۶ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۲

سرنوشت انسان پس از مرگ، موضوعی است که ذهن بشر را در طول اعصار متمادی به خود مشغول کرده است و هر یک از اقوام با توجه به درک خود از هستی و بر اساس آیین ها و سنن کهن خود، تصوراتی متفاوت درباره این موضوع داشته و دارند و آنرا فرضیه ای عادی و قابل درک می دانند در حالیکه فرضیه ایشان می تواند برای اقوام دیگر عجیب و غیر قابل درک جلوه کند .

سرنوشت انسان پس از مرگ، موضوعی است که ذهن بشر را در طول اعصار متمادی به خود مشغول کرده است و هر یک از اقوام با توجه به درک خود از هستی و بر اساس آیین ها و سنن کهن خود، تصوراتی متفاوت درباره این موضوع داشته و دارند و آنرا فرضیه ای عادی و قابل درک می دانند در حالیکه فرضیه ایشان می تواند برای اقوام دیگر عجیب و غیر قابل درک جلوه کند .

نظریه تناسخ یا انتقال ارواح از بدنی به بدن دیگر از جمله آرایی است که از دیرباز به عنوان راهی برای بازگشت به دنیا و زندگی دوباره، در مکاتب مختلف مطرح بوده است. این مکاتب غالباً به خاور دور تعلق داشته اند، اما امروزه سیطره این تفکر تا غرب نیز توسعه پیدا کرده و مورد توجه، بحث و بررسی فلاسفه و متفکرین غربی قرار گرفته است.

مساله بازگشت ارواح پس از مرگ و شروع زندگی جدید در دنیا، یکی از مسائل بسیار قدیمی است که در کتاب های فلسفی و اعتقادی از آن به «تناسخ» تعبیر شده است و دانشمندان و مورخان بر این باورند که زادگاه اصلی این عقیده ، دو کشور هند و چین بوده است. این تفکر با گذشت اعصار، رفته رفته توجه بسیاری از مردم جهان را به خود جلب نمود، تا آنجا که آنرا یک امر حقیقی پنداشتند و کسانی نیز به عنوان یک عقیده دینی و یک رکن اعتقادی به آن دل بستند، چنانکه امروزه این نظریه نیز بیشتر مذاهب هندی مانند «هندوئیسم»، «بودیسم» یا «آیین جین» و حتی گروهی از ساکنان مغرب زمین مقبول افتاده است و در حدود یک میلیارد نفر پیرو دارد؛ هرچند در این مدت متمادی دانشمندانی بزرگ از نقاط مختلف گیتی این ایده را مورد بحث و انتقاد قرار داده و در کتاب های خود در باره آن قلم رانده اند.

نجات و غفران نفس به عقیده هندوان به وسیله عبادت و زیارت اماکن مقدسه و تحمل ریاضتهای شاقه حاصل می گردد و این نجات نهایی را که به زبان هندی موکتی (Mukti) نام دارد عبارت است از رهایی و آزادی نفس و روح از قالب جسم.

روح هر موجودی از زمان تولد تا فوت در یک قالب می ماند و اگر پس از فوت در کسوت قالب موجود دیگری در نیامد؛ سکون حاصل کرده و در آن هنگام به مرحله آمرزش و نجات روحانی رسیده است. تا پیش از آن روح بایستی در قالب موجوداتی دیگر باشد تا صواب کارهای خیر و حسنه اش یا کارهای بد و شر خودش را دریافت کند و آنقدر روح در قالب های مختلف می باشد تا به طور کلی تطهیر شده و به نجات ابدی برسد. هنگامی که روح از بدن انسان مفارقت می کند و پس از اندک زمانی به موجب اعمال او در طول مدت عمر او به قالب دیگری در می آید و در جهان زائیده می شود.    

