مقدمه
موضوع مراسم و مناسک آیینی بودایی، ممکن است برای یک بودایی خالص که میخواهد نام «بودیسم» را منحصراً به آموزه های متون مقدس بودایی محدود کند، که معمولاً به شیوه ای روشنفکرانه تفسیر میشود، جذاب نباشد. با این حال، این واقعیت باقی می ماند که اعمال و آداب و رسومی که در اینجا شرح داده میشود، به درستی مدعی جایگاهی جداییناپذیر در جریان بودیسم زنده در سریلانکا است که توسط پیروان آن انجام میشود. از آنجایی که این اعمال، بخش مهمی از زندگی مذهبی اکثریت قریب به اتفاق پیروان بودایی را تشکیل میدهند، نمیتوان آنها را به عنوان ضمائم ثانویه یک بودیسم متعارف اولیه به سادگی کنار گذاشت.
این یک پدیده اجتناب ناپذیر در تاریخ دین بوده است که هر گاه دینی تازه وارد فرهنگی می شد، پیروان آن، آن را جذب می کردند و آن را به گونه ای تطبیق می دادند که با نیازهای اجتماعی و فرهنگی خود هماهنگ باشد. در مورد بودیسم، این اتفاق در هر کشوری که آن گسترش یافته است، رخ داده است و سریلانکا نیز از این قاعده مستثنی نیست.
آموزه های اصلی بودیسم، مانند چهار حقیقت نجیب،[1] راه هشتگانه اصیل،[2] ظهور وابسته،[3] و غیره، اغلب برای مردم عادی بیش از حد نامفهوم و والاتر از آن بودند که در زندگی مذهبی خود به کار برند. برای ارضای نیازهای عبادی و عاطفی خود، آنها به سیستمی از اعمال ظاهری نیاز داشتند که به صورت جمعی به اشتراک گذاشته می شدند، که به وسیله آن می توانستند ارادت خود را به آرمان هایی که "دامّه" بازنمایی میکند، ابراز کرده و این آرمان ها را در بافت تجربه روزانه خود جذب کنند. بنابراین، تلاش شده است که "سنت بزرگ" بودیسم متعارف با "سنت کوچک" بودیسم رایج متشکل از آداب و رسوم، مورد بحث قرار گرفته و در اینجا تکمیل شود.
هدف از نوشتار حاضر، برجسته کردن چهره – غالباً - نادیده گرفته شده بودیسم رایج است. اگرچه این نوشتار بر آیین بودایی متمرکز است که در سریلانکا انجام می شود، همان مجموعه اصلی مراسم و مناسک آیینی با تغییرات جزئی را می توان در کشورهای دیگر پس از بودیسم تیراوادا، مانند برمه و تایلند یافت. همچنین امید است که این بررسی نشان دهد که بیان تقوا و سرسپردگی بودایی در قالب های عبادی یک ضرورت است تا بودیسم در سطح عمومی به عنوان نیرویی حیاتی و پر جنب و جوش در زندگی روزمره پیروانش بقای خود را حفظ کند. بنابراین، رای پیروان یک "بودیسم خالص" که بر اساس متون متعارف طرح شده است، نباید این جنبه از بودیسم را به عنوان تجاوزی بیگانه به آموزه اصلی بودا نادیده بگیرند یا آن را نستبا بی ارزش تلقی کنند.
مفهوم عبادت در بودیسم
سریلانکا به طور کلی به عنوان خانه شکل خالص بودیسم تیراوادا در نظر گرفته می شود که مبتنی بر قانون پالی است. این مکتب بودایی بر چهار حقیقت اصیل به عنوان چارچوب آموزه بودایی و راه هشتگانه اصیل به عنوان مسیر مستقیم به "نیبانا"، یعنی هدف نهایی تعلیم بودا، تأکید می کند. با این حال، در کنار این بودیسم سخت و پیچیده متونی، در سریلانکا جریان گرم بودیسم عبادی را می توان یافت که توسط عموم مردم بودایی که ممکن است فقط تصوری مبهم از اندیشه های بودایی داشته باشند، پیروی می شود. بنابراین، در زندگی عملی، شکاف و خلع بین "سنت بزرگ" بودیسم متعارف و دنیای تجربیات روزمره افراد عادی با مجموعه پیچیده ای از مراسم، مناسک، و اعمال عبادی که به سختی در خود متون متعارف قابل مشاهده است، پر می شود.
در حالی که اشکال خاص مناسک و مراسم در بودیسم عامه سریلانکا بدون شک در طول قرن ها تکامل یافته است، به نظر می رسد که این رویکرد عبادی به "دامّه" (آموزه های بودا)، ریشه در عمل بودایی غیر روحانی، حتی در زمان خود بودا داشته باشد. سرسپردگی و تقوایی که جنبه درونی عبادت مذهبی است، باید در بودیسم اولیه جایگاهی داشته باشد.
از نظر بودیسم، سرسپردگی و تقوا به معنای تسلیم شدن خود در برابر اراده خدا یا پناه بردن به یک نجات دهنده بیرونی نیست، بلکه یک احساس آتشین از عشق و محبت (پیما) نسبت به معلمی است که راه رهایی از رنج را نشان می دهد. چنین نگرشی به پیروان الهام می شود که از طریق تمام موانعی که در مسیر رسیدن به "نیبانا" وجود دارد، تعالیم استاد را صادقانه و جدی دنبال کنند.
بودا اغلب بر اهمیت "سادا"، یعنی ایمان یا اعتماد به او به عنوان معلم کامل و به تعلیم او به عنوان وسیله ای برای رهایی از "سامسارا" یعنی چرخه تولد دوباره (تناسخ) تأکید می کرد. اطمینان تزلزل ناپذیر به گوهر سه گانه یعنی بودا، داما و سانگا نشانه ای از شاگرد نجیب است. در حالی که بودا زمانی اظهار داشت که کسانی که به او اعتماد کافی دارند، به او محبت کافی دارند، مقید بهشت (نجات از رنج) هستند. بسیاری از آیات "تیراگاتا" و "تیریگاتا"، اشعار راهبان و راهبه های باستانی، احساس ارادت عمیق و سطح بالایی از شادی عاطفی را منتقل می کنند.
اگرچه متون متعارف نشان نمی دهند که این حساسیت عبادی هنوز در مناسکی کاملاً شکلگرفته بیان شده است، به نظر می رسد که مناسک آیینی ساده که باعث ایجاد احساس عبادت می شود، حتی در زمان حیات بودا شکل گرفته باشد. یقیناً آنها این کار را اندکی پس از "پارینی بانا" (مرگ بودا) انجام میدادند، همانطور که طبق استناد کتاب "ماها پارینیبانا سوتا"، مراسم تشییع جنازه به خوبی نشان میدهد. بودا همچنین هنگام توصیه به زیارت به چهار مکان که می تواند الهام بخش یک پیرو وفادار باشد، نگرش عبادی را تشویق کرد. آن مکان ها جاهایی بودند که در آن متولد شد و به روشنگری رسید و اولین موعظه را انجام داد و به پارینیبانا رسید.
بودا نوع نادرست وابستگی عاطفی به خود را رد کرد ، همانطور که در مورد راهب "واکالی تیرا"، که به دلیل علاقه اش نسبت به زیبایی حضور فیزیکی بودا مورد سرزنش قرار گرفت، علاقه او موردی از فداکاری نابجا بود.
مناسک آیینی، همچنین این خطر را ایجاد می کند که به جای اینکه به عنوان وسیله ای برای هدایت احساسات عبادی در مسیر صحیح مورد استفاده قرار گیرند، ممکن است به عنوان هدفی در خود درک شوند. هنگامی که آنها به اشتباه تمرین می شوند، به جای کمک به زندگی معنوی، مانع آن می شوند. این هشداری است نسبت به این امر که بودا آنها را تحت عنوان "سیلاباتا-پاراماسا" به عنوان یکی از "ده بند" (سامیوجانا) و یکی از چهار نوع تعلق (اوپادانا) طبقه بندی کرده است. اعمال مناسکی، به عنوان وسیله و نه به عنوان هدف، که بهدرستی مشاهده شود، میتواند به ایجاد حالات ذهنی سالم کمک کند، در حالی که برخی از مناسک دیگر که به طور جمعی انجام میشوند، میتوانند به عنوان وسیلهای برای تقویت همبستگی اجتماعی در میان کسانی که آرمان های معنوی مشابهی دارند، عمل کنند.
بنابراین، مراسم و مناسک آیینی، به عنوان اعمال بیرونی که مکمل تمرین های تفکر درونی هستند، نمی توانند با بودیسم متعارف بیگانه یا ناسازگار خوانده شوند. برعکس، آنها بخشی جدایی ناپذیر از سنت زنده همه مکاتب بودایی، از جمله تیراوادا هستند.
مناسک آیینی را می توان در اینجا به عنوان یک عمل ظاهری که به طور منظم و پیوسته در زمینه ای انجام می شود، تعریف کرد که به آن اهمیت مذهبی می دهد که بلافاصله در خود عمل آشکار نیست. و همچنین، وحدت مرکب متشکل از تعدادی اعمال آیینی فرعی را می توان مراسم نامید. چنین مراسمی از همه ادیان سازمان یافته جدایی ناپذیر شده است. و با توجه به ترس، هیبت و احترامی که در روانشناسی دینی انسان وجود دارد، چنین اعمالی برای خود یک وقار و قداست به خود می گیرد.
اعمال آیینی که توسط بوداییان سریلانکا پذیرفته و انجام می شود، را می توان به طور کلی در سه بخش طبقه بندی کرد:
1. اعمالی که برای کسب شایستگی یا پاداشی انجام می شود. مثلاً هدایایی که به نام بودا ارائه می شود که مبنایی برای دستیابی به نیبانا، رهایی از چرخه تولد دوباره (سامسارا) محاسبه می شود. در عین حال، انتظار می رود که چنین اعمال شایستگی زایی، پاداش های آسایش و خوشبختی را در این دنیا و در جهان های بهشتی در زندگی های آینده ارائه دهند. این اشکال تکمیلی فعالیت دینی، ناشی از نیاز طبیعی به تقویت روش ریاضتآمیزتری است که توسط شاگردانی که دنیا را نادیده میگیرند، انجام می شود.
2. اعمالی که در جهت تأمین سعادت دنیوی و دفع بلاها از طریق بیماری و نیروهای غیبی شیطانی است، مانند شعار و زمزمه های "پیریت"، مراسم "بودی پوجا" و غیره.
3. آداب و رسومی که از دین عامیانه اقتباس شده است. از اینرو، اینها عمدتاً از نظر خصوصیات نیمه مذهبی مانند مراسم عبادتی هستند. آنها قدرت و اقتدار خود را عمدتاً از طریق قدرت مافوق بشری بودا و همچنین از طریق لشکر ارواح به دست می آورند که گویی با استناد به قدرت بودا یا سه پناهگاه یعنی بودا، دهما و سانگا به عنوان کل، فرمان میگیرند.
تقریباً تمام فعالیت های مذهبی که دارای اهمیت مراسم و مناسک آیینی هستند، به عنوان "پونیاکارما" یا "پونّاکامّا" یعنی اعمالی برای کسب شایستگی و پاداشی در نظر گرفته می شوند. به این معنا، تمام فعالیتهای مذهبی بودیسم غیر عادی را می توان به عنوان جهتگیری به این هدف توضیح داد.
بر این اساس، دو نوع مناسک اول، اساساً خصلت شایستگی آفرینی دارند و در نتیجه مورد تأیید دین قرار می گیرند. به عنوان مثال، ایده کسب شایستگی و پاداشی از طریق یک عمل مذهبی و انتقال آن به خدایان و درخواست کمک از آنها، تأیید کتاب مقدس خود "ماها پارینبانا سوتا" را دارد. در اینجا بودا می گوید که خردمندان هنگام اقامت در منطقه ای خاص، ابتدا به گوشه نشین های مذهبی صدقه می دهند و سپس شایستگی و پاداشی ها را به خدایان آن منطقه منتقل می کنند که در عوض به آنها کمک می کنند. به نظر می رسد که این نشان دهنده آغاز اولیه پرستش "واتو-دیواتا" یا خدایان محلی در بودیسم باشد.
شایستگی یا پاداشی که با انجام یک عمل مفید به دست می آید، راهی مطمئن برای دستیابی به زندگی بهتر در آینده تلقی می شود. انجام اینها نیز وسیله "کفاره" است، به این معنا که اعمال استحقاقی در مقابله و مانع از عملکرد "کارما"ی ناپسندی است که قبلاً به دست آمده و به ارث رسیده است. بنابراین دامنه شایستگی و پاداشی بسیار گسترده است.
برای یک متاهل معمولی، "نیبانا" هدفی است که باید از طریق یک فرآیند تکاملی تدریجی که در بسیاری از زندگی ها گسترش می یابد، به دست آورد. بنابراین، تا زمانی که در زمان آینده به آن وضعیت عالی دست یابد، به انجام این اعمال برای داشتن یک زندگی شاد ادامه می دهد. تمام مراسم شایستگی زایی و پاداشدار عمدتاً با این هدف انجام می شود. (ادامه دارد...)
منبع:
· https://www.accesstoinsight.org/lib/authors/kariyawasam/wheel402.html#intro
نظر شما