از سال ۲۰۱۸ شهروندان روسیه دیگر از برنامه های حکومت برای درگیری نظامی با دیگر کشورها حمایت نمی کنند. روسها و به ویژه جوانان، هیچ تمایلی به جنگ و درگیری ندارند.
سوال اینجاست که آیا پوتین قصد حمله به اوکراین را دارد؟ این روزها، این سوال بیش از پیش مطرح می شود؛ با وجود کاهش تنشها پس از دیدار روسای جمهور ایالات متحده امریکا و روسیه، به احتمال قوی، تا یک سال دیگر هم از دستور کار روز جامعه بین الملل حذف نخواهد شد.
این سوال از رده های بالای جامعه یعنی تصمیم گیرندگان چه به صورت منطقی و چه احساسی مطرح میشود و به مردم عادی میرسد که روی مبل خانه هایشان نشسته اند و از تصمیمات اتخاذ شده آگاه میشوند.
تهدیدهای عمومی و غیرعمومی
تحقیقاتی که بنیاد کارنگی در سال ۲۰۱۵ تحت عنوان «آیا روسها تمایل به جنگ دارند؟» نشان داد که در جامعه امروز ما، ایده جنگ بزرگ واقعی بدون هیچگونه تصور واقعی از جنگ پذیرفته میشود. زیرا مردم هیچ ارزیابی درستی از حملات نظامی در خاک کشورهایی از قبیل سوریه یا شرق اوکراین ندارند. حملات نظامی در دانباس طی سال ۲۰۱۴ و الحاق کریمه به خاک روسیه از منظر مردم جامعه مثبت ارزیابی می شدند. با این وجود، همین که مشخص شد که دانباس و لوگانسک درگیریهای خونین و زیانباری را متحمل شده اند، افکار عمومی تغییر کرد و حالت تدافعی به خود گرفتند و گفتند: «روسیه مقصر نیست، امریکا و اوکراین انسانها را قربانی می کنند و در حقیقت جنگی در کار نیست.»
خیزش بی سابقه میهن پرستانه در سال ۲۰۱۴ به عنوان جبران نمادین مشکلات اجتماعی-اقتصادی عمل کرد که به تازگی در کشور نمود پیدا کرده بود. روسها با کمال میل وارد بازی حکومت شده و آنچه حکومت به آنها می فروخت را با رغبت می خریدند و اقدامات نظامی حکومت که روسیه پوتین پیش می برد را کاملا منصفانه یا تدافعی ارزیابی می کردند.
تلویزیون جنگ را به شکلی کاملاً عادی نشان می داد و بویی از باروت و یا گردوغبار خانه های فروریخته و خاک رس سنگرها و عرق و خون به مشام نمی رسید. استفاده از الفاظ نظامی توسط مسئولین و بالارفتن محبوبیت و اعتبار ارتش باعث شد که الحاق کریمه به روسیه برای مردم منطقی جلوه کند.
با این وجود، از سال ۲۰۱۸ بخش اعظم معیارها و شاخصهای اجتماعی تغییر کرد: سال ۲۰۱۴ بیش از ۲۶ درصد مردم باور داشتند که روسیه از همه طرف توسط دشمنان احاطه شده است، اما در سال ۲۰۲۰ این آمار به ۱۶ درصد کاهش پیدا کرد. از سوی دیگر، تعداد افرادی که باور داشتند «دشمن پنداشتن دیگران بیمعنا است زیرا ریشه شر در اشتباهات خودمان است» از ۱۷ درصد به ۲۵ درصد افزایش پیدا کرد.
اجماع بر سر مساله کریمه و قدرت نمادین نهادهای دولتی به شکل قبل باقی ماند، اما اهمیت خود را برای بسیج کردن مردم از دست داد. جنگ دیگر مایه شادی نیست، هراسناک شده است.
ما را میترسانند و ما میترسیم
مردم روسیه از خودفریبی خسته شده اند؛ میگویند: «اتفاقاتی که در دیگر نقاط دنیا رخ میدهند به ما ارتباط ندارند. اگر هم فردا روز جنگی دربگیرد، بگذار سربازان دوره دیده ارتش به جنگ بروند، ما به آنها اعتماد داریم، اما فرزندانمان را به جبهه جنگ نمیفرستیم، چون باید درس و دانشگاهشان را تمام کنند، دنبال کار بگردد و کنار دریا استراحت کنیم. جنگ به چه کار ما می آید؟»
کامفورمیستهای روس بیشتر جنگ طلب هستند، اما این خصوصیت بیشتر در شوهای تبلیغاتی تلویزیونی یا انتقادهای نفرت جویانه در شبکه های اجتماعی نمود پیدا می کند. این گروه به دنبال جنگ واقعی نیستند و حاضر نیستند پا به سنگر بگذارند به ویژه در این شرایط که تورم به سرعت در حال رشد است و شاخص های اقتصاد کلان رشد مثتبی از خود نشان نمی دهند و در زندگی روزمره آشکار میشوند.
تبلیغات دولتی ترمز بسیج عمومی را کشیده اند و به جای بسیج عمومی ترس از جنگ را تولید کرده اند؛ البته چیزی فراتر از جنگ؛ فاجعه جهانی. اواخر سال ۲۰۱۸ میلادی، ۵۶ درصد از افراد در نظرسنجیها به خطر بروز جنگ از سوی دیگر کشورهای دنیا اذعان داشتند. امسال هراس از جنگ در سراسر جهان به شدت افزایش یافته است و به دومین دغدغه جدی مردم روسیه تبدیل شده است. به طور موازی با آن، ترسهای مردم از سیاستهای تند رژیم، سرکوبهای عمومی و تلاشهای حکومت خودکامه روسیه برای اعتباربخشیدن به رژیم سیاسی کنونی قابل اغماض نیستند.
تقسیم آگاهی
افسرده شدن مردم جامعه با افول محبوبیت رئیس جمهور و مقامات همزمان شده است. سال ۲۰۱۸، اصلاحات در بخش بازنشستگی و شکستن استانداردهای تعریف شده توسط حکومت پوتین تاثیرات مثبتی بر مردم گذاشت. مردم می گفتند: شما ما را