یکی از شاخه های اصلی بودائیسم جهان، هینایانه (معروف به تیراواده ) است که بزرگترین و رسمی ترین دین سریلانکا می باشد. سریلانکا یکی از قدیمی ترین کشورهای بودایی است. بر طبق ارزیابی که در سال ۲۰۱۲ انجام شده، ۷۰.۲ درصد از مردم سریلانکا از آئین بودیسم تیراواده پیروی می کنند.

بودیسم تیرواده رسمی ترین دین سریلانکا می باشد (قسمت دوم)

(ادامه مطلب گذشته)

دوره حکومت آنوراداپورا[۱] (۳۷۷ ق.م تا ۱۰۱۷ میلادی)

دوره پادشاهی آنوراداپورا، دوره ای در تاریخ سریلانکا از پادشاهی در منطقه آنوراداپورا از سال ۳۷۷ قبل از میلاد تا ۱۰۱۷ بعد از میلاد بود. این دوره زمانی آغاز می شود که پاندوکابهایا،[۲] که پادشاه منطقه اوپاتیسا نووارا بود، دولت خود را به منطقه آنوراداپورا منتقل کرد و اولین پادشاه پادشاهی این منطقه شد. این منطقه به عنوان یک ارگ باستانی جهانی با جمعیت های متنوع اعلام شده است.

سلسله پادشاهان ویجایا[۳]، با وقفه های مختصر تا سال ۶۵ قبل از میلاد مسیحی ادامه داشت. این تا زمانی بود که پادشاه واسابا،[۴] یکی از اعضای خانواده سلطنتی لامباکانا، سلسله پادشاهان لامباکانا را تاسیس کرد. لامباکاناها، حدود چهار قرن حکومت کردند. مهمترین پادشاه آنها ماهاسینا[۵] (سلطنت ۲۷۶-۳۰۳ میلادی) بود، که بسیاری از سیستمهای آبیاری اصلی را ساخت و از فرقه های بودایی هترودوکس[۶] (آموزه ای مغایر با بودیسم ارتدوکس قدیم) دفاع کرد.

حمله پادشاه پاندیا[۷] از جنوب هند (ایالت تامیل نادو) به سریلانکا، به این سلسله سلطنتی خاتمه داد که او یکی از پادشاهان تامیلی و هندویی بود و به طور خلاصه، حکومت سینهالی ها در سال ۴۳۲ میلادی به پایان یافت. ولی، اندکی نگذشته بود که پادشاه داتوسینا[۸] (سلطنت ۴۵۹-۴۷۷ میلادی) تسلط شاه پاندیا را در سریلانکا شکست داد و دوباره، حکومت سینهالی ها را با خط پادشاهان موریا[۹] برقرار کرد. پسرش پادشاه کاشیاپا اول[۱۰] (سلطنت ۴۷۷-۴۹۵ میلادی) پایتخت را از آنوراداپورا به قلعه صخره ای سیگیریا[۱۱] منتقل کرد. پس از برکناری پادشاه کاشیاپا، دوباره پایتخت حکومت کشور به منطقه آنوراداپورا بازگردانده شد.

از قرن هفتم میلادی، دخالت قدرتهای جنوبی هند در سیاست کشور سریلانکا و در حضور مزدوران تامیلی در داخل و اطراف پایتخت افزایش یافت. ماناوامما،[۱۲] فراری سلطنتی سینهالی، در سال ۶۸۴ میلادی با حمایت حاکمان خاندان پالاوا[۱۳] در جنوب هند، بر تخت حکومت سریلانکا نشست. شاه ماناوامما، دومین سلسله سلطنتی لامباکانا را تاسیس کرد که حدود ۴۰۰ سال در آنوراداپورا پادشاهی کرد. این سلسله سلطنتی، تعدادی پادشاه برجسته را تولید کرد که قدرت سیاسی سینهالی را تثبیت و گسترش دادند.

بودیسم تیرواده رسمی ترین دین سریلانکا می باشد (قسمت دوم)

در این دوره، مشارکت سینهالی ها با جنوب هند حتی نزدیکتر بود. پادشاهان سینهالی به جنگهای سلسله ای بین خاندان سلطنتی پاندیا، پالاوا و چولا[۱۴] کشیده شدند. حمله از جنوب هند به سریلانکا و حملات تلافی جویانه، یک پدیده مکرر بود. در قرن دهم میلادی، قدرت سیاسی و نظامی کشور به دلیل خاص منطقه ای و جنگ داخلی تضعیف شد. خاندان سلطنتی چولا ها که قوم تامیلی بودند، به دلیل اتحاد سینهالی ها با خاندان سلطنتی پاندیا متخاصم بودند، در سال ۹۹۳ میلادی به پادشاهی سینهالی حمله کردند و آن را اشغال کردند و منطقه راجاراتا (در منطقه شمال مرکزی سریلانکا) را به عنوان استان امپراتوری چولا ضمیمه کردند. این فتوحات در سال ۱۰۱۷، هنگامی که چولاها، منطقه روهونا (جنوب کشور) را تصرف کردند، به پایان رسید.

دوره حکومت پولونارووا[۱۵] (۱۰۷۰ تا ۱۲۳۲ میلادی)

بودیسم تیرواده رسمی ترین دین سریلانکا می باشد (قسمت دوم)

خاندان سلطنتی چولا، سریلانکا را تا سال ۱۰۷۰ اشغال کردند. ولی شاه سینهالی ویجایاباهو[۱۶] این کشور را آزاد کرد و قدرت سینهالی را دوباره برقرار کرد. وی پایتخت را به سمت شرق به پولونارووا، شمال مرکزی سریلانکا منتقل کرد. این منطقه، دفاع از آن در برابر حملات جنوب هند آسان تر بود و مسیر منطقه روهونا را کنترل می کرد که به عنوان پایتخت حکومت کشور حدود ۱۵۰ سال در آنجا باقی ماند. برجسته ترین پادشاه دوره پولونارووا، پاراکیراماباهو اول[۱۷] (سلطنت ۱۱۵۳–۱۱۸۶ میلادی) بود که تحت سلطنت وی از بیشترین رونق برخوردار بود. او از سیاست خارجی قوی پیروی کرد و یک اعزام نیروی دریایی هشداری به میانمار (برمه) اعزام کرد و ارتش را برای حمله به پادشاهی پاندیا اعزام کرد. با این حال، این ابتکارات به موفقیت دائمی دست نیافت. پس از پاراکراماباهو اول تاج و تخت به سلسله خاندان کالینگا[۱۸] رسید و نفوذ جنوب هند افزایش یافت. در این دوره خاندان سلطنتی کالینگا، پادشاه نیسانکامالا[۱۹] (سلطنت حدود ۱۱۸۶–۱۱۹۶ میلادی) آخرین فرمانروای برجسته بود.

آخرین پادشاهی که بر منطقه پولونارووا حکمران بود، پادشاه ماغا[۲۰] (سلطنت ۱۲۱۵ – ۱۲۳۶ میلادی)، ماجراجو از جنوب هند بود که قدرت را در دست گرفته و با شدت حکومت کرد.

بوداییسم در عصر پولونارووا همچنان دین اصلی بود. پادشاهان آن از مبادله جواهرات مذهبی و سایر اقلام گران قیمت با پادشاهان بودایی تیرووادا سیام (تایلاند)، برمه و کامبوج لذت بردند. قبل از تصرف پادشاهان بودایی، هندوئیسم به شدت تحت تأثیر حکومت چولا در سریلانکا قرار داشت. این امر با برداشتن شکل گاو در سنگ ماه پولانرووا و همچنین وجود معابد شیوا در منطقه مشهود است. پس از حکومت خاندان چولا، بسیاری از معبدها توسط ویجایاباهو اول و جانشین او پاراکراماباهو اول بازسازی شد.

شکل اولیه بودیسم که در پادشاهی پولونارووا اعمال می شد، مکتب ارتدوکس بودایی بود. پس از اصلاحات مذهبی در برمه، بسیاری از راهبان در آنجا خود را با راهبان پولونارووا هماهنگ کردند. پادشاه جایاوارما هفتم که بر جنوب هند حکومت کرد، پسرش تامالیندا را به منطقه پولونارووا فرستاد تا به عنوان راهب بودایی پذیرفته شود و همچنین طبق سنت های مقدس پالی، بودیسم تراوادا را مطالعه کند و یاد بگیرت. تامالیندا، سپس به شهر آنگکور کشور کامبوج بازگشت و با توجه به آموزش بودیسم تیراوادا که دریافت کرده بود، سنت های بودایی را ترویج کرد و حضور طولانی مدت تیراوادا را که قرن ها در سراسر آنگکور کامبوج وجود داشت، تقویت کرد.

دولت و جامعه بودایی در این دوران

پادشاهی که یک نهاد سیاسی متحد کننده در دوره های آنوراداپورا و پولونارووا بود، نمادی از اهداف و دستاوردهای مردم سینهالی بود. سلطنت اساساً از طبقه اجتماعی برهمنی - مانند سلطنت بودا قبل از بودا شدن در هندستان - بود که تأثیرات بودایی قوی داشت. همه پادشاهان، حامی موسسات بودیسم بوده و براساس اندیشه های آن زندگی می کردند. علاوه بر این، حمایت و خیرخواهی روحانیت بودایی برای سلطنت مسالمت آمیز و مستمر ضروری تلقی می شد. این ارتباط بین پادشاهی و بودیسم باعث شکوفایی بودیسم در این دوران شد.

پادشاهان، عبادتگاه ها و صومعه های زیادی ساخته و وقف می کردند و همچنین نگهداری می کردند که از طریق این مکانهای مقدس برای برقراری نظم و جلوگیری از تفرقه در جامعه بودایی مداخله می کردند. اشراف و عوام نیز در حمایت خود بسیار مرفه بودند و بنابراین نهادهای بودایی پیشرفت کردند. بسیاری از معابد زیبا با مجسمه سازی، بسیار زیبا ساخته شدند و صومعه ها به عنوان مراکز یادگیری در زبانهای پالی و سینهالی و در فلسفه بودایی رونق گرفتند.

عصر پادشاهی جنوب غرب (۱۲۵۵ تا ۱۵۰۵ میلادی)

تغییرات دینی و قومی زبانی

صومعه ها و معابد بودایی از سیستم هیدرولیک (وابسته به نیروی محرکه اب) منطقه خشک بهره مند شده بودند. زمین، مالیات و حق آب به معابد اختصاص داده شد. علاوه بر این، معابد با سرمایه گذاری خود در زمین و حفاری مخازن خود دارایی انباشته شده بودند. با تغییرات در شیوه های آبیاری و کشاورزی، این منابع درآمد کاهش یافت. پادشاهان به حمایت خود از بودیسم ادامه دادند، اما ثروت و قدرت آنها کاهش یافت. اشراف و عوام آنقدر ثروتمند نبودند که از مزایای قابل توجهی برخوردار شوند.

در این دوران، صومعه های بزرگ آنوراداپورا و پولونارووا منحل شدند. مؤسسات بودایی جدید در پایتخت های دامبادنیا، کوروناگالا، گامپولا، رایگاما و کوته و اطراف آن پدید آمدند. اما آنها از نظر کمیت و کیفیت، همانند پیشینیان خود در منطقه خشک نبودند.

فقدان اقتدار سیاسی قوی بر وحدت و انسجام خود سازمان رهبانیت نیز تأثیر گذاشت. در این دوره بی انضباطی و انشعاب بیشتر از قبل وجود داشت و پادشاهان مکرراً درخواست می کردند تا سنگاها[۲۱] (انجمن های راهبانی) را از عناصر نامطلوب پاک کنند.

تأثیر هندوئیسم بر نهادهای بودایی، الهیات و شیوه های زندگی در این دوره نیز بیشتر نمایان شد. طبقات حاکم به طور گسترده ای با خانواده های سلطنتی و نجیب تامیلی زبانی آمیخته شدند و هجوم نژاد برهمنی ها از جنوب هند به تمام نقاط کشور سریلانکا وجود داشت. اندیشه های دینی عصر ودایی[۲۲] (مربوط به مذهبی که پیش از هندوئیسم در شبه قاره هند وجود داشت) و همچنین خدایان پسا ودایی، اکنون اهمیت یافته و توسط پادشاهان و عوام در مراسم های مفصل، مورد پرستش قرار می گرفتند. به عنوان مثال، پرستش موجودات آسمانی (ملائکه) به نام دیوا ها[۲۳] به یکی از ویژگیهای برجسته بودیسم مشهور تبدیل شد.