در نظریه تناسخ هنگامی که انسان قالب تهی می کند و روح از بدن او مفارقت می نماید و پس از اندک زمانی به موجب اعمال او در طول مدت عمر به قالب دیگری در آمده و دوباره در جهان زاییده می شود. در این نظریه تمام گناهان  و خطایای آدمی اثری طبیعی و ضروری دارد که در حیات دیگر دامنگیر او خواهد  شد. تنها کسانی که در اثر تقوی و عفاف و قدس به درجه نجات ابدی (موکتی) نائل شده اند از این دائر خلاصی یافته اند، حتی ممکن است تولد جدید و پوشیدن کسوت تازه در این عالم نباشد بلکه روح در جهانی دیگر تولد یابد یا آنکه در قالب خدایان و پیکر شیاطین جلوه گر شود. بنابر این حیات و یا ممات عبارت از وجود یا فنا نیست بلکه عبارت از تبدیل لباس و تغییر قالب می باشد.

باید گفت که در مجموعه کتاب های مقدس ودا اشاره ای به فرضیه تناسخ نشده است. ظاهراً کتب اربعه (چهارگانه) ودا مربوط به زمانی است که هنوز عقیده به تبدیل اجساد و نقل ارواح در نزد آریایی ها پیدا نشده بود و این فرضیه در ادوارهای بعدی در نزد آن قوم به روز شده و تکامل حاصل نموده است. در دوران های بعدی تشریفاتی برای ارواح قائل شده اند و اعتقاداتی میان آنها به وجود آمده است که روح پس از مرگ در برابر یاما (Yama) خدای مرگ ظاهر شده و در دیوان عدل محاکمه می گردد و پس از توقفی محکوم به حلول در صورتی دیگر شده و دوباره متولد خواهد شد. در محضر رب النوع مرگ یاما فرشته ای به نام «چتراگوپتا» که نگارنده اعمال انسان ها است نامه عمل شخص متوفی را در پیشگاه یاما (رب النوع مرگ)  شرح می دهد و روح تازه میت از خود دفاع می کند. سپس رب النوع مذکور (یاما) او را به فراخور کردار روح محکوم به نیکی و یا بدی می سازد. نخست فرشتگان عذاب او را به دوزخ برده و به عقاب و عذاب مبتلا می سازند و پس از تحمل عذاب روح تصفیه و طاهر می گردد. سپس ملائکه رحمت او را به بهشت برده و در آنجا پاداش حسنات و کردار صالح به او می دهند، پس از آن دوباره در یکی از عوالم چهارگانه وجود از نو متولد می شود و همچنین طی ادوار مختلف و قطع مراحل مینماید تا عاقبت الامر به نجات ابدی یا موکتی نائل گردد. در این نظریه پاداش و کیفر کردار نیک و بد به طور حتم اتفاق خواهد افتاد. از اینرو تمام مصائب که به ایشان روی می دهد مانند فقر، بیماری و دیگر آلام همگی نتایج غیر قابل اجتناب اعمال خود ایشان در زندگی سابق خویش است. طبق فرضیه تناسخ در باور هندوها، فلسفه صبر و تحمل به صورت کامل ظهور کرده است و آنان تمام مصائب را به جان می خرند و بر آنها صبور و شکیبا هستند. ترس و بیم هندو ها از کشتن حیوانات نیز ناشی از همین عقیده است و روی همین باور و ایمان به تناسخ است که حتی از کشتن حیوانات موذینه و حشرات گزنده و قطع اشجار خود داری و اجتناب می ورزند زیرا چنانچه فردی حتی حشره ای را در تختخواب خود بکشد و یا ماری را در جنگل هلاک سازد و یا کرمی را در زیر پا له کند نمی داند که صاحب آنجا نور و روح که بوده است، چه بسا که ندانسته صاحب روح پدر خود را هلاک ساخته است. علاوه بر آن پیدایش فلسفه اعمال نیک و صالح و حسن وظیفه نیز در نزد هندوان نتیجه تمسک به همین عقیده است که ایشان را به کارهای پسندیده و اعمال حسنه راهنمایی می کند. 

کد خبر 9440

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =