«بازی بزرگ» در آسیای مرکزی همچنان ادامه دارد، حتی اگر به نظر برسد که قدرتهای بزرگ درگیر مناقشات و بحرانهای سایر نقاط جهان هستند. جالب اینجاست که آشفتگیهای ژئوپلیتیکی سالهای اخیر و «دستههای قوهای سیاه» که ناگهانی و سریع شرایط را تغییر میدهند، عملاً بر پیشبینیهایی که ۱۵ تا ۲۰ سال پیش درباره منطقه آسیای مرکزی انجام شده بود، تأثیری نگذاشتهاند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، محتملترین سناریو برای آسیای مرکزی، احیای مجدد آن یا بازسازی امپراتوری روسیه به نظر میرسید. با این حال، مدتهاست که کارشناسان یکی از سناریوهای اصلی آینده این منطقه را «جهان چینمحور» میدانند. به سوی چین میرویم؟ سناریوی «جهان چینمحور» با تحقق مجموعهای از عوامل، به معنای انتقال تدریجی کنترل آسیای مرکزی به دست چین است. «از جمله این عوامل میتوان به خروج کامل آمریکاییها از افغانستان و آسیای مرکزی در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰، بحران اقتصادی طولانیمدت در اروپا و رکود اقتصادی-جمعیتی روسیه اشاره کرد که میتواند فرایندهای ادغام اوراسیایی را با شکست مواجه سازد. در این ارتباط شایان ذکر است که مرزهای امپراتوری تانگ چین بسیار غربیتر از مرزهای کنونی بود و شاعر مشهور چینی «لی بو» در قلمرو امروزی قرقیزستان به دنیا آمد، که در آن زمان یک استان چینی محسوب میشد. افزون بر این، مرزهای فعلی کشورهای آسیای مرکزی با چین با مرزهای دوران شوروی تفاوت دارد، زیرا روند تعیین مرزها در چارچوب «فرایند شانگهای» با جابهجایی به نفع چین همراه بوده است. انتقال کنترل به چین به تدریج انجام خواهد شد: ابتدا با استفاده از ابزارهای اقتصادی و نفوذ سیاسی نامحسوس، سپس با افزودن «قدرت نرم» از طریق گسترش زبان و فرهنگ در میان لایههای نخبه جامعه. جمهوری خلق چین با نخبگان سکولار منطقه و همچنین با افراطگرایان اسلامی (با کمک متحد خود، پاکستان) به تفاهم خواهد رسید و انرژی آنان را علیه نفوذ غرب هدایت خواهد کرد... در نهایت، «چین توسعهیافته» شکل خواهد گرفت». این بخشی از مقاله دکتر علوم سیاسی و پژوهشگر ارشد مؤسسه مطالعات بینالمللی دانشگاه دولتی ارتباطات بینالمللی مسکو وزارت امور خارجه روسیه، آندری کازانتسِف، است که بیش از ده سال پیش، در آوریل ۲۰۱۳ منتشر شد. همان طور که میبینید، تا اینجا همه چیز مطابق پیشبینی پیش میرود و همه عواملی که به تقویت کنترل چین بر منطقه کمک میکنند، یکی پس از دیگری مانند مهرههای تسبیح کنار هم قرار میگیرند. آمریکاییها از افغانستان خارج شدهاند و با روی کار آمدن ترامپ، داوطلبانه از نقش هژمون مدافع ارزشهای دموکراتیک دست کشیدند. در اروپا بحران هم اقتصادی و هم سیاسی وجود دارد. روسیه در جنگ با اوکراین گرفتار شده و اقتصادش در رکود و وضعیت جمعیتیاش بحرانی است. تنها چین باقی میماند که سیاستی غیرتنشزا و عملگرایانه را پیش میبرد و به کشورهای منطقه، به ویژه قرقیزستان، «دوستی بدون شرط» پیشنهاد میدهد؛ امری که نخبگان آن را مثبت ارزیابی میکنند اما در جامعه نگرانیهای رو به رشدی درباره وابستگی، هویت و حاکمیت ایجاد میکند. چین در مقابل روسیه به طور تاریخی، در آسیای مرکزی نگرش به روسیه بهتر از نگرش به چین بوده است؛ کشوری که دشمن ترکان و اسلام تلقی میشود. این دیدگاه تحت تأثیر فولکلور و همچنین تبلیغات شوروی شکل گرفت که پکن را دشمن منطقه معرفی میکرد. پژوهشهای معاصر نشان میدهد که در آسیای مرکزی، اکثریت مردم نسبت به «همسایه بزرگ» رویکردی محتاطانه، بیطرف یا منفی دارند. فرهنگ چینی هنوز هم به سختی پذیرفته میشود. جمهوری خلق چین به عنوان یک تمدن دیگر شناخته میشود، اما پس از حمله روسیه به اوکراین، نگرش در منطقه به آرامی از مسکو به سوی پکن تغییر میکند. علاوه بر این، چین فعالانه استراتژی سیاست خارجی خود را که بر مفهوم «قدرت نرم» به عنوان ابزار نفوذ غیرخشونتآمیز بر کشورهای همسایه استوار است، اجرا میکند. ابزارهای «قدرت نرم» چین در قرقیزستان چیست؟ یکی از مؤثرترین ابزارهای «قدرت نرم» آموزش و نفوذ زبانی است. در آسیای مرکزی بیش از ۲۰ مؤسسه کنفوسیوس وجود دارد که دو مورد آن در قرقیزستان است؛ یکی در بیشکک (در دانشگاه ملی قرقیزستان) و دیگری در اوش (در دانشگاه دولتی اوش). بر اساس دادههای سالهای ۲۰۲۲-۲۰۲۳، بیش از ۱۲ هزار شهروند قرقیزستان در چارچوب برنامههای مؤسسه کنفوسیوس زبان چینی آموختهاند. بیش از ۷۰ درصد دانشجویان این برنامهها جوانان زیر ۲۵ سال هستند. علاوه بر آموزش زبان، مؤسسههای کنفوسیوس هر ساله هفته فرهنگ چین را برگزار میکنند که شامل دورههای خوشنویسی، کارگاههای مراسم چای و هنرهای رزمی است. همچنین بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ بیش از ۴۰ رویداد تحت حمایت مأموریتهای چین برگزار شده است: جشنوارههای فیلم، نمایشگاههای هنری و روزهای غذاهای ملی. تا سال ۲۰۲۳ بیش از ۱۵۰۰ دانشجوی قرقیز در چین تحصیل میکردند و بیشتر آنها به صورت بورسیه یا با شرایط ویژه پذیرفته شده بودند. پس از روسیه و ترکیه، چین در میان سه کشور برتر ارائهدهنده بیشترین تعداد بورسیه به دانشجویان قرقیزستان قرار دارد. رسانههای چینی نیز در قرقیزستان فعال هستند. در فهرست رسانههای خارجی، سه رسانه چینی ثبت شدهاند: «شینهوا»، «ون وی پو» و «ناظر جاده ابریشم». همچنین، شبکه تلویزیونی «دولون تیوی» و مجله «کونتیموست» در قرقیزستان فعالیت دارند. پژوهشهای مختلف نشان میدهد که اکثر این رسانهها با اداره تبلیغات چین مرتبط هستند. علاوه بر این، چین محتوای خود را از طریق رسانههای محلی قرقیزستان نیز ترویج میکند. محتوای این رسانهها عمدتاً مستقیم و مثبت است - اخبار موفقیتهای چین در مبارزه با فقر، توسعه فناوری و مدرنسازی. با استفاده از رسانهها و دیپلماسی تصویری، چین خود را به عنوان «دوست ملت» معرفی میکند و تصویر همکاری برد-برد و «جایگزینی برای غرب» را ترویج میکند. همچنین، هر سال بیش از ۲۰ سفر اطلاعرسانی برای روزنامهنگاران قرقیزی با حمایت مالی چین انجام میشود. چین همچنین گروهی از کارشناسان بومی قرقیزستان شامل سیاستشناسان، روزنامهنگاران، پژوهشگران و سیاستمداران سابق را شکل میدهد که مرتباً با هزینه میزبان به کنفرانسها و مجامع مختلف در چین دعوت میشوند. احتمالاً در آینده، چین آنها را مانند روسیه به عنوان ابزار پیشبرد روایتهای خود، از طریق کارشناسان «خودی» و مراکز تحلیل وابسته، به کار خواهد گرفت. جمعبندی همچنین، با حمایت دولت، باید گروهی از چینشناسان تربیت شوند که فرهنگ و ذهنیت «همسایه بزرگ» را درک کنند و نه تنها به زبان چینی، بلکه به گویشهای مختلف آن مسلط باشند، زیرا در حال حاضر کمبود شدید چنین نیروهایی در کشور وجود دارد و بدون درک دقیق طرف مقابل، ایجاد یک سیاست واقعبینانه بسیار دشوار خواهد بود. منبع: https://24.kg/vlast/338630_myagkaya_sila_kitaya_kak_pekin_usilivaet_pozitsii_vkyirgyizstane/ |

«بازی بزرگ» در آسیای مرکزی همچنان ادامه دارد، حتی اگر به نظر برسد که قدرتهای بزرگ درگیر مناقشات و بحرانهای سایر نقاط جهان هستند. جالب اینجاست که آشفتگیهای ژئوپلیتیکی سالهای اخیر و «دستههای قوهای سیاه» که ناگهانی و سریع شرایط را تغییر میدهند، عملاً بر پیشبینیهایی که ۱۵ تا ۲۰ سال پیش درباره منطقه آسیای مرکزی انجام شده بود، تأثیری نگذاشتهاند.
کد خبر 25044
نظر شما