مغولان در دوران خود با فتح خلیفه عباسی وتخریب و نابودی بغداد پایتخت آن ضربه شدیدی به جهان اسلام وارد آوردند. ولی در میان حاکمان مغول حکمرانانی هم بودند که به دین اسلام گرویدند و خدمات شایانی را برای تو.سعه آن بکاربستند. برکه خان یکی از همین حکمرانان مغول بوده است.
برکه خان چه کسی بود؟
برکه خان (قرن 13، تاریخ دقیق تولدش او معلوم نیست) نوه چنگیزخان بنیانگذار امپراتوری مغول و پسر پسر بزرگش جوچی بوده است. در رابطه با تولد و نسب جوچی اختلاف نظرهایی وجود دارد. بورته، همسر چنگیزخان پس از ازدواج توسط قبیله رقیب ربوده شده بود. او در آن قبیله حدود چند ماه گروگان بود تا اینکه چنگیز خان او را نجات داد. پس از 9 ماه او جوچی را به دنیا آورد و شک و شبهه بوجودامد که جوچی فرزند چنگیز خان است و یا فرزند دشمنانش! به هر صورت چنگیزخان، جوچی را به عنوان پسر خود اعلام کرد. جوچی سرلشکر ماهر و باتجربه بوده است و سهم بزرگی در فتح آسیای مرکزی داشت. جوچی حدود 14 پسر و 2 دختر از چهار همسرش داشت. چنگیزخان امپراتوری خود را به خانات تقسیم کرد تا پس از مرگش هر یکدام از پسرانش حاکم آن خانات باشند. ولی جوچی نیم سال قبل از چنگیزخان از دنیا رفت. بدین ترتیب خانات غربی که بایستی توسط جوچی اداره می شد به پسر بزرگش جوچی باتو داده شد. برکه خان خانات را به ارث گرفت؛ خاناتی که پس از مرگ برادر بزرگش باتو به "اردوی زرین" معروف گردید. برکه خان اردوی زرین را عملا به طور مستقل اداره و حکمرانی می کرد. علاوه بر این او نخستین فرمانروا از میان مغولان بود که اسلام را قبول کرد. او در سال 1266 چشم از جهان فرو بست.
تشرف به اسلام
برکه خان در شهر سارایچیک در غرب قزاقستان فعلی قرار داشت و در آنجا با کاروانی از بخارا ملاقات داشت. او از مسافران در باره دین آنان پرس و جو کرد و از آن چیزهایی را در مورد در مورد سیف الدین بخارزی شیخ صوفی شنید. برکه خان می دانست که تحت تاثیر و نفوذ این شیخ تعدادی از مغولان به دین اسلام گرویده اند. به عنوان و به نشانه احترام تصمیم گرفت نامه ای به شیخ نامه بفرستد. واکنش شیخ عجیب بود.
"وقتی نامه افتخاری او به دست شیخ رسید از پیک پرسید: "این چیست؟" پیک پاسخ داد: "این دست شیخ را باز خواهد ساخت و هر کسی که این را در دست داشته باشد در امن قرار خواهد گرفت."
شیخ به پیک گفت: "پس آن را به دم خر بچسبان و به سوی تپه و مزرعه بفرست. اگر آن خر را از مگس محافظت کند من آن را قبول می کنم، ولی اگر نمی تواند خر را محافظت کند من به آن نیازی نخواهم داشت". به این صورت نامه افتخاری برکه خان را رد کرد. پیک برگشت و به برکه خان همه چیز را توضیح داد. برکه گفت: "من خودم پیش شیخ می روم!" برکه خان عازم بخارا شد و در درگاه شیخ سه روز منتظر ماند. شیخ اجازه ورود به خانه اش نداد تا یکی از شاگردان شیخ (مرید) با بخارزی صحبت کرد و گفت: "فردی که پشت در است حاکم بزرگی است و از کشوری دوربرای گفتگو با شما آمده است. ضرری نخواهد داشت اگر به او اذن ورود بدهید."بدین ترتیب او به زیارت شیخ نائل شد ...... از طریق او به اسلام تشرف یافت و به کشورش برگشت."
آرامگاه سیف الدین بخارزی در منطقه فتح آباد در نزدیکی بخارا
جنگ با هولاگو
هولاکو پسرعموی برکه خان در شمال ایران حکومت می کرد و از مونکه برادرش دستور رسیده بود که مناطقی از ایران تا مصر را به قلمرو امپراتوری مغول الحاق نماید. هولاکو خان در سال 1256 میلادی با سپاهی به استعداد بیش از 100 هزار نفر عازم جنگ شد. سپاه به سوی کاخ های کوهستانی اسماعیلی ها حرکت کرد. پس از یک سال اسماعیلی ها تسلیم شدند و رکن الدین خورشاه حاکم اسماعیلی ها دستگیر و کشته شد. سپس هولاکو به طرف عراق حرکت کرد و به خلیفه المستنصربالله نامه ای فرستاد که به طور داوطلبانه تسلیم شوند. البته خلیفه، طلب هولاکو را رد کرد.
هولاکو به قصد فتح خلیفه به سوی عراق حرکت کرد. شیعه های عراقی از خلیفه حمایت نکردند چون از طرف دولت به جامعه شیعه در عراق قائل احترام نبود. در نتیجه شهرهای شیعیان مانند نجف، کربلا و موصل بدون جنگ تسلیم شدند. در ماه ژانویه سال 1258 سپاه هولاکو وارد بغداد شد. مغول ها پس از دو هفته شهر بغداد را فتح کردند. پس از یک ماه المستنصربالله را اعدام کردند. بغداد، شهر پرافتخار، شهری که محل سکونت نقاشان و دانشمندان بود غارت و ویران شد. اکثر ساکنان بغداد کشته شدند. وقتی خبر سوگوار تخریب بغداد به کشورهای همسایه مسلمان رسید، از ترس بدون مقاومت تسلیم مغولان شدند. هولاکو به زودی به طرف سوریه هجوم برد. برکه خان هنگامی که از جنایت پسرعموی خونریز خود یعنی هولاکو خان در فتح بغداد و قتل عام مسلمانان آگاه شد، سخت متاثر گردید و هولاکو را به جهت انهدام بسیاری از سرزمین های اسلام سرزنش کرد و قسم خورد انتقام بگیرد:
"هولاکو تمام شهرهای مسلمانان را غارت کرده است. با یاری و استعانت خداوند متعال بخاطر رقتل عام مسلمانان از او انتقام می گیرم."
هجوم سپاه هولاکو به بغداد
هولاکو از حمله سپاس برکه می ترسید و به همین خاطر سوریه را ترک کرده به ایران عقب نشینی کرد. مغولل هادر سال 1260 بخش عمده سوریه را فتح کردند و سپس به سوی جنوب برای فتح فلسطین حرکت کردند و در آنجا هم موفق شدند. ارتش غلبه ناپذیر هولاکو توسط سلطنت مملوک در مصر متوقف شدند. قطز سلطان مملوکان به طرف فلسطین بیبرس یکی از سرلشکران خود را فرستاد. مملوکان مغول ها را ویران کرد و با این حال جلوی گسترش امپراتوری مغول را گرفتند. سرلشگر مغول دستگیر و اعدام شد. مملوک ها به زودی فلسطین و سوریه را از دست مغولان گرفتند. هولاکو می خواست برای شکست خوردن ارتش خود در فلسطین انتقام بگیرد و آماده جنگ شده بود ولی نتوانست بر مملوک ها غلبه شود چون برکه خان حملات خود را به امپراتوری هولاکو در منطقه قفقاز شروع کرد و هولاکو مجبور شد توجه خود را به سوی برکه خان متمرکز کند. برکه خان هنوز هم برای تخریب و ویران بغداد بسیار عصبانی بود. حملات منجر به جنگ آشکارا بین هولاکو و برکه شد، ضمن آن اختلاف تشدیدتر شد چون هر کدام از آنها از نامزدهای مخالف برای حکومت در مناطق شرق امپراتوری (چین و مغولستان فعلی) پشتیبانی می کردند.
نبرد بین سپاهیان برکه خان و هولاکو
هولاکو از هوبیلای برادر خود ولی برکه خان از اریکباکی برادر دیگر هولاکو حمایت می کردند. در نتیجه اریکباکی تسلیم هوبیلای شد. به هر صورت هم هولاکو و هم برکه در جنگ بین دو نامزد تلفات زیادی به دست آوردند. با توجه به اینکه اریکباکی قاآن حکومت شرق نشده است، برکه خان توانست آرزوی هولاکو در خصوص تاسیس امپراتوری شرق میانه شامل کشور مصر را از بین برد. در سال 1265 هولاکو مرد ولی جنگ ادامه داشت. پس از چند ماه در سال 1265 برکه خان نیز از دنیا رفت.
هولاکو توانسته بود حکومت خود را در ایران تقویت کند و سلسله ایلخانیان در ایران تا سال 1335 حکومت کردند. جانشینان هولاکو اسلام آوردند و آن را قبول کردند. منگو تمور جانشین برکه خان شد و بر اردوی زرین حکومت کرد. جنگ بین برکه خان و هولاکو مانع گسترش امپراتوری هولاکو و از بین بردن سرزمین های مسلمانان شد.
منبع:
نظر شما