گاپار آیتی یف (۱۹۱۲-۱۹۸۴) - نقاش، طراح صحنه، معلم قرقیز، قهرمان کار سوسیالیست (۱۹۸۲)، هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۷۱)، برنده جایزه دولتی جمهوری شوروی قرقیزستان به نام توکتوگول ساتیلگانف و یکی از اولین هنرمندان حرفه ای قرقیزستان.
آیتی یف تحصیلات خود را در اواخر دهه ۱۹۲۰ در استودیو هنری ساده ولادیمیر اوبرازتسوف در فرونزه (بیشکک کنونی) آغاز کرد. نقاش جوان اولین دروس مهارت را در اینجا خواند و با تکیه بر سنت های مکتب نقاشی روسیه، نقاشی از روی طبیعت را به طور جدی دنبال کرد.
پس از چند سال وی تحصیل خود را در آموزشگاه هنری مسکو نزد استاد برجسته منظره نگاری نیکولای کریمف ادامه داد و استاد جدید اعتقاد به نیاز به کار مداوم در فضای باز را در وی تقویت کرد. اما قوی ترین تأثیر را در وی لاکونیسم و عدم تنوع مناظر کریمه داشت. استاد به وضوح استفاده از غنای رنگ در چارچوب تعادل رنگی و ایجاد تصویر بر اساس مواد جمع آوری شده را به او تعلیم می کرد.
دهه ۱۹۳۰ - آغاز فعالیت گاپار آیتی یف به عنوان یک هنرمند بود. قلم موی او هنوز حجم را منعکس نمی کند و از رنگ بیشتر به مثابه نقاط رنگین استفاده می کند. در او چشم انسانی که در چارچوب طیف رنگ های سنتی قالیبافی ملی پرورش یافته است احساس می شود.
این نقاش با ابراز توجه خاص به مردم جمهوری جوان، به نقاشی و پرتره روی می آورد. در پرتره های ایمان غازی دبیر کالخوز و علیقل عثمان اف شاعر او تصویری از هموطنان خود ارائه می کند که با تحولات انقلابی روحاٌ آزاد شده اند. و در ترکیب بندی "استراحت کالخوزچیان" و "ورزشکاران" زندگی کشاورزان را خیلی واقعی منعکس می کند.
"ورزشکاران"
سه سال حضور در جبهه اثری پاک نشدنی در آثار آیتی یف برجای گذاشت. هر آنچه که تجربه کرده بود به دنبال بروز در کارهای هنری اش بود. وی تلاش می کرد حال و احوال ناشی از جنگ را در آثار خود منتقل کند.
تابلوی "نامه ای از جبهه" نشان می دهد که نامه های سربازان در زمان جنگ چه معنایی برای همسران و مادران ایشان داشتند. موضوع فداکاری پنبه چینان روی تابلوی "چیدن پنبه در جنوب قرقیزستان" تجسم یافته است. در تابلوی "حیاط کالخوز" که در سال ۱۹۴۶ نقاشی شده، آیتی یف به جزئیات توجه خاص دارد. در پژواک خلوت حیاط درد از دست رفته های فراموش نشده احساس می شود. حس ناراحتی وقتی شدت می یابد که چشم ما به جزئیات تصویر مثلاً به شکل یک پیرمرد نشسته یا یک مسیر بزرگ خالی حیاط که از تجمع و تردد در گذشته یادآوری می کند، بر می خورد.
در دهه پنجاه این هنرمند به نقاشی و مجسمه سازی تاریخی روی آورد. سقف تماشاخانه تئاتر اپرا و باله دولتی فرونزه را نقاشی کرد، برنده مسابقه بهترین طراحی مجسمه توکتوگول شاعر نام آور قرقیز شد و سپس به طور جدی به تعلیم و تربیت نقاشان جوان کشور پرداخت.
اتورهای این دوره با غنای رنگ متمایزند. طبق منطق آیتی یف، نقش مایه (موتیف) باید در اتود شکل گیرد تا در تصویر توسعه یابد. آثاری مانند "جومگال سفلی" و "در کوچورک" از لحاظ مشاهده مستقیم بسیار جالب توجه است. تناسب رنگی روی پالت توهم یک خورشید سوزان را ایجاد و جذابیت دره ای را که در غروب فرو می رود، منعکس می کند.
اتود "دریاچه درخشان" پر از خورشید است و از آب و آسمان آبی مشعشع. نقاش انگار در برابر زیبایی دریاچه ایسیک کول باشکوه مات و مبهوت شده. او عجله دارد تا تلألوی فروزان و کف سفید امواج و صخره های عظیم ساحل را در بازتاب های آبی و صورتی نقاشی کند.
"دریاچه درخشان"
نقاشی کاملاً منسجم او در آثار دهه ۱۹۶۰ توازن فام طبیعی و رنگ پرقوت را پیدا می کند. مناظر این سال ها از لحاظ وسعت و فضای باشکوه بسیار جالب است. احساس پهنه ای بی کرانه در آنها با رشته کوه هایی که خطوط آن در افق ذوب می شوند و فاقد نقطه انحطاطی یگانه است، منعکس شده. چشم بیننده انگار روی کل صفحه بوم می چرخد و این منجر به احساس کامل تری از فضا می شود.
ایده خاک حاصلخیز دره چوی به عنوان یک عنصر خالص، یک زمین پرستار و در عین حال نمادی از بازسازی سرزمین مادری بدست انسان طرح اصلی آثاری مانند "پاییز در دره چوی" و "اطراف اندیجان" است. تلاش برای تجسم روند آرام زندگی در تابلوی "عصر در جنوب قرقیزستان" هم جالب است. این هنرمند به موضوع عمیق جاده روی می آورد که در هنرهای جهانی بارها مورد استفاده قرار گرفته است. تصویر زنان قرقیز که آرام راه می روند فکر اشتیاق به خانه خود را که همیشه در قلب انسان جا دارد القا می کند.
اکثر مناظر آیتی یف یک نت تغزلی دارند. انگار نقاش اسیر خاطرات عزیز است. در بوم «تنور در مزرعه» اندوهی سبک برای روزهای گذشته و دوستان از دست رفته احساس می شود. و دودی که به آسمان برمی خیزد نمادی از زمان است که همین طور ناگزیر و برگشت ناپذیر در مقابل چشمان ما ناپدید می شود.
نقش مایه بلندای نفوذناپذیر تین شان در منظره نگاری دهه اخیر به ویژه با تجربه غم انگیز و مناجات مطابقت دارد. در تلاش برای انعکاس لحظه تکرارنشدنی این هنرمند رنگ پرآواز را بکار می برد و با استفاده از ابزارهای کوچک تصویری به رنگ آمیزی متشنج معتدل دست می یابد. تابلوهای او نه تنها چشم نوازند بلکه هر کدام از آنها با اصالت ملی خود جذب می کند. در تناسب متوازن رنگ ها و شکل های آرام و خطوط نرم و روان صبر و تدبیر مردم قرقیز دیده می شود.
منبع:
http://interbilim.org.kg/wp-content/uploads/۲۰۱۷/۱۲/Mnogonacionalnyy-Kyrgyzstan.pdf
نظر شما