کلانشهر بمبئی، پایتخت اقتصادی هند، جمعیتی بالغ بر بیست و دو میلیون نفر را در خود جای داده است. این شهر بزرگ، علاوه بر جایگاه تجاری و اقتصادی، مملو از اماکن تاریخی و مذهبی است. جالب آنکه بیش از چهار هزار و ششصد معبد هندو در بمبئی وجود دارد. همچنین به سبب تعاملات گسترده تجاری با کشورهای مختلف، مردمانی از سرزمینهای گوناگون از جمله ایران و چین در دورههای مختلف به این شهر رفتوآمد داشته و در آن سکونت کردهاند.
چینیها نیز از دیرباز بهدلیل روابط تجاری با هند، بهویژه با بمبئی، حضور پررنگی در این شهر داشتهاند. یکی از یادگارهای ارزشمند حضور آنان، معبدی است که برای نیایش ربالنوعهای خود بنا کردهاند. این معبد در کوچههای باریک محله «مزگاون» بمبئی، جایی که خانههای قدیمی کنار یکدیگر ردیف شدهاند، قرار دارد. ساختمانی دوطبقه با رنگ سرخ و طلایی چشمگیر و نقاشیهای منحصر به فرد چینی که همچون نگینی در میان این بافت قدیمی میدرخشد. اینجا «معبد کوان گونگ»، تنها نشانه برجایمانده از هویت جامعه چینیهای قدیم بمبئی است.
با ورود به داخل معبد، گویی به دنیایی دیگر قدم میگذارید. پلههای چوبی، با صدای جیرجیرِ تاریخمند خود، شما را به خانه خانواده «تام» در طبقه اول میرسانند؛ خانوادهای که از زمان ساخت معبد در سال ۱۹۱۹ زمانی که این محله بهعنوان «چاینا تاون» بمبئی شناخته میشد تا امروز نگهبانان و خدمتگزاران این مکان بودهاند. آلبرت تام با لبخندی آرام میگوید: «من چینی هستم، اما بمبئی خانه من است.» سپس کلیدهای طبقه بالا را به دستتان میسپارد.
در طبقه دوم، سه چهره خیرخواه چینی فوک، لوک و سائو، ربالنوعهای برکت، طول عمر و رفاه از دل یک نقاشی دیواری پرزرقوبرق، خودنمایی میکنند. فانوسهای کاغذی آرامآرام تاب میخورند و نور سرخشان بر خوشنویسیهای چینی روی دیوارها میتابد.
اتاق اصلی معبد، همچون صندوقچهای سرشار از گنجهای سرخ و طلایی، پیش روی شما گشوده میشود. در مرکز آن، نقاشی باشکوهی از «گوان گونگ»، خدای عدالت و شجاعت، قرار دارد که گویی بر ورود همه نظارت میکند. سه مجسمه اسب در کنار اسبهای افسانهای او دیده میشود و سرایدار آرام آهسته نشانههای این تقدس را برای شما شرح میدهد. محراب زیرین، پر از نذورات است: میوهها، پاکتهای قرمز حاوی برنج یا پول، و کاغذهای طلایی براق که زیر نور عود سوخته، جلوهای دیگر دارند.
زمانی این معبد در قلب جامعهای پررونق از چینیهای مقیم بمبئی قرار داشت. خیابانهای مژگان آکنده از گفتوگو به زبان چینی بود؛ رستورانها با عطر غذاهای اصیل شرقی پر میشدند و مغازهها کالاهایی از دوردست را عرضه میکردند. اما تاریخ، این شکوه و همزیستی مسالمتآمیز را در پی جنگ هند و چینِ سال ۱۹۶۲ دستخوش تغییر کرد و از آن جامعه چند هزار نفری، تنها حدود هزار نفر باقی ماندند.
با این حال، معبد همچنان استوار ایستاده است. در جشنهای سال نو چینی و «جشنواره ماه»، تالارهای آرام آن با حضور تا پانصد نفر جان دوباره میگیرد. مردم هنوز کوزة چوبهای پیشگویی را تکان میدهند و شمارهها را با برگههای بامبو که دیوارها را پوشاندهاند، تطبیق میدهند. نذرها هنوز جمعآوری میشود و با آیینی کهن، در دریای عرب ریخته میشود؛ آیینی که بندر بمبئی را به سنتهای دیرینه چین پیوند میدهد.
در غروب، اگر بر بالکن معبد بایستید و محله را از ارتفاع نگاه کنید، صدای زندگی بمبئی را خواهید شنید؛ شهری که هر گوشهاش داستانی دارد. شاید پژواک روزگار قدیم «چاینا تاون» بمبئی را نیز بشنوید؛ پژواکی که هنوز از میان فانوسهای سرخ و دعاهای آرام این معبد صدساله به گوش میرسد.
منابع:
https://www.theculturegully.in/post/mumbai-s-100-year-old-chinese-temple-in-mazgaon-kwan-kung-temple
نظر شما