اجمل خان ختک در ۱۵ سپتامبر ۱۹۲۵ در شهر اکوره ختک (ایالت خیبرپختونخوا) به دنیا آمد. او در محیطی پرورش یافت که سیاست و ادبیات در کنار هم حضور داشتند. از نوجوانی تحت تأثیر فضای ضد استعماری و نهضت "خدایی خدمتگاران" به رهبری عبدالغفارخان(باچا خان) قرار گرفت. این پیوند نخستین تجربه سیاسی او بود و در شکلگیری اندیشههای عدالتطلبانهاش نقشی اساسی داشت. پدرش حکمت خان نیز از فعالین اجتماعی بود.اجمل خان بعد از فراغت از مکتب، پیشه معلمی را اختیار کرد وچندی هم با رادیو پاکستان شعبه پیشاور همکاری داشت ولی در کنارآن استعداد ادبی خود را رشد داد.
در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، اجمل خان به عنوان فعال سیاسی در صفوف حزب عوامی ملی (ANP) حضور یافت. در پی کودتاها و فشارهای سیاسی، بارها بازداشت شد و سرانجام برای مدتی طولانی به افغانستان تبعید شد. او در کابل نه تنها با رهبران افغانستان ارتباط نزدیک داشت بلکه در مطبوعات و انجمنهای فرهنگی نیز فعال بود. این دوران تبعید، بهرغم دشواریهایش، برای او فرصتی شد تا تجربههایش را در قالب شعر و نثر بیان کند.
بازگشت او به پاکستان در اواخر دهه ۱۹۸۰ نقطه عطفی در زندگیاش بود. وی پس از بازگشت، در سال ۱۹۹۰ به مجلس ملی راه یافت و مدتی ریاست حزب عوامی ملی نیشنل پارتی را بر عهده گرفت.
اجمل خان ختک از معدود شاعرانی است که توانست هم در پشتو و هم در فارسی جایگاه مهمی کسب کند. شعر پشتو او بازتابدهنده دغدغههای ملیگرایانه، عدالت اجتماعی و هویت پشتونها بود. در عین حال، آشنایی عمیق او با ادبیات فارسی و تأثیرپذیری از شاعر بزرگی چون اقبال، شعرش را به سطحی فراتر از مرزهای قومی و زبانی ارتقا داد.
اجمل ختک به شعر مدرن پشتو رنگ و آهنگ تازهای بخشیده و به زبان پشتو صورتهای تازهای دادهاست. او در زمینه شعر و نثر، آثاری تازه پدید آورده است. وی علاوه بر پشتو به زبانهای اردو، فارسی، انگلیسی، هندی، عربی، روسی، آلمانی و بسیاری زبانهای دیگر تسلط داشت.
اجمل خان ختک سیاستمداری بود که هرگز سیاست را جدا از فرهنگ و ادبیات نمیدید. او با پیوستن به حزب ملی عوامی، به یکی از صداهای اصلی دموکراسیخواهی و عدالتطلبی در پاکستان بدل شد. مخالفت صریح وی با سیاستهای اقتدارگرایانه حکومتهای وقت، بارها به زندان و تبعیدش انجامید.
پس از بازگشت به پاکستان، با انتخاب راه یابی به مجلس ملی و سپس رهبری حزب ANP، توانست بخشی از آرمانهایش را در سیاست رسمی دنبال کند. با این حال، استقلال فکری او موجب شد که هرگز در چارچوبهای محدود حزبی یا حکومتی محبوس نشود.
جنبش پشتونها در قرن بیستم برای عدالت اجتماعی، حقوق فرهنگی و خودمختاری سیاسی، رهبران گوناگونی به خود دید. اجمل خان ختک یکی از این رهبران بود که با ترکیب شعر و سیاست، مبارزه پشتونها را به سطحی نو رساند.

او معتقد بود که هویت پشتون نه در جدایی از دیگر ملتها، بلکه در تعامل و همبستگی با آنان معنا پیدا میکند. همین رویکرد سبب شد تا شعرش در میان پشتونها به عنوان صدای بیداری تلقی شود. در کنار فعالیتهای حزبی، او در محافل ادبی و فرهنگی همواره بر اهمیت آموزش، زبان و فرهنگ پشتو تأکید میکرد.
در کتابی که به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد اجمل ختک از سوی وزارت آموزش عالی افغانستان به چاپ رسیده، با توجه به تاثیر زبان فارسی بر زبان شعر وی می توان نشانی هایی را پیدا نمود که دال بر تاثیر زبان فارسی بر زبان شعر اجمل ختک است. خود اجمل ختک تحت عنوان "سخنان من در سمینار علمی به مناسبت هشتادمین سالگرد تولدم" می نویسد: « زمانی که به من درباره این سمینار اطلاعی داده شد و در دلم گفتم در این سمینار شرکت خواهم نمود و در آن باید اظهار نظر کنم، همزمان با آن در قلب و مغزم افکار و اندیشه هایی به منظور زمان آینده منطقه و جهان، وضعیت افغانستان، مسائل آینده این کشور، امیدها و آرمان ها مطرح شد و این اشعار علامه اقبال در جاویدنامه یادم آمد که گفته است:
آسیا یک پیکر آب و گل است ملت افغان در آن پیکر دل است
از گشــاد او گشــاد آسیا از فســــاد او فســـــاد آسیا
معنی اش این است که اگر آسیا یک مجسمه آب و خاک است، ملت افغان در آن مجسمه جایگاه قلب را ایفا می کند. یعنی شادمانی و سعادت این ملت شادمانی و سعادت آسیا محسوب می شود و در فساد این کشور و ملت، فساد آسیا نهفته است و من زمانی که با توجه به معنی این اشعار بر تاریخ این کشور و منطقه نظر افکندم، این اشعار علامه اقبال صد در صد درست اثبات شد.»
وی در یک شعر تاریخی درباره افکار علامه محمد اقبال لاهوری، شاعر و فیلسوف برجسته زبان فارسی تحت عنوان « از ضیاءِ روحِ افغانی بترس» به اثبات رسانده است که زبان فارسی به زبان شعر اجمل ختک تا چه میزان تاثیر دارد؟ اول این که وی برای شعر خود عنوان یک مصرع یا بیت این شعر فارسی اقبال را آورده است:
میر خیل از مکر پنهانی بترس از ضیاءِ روحِ افغانی بترس
(این شعر به مناسب روز اقبال در سال 1957م در سالن مجلس ایالتی پیشاور خوانده شده است. اجمل)
پشتو:
اقبال چې د فطرت د هنګامو سره آشنا دے
اقبال چې د وختونو د نبضونو نه آګاه دے
حکیم چې زمانې تلی په فکر او په خیال
دانا د ملتونو په عــروج او په زوال
ترجمه فارسی:
اقبال که با هنگامه های طبیعت، آشـــنایی دارد
اقـبال که از نبض های زمـان، آگاهی دارد
حکیم که زمان ها را با فکر و خیال می سنجد
عروج و زوال ملت ها را به خوبی می داند
پشتو:
زما په ابادۍ د اېشــیا ټولې ابادی ده
زما په بربادۍ د اېشــیا ټولې بربادی ده
زما بېدارېدو ته اقبال خپله ترانه شی
زما د ننګ بڅری یې پُوکلی چې لمبه شی
ترجمه فارسی:
آبادانیِ من آبادی ســــراســـرِ آســیا است
نابودیِ من نابودیِ ســـراســـرِ آســـیا است
جهت بیداری ام اقبال خودش ترانه شــــد
به آتشِ شجاعتم وی دامن زده، شعله شـــــد
پشتو:
زما د قبیلو نفاق چې وینی نو خفه شی
دے ژاړی چې زما د وحدت سنګ پاره پاره شی
اول د داسې لوړاقبال په روح باندې سلام دے
یواځې زما نۀ، د پښـــتنو د پوره قام دے (6 )
ترجمه فارسی:
با دیدنِ نفاقِ قشـــــــرهای من، رنجیده می شود
گریه می کند که سنگِ وحدت ام ریزه ریزه می شود
اول بر روحِ چنین اقبالِ عظیم، سلامِ من است
سـلامِ من، سـلامِ ملت پشـتون و بلندمقامِ من است
آقای اجمل ختک در این شعر درباره اقبال، از 4۹ واژه فارسی استفاده کرده که به شرح ذیل است « آشنا، آگاه، حکیم، فکر، دانا، ملت، عروج، زوال، حیات، الحاد، خیال، گرد، قائل، وحدت، سنگ، پاره، دانای راز، گنبد، کفن و گویا وغیره.
در یک بیت وی به شـعر معروف اقبال لاهوری اشـاره کرده و تحت تاثیر آن قرار گرفته اسـت. شـعر اقبال درباره افغان ها و غزنی مرکز علم و فن چنین است:
آه غزنی آن حریم علم و فن مرغـــزارِ شـــــیرمردانِ کهن
اقبال می گوید جای تأسف است آن غزنی که گاهی گهواره علم و فن و مرغزارِ شیرمردان قدیمی بود. حالا دچار نفاق مردم و اختلافات خانگی شده است. این شعر اقبال در شعر اجمل ختک انعکاس یافته و این شاعر انقلاب با توجه به این شعر به زبان پشتو ابراز نظر کرده است. شعر اقبال چنین است:
در جهان آواره ای بیچاره ای وحدتی گم کرده ای صد پاره ای
شـعر پشـتو اجمل همین نگرانی اقبال را منعکس می کند و می گوید که
« دے ژاړی چې زما د وحدت سنګ پاره پاره شی» (9 )
ترجمه فارسی:
« اقبال گریه می کند وقتی که سنگ وحدتم را ریزه ریزه می بیند».
این شاعر معروف زبان پشتو بعد از یک مریضی طولانی در هفت فوریه ۲۰۱۰ به ابدیت پیوست. این است تاثیر واقعی زبان فارسی بر یک معلم، شاعر، پژوهشگر، نقاد، نویسنده و ادیب ارشد پشتو که پس از زبان پشتو به فارسی چقدر علاقه و عشق دارد؟ یادش بخیر و روحش شاد.
آقای اسرار طورو از صاحب نظران شعر پشتو بیشتر بحث میکند که اجمل ختک چرا و چگونه تحت تاثیر زبان فارسی قرار گرفته و به همین دلیل بود که وی ادباء و دانشمندان برجسته ای مانند مرحوم دکتر میرغزن خان ختک، دکتر نصرت جهان ختک رئیس اسبق بخش اردو و فارسی و دکتر شفقت جهان ختک رئیس سابق بخش فارسی دانشگاه پیشاور را به بخش فارسی معرفی کرده است. این دو خواهر تنی دکتر میرغزن خان ختک پس از تکمیل دکتری ادبیات فارسی در دانشگاه تهران ایران در بخش فارسی دانشگاه پیشاور خدمتی را به گسترش و رشد فارسی نموده که تا ادب فارسی در جهان باقی است خدمات ارزنده این خانواده ختک را نمی توان به هیچ عنوان فراموش نمود. بنیان گذار این همه افتخارها نیز اجمل ختک است زیرا ایشان و جناب آقای اورنگزیب خان ختک پدر بزرگوار این سه دکتر ادبیات فارسی، (دکتر میرغزن خان ختک و خواهرانش) را وادار به پذیرش در دوره فوق لیسانس ادبیات فارسی نموده و با این اقدام خود حق مسلم عشق به زبان و ادبیات فارسی را اثبات کردند.
درپایان بایستی تاکید شود که تلاش بیشتری از سوی دانشجویان و دوستداران ادبیات به ویژه کسانی که به هر دو زبان فارسی و پشتو تسلط کافی دارند، باید صورت گیرد، تا ابعاد بیشتر اشعار اجمل ختک ارزیابی و بررسی شده تا زوایا و ابعاد عمیقتری از اشعار اجمل ختک به عنوان یک پشتون عاشق زبان فارسی بیش از پیش روشن شود.
منابع:
- فضل عظیم، پایان نامه دکتری با عنوان: تاثیر زبان فارسی به زبان شعر اجمل ختک، دپارتمان زبان فارسی دانشگاه پیشاور
- وزارت آموزش عالی افغانستان، یادنامه اجمل ختک سال ۱۳۸۶، مرکز مطالعات منطقه ای افغانستان کابل، صفحه20
-fa.wikipedia.org/wiki/اجمل_ختک
نظر شما