یکی از پیامدهای حرکت پادشاهی های سینهالی به جنوب غربی کشور و ایجاد پادشاهی تامیلی در شبه جزیره جافنا در شمال کشور، تقسیم کشور به دو منطقه قومی زبانی بود. قبل از این تقسیم بندی، شهرک های قوم تامیلی که پیرو هندوئیسم بودند، در میان سینهالی ها در سراسر کشور پراکنده شده بودند. سپس مناطق شمالی و شرقی کشور عمدتا تامیلی شدند. تعداد آنها با مهاجرت های تازه از جنوب هند پس از فروپاشی پادشاهی خاندان پاندیا در قرن چهاردهم تقویت شد.

ورود مسیحیت و کم رنگ شدن بودیسم (۱۵۰۵ تا ۱۹۴۸ میلادی)

دوره پرتغالی ها

بودیسم تیرواده رسمی ترین دین سریلانکا می باشد (قسمت دوم)

پرتغالی ها بر سریلانکا از ۱۵۰۵ تا ۱۶۵۸ میلادی حکومت کردند. مسیحیت در این دوران در سریلانکا معرفی شد. در زمان حکومت پادشاهی بووانیکا باهو اول، نوه اش بنام دارماپالا[۲۴] شاهزاده شد که حتی بیشتر به حمایت پرتغالی ها وابسته بود. توافقی بین بووانیکا باهو اول و پادشاه پرتغال در سال ۱۵۴۳ میلادی، حفاظت از شاهزاده بر تخت و دفاع از پادشاهی را تضمین کرده بود. در عوض، چنین بود که پرتغالی ها باید در تمام امتیازات خود تأیید شوند. شاهزاده توسط اعضای فرانسیسکان،[۲۵] بنابر فرمان کلیسای کاتولیک روم آموزش دیده بود و در سال ۱۵۵۶ یا ۱۵۵۷ میلادی، از بودیسم برگشته و به مسیحی کاتولیک روم[۲۶] گروید و مسیحی شد تا به راحتی تحت کنترل پرتغالی ها قرار بگیرد.

این دوره به عنوان دوره نفوذ پرتغالی ها با فعالیت های شدید مبلغین کاتولیک روم مشخص شد. فرانسیسکان از سال ۱۵۴۳ میلادی به بعد، مراکز دینی را در این کشور تأسیس کردند. یسوعیانی که فرقه ای از مسیحیان کاتولیک است، در شمال فعال بودند. در اواخر قرن شانزدهم، دومینیکن ها و آگوستینی ها وارد شدند. با مسیحی شدن شاهزاده دارماپالا، بسیاری از اعضای اشراف سینهالی از مسیحیت پیروی کردند.

دارماپالا، سفارشات مبلغانه ای را در مقابله معابد بودایی و هندویی به وفور انجام داد. پس از اینکه پرتغالی ها کنترل سریلانکا را به دست آوردند، آنها از قدرت گسترده حمایت و ترجیح خود در انتصابات برای ترویج مسیحیت استفاده کردند. اعضای اشراف زمین دار، مسیحیت را پذیرفتند و در غسل تعمید نام خانوادگی پرتغالی را گرفتند. بسیاری از جوامع ساحلی تحت تغییر کلی قرار گرفتند، به ویژه شهرهای جافنا، مانار در شمال، و جوامع ماهیگیری در غرب. کلیساهای کاتولیک با مدارس متصل به آنها، به جوامع کاتولیک در سراسر کشور خدمت می کردند. زبان پرتغالی به طور گسترده ای گسترش یافت و طبقات بالا به سرعت در آن مهارت یافتند.

دوره هلندی ها

بودیسم تیرواده رسمی ترین دین سریلانکا می باشد (قسمت دوم)

بعد از پرتغالی ها، هلندی ها از سال ۱۶۵۸ تا ۱۷۹۶ میلادی بر سریلانکا حکومت کردند. حکومت هلندی ها در سریلانکا با وجود شرکت هند شرقی هلند، یک شرکت تجاری در ۱۶۰۲ تاسیس شد که عمدتا برای محافظت از منافع تجاری هلند در اقیانوس هند تأسیس شد. اگرچه هلندی ها، ابتدا فقط سرزمین های ساحلی را کنترل می کرد، اما آنها به تدریج به داخل کشور وارد شدند و قلمرو قابل توجهی را در جنوب، جنوب غربی و غربی سریلانکا اشغال کردند. در سال ۱۶۶۵ میلادی، آنها به ساحل شرقی گسترش یافتند و بدین ترتیب اکثر سرزمین های دارچین دار و نقاط خروج و ورود به جزیره سریلانکا را تحت کنترل داشتند. ولی، منطقه کوهستانی استان کندی که در منطقه مرتفع مرکزی کشور قرار داشت، تحت حکومت پادشاهان کندی بود که هلندی ها نتوانستند آنها را شکست دهند. در عوض، با آنها همکاری می کردند.

هلندی ها به شدت پروتستان[۲۷] بودند، به ویژه کالوینیست ها[۲۸] و در سالهای اولیه حکومت هلندی ها، تلاش مشتاقانه ای برای محدود کردن فعالیت های مبلغین کاتولیک روم و گسترش کلیسای اصلاح شده[۲۹] در سریلانکا انجام شد که کاتولیک رومی، غیرقانونی اعلام شد و کشیشان آن از کشور ممنوع شدند. کلیساهای کاتولیک به ایمان و عقیده اصلاح شده واگذار شدند و کشیشان کالوینیست برای رهبری جماعات تعیین شدند. با وجود آزار و اذیت، بسیاری از کاتولیک ها به ایمان خود وفادار ماندند. برخی به طور رسمی پروتستان را پذیرفتند، در حالی که برخی دیگر، در پادشاهی مستقل کندیان مستقر شدند. روحانیت پروتستان در فعالیتهای انجیلی[۳۰] خود، بهتر از همتایان کاتولیک خود سازماندهی شده بودند. به ویژه آنها از مدارس برای تبلیغ عقاید خود استفاده کردند.

در دوره حکومت هلندی ها در مناطق ساحلی، بودیسم در پادشاهی کندیان و در قسمت جنوبی جزیره احیا شد. در حالی که هلندی ها نسبت به کاتولیک رومی احساس تنفر زیادی می کردند، با تسهیل حمل و نقل راهبان بودایی بین سریلانکا، تایلند و منطقه آراکان (راخین) در جنوب غربی میانمار (برمه) به طور غیر مستقیم به احیای بودیسم کمک کردند. چنین خدماتی به هلندی ها کمک کرد تا روابط خوبی با پادشاه کندی داشته باشند.

نمایانگر رشته جدیدی در سنت های ادبیات سینهالی و تامیلی، نوشته های مسیحی در دوره هلندی ظاهر شد. اگرچه بیشتر این آثار جدید، ترجمه متون اصلی شرعی بودند، اما برخی جدل هایی بودند که هم بودیسم و هم آیین هندو را هدف قرار می دادند. ژاکوم گونالوز،[۳۱] نویسنده قرن هجدهم از برجسته ترین چهره های ادبیات مسیحی سریلانکا بود. در سال ۱۷۳۴ میلادی، اولین چاپخانه در سریلانکا توسط هلندی ها تأسیس شد تا برای برآوردن نیازهای مبلغان و مدیران اداره شود و همچنین به گسترش متون مسیحی کمک کند.

دوره بریتانیایی ها

بعد از هلندی ها، بریتانی ها از سال ۱۷۹۶ تا ۱۹۴۸ میلادی (تا آزاد شدن کشور) بر سریلانکا حکومت کردند. مدت کوتاهی پس از ورود آنها در سال ۱۷۹۶ میلادی، انگلیسی ها با پادشاه منطقه کندی ارتباط برقرار کردند و قرارداد بستند تا جایگزین هلندی ها به عنوان محافظان پادشاهی شوند. انگلیسی ها احساس کردند که تجارت با مناطق مرتفع (مناطق اطراف کندی) با پستهای گمرکی و ناامنی سیاسی مانع شد. اگر جاده ها از طریق مرکز کشور یعنی منطقه کندی ساخته شوند، ارتباطات زمینی بین غرب و شرق سریعتر می شود.

بودیسم تیرواده رسمی ترین دین سریلانکا می باشد (قسمت دوم)

هرچه مزایای وحدت سیاسی از اشغال بسیاری از مناطق کشور، برای بریتانیایی ها آشکار بود، ولی نتوانستند منطقه کندی را اشغال کنند. چون کندیان به همه خارجی ها بسیار مشکوک بودند، برای دفاع از سرزمین خود می جنگیدند. اولین تلاش انگلیسی ها برای تصرف پادشاهی کندی، در سال ۱۸۰۳، با شکست انجام شد. پس از آن، هر چند، اختلافات فزاینده در پادشاهی، به انگلیسی ها این فرصت را داد که در امور کندیان دخالت کرده و با کمک روسای محلی کندیان که روابطشان با پادشاه رو به وخامت بود، در سال ۱۸۱۵ موفق به تصرف پادشاهی شدند. بلافاصله پس از به دست آوردن، انگلیسی ها امتیازها و حقوق و همچنین حفظ قوانین عرفی، نهادها و دین را به کندیان تضمین کردند.

در پایان قرن نوزدهم، احساسات ناسیونالیستی در جبهه های اجتماعی، مذهبی و آموزشی جامعه سریلانکایی نفوذ کرده بود. در همین حال، جنبش های احیاگر در بودیسم، هندوئیسم و اسلام سعی کردند تا موسسات خود را مدرن سازند و با ایجاد مدارسی برای ارائه آموزش غربی بدون آمیختگی با مسیحیت، از خود در برابر هجوم مسیحیان دفاع کنند. این فضای آشفته، زمینه ساز تغییرات اجتماعی و سیاسی در نیمه اول قرن بیستم (مشروطه خواهی و ناسیونالیسم از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۸ میلادی) شد.

توسعه اقتصادی و گسترش آموزشی، باعث ایجاد تغییراتی در جامعه از جمله تغییر در روابط بین گروه های اجتماعی شد. عناصر فوقانی طبقات اجتماعی مسلط با بهره گیری از پیشرفت های جدید موقعیت خود را محکم کردند. کاست ها و طبقات اجتماعی که به طور سنتی از وضعیت پایین تری برخوردار بودند و بودیسم و هندوییسم نیز از آن دفاع می کرد، نیز از این فرصت ها برای حرکت به سمت بالا استفاده کردند و تنش هایی را در سیستم کاست و طبقات اجتماعی و دینی ایجاد کردند. جامعه ای از کارآفرینان و متخصصان سرمایه دار که به زبان انگلیسی مسلط بودند، به عنوان طبقه جدیدی ظاهر شد که از مرزهای طبقه فراتر رفت. این گروه، عموماً "طبقه متوسط" نامیده شدند. این امر باعث شد که رهبران بسیاری از جنبش های سیاسی و اجتماعی در قرن ۲۰ و ۲۱ را به وجود بیاورد.

(ادامه دارد...)

منبع:

· https://www.britannica.com/place/Sri-Lanka/Conversion-to-Buddhism

· https://en.wikipedia.org/wiki/Anuradhapura_period

· https://en.wikipedia.org/wiki/Kingdom_of_Polonnaruwa#Religio

 

[۱] . Anuradhapura

[۲] . Pandukabhaya

[۳] . Vijaya Dynasty

[۴] . Vasabha

[۵] . Mahasena

[۶] . Heterodox Buddhist Sects

[۷] . Pandya

[۸] . Dhatusena

[۹] . Moriya

[۱۰] . Kashyapa I

[۱۱] . Sigiriya

[۱۲] . Manavamma

[۱۳] . Pallava

[۱۴] . Chola

[۱۵] . Polonnaruwa

[۱۶] . Vijayabahu

[۱۷] . Parakramabahu I

[۱۸] . Kalinga

[۱۹] . Nissankamalla

[۲۰] . Magha

[۲۱] . Sangha

[۲۲] . Vedic

[۲۳] . Deva

[۲۴] . Dharmapala

[۲۵] . Franciscan

[۲۶] . Roman Catholic

[۲۷] . Protestant

[۲۸] . Calvinist

[۲۹] . Reformed church

[۳۰] . Evangelical

[۳۱] . Jacome Gonƈalves

کد خبر 9137

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =