهامبخش زنان موفق، توصیههای شغلی و آموزشی در پلتفرمهایی مانند Instagram Live یا TikTok با استقبال روبهرو شدهاند. این فضاها بستری مناسب برای ارتقاء اعتماد به نفس، آگاهی اجتماعی و انگیزه برای پیشرفت شخصی و حرفهای زنان فراهم کردهاند، به شرط آنکه مبتنی بر واقعیت، منطق و منابع معتبر باشند.
در نهایت، محتواهای مربوط به مد، پوشاک و ترندهای فرهنگی نیز در میان زنان – بهویژه در شهرهای بزرگ – طرفداران زیادی دارد. از معرفی برندهای داخلی و خارجی گرفته تا نمایش سبکهای متنوع پوشش اسلامی (مانند حجاب مدرن یا "modest fashion")، این حوزه در عین حال که عرصهای برای ابراز هویت و سلیقه فردی است، اما گاه نیز با القای مصرفگرایی یا ایجاد فشار روانی برای «زیباتر بودن» همراه میشود.
در مجموع، گرچه تنوع محتوای رسانهای مورد علاقه زنان اندونزیایی بیانگر پویایی و چندبعدی بودن نقش آنان در جامعه است، اما همین تنوع میتواند در غیاب مهارت های تحلیل انتقادی، به بستری برای بازتولید کلیشهها، گسترش اطلاعات نادرست یا افتادن در دام مقایسههای غیرواقعی تبدیل شود. بنابراین، ارتقاء سواد رسانهای نه تنها به زنان کمک میکند محتوای مفید را از مخرب تمیز دهند، بلکه آنان را به کاربران فعال، انتخابگر و آگاه در دنیای رسانهای امروز تبدیل میکند.
رسانههای اسلامی و تأثیر آنها بر هویت زنان :
در کشوری مانند اندونزی، که اسلام نهفقط یک دین، بلکه بخشی جداییناپذیر از فرهنگ، آموزش و زندگی روزمره مردم است، رسانه های اسلامی نقشی کلیدی در شکلدهی به هویت دینی و اخلاقی جامعه دارند؛ نقشی که در مورد زنان، بهطور خاص و برجستهتر نمود پیدا میکند. رسانههای اسلامی، اعم از شبکههای تلویزیونی، رادیوهای دینی، مجلات مذهبی، پادکستها، کانالهای یوتیوب، صفحات اینستاگرامی واعظان و حتی گروههای واتساپی مساجد هر روزه پیام هایی را به زنان مسلمان منتقل میکنند که در شکلگیری نگرش، ارزشها، سبک زندگی و حتی تصمیمگیریهای فردی و خانوادگی آنان نقش دارد. برای بسیاری از زنان اندونزیایی، این رسانهها منبع اصلی کسب دانش دینی، پاسخ به پرسشهای اخلاقی و تربیتی، و الگوبرداری از رفتارها و نقشهای اسلامی در جامعه هستند. برنامههایی که بهزبان ساده، با روایتهای زندگیمحور، و با بهرهگیری از آموزههای قرآن، حدیث و سیره پیامبر اسلام طراحی میشوند، به راحتی با مخاطب زن ارتباط برقرار میکنند. سخنرانیهای کوتاه در مورد "زن در اسلام"، "اخلاق در خانه"، "مادری مؤمنانه" یا "نقش زن در جامعه اسلامی"، نهتنها آموزندهاند، بلکه اغلب بار احساسی، الهامبخش و آرامشبخشی نیز دارند. این رسانهها به زنان مسلمان کمک میکنند تا هویتی دینی برای خود بسازند که هم با باورهای درونیشان سازگار است، هم با فرهنگ عمومی اندونزی هماهنگ است، و هم به آنها احساس ارزشمندی، هدفمندی و تعلق میدهد. برای بسیاری از زنان، این رسانهها ابزار تقویت ایمان، آرامش روحی و نوعی «پیوست معنوی» در میان هیاهوی دیجیتال و رسانهای دنیای امروز هستند. با این حال، در ارزیابی نقش رسانههای اسلامی، نمیتوان تنها به جنبههای مثبت آنها اکتفا کرد. گاهی این رسانهها – آگاهانه یا ناآگاهانه – با بازتولید کلیشههای جنسیتی، محدود کردن نقش اجتماعی زنان به خانهداری و مادری صرف، یا ارائه تفسیرهای محافظهکارانه از متون دینی، زمینهساز تنگنظریهای فرهنگی و دینی میشوند. در برخی موارد رسانههای اسلامی با بهرهبرداری از نفوذ بالای خود در میان مخاطبان زن، پیامهایی را منتقل میکنند که به جای توانمندسازی، زنان را به اطاعت بیچون وچرا، خاموشی در برابر ظلم یا دوری از عرصههای اجتماعی ترغیب میکنند. مسئله مهم اینجاست که قدرت رسانههای اسلامی دوگانه است: آنها میتوانند یا بستر پیشرفت، خودآگاهی و عزتنفس زنان را فراهم کنند، یا ناخواسته به ابزاری برای محدودسازی نقش آنان بدل شوند. تفاوت این دو مسیر، به نحوه تولید محتوا، نیت فرستنده، و همچنین میزان سواد رسانهای مخاطب بستگی دارد. بنابراین، نقش رسانههای اسلامی در شکلگیری هویت زنان را باید در چارچوبی جامع و انتقادی بررسی کرد. این رسانهها اگر با نگاه پویا، اعتدالی و متناسب با واقعیتهای زندگی امروز زنان مسلمان فعالیت کنند، میتوانند الهامبخش نسلی از زنان با ایمان، باسواد، آگاه، و فعال در جامعه باشند. اما برای تحقق این هدف، لازم است در کنار ایمان، عقلانیت و سواد رسانهای نیز تقویت شود تا مخاطب بتواند محتوای مفید را از متعصبانه، و آموزههای رحمانی را از تفسیرهای تنگنظرانه تشخیص دهد. در نهایت، رسانههای اسلامی در اندونزی ظرفیتی عظیم برای ساختن هویت زن مسلمان اندونزیایی دارند؛ هویتی که ریشه در دین دارد، اما شاخههایش بهسوی آموزش، آگاهی، عدالت و حضور اجتماعی گسترده گسترش مییابد.
مقایسه سواد رسانهای زنان در شهرهای بزرگ و مناطق روستایی اندونزی:
یکی از وجوه قابل توجه در بررسی وضعیت سواد رسانهای زنان در اندونزی، شکاف آشکار جغرافیایی و نابرابری عمیق میان زنان ساکن در مناطق شهری و آنهایی است که درمناطق روستایی، دورافتاده یا جزیرهای زندگی میکنند. این شکاف نه تنها در میزان دسترسی به ابزارهای دیجیتال و اینترنت مشهود است، بلکه در سطح آموزش، آگاهی، مشارکت اجتماعی و حتی نوع نگاه به رسانهها نیز تأثیرگذار بوده و پیامدهایی جدی بر جای گذاشته است. در شهرهای بزرگ مانند جاکارتا، سورابایا، باندونگ یا یوگیاکارتا، زنان عموماً از زیرساختهای بهتر ارتباطی، دسترسی آسانتر به اینترنت پرسرعت، گوشی های هوشمند و نیزآموزشهای رسمی و غیررسمی مرتبط با سواد دیجیتال برخوردارند. آنان میتوانند در کارگاههای آموزشی شرکت کنند، از پلتفرمهای آنلاین مانند Ruangguru یا Skill Academy بهره ببرند، به کلاسهای مجازی دسترسی داشته باشند و از طریق رسانههای متنوع داخلی و بینالمللی، اطلاعات خود را روزآمد کنند. حتی در سطح دانشگاهی، مفاهیم مرتبط با سواد رسانهای در قالب دروس دانشگاهی یا فعالیتهای فوقبرنامه برای زنان در دسترس است. در این فضا، زنان نهتنها مصرفکنندگان محتوا هستند، بلکه در بسیاری از موارد به تولیدکنندگان، تأثیرگذاران رسانهای (influencer)، روزنامهنگاران دیجیتال، بلاگرها و فعالان اجتماعی تبدیل شدهاند. درمقابل درمناطق روستایی و مناطق شرقی کشور همچون پاپوآ، مالوکو، نوسا تنگارا شرقی یا بخشهایی از کالیمانتان و سولاوسی، زنان همچنان با محدودیتهای قابل توجهی در زمینه دسترسی به فناوری اطلاعات روبهرو هستند. اینترنت اگر هم وجود داشته باشد، بسیار گران، کند و ناپایدار است. ابزارهای هوشمند گاهی در یک خانواده تنها به یک گوشی ساده محدود میشود که میان چند عضو به اشتراک گذاشته شده است. از آموزشهای رسمی مرتبط با سواد رسانهای خبری نیست، و بسیاری از زنان در این مناطق حتی با مفهوم «اخبار جعلی»، «تحلیل محتوا» یا «امنیت دیجیتال» ناآشنا هستند. این نابرابری باعث میشود که زنان در مناطق روستایی نهتنها از فرصتهای آموزشی و اجتماعی فضای دیجیتال عقب بمانند، بلکه گاهی در برابر آسیبهای آن نیز بیدفاع باشند. اخبار جعلی، شایعات، پیامهای خرافی و اطلاعات نادرست درباره سلامت، تربیت فرزند یا مسائل دینی، بهراحتی در این فضاها پخش میشود و بهدلیل نبود آموزش انتقادی اغلب نیز مورد پذیرش قرار میگیرد. علاوه بر عوامل زیرساختی، عوامل فرهنگی و جنسیتی نیز در این شکاف نقش دارند. دربسیاری از روستاها، استفاده از تلفن همراه یا اینترنت برای زنان همچنان امری غیرعادی یا حتی ناپسند تلقی میشود. ترس از انحراف، نگرانیهای خانوادگی، یا فشارهای اجتماعی باعث میشود که زنان جوان نتوانند آزادانه در فضای مجازی حضور داشته باشند یا در برنامههای آموزشی دیجیتال مشارکت کنند. در این مناطق اگرچه برخی نهادهای محلی و دینی بهتدریج وارد میدان شدهاند، اما سرعت تغییرات بسیارکندتر از شهرهای بزرگ است. برای کاهش این شکاف، راهکارهایی چندسویه لازم است: بهبود زیرساخت های دیجیتال، ایجاد مراکز آموزش رسانهای درمناطق روستایی، طراحی محتوای آموزشی ساده و بومی شده، آموزش مربیان محلی زن و از همه مهمتر، تغییر تدریجی نگرشهای فرهنگی درباره جایگاه زنان در فضای رسانهای. اگر این اقدامات بهطور هماهنگ و مداوم اجرا شوند، میتوان امید داشت که سواد رسانهای، به عنوان ابزاری برای عدالت اجتماعی، از انحصار شهرها خارج شود و به حقی فراگیر برای همه زنان اندونزیایی تبدیل گردد.
سواد رسانهای و خشونت دیجیتال علیه زنان:
در کنار فرصتهای گستردهای که فضای مجازی برای آگاهیبخشی، ارتباطگیری، خودبیانگری و توانمندسازی زنان فراهم کرده است، تهدیدی جدی و رو به گسترش نیز در کمین آنان نشسته است: خشونت دیجیتال. این نوع خشونت، که ماهیتی غیرفیزیکی اما عمیقاً مخرب دارد، طیف وسیعی از کنشهای آسیبزا را شامل میشود؛ از پیامهای توهینآمیز، تهدید به افشاگری، تحقیر جنسیتی، ارسال تصاویر نامناسب و آزارهای جنسی آنلاین گرفته تا هک کردن حسابهای کاربری، انتشار بدون رضایت تصاویر شخصی و حتی حملات دستهجمعی علیه زنان فعال یا تأثیرگذار در فضای عمومی.
در اندونزی، طبق گزارشهای منتشر شده از سوی نهادهایی مانند SAFEnet (شبکه آزادی بیان جنوبشرقی آسیا) و Komnas Perempuan (کمیسیون ملی زنان)، درصد قابل توجهی از زنان فعال در رسانههای اجتماعی قربانی نوعی از خشونت دیجیتال شدهاند. این آمارها نشان میدهند که هرچه زنان بیشتر در عرصههای عمومی و فضای رسانهای ظاهر میشوند – چه در قالب تولیدکننده محتوا، چه بهعنوان کنشگر اجتماعی، خبرنگار، دانشجو یا حتی مادر خانهدار – احتمال مواجهه آنها با اشکال مختلف خشونت آنلاین نیز بیشتر میشود. اما یکی از دلایل اصلی آسیب پذیری زنان در برابر این نوع خشونت، فقدان سواد رسانهای کافی در میان بسیاری از آنان است. زنانی که با مفاهیم امنیت دیجیتال، تنظیمات حریم خصوصی، نحوه شناسایی افراد سودجو، یا شیوههای گزارش و مسدودسازی مزاحمان آشنایی ندارند، بهراحتی در معرض خطر قرار میگیرند. بسیاری از زنان نمیدانند چگونه مدارک آزار دیجیتال را ثبت و مستندسازی کنند، چگونه شکایت کنند، یا حتی گاهی از حق خود برای مقابله دفاع کنند. افزون بر این، در مواردی زنان خود را مقصر میدانند یا از ترس قضاوتهای اجتماعی، سکوت اختیار میکنند. نگاههای سنتی، سرزنش قربانی، و نبود پشتیبانی روانی یا حقوقی نیز به انزوای بیشتر آنها منجر میشود. بسیاری از زنان پس از تجربه خشونت آنلاین، فعالیت رسانهای خود را متوقف میکنند، صفحات خود را حذف مینمایند یا از ترس بازخوردهای مخرب، حضورشان را محدود میسازند. این امر نهتنها مانع از مشارکت فعال زنان در فضای عمومی میشود، بلکه عرصه را برای تداوم سلطه صداهای خشن، مردسالارانه یا افراطی باز میگذارد. درسطح اجتماعی باید با نرمالسازی گفتوگو درباره خشونت دیجیتال، تغییر نگرش عمومی نسبت به قربانیان، و ایجاد فضای همبستگی و حمایت، زنان را برای مقابله توانمند ساخت. نقش نهادهای مدنی، گروههای فمینیستی، سازمانهای دینی پیشرو و رسانههای مسئول در این زمینه کلیدی است. درنهایت، سواد رسانهای نهتنها ابزاری برای فهم پیامها و تحلیل محتواست، بلکه به معنای حقیقی کلمه، سپری است برای حفاظت از کرامت، امنیت و حق مشارکت زنان در دنیای دیجیتال. زنانی که به این مهارت مجهز شوند، نهتنها از خود دفاع خواهند کرد، بلکه در ایجاد محیطی سالمتر، انسانیتر و برابرتر در فضای مجازی نقش فعال و پیشگام خواهند داشت.
مقایسه سواد رسانهای زنان در اندونزی و ایران:
سواد رسانهای در جوامع امروز، دیگر یک مهارت جانبی یا لوکس فرهنگی نیست، بلکه به ضرورتی حیاتی در زیست دیجیتال تبدیل شده است. زنان بهعنوان نیمی از جامعه، در هر دو کشور اندونزی و ایران، با چالشها، فرصتها و ساختارهای خاصی در زمینه دسترسی به رسانهها و مهارت بهرهگیری از آنها روبهرو هستند. با وجود تفاوتهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی میان این دو کشور مسلمان، مقایسه وضعیت سواد رسانهای زنان میتواند تصویری روشنگرانه از شباهتها، فاصلهها و مسیرهای قابل توسعه ارائه دهد.
در اندونزی، با وجود پراکندگی جغرافیایی گسترده، سطح سواد دیجیتال و رسانهای در میان زنان – بهویژه در شهرهای بزرگ – طی یک دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. دسترسی آسان به اینترنت، سیاستهای باز رسانهای و فعالیت پررنگ سازمانهای جامعه مدنی، بستر مناسبی برای ارتقاء سواد رسانهای فراهم کردهاند. زنان اندونزیایی حضور فعالی در شبکههای اجتماعی، یوتیوب، وبلاگنویسی، فعالیتهای اجتماعی آنلاین و تولید محتوای رسانهای دارند. با این حال شکاف میان مناطق شهری و روستایی و تهدیدهایی مانند خشونت دیجیتال، همچنان از موانع توسعه یکپارچه این سواد بهشمار میروند. در ایران نیز زنان درسالهای اخیر توانستهاند نقشی پررنگ در فضای مجازی ایفا کنند. از فعالیت در صفحات اینستاگرام، کانالهای تلگرامی، پادکستها و حتی پلتفرم های آموزشی گرفته تا حضور در جریانهای اجتماعی و مدنی دیجیتال. زنان ایرانی توانستهاند از بسترهای موجود، حداکثر بهره را ببرند. در حوزه آموزش رسمی نیز تفاوتهایی به چشم میخورد. در اندونزی برنامههای مشترکی میان دولت (Kominfo)، سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف و نهادهای دینی برای آموزش سواد رسانهای دختران دبیرستانی و زنان جوان طراحی شده است. در ایران نیز برخی نهادهای فرهنگی، آموزشی و دانشگاهی تلاشهایی برای گنجاندن مباحث سواد رسانهای در برنامههای تحصیلی یا کارگاههای عمومی انجام دادهاند از منظر محتوایی زنان اندونزیایی گرایش زیادی به محتواهای دینی-اخلاقی، آشپزی، سبک زندگی اسلامی، مراقبتهای روانی، و انگیزشی دارند. این طیف وسیع باعث میشود سواد رسانهای در اندونزی بیشتر با فضای گفتوگویی، مشارکتی و متنوع فرهنگی رشد کند. در ایران نیز زنان بهویژه درحوزههای فرهنگی، ادبی، سبک زندگی، سلامت، و حتی موضوعات سیاسی و حقوق شهروندی فعال هستند. افزایش همکاری میان نهادهای فرهنگی ایران و اندونزی، تبادل تجربیات در زمینه سواد رسانهای زنان، و استفاده از ظرفیت های اسلامی بومی شده در هرکشور میتواند راهی نو برای رشد آگاهانه، مسئولانه و نقادانه زنان مسلمان در عصر رسانهها باز کند.
نتیجهگیری
سواد رسانهای زنان در اندونزی، فراتر از یک موضوع صرفاً آموزشی یا فناورانه، به مسئلهای چندبعدی و بنیادین در متن جامعه اندونزیایی تبدیل شده است. در جهانی که اطلاعات با سرعتی سرسامآور در حال گردش است و مرز میان حقیقت و تحریف بهراحتی در فضای مجازی گم میشود، توانایی زنان در درک، تحلیل و مدیریت محتوای رسانهای، به یک مؤلفه حیاتی برای سلامت اجتماعی، فرهنگی، تربیتی و حتی امنیتی کشور بدل شده است. آمارهای نگرانکننده از شکاف میان مصرف گسترده رسانهای و سطح پایین آگاهی انتقادی، بهویژه در میان زنان، نشان میدهد که اگر اقدامی جدی و ساختاری صورت نگیرد، جامعهای بزرگ از کاربران – که نقش مهمی در تربیت نسل آینده و فرهنگسازی عمومی دارند – قربانی جریانهای مخرب اطلاعاتی، روایتهای جعلی و محتوای آسیبزا خواهند شد. زنان اندونزیایی امروز، نه تنها کاربران شبکههای اجتماعی، بلکه تولیدکنندگان محتوا، الگوهای رفتاری در خانواده، راهبران محلی و فعالان مدنی هستند. اگر این قشر از آموزش، ابزار و حمایت کافی برخوردار نباشد، کل ساختار فرهنگی و اجتماعی کشور در معرض آسیب قرار میگیرد. در این میان، اقداماتی مانند همکاری دولت با نهادهای بینالمللی، فعالیت سازمانهای جامعه مدنی، پلتفرمهای آموزشی بومی و نقش ارزشمند نهادهای دینی، نویدبخش آیندهای روشنتر است. اما واقعیت آن است که این تلاشها هنوز نیاز به گسترش، انسجام و حمایت پایدار دارند. برای ساختن جامعهای رسانهفهم و مقاوم، آموزش سواد رسانهای باید به مدارس، دانشگاهها، مراکز دینی، خانوادهها و رسانههای عمومی راه یابد؛ نه بهعنوان یک درس فرعی، بلکه بهعنوان یک مهارت حیاتی برای زندگی در عصر دیجیتال. ازسوی دیگر، اندونزی با پیشینه ای غنی از سنت های فرهنگی، اسلامی و تنوع قومی، این ظرفیت را دارد که الگویی نوین از «سواد رسانهای اخلاقمحور» برای دیگر کشورهای مسلمان ارائه دهد. الگویی که در آن، آگاهی رسانهای نه در تعارض با ایمان دینی یا ارزشهای سنتی، بلکه در تعامل سازنده با آنها معنا مییابد. الگویی که در آن زن، نه ناظر منفعل رسانهها، بلکه بازیگری هوشمند، نقاد و سازنده در عرصه عمومی است. این چشمانداز تنها درصورتی تحقق مییابد که زنان نه درحاشیه، بلکه در مرکز این تحول قرار گیرند. هر گام آموزشی، هر برنامه فرهنگی، و هر سیاستگذاری رسانهای باید از این اصل آغاز شود که توانمندسازی زنان، توانمندسازی جامعه است. اگر به زنان فرصت داده شود تا خود، فرزندانشان و جامعهشان را با چشم باز به دنیای رسانهای امروز هدایت کنند، بیشک اندونزی میتواند نه تنها کشوری پیشرو در منطقه، بلکه الگویی الهامبخش برای امت اسلامی در عصر دیجیتال باشد.
پژوهش و گرد آوری:
فاطمه معصومه پژوهشگر زن در اندونزی
فاطمه ابراهیمی عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا
محمدرضا ابراهیمی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اندونزی
زینب رستگارپناه فعال حوزه زنان و کارشناس حوزه زنان و خانواده
منابع :
Kementerian Komunikasi dan Informatika – Kominfo.go.id
Katadata Insight Center: “Perempuan dan Media Sosial”, 2022
SAFEnet Indonesia, Laporan Tahunan Kekerasan Digital Terhadap Perempuan, 2023
UNICEF Indonesia Reports on Digital Literacy for Girls, 2022
JPPI (Jurnalis Perempuan Indonesia), www.jppi.or.id
Ruangguru.com – Platform Edukasi Digital Nasional
Laporan UN Women Indonesia – Digital Gender Gap, 2023
نظر شما