اِرکین سالی‌یِف: «با فروپاشی شوروی، ما یک فضای فرهنگی عظیم را از دست دادیم»

اِرکین سالی‌یِف، یک هنرمند، نویسنده و فیلمساز مشهور قرقیز در پاسخ به دانشجویان بیشکک در مورد اینکه چرا قرقیزستان باید متحد شود و دقیقاً با چه کسی متحد شود، بیان کرد: «وقتی در مورد همکاری صحبت می‌شود، در درجه اول منظور اتحادیه‌هایی مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا و اتحادیه گمرکی است، یعنی در مورد اقتصاد، تجارت و امور مالی صحبت می‌شود. اما توجه بسیار کمی به علم و فرهنگ می‌شود. در همین حال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ما یک فضای فرهنگی و علمی متحد عظیم را از دست دادیم. اینها هنرمندان، بازیگران، نویسندگان، نوازندگان، اپرا، باله و هنرهای نمایشی هستند - همه هنرهای حرفه‌ای جهانی.

اِرکین سالی‌یِف، یک هنرمند، نویسنده و فیلمساز مشهور قرقیز در پاسخ به دانشجویان بیشکک در مورد اینکه چرا قرقیزستان باید متحد شود و دقیقاً با چه کسی متحد شود، بیان کرد: «وقتی در مورد همکاری صحبت می‌شود، در درجه اول منظور اتحادیه‌هایی مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا و اتحادیه گمرکی است، یعنی در مورد اقتصاد، تجارت و امور مالی صحبت می‌شود. اما توجه بسیار کمی به علم و فرهنگ می‌شود. در همین حال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ما یک فضای فرهنگی و علمی متحد عظیم را از دست دادیم. اینها هنرمندان، بازیگران، نویسندگان، نوازندگان، اپرا، باله و هنرهای نمایشی هستند - همه هنرهای حرفه‌ای جهانی.

اِرکین سالی‌یِف در یکی از سمینارهای عملی بین‌المللی برای جوانان که توسط بنیاد OMEG با کمک صندوق حمایت از دیپلماسی عمومی گورچاکوف برگزار شد، سخنرانی کرد و گفت:

- در سپیده دم قدرت شوروی، یک سیستم منحصر به فرد برای حمایت از فرهنگ و ایجاد هنرهای حرفه‌ای در کوتاه‌ترین زمان ممکن برای مردمانی مانند ما ایجاد شد؛ مردمانی که قبلاً چیزی شبیه به این را نداشتند. ما هزاران سال کوچ‌نشین بودیم و شیوه زندگی کوچ‌نشینی، توسعه فرهنگی کاملاً متفاوتی را در پی داشت. منزوی، بسته، چیزی که شاید جوانان امروزی از آن بی‌اطلاع باشند. زیرا در شبکه‌های اجتماعی، من با جهل مطلق نسبت به تاریخ - چه مادی و چه غیرمادی، تاریخ فرهنگی مردممان - مواجه هستم.

همین شوروی‌های بدبخت - طوری که شما آنها را می‌نامید - در استپ و کوهستان خشک و خالی یک لایه، یک طبقه کامل از روشنفکران هنری، خلاق و علمی را ایجاد کردند و از بودجه دولت از این طبقه حمایت می‌کردند و همه اینها از مسکو تنظیم می‌شد.

اکنون اغلب می‌توانید این تز را بشنوید که گویا قرقیزها در دوران شوروی در بردگی بودند و گویا زبان و فرهنگ ملی در آن نابود و سرکوب می‌شد. واضح است که ریشه چنین استدلالی کجاست. غرب میلیون‌ها و میلیاردها پول خرج کرد تا چنین عقیده‌ای را در بین جوانان ایجاد کند.

در واقع، هر کشور، از جمله قرقیزستان، یعنی عشایر سابق که دولت خود را نداشتند، تمام نهادهای قدرت و حکومت، مرزها، پایتخت، آموزش، اتحادیه‌های خلاق - اتحادیه نویسندگان، اتحادیه هنرمندان، اتحادیه سینماگران - را به دست آورد، استودیوهای فیلم ملی ساخته شد.

ما اکنون دانشگاه هنر داریم که به نام بیبی‌سارا بِیشِنالی‌یِوا نامگذاری شده است که اولین ستاره باله قرقیزستان بود و عنوان هنرمند خلق اتحاد جماهیر شوروی را دریافت کرد. آموزش مثلاً باله چگونه انجام می‌شد؟ از مسکو، از لنینگراد، از تئاترهای بزرگ و مشهور جهان، بهترین متخصصان و معلمان به اینجا، شهر فرونزه، می‌آمدند. از کلاس‌های اول، آنها کودکان با استعدادی را از گروه‌های هنر آماتور انتخاب می‌کردند که در آن زمان، به ویژه در مناطق، بسیار توسعه یافته بود. کودکان به مسکو فرستاده می‌شدند، همه اینها حمایت می‌شد، هزینه می‌شد. اینگونه بود که نخبگان هنری پرورش می‌یافتند.

بولات مینجیلکی‌یِف، خواننده اپره مشهور جهان، به مدت ده سال تک‌خوان تئاتر مارینسکی در لنینگراد بود...

امروز هم روسیه سهمیه‌هایی برای دانشجویان قرقیز اختصاص می‌دهد و بچه‌های ما موفق می‌شوند به بخش بورسیه دانشگاه‌های روسیه راه پیدا کنند. اما این، البته، با آنچه در شوروی بود، قابل مقایسه نیست. زمانی که صدها و هزاران استعداد جوان با هزینه دولت تحصیل می‌کردند.

من خودم از دانشگاه دولتی سینماتوگرافی شوروی (روسیه کنونی) فارغ‌التحصیل شدم. اساتید مسکو با ما، آسیایی‌ها، با توجه ویژه رفتار می‌کردند، با دقت، به شیوه‌ای پدرانه و اکنون افسانه‌ای ساخته می‌شود که اقلیت‌های ملی به نوعی مورد تبعیض قرار می‌گرفتند...

اتحادیه نقاشان شوروی بهترین نقاشان جوان با استعداد را انتخاب می‌کرد و چنین سیستم بورسیه‌ای وجود داشت که به آنها طول دو سال 190 روبلی کمک هزینه می‌دادند. این مبلغ آن زمان حقوق یک مهندس بود. دانشجو این فرصت را داشت که با آرامش پیشرفت کند، کار کند و خود را کاملاً وقف خلاقیت کند. ۱۵ تا ۱۷ نفر در گروه بورسیه بودند که بیش از نیمی از آنها نمایندگان کشورهای شوروی و کمتر از نیمی از آنها از روسیه بودند، اگرچه روسیه، از نظر جمعیت و قلمرو، البته از همه جمهوری‌های دیگر روی هم رفته بزرگتر است.

وقتی این موضوع در شبکه‌های اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد که گویا زبان قرقیزی سرکوب و زبان روسی تحمیل می‌شد... عشایر هرگز ادبیات حرفه‌ای به زبان قرقیزی نداشتند! و وقتی می‌نویسند که در سال‌های اول قدرت شوروی، نخبگان قرقیز گویا نابود شدند... کدام نخبگان؟ به نظر ما، نخبگان نویسندگان، هنرمندان، نقاشان هستند که دقیقاً در دوران شوروی شکل گرفتند.

یک مجموعه کامل از نویسندگان به وجود آمد که به زبان قرقیزی می‌نوشتند. دستورالعملی برای توسعه ادبیات حرفه‌ای به زبان‌های ملی صادر شده بود. بدین ترتیب، عالی توقومبایِف، قاسم‌علی بایالینوف، تولوغون قاسمبیکوف، توگولبای صدیق‌بیکوف ظاهر شدند. آثار نویسندگان قرقیز لزوماً به روسی ترجمه و از بودجه دولت تأمین می‌شد. کمتر کسی می‌داند که در پایان دهه ۱۹۵۰، رابِرت روژدِستوِنسکی به مدت دو سال برای ترجمه اشعار قرقیز به روسی به اینجا اعزام شد و از طریق زبان روسی بود که خواننده جهانی با نویسندگان و شاعران قرقیز آشنا شد.

حتی از چنگیز آیتماتوف هم اسم نمی‌برم. ما الان حتی یک نویسنده شایسته قرقیز نمی‌شناسیم. دلیلش هم این است که الان انتشار کتاب خیلی گران است و حالا مسئولیتش با نویسنده است.

در سال ۱۹۸۳، فیلمسازان قرقیز یک فیلم دو قسمتی به نام «گودال گرگ» ساختند که تمام رکوردهای گیشه را در اتحاد شوروی شکست و حالا سینمای ما یک جوری است... مجلسی، هنری.

صنعت ما کاملاً نابود شده است. ما زمانی کارخانه ریسندگی ابریشم اوش را داشتیم. در اوایل دهه ۱۹۹۰، من با نقاشی‌هایم به بلژیک رفتم. خواهرم آنجا زندگی می‌کرد و من چهار تکه ابریشم و کرپ دو چین تولید شده توسط کارخانه اوش را به عنوان هدیه برایش بردم و یک زن (صاحب یک خانه مد در بلژیک) به این پارچه‌ها خیلی علاقه‌مند شد. «از کجاست؟ آیا واقعاً این چیزی است که شما تولید می‌کنید؟» او که یک متخصص بود، از کیفیت ابریشم قرقیزستان شگفت‌زده شده بود...

در شهر توقماق یک کارخانه فرآوری اولیه پشم وجود داشت. قرقیزستان در آن زمان پشم مرینوس مرغوب پرورش می‌داد و پشم در مقادیر زیاد برای فرآوری به توقماق آورده می‌شد. دوست من از مسکو برای خرید حداقل ۱۰۰ تن از این پشم آمد، زیرا معلوم شد که دقیقاً همین پشم است که با استانداردهای جهانی مطابقت دارد و با موفقیت با محصولات کارخانه ایتالیایی رقابت می‌کند...

تمام این صنایع با فروپاشی شوروی به طور سیستماتیک توسط به اصطلاح مشاوران متخصص که توسط اولین رئیس جمهور قرقیزستان، عسکر آقایف، از غرب دعوت شده بودند، نابود شدند.

و نه تنها صنعت - در دهه ۱۹۹۰، این به اصطلاح متخصصان سعی کردند از طریق هنر به ما نفوذ کنند و گاهی اوقات موفق شدند...

همه چیز نابود شده است و اکنون همه اینها باید احیا شود، زیرا ما واقعاً فاقد همه اینها هستیم. ما باید فضای مشترک را احیا کنیم تا ستاره‌های موسیقی ما فرصت سفر، تور و کنسرت داشته باشند؛ تا فیلم‌های ما در خارج از قرقیزستان نمایش داده شوند. ما باید همکاری خود را توسعه دهیم و عمیق‌تر ادغام شویم، و نه تنها از نظر اقتصادی. نه، البته، انتظار برای احیای اتحاد شوروی به شکلی که بود، بی‌معنی است. اما ادغام نزدیک‌تر نه تنها برای قرقیزستان، بلکه برای تمام آسیای میانه - و پیش از همه با فدراسیون روسیه - ضروری است.

منبع:

https://stanradar.com/news/full/57372-erkin-saliev-s-razvalom-sssr-my-poterjali-ogromnoe-kulturnoe-prostranstvo.html

کد خبر 24035

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =