چکیده
گسترش تبلیغ اسلامی به نوسانتارا (مجمعالجزایر اندونزی)، بهویژه به آچه، ازنقش علما/مبلغان خاورمیانه، از جمله ایران (فارسی)، جداییناپذیر است. این تحقیق تلاش میکند تا به طور جامع گنجینههای تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی در آچه را مورد بحث و بررسی قرار دهد. این تحقیق یک مطالعه کیفی توصیفی با رویکرد اجتماعی-تاریخی و اکتشافی است. منابع اولیه و ثانویه از چندین مقاله (مجلات علمی)، کتاب های تاریخی، نسخههای خطی، آثار ادبی و تعدادی دیگر از اسناد تحقیقاتی به دست آمده است. نتایج این تحقیق، ارتباط نظریه فارسی (ورود اسلام به مجمع الجزایر از فارسی) با شواهد معتبر، علاوه بر واقعیت فرهنگی که در جامعه آچه توسعه یافته است را نشان میدهد. حقایق و شواهد تاریخی مختلف نشان میدهد که علمای ایرانی در انجام اسلامیسازی (گسترش اسلام) از طریق تبلیغ و ترویج فرهنگی در آچه موفق بودهاند. از تعدادی از میراث تبلیغ فرهنگی که به گنجینههایی برای جامعه تبدیل شدهاند، از جمله: اعتدال و مدارای دینی، تبلیغ تصوف (عرفان)، هنر و فرهنگ، سیستم های تبلیغ سیاسی، آثار ادبی و کتابهای جاوهای. اما روشهای تبلیغ فرهنگی که توسط علمای ایرانی در آچه توسعه داده شد شامل تبلیغ باللسان، تبلیغ بالکتابۀ، تبلیغ بالحال و تبلیغ بالحکمۀ بود. موفقیت تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی به دلیل حمایت اجتماعی جامعه و حمایت سیاسی سلاطین پادشاهی اسلامی آچه دارالسلام بود
آثار حمزه فنصوری الهامبخش هنرمندان آچهای برای احیای موسیقی آچهای بوده است. علاوه بر این، زبان مالایی به عنوان یک زبان وحدت بخش در جهان مالایی به طور فزایندهای محبوب می شد. به طور مشابه، خط جاوی شباهت هایی با خط فارسی دارد. بنابراین، از طریق این هنر، میتوانیم تبلور مداوم میراث فرهنگی فارسی را در میان مردم آچه ببینیم.
- میراث تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی
سهم علمای ایرانی در تبلیغ فرهنگی آچه، پدیدهای جذاب و جامع است که جنبههای مختلف زندگی آچهای را از نهادها و زبان گرفته تا ادبیات و معماری و اعمال یا آیین مذهبی در بر میگیرد. تعامل بین علمای ایرانی و مردم آچه از دیرباز وجود داشته است. تخمین زده میشود که قبل از قرن پانزدهم میلادی، از طریق مسیرهای تجاری و گسترش اسلام آغاز شده و از این طریق بر زندگی آچه تا به امروز تأثیر گذاشته است.
برخی از سهمهای تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی در آچه را میتوان به شرح زیر توصیف کرد:
- اعتدال مذهبی
عمل تبلیغ دینی که توسط علمای ایرانی در آچه انجام میشد، به اصول اسلام میانهرو پایبند بود. این امر، همانطور که توسط حمزه فنصوری و شیخ عبدالرئوف در گسترش اسلام در آچه انجام شد، همچنین نشان میدهد که شیخ عبدالرئوف زندگی هماهنگی را در جامعه ایجاد کرده است. با اصول وحدت و انسجام، علاوه بر مفهوم عشق به میهن، این امر باعث ایجاد شکاف اجتماعی نشد، بلکه زندگی مردم را راحت، آرام و بیسروصدا کرد. (ذوالکفلی عینی و همکاران، ۲۰۱۸). این ثابت میکند که تبلیغ علمای ایرانی در آچه مأموریت صلح را بر عهده داشت، زیرا هیچ شکافی بین فرقههای شیعه و سنی وجود نداشت. و حتی جریان شیعه به مدت چهار قرن در آچه دوام آورد.
- تبلیغ تصوف
یکی از موفقیتهای تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی در گسترش اسلام در آچه، رویکرد معنوی و تصوف آن بود. به طور خاص، این رویکرد صوفیانه به تبلیغ اسلام، توجه قابل توجهی از سوی مردم محلی را به خود جلب کرده است. یکی از دلایلی که گسترش آموزههای اسلامی از طریق تصوف به راحتی توسط جامعه پذیرفته شد، این بود که آموزههای آن خود را به عنوان چیزی مغایر با فرهنگ موجود قرار نمیداد، بلکه به عنوان ادغامی از خود فرهنگ آچه بود. صوفیان ظرفیت بیشتری برای تبلیغ دین نسبت به بازرگانان داشتند (اگرچه برخی از صوفیان نیز به عنوان بازرگان میآمدند). آنها توانستند اسلام را در یک زمینه منافع انسانی ارائه دهند، به ویژه با تأکید بر سازگاری آن با اسلام یا تداوم آن، نه تغییر در باورها و اعمال مذهبی محلی. نتایج و تأثیر حرکت تبلیغی صوفیانه در گرویدن مردم آچه به اسلام مشهود است، که تقریباً ۱۰۰ درصد آنها اسلام را پذیرفتهاند (عبدالله هادزیق و محمد مُقران الفائز، ۲۰۲۴).
- کتب جاوی
کتب جاوی یکی از اشکال ترویج و تبلیغ اسلامی از طریق تبلیغ بالکتابۀ است. بررسی دقیقتر خط جاوی، شباهتهایی را با خط فارسی نشان میدهد. بنابراین، از نظر تاریخی، مسلم است که علمای ایرانی نقش مهمی در تولید کتب جاوی در آچه داشتهاند. در طول تاریخ خود، کتب جاوی سهم فوقالعادهای در مطالعات اسلامی در این مجمعالجزایر داشتهاند. برخی از این سهمها را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
- پرورش علما در مجمعالجزایر،
- تقویت و تحکیم شبکه اسلامی اندونزی،
- حفظ تمدن و شواهد تاریخی،
- تبدیل شدن به الگو و نمونهای از سنت دانش در اسلام، و
- تبدیل شدن به مرجعی برای مطالعات اسلامی در اندونزی.
آثار جاوی هنوز هم مورد مطالعه قرار میگیرند و به عنوان منابع اصلی در مدارس شبانهروزی اسلامی در آچه عمل میکنند. (مرزوقی ابوبکر، ۲۰۱۷).
- آثار ادبی
ادبیات فارسی، به عنوان یکی از ادبیات برجسته جهان، تأثیر قابل توجهی بر توسعه فرهنگ محلی اندونزی، به ویژه در آچه داشته است. شاعران و نویسندگان حکایات در آچه از سبک و مضامین ادبیات فارسی الهام گرفته بودند. آثار ادبی فارسی به طور گسترده در آچه گسترش یافتند. حتی اشعار شاعر فارسی سعدی بر روی سنگ قبر یکی از نوادگان پادشاه پاسای جاودانه شده است. آثار ادبی حمزه فنصوری، شاعر و صوفی خارق العادهای که در قرن شانزدهم میلادی میزیست، به شدت تحت تأثیر ادبیات صوفیانه فارسی، به ویژه آثار مولانا و حافظ قرار گرفته است. اشعار حمزه فنصوری حاوی عناصر عرفانی و فلسفی الهام گرفته از شعر فارسی است. سلطان اسکندر مودا (جوان)، یکی از پادشاهان مشهور آچه در دوران امپراتوری اسلامی، نه تنها به عنوان یک حاکم مشهور، بلکه به عنوان یک شاعر نیز شناخته میشد. او تحت تأثیر اشعار صوفیانه فارسی قرار گرفت و از مفاهیم عرفانی و مذهبی در آثار خود استفاده کرد. اشعار او به وضوح تأثیر ادبیات فارسی را نشان میدهد. آچه میراث بزرگی از نسخههای خطی و آثار ادبی از خود به جا گذاشته است.
- هنر و فرهنگ
تأثیر تبلیغی علمای ایرانی در آچه، نه تنها به صورت فیزیکی مانند ساختمانها نمود پیدا کرد، بلکه تعدادی آثار هنری، چه در گفتار شفاهی و چه در رقص، نیز از خود به جای گذاشت. رقص سوداتی (Seudati) و سامان با اسلام شیعه مرتبط و تحت تأثیر آن هستند. علاوه بر این، این میراث به شکل فرهنگ و الگوهای رفتار اجتماعی است که تا به امروز پابرجاست. آچهایها همچنین سنت بزرگداشت روز عاشورا را دارند. سالگرد ازدواج حسن و حسین در سطح بزرگی مانند تولد پیامبر، با اعیاد آن در آچه، جشن گرفته نمیشود. در روز عاشورا برخی از آچهایها به مدت 1-3 روز روزه میگیرند و همچنین سنتی برای تقسیم فرنی برنج با همسایگان وجود دارد. معمولاً فقط کسانی که متمول هستند فرنی را به اشتراک میگذارند. این سنت یادگیری و آموختن تا به امروز ادامه دارد. آچه زمانی به عنوان یک مرکز تعالی شناخته میشد، که احتمالاً از فرهنگ قوی فارسی در آنجا الهام گرفته شده است. علاوه بر این، اگر به سوابق تاریخی نگاه کنیم، تعداد علمای بزرگ ایران، مانند امام غزالی، ابن سینا و دیگران، در واقع از تعداد علمای بزرگ سایر کشورهای مسلمان بیشتر است. (یوسنی سابی، ۲۰۱۷).
- نظام تبلیغی سیاسی
علمای ایران به عنوان پیروان جریان شیعه، از اهل بیت (ع) بودند. آنها همچنین به تدریج ایدئولوژیهای مذهبی برگرفته از آموزه های اهل بیت را آموزش میدادند، به طوری که تصمیمات سیاسی بر اساس مکتب فکری اهل بیت بود. از جمله این موارد الزام سلطان به انتصاب یک شورای مشورتی مذهبی (مجلس علما) به رهبری شیخ الاسلام یا قاضی ملک العادل بود. این امر با ایدئولوژی آغاز شد که ولایت فقیه را با عنوان امام به عنوان رهبر آن الزامی میکرد. جایگاه شیخ الاسلام در پادشاهی آچه دارالسلام در تصمیمات مختلف سیاسی جایگاه بسیار استراتژیکی داشت. (حلمی بکر المسقطی، 2013)
هنگامی که پادشاهی آچه تأسیس شد، هر سلطان یا سلطانه که پادشاهی را رهبری میکرد، با یک عالم دینی به عنوان قاضی ملک العادل همراه بود. چیزی که ممکن است با سایر مناطق متفاوت بوده باشد این بود که پادشاه نه تنها عالم دینی را به عنوان قاضی ملک العادل برای مشاوره به خود منصوب میکرد، بلکه علاوه بر این، هر رئیس دولت و رئیس روستا نیز توسط یک عالم دینی محلی یاری میشد. هنگامی که سلطان اسکندر مودا به قدرت رسید، علمای دینی نه تنها در نهادهای سیاسی، بلکه به عنوان رهبران جامعه نیز جایگاه داشتند. (محمد حسبی امیرالدین، 2017)
اگر نظام سیاسی را در زمان اسکندر مودا مطالعه کنیم، نقش علما پس از پادشاه به چهرهای محوری در تعیین سیاستهای سلطنتی تبدیل شد. این تصویر شباهتهایی با اجرای سیستم ولایت فقیه دارد که توسط دولت فعلی ایران اجرا میشود. براساس سهم های تبلیغی فرهنگی علمای ایرانی درآچه، این موضوع ارتباط آن را با نظریه فارسی (ورود اسلام از فارس) نشان میدهد. از قرن هفتم آچه مرکز تجارت بینالمللی و دروازهای برای ورود اسلام به جنوب شرقی آسیا بوده است. نقش علمای ایرانی در گسترش اسلام در آچه برجسته بوده است و شواهد و مکان های فرهنگی آن در سنت ها، ادبیات، هنر و نسخههای خطی مذهبی قابل مشاهده است. سنت هایی مانند بزرگداشت عاشورا در آچه که شبیه سنتهای شیعهی ایرانی است، نمونهی بارزی از این فرهنگپذیری است. علاوه بر این، تصوف یا عرفان که ریشه در سنتهای معنوی ایرانی دارد، به بخش جداییناپذیری از زندگی مذهبی مردم آچه تبدیل شده است. حضور تصوف در آچه نه تنها بُعد معنوی را غنی کرده، بلکه ارزشهای اعتدال مذهبی را نیز معرفی کرده است، به طوری که جامعهی آچه همچنان نسبت به ادیان، قومیت ها و فرهنگهای مختلف بسیار بردبار است.
- راهبردها و روش های تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی
علمای ایرانی از اوایل اسلام تا تأسیس پادشاهی اسلامی در آچه، از چندین راهبرد برای گسترش تبلیغ اسلامی در میان مردم آچه استفاده کردند، از جمله تجارت، ازدواج، آموزش، هنر یا فرهنگ و تصوف. این راهبردها در نهایت علمای ایرانی را قادر ساخت تا با پادشاهان و سلاطین آچه در تلاش برای گسترش اسلام در مجمعالجزایر همکاری کنند.
تجارت رایج ترین وسیله تبلیغ مورد استفاده مبلغان اسلام در آچه بود. این امر در تماس های تجاری بین ایران، عرب، هند و چین که مرکز تجاری سامودرا پاسای را تأسیس کرد، مشهود است. از نظر جغرافیایی، سامودرا پاسای از موقعیت استراتژیکی برخوردار بود و در چرخه تجارت بینالمللی سودمند بود. این تماس های تجاری همچنین فعالیت های تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی را با مردم آچه تسهیل کرد. موفقیت علمای ایرانی درگسترش اسلام در میان مردم را نمی توان از نقش، راهبردها و روشهای تبلیغی مورد استفاده مبلغان جدا کرد. از همان ابتدا، آنها از ارتباط مستقیم تبلیغ با جامعه استفاده کردند و در نهایت درپادشاهی آچه مورد پذیرش قرارگرفتند. علمای ایرانی همچنین از توانمند سازی تبلیغ در جنبههای مختلف زندگی برای پذیرش جامعه در تلاش برای روشن کردن اسلام در میان آنها استفاده کردند. ذوالکفلی عینی همچنین اظهار داشت که رویکرد وسطیت (اعتدال و میانه رویی) استراتژی اصلی علمای ایرانی در تبلیغ در میان مردم آچه درگذشته بوده است (ذوالکفلی عینی و همکاران، ۲۰۱۸).
بر اساس مطالعات اجتماعی و تاریخی علمای ایرانی در گسترش تبلیغ اسلامی در مجمع الجزایر، چهار روش را می توان توسط علمای ایرانی در توسعه آموزههای اسلامی در آچه شناسایی کرد.
- تبلیغ باللسان یا شفاهی
تبلیغ شفاهی اولین روش تبلیغ است که توسط علمای ایرانی برای گسترش اسلام در مجمع الجزایر استفاده شده است. این روش به دنبال گسترش تبلیغ اسلامی به صورت مسالمتآمیز و بدون خشونت، بر اساس اصل « وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»، روشی که آموزههای اسلامی را از طریق ارتباط و زبان اخلاقی و اقناعی منتقل میکند، بود. در آن زمان، آموزه های اسلامی توسط علما با استفاده از رویکردی تلفیقی از فرهنگ و سنتهای محلی یا اسلامی مبتنی بر هماهنگسازی آداب و رسوم و باورهای جامعه توسعه داده میشد. اجرای تبلیغ با استفاده از این مدل زمان زیادی طول کشید، اما صلحآمیز و مشارکتی بود (توماس دبلیو. آرنولد، ۱۹۹۷).
بنابراین باید به عمل تبلیغ شفاهی و فرهنگ سنتی جامعه بها داده و احترام گذاشته شود تا فرآیند تبلیغ در نهایت هم افزایی و انسجام داشته باشد. هر دو به طور متقابل با هم ارتباط برقرار میکنند و به نفع تبلیغ از یکدیگر حمایت میکنند. بنابراین یک روش تبلیغ در صورتی میتواند موفق تلقی شود که تأثیر مثبتی داشته باشد و از حمایت همهجانبه جامعه برخوردار باشد.
- تبلیغ بالقلم
تبلیغ بالقلم، تبلیغی است که از طریق نوشتار یا آثار مکتوب ارائه میشود. روش تبلیغ بالقلم یکی از روشهای تبلیغ است که از نوشتار به عنوان وسیلهای برای انتشار پیامهای تبلیغ اسلامی به جامعه استفاده میکند. در مورد روش تبلیغ، از نظر فرهنگی مردم آچه مدتهاست که پیام های تبلیغی را با روش تبلیغ باللسان، مانند سخنرانیها، نصیحتها، ضرب المثل ها، مجالس تعلیم و سخنرانیها، با واکنش بهتری دریافت میکنند. این سنت تبلیغی باللسان همچنین الهام بخش بسیاری از هنرمندان آچهای برای تولید آثار هنری و فرهنگی آچهای با ظرافت های مذهبی بوده است. به طوری که بسیاری از مردم آچه در گذشته دین را از طریق هنر نیز فرا میگرفتند، علاوه بر این، تأثیر تبلیغ باللسان بر مردم آچه، مردم آچه را به مطالعه دین با ادغام آن با سنتهای مردم آچه ترغیب میکرد. به عنوان سندی از این اثر تبلیغ باللسان، برخی از علمای آچه آثار مکتوبی در زمینههای مختلف مانند تصوف، فقه، اخلاق، عقیده، ادبیات و موارد دیگر تولید کردند. از طریق همین آثار مکتوب بود که علمای آچه در گذشته تبلیغ اسلامی را با روش تبلیغ بالکتابۀ به مردم مجمعالجزایر گسترش میدادند.
یکی از شواهد میراث تبلیغ بالقلم، کتابخانه تنوح آبی (Tanoh Abee) است که در سیولیمیوم آچه بِسار واقع شده است. این کتابخانه قبلاً یک مدرسه شبانهروزی اسلامی بود که توسط یک روحانی از بغداد/ایران به نام فیروس البغدادی ساخته شده بود که در زمان سلطنت سلطان اسکندر مودا (1607-1636) به آچه آمده بود. در این کتابخانه صدها کتاب از روحانیون سابق آچه وجود دارد.
- تبلیغ بالحال
تبلیغ بالحال روش تبلیغی است که توسط مبلغان از طریق اقدامات و کردارهای مشخص انجام میشود تا جامعه بتواند از آن بهرهمند شود. موفقیت تبلیغ بالحال علمای ایرانی در اجرای اسلامیسازی در آچه به دلیل رابطه همکاری بین علما و امرا (سلاطین) پادشاهی آچه بود. رابطه سیاسی خوب بین علمای ایرانی و پادشاهی آچه منجر به فعالیتهای تبلیغ بالحال متعددی شد که علمای ایرانی توانستند در آچه توسعه دهند. علمای آچه از زمان تأسیس پادشاهی پاسای در سال ۱۲۷۰ میلادی، نقشی استراتژیک در آن ایفا کردند. این علما به عنوان مشاوران پادشاه، به ویژه در امور مذهبی، منصوب شده بودند. نقش آنها به عنوان مشاوران مذهبی سلطان، جایگاه علما را در میان پادشاهیهای اسلامی آن زمان بسیار مهم کرد.
پادشاهی پاسای روش تبلیغی منحصر به فردی داشت و مبلغانی را به کشورهای مختلف میفرستاد. پس از تأسیس سلطنت پاسای، علمای آچه وظیفه داشتند آموزههای اسلامی را در چندین منطقه از جمله جاوه، سوندا، سولاوسی، مالاکا و پاتانی گسترش دهند. علاوه بر این، سلطان همچنین مراکز آموزشی به نام دایه (مدرسه شبانه روزی دینی) تأسیس کرد و معلمانی را از عرب، گجرات و ایران دعوت کرد (آندریس تیو [A. Teeuw] و همکاران، ۱۹۷۰). سیستم آموزشی دایه در طول سلطنت به سه سطح تقسیم میشد: ابتدایی، متوسطه و دایه (معادل دانشگاه) (حسبی امیرالدین، ۲۰۱۷).
- تبلیغ بالحکمۀ
گسترش تبلیغ اسلامی درمجمعالجزایر، به ویژه در آچه، قرنهاست که با استفاده از روشهای مختلف تبلیغی، چه به صورت شفاهی و چه به صورت کتبی و همچنین شیوههای نوآورانه سازگار با سنتها، فرهنگ و شرایط جامعه آچه، ادامه داشته است. موفقیت روشهای مختلف تبلیغ در اسلامیسازی آچه به دلیل ارائه تبلیغ با استفاده از روش بالحکمۀ است. روش تبلیغی بالحکمۀ که توسط علمای ایرانی به جامعه ارائه میشد، مبتنی بر تواناییهای علمی، رهبری، کاریزما و صداقت شخصی آنها بود و آنها را به الگو و سرمشق جامعه تبدیل میکردند. علاوه بر این از آنجا که علما از قبل مورد احترام جامعه بودند، جامعه به هر پیام تبلیغی که به آنها منتقل میشد، پاسخ مثبت میدادند.
این رویکرد بر تساهل و وسطیه تأکید داشت که با ارزشهای محلی همسو بودند و در نتیجه پذیرش اسلام را به شیوهای مسالمتآمیز، سازگار و هماهنگ تسهیل میکردند. علمای ایرانی که با موفقیت روش تبلیغ را با بالحکمۀ در میان آچهایها توسعه دادند، حمزه فنصوری و شیخ عبدالرئوف بودند. شخصیت عبدالرئوف سینکیلی کتابهای زیادی نوشت و آثار او به میانجی اختلافات ناشی از مسائل مذهبی که ظهور کرده و به جدال تبدیل شده بودند، تبدیل شد. میانهروی عبدالرئوف درکتاب هایش کاملاً مورد حمایت صفیت الدین بود، که او نیز معتقد بود رویکرد وسطیه میتواند ثبات سیاسی و هماهنگی زندگی مذهبی را در آچه حفظ کند. (گومیلار عرفان الله و وریدلو فواد، 2022). علاوه بر این، حمزه فنصوری نیز بسیاری از اشعار خود را سرشار از ظرافتهای وسطیه سروده است که سرشار از تبلیغ بالحکمۀ است.
- نتیجهگیری
بر اساس بررسی تاریخی و دادههای تجربی، واضح است که ظهور اسلام در آچه نتیجه مأموریتهای تجاری بینالمللی با بستههای تبلیغ فرهنگی بود. بازرگانان ایرانی به عنوان علما، به مبلغانی چند استعدادی تبدیل شدند. آنها از طریق روشهای تبلیغی شفاهی، کتبی، عملی و بالحکمت، اسلام را از طریق استراتژیهایی شامل ازدواج، اقتصاد، تصوف، سیاست، آموزش، مسائل اجتماعی، ادبیات، فرهنگ و انتقال دانش به مردم محلی توسعه دادند، در حالی که سبک زندگی محلی را اتخاذ کردند و در نتیجه فرهنگپذیری و جذب جامعه آچه شدند. به گفته ابن بطوطه، در طول سفرش به آچه، دو علمای ایرانی، تاجالدین شیرازی و سید شریف اصبهانی حضور داشتند. این دو علمای ایرانی برای تبلیغ و توسعه آموزههای اسلامی به آچه آمدند. از زمان ورود آنها، پادشاهی پاسای به یک پادشاهی اسلامی مشهور در جنوب شرقی آسیا تبدیل شد. موفقیت تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی نه تنها توسط جامعه محلی، بلکه توسط سلطان سامودرا پاسای نیز کاملاً پشتیبانی میشد. از نظر تاریخی ثبت شده است که سلطان پادشاهی سامودرا پاسای، مبلغانی را به کِداه، مالاکا، چامپا، پاتانی، برونئی و میندانائو در جنوب فیلیپین میفرستاد. شواهد گسترش اسلام در این مناطق را میتوان در خط جاوی مشاهده کرد که هنوز در آموزش اسلامی در این مناطق استفاده می شود. علاوه بر این، تأثیر فرهنگ و زبان فارسی در میان مردم آچه همچنان ادامه دارد.
نویسنده: دکتر فخری یوسف عضو هیات علمی دانشگاه اسلامی دولتی الرانیری باندا آچه
منابع :
آندریس تیو و همکاران، حکایت پاتانی، (کتابشناسی ایندی، ۱۹۷۰).
ابوبکر، محمد (۲۰۱۷)، کتاب جاوی و سهم آن در مطالعات اسلام در مجمعالجزایر اندونزی. مجموعه مقالات ARICIS، 1.
المسقطی، حلمی. بکر (2017)، رابطه بین ایران و مجمعالجزایر اندونزی در آغاز اسلامیسازی: مطالعه مقدماتی درباره نفوذ ایران در سیاست آچه. رسانه شریعت: انجمن مطالعه حقوق اسلامی و نهادهای اجتماعی، 15 (1)، 53-68.
امیرالدین، محمد. حسبی (2017)، علمای دایاه، نگهبانان جامعه آچه. باندا آچه: LSAMA.
آرنولد، توماس. دبلیو. (1913)، تبلیغ اسلام: تاریخچهای از تبلیغ دین اسلام. کانستبل.
هادزیق، عبدالله و فائز، مُقران محمد (2024)، جهانیسازی طریقت های صوفیانه در جنوب شرقی آسیا (مطالعهای درباره نقش طریقت در گسترش اسلام در اندونزی). قلمنا: مجله معارف اسلامی، 9 (02)، 84-95.
حکیم، لقمان (2015)، ردیابی میراث صوفیان ایرانی در مجمعالجزایر، مجله الهیات اسلامی، 17 (1)، 17-28.
ایپاینین، سریه (2018)، تبلیغ فرهنگی و اسلامی سازی در تِرناته، المصباح: مجله علوم تبلیغی و ارتباطاتی، 14 (1)، 57-73.
عرفان الله، گومیلار، و فواد، وریدلو (2022)، ردپای اعتدال مذهبی در سلطان نشین آچه در زمان سلطنت سلطانه صفیت الدین، مجله تمدن: مجله تاریخ و فرهنگ اسلامی، 10 (1)، 983-1008.
ایستانتی، کون. زهروم (1997)، تأثیر فارسی در ادبیات کلاسیک مالایی. هومانیورا: مجله دانشکده علوم فرهنگی، دانشگاه گادجا مادا، شماره 6.
ایستانتی، کون. زهروم، گنجینههای ادبی کلاسیک مالایی تحت تأثیر فارسی، هومانیورا، (6).
محمد. حسبی امیرالدین، علمای دایاه: نگهبان دین آچه (باندا آچه: LSAMA، 2017)
نینگسیه، رحمه (2021). ورود و گسترش اسلام در اندونزی، در انجمن علمی (جلد 18، شماره 2، صفحات 212-25).
سابی، یوسنی (2017)، ردپای فارسی در مجمع الجزایر: تعامل بین دین و فرهنگ. رسانه شریعت: انجمن مطالعه حقوق اسلامی و نهادهای اجتماعی، 15 (1)، 21-30.
یوسنی سابی (2013)، ردپای ایرانیان در مجمعالجزایر: تعامل بین دین و فرهنگ، مجله رسانه شریعت، جلد
نظر شما