جهان تغییر یافته، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

حفیظ الله نیازی نویسنده سرشناس پاکستان نوشت: پاکستان و ایران سرنوشت مشترکی یافته ‌اند. بقای آن ‌ها، ثبات، استقلال، جغرافیا، ایدئولوژی و تهدیدات امنیتی ‌شان به یکدیگر گره خورده است.

حفیظ الله نیازی نویسنده سرشناس پاکستان نوشت: پاکستان و ایران سرنوشت مشترکی یافته ‌اند. بقای آن ‌ها، ثبات، استقلال، جغرافیا، ایدئولوژی و تهدیدات امنیتی ‌شان به یکدیگر گره خورده است. وقایع ۱۰ می و ۲۴ ژوئن این واقعیت را برای همگان روشن ساخت. این دو تاریخ، برای هر دو کشور، آغازگر عصری نوین بود. بی‌تردید، حمله‌ی هند به پاکستان در ۶ می، تلاشی برای تضعیف پاکستان بود. اما با نگاهی به سیر وقایع، می ‌توان دریافت که این اقدام بخشی از آمادگی اسرائیل برای حمله به ایران بود. اسرائیل بیش از سی سال است که در حال تدارک حمله ‌ای مستقیم به ایران است و برنامه‌ ریزان اسرائیلی می‌خواستند پیش از حمله به ایران، پاکستان را از طریق هند خسته و فرسوده کنند. هند که با شعار «در خانه‌ اش هدف قرار می‌ دهیم» دچار توهم قدرت شده بود، توسط یک دوست حیله‌گر در این دام افتاد. هدف نخست، فرسوده کردن پاکستان و سنجش ابزارهای نظامی چین بر مبنای سیستم عددی بود. قطعاً ماجراجویی هند در چارچوب حمله‌ی برنامه‌ریزی‌ شده اسرائیل به ایران قرار داشت. اگرچه هند شکست خورد، اما اسرائیل از تصمیم خود منصرف نشد و عملیات "RISING LION " در ۱۲ ژوئن را آغاز کرد؛ عملیاتی که دو دهه در حال برنامه‌ریزی بود، اما برخلاف پیش ‌بینی ‌ها، این شیر برخاسته نه تنها کاری از پیش نبرد، بلکه شیر خفته ‌ی ایران را بیدار کرد. ایران ظرف ۲۴ ساعت، صدها موشک بر سر اسرائیل فرود آورد؛ به‌گونه ‌ای که تا ۱۶ ژوئن، اسرائیل وادار به تسلیم شد.

جنگ ‌های پاکستان و ایران، اصول راهبردی جدیدی را در آسیای جنوب ‌شرقی پایه ‌گذاری کردند. جایی که هند شکست ‌خورده و در مانده به نظر رسید و افسانه ‌ی شکست ‌ناپذیری اسرائیل نیز فرو پاشید. بی‌گمان، هند و اسرائیل بدون توافق رسمی، پیوندی مشترک یافته ‌اند؛ چون دو روح در یک بدن هستند. نظامیان، دانشمندان و متخصصان این دو کشور، سال‌هاست در خاک یکدیگر مستقرند. حملات پهپادی متعدد هند به پاکستان نیز بی‌ تردید توسط اپراتورهای اسرائیلی هدایت می ‌شدند. مناطقی نظیر منالی (در هماچل) به اسرائیلی ‌ها سپرده شده و اسرائیل، در مناطق حساس از شرق لداخ گرفته تا سیاچن و بخش ‌های مختلف پاکستان، کمین کرده است. در هر دو جبهه، یک نکته مشترک است: بدون کمک خداوند و چین، پیروزی ممکن نبود. بدون ورود به جزئیات، باید گفت که با این پیش ‌زمینه، چین، ایران و پاکستان باید یک پیمان دفاعی مستقیم در آسیای جنوبی منعقد کنند. جهان جنوب، به رهبری چین، باید در برابر شمال جهانیِ تحت سلطه آمریکا، نظمی نوین بسازد. گروه بریکس به‌ زودی به جایگاه جایگزین سازمان ملل برای کشورهای جنوب جهانی تبدیل خواهد شد و بانک بریکس، بانک جهانی را بی ‌ارزش خواهد ساخت. در این نظم نوین، اختلافات نه از طریق جنگ، بلکه از طریق گفت ‌وگو و عدالت حل خواهند شد. اصول امنیتی مشترک تدوین خواهد شد و منافع راهبردی مشترک، سدی در برابر نظامی‌گری و مداخلات غربی خواهد بود. پاکستان و ایران باید یک پیمان جداگانه منعقد کنند که براساس آن، حمله به یکی از آن ‌ها به منزله‌ ی حمله به هر دو تلقی شود. اگر خدا نخواهد، هیچ کس نمی ‌تواند آسیب بزند." وی در پایان برای دنبال کردن راه حل سیاسی برای ثبات داخلی پاکستان تاکید کرد[1].

منابع:

کد خبر 24406

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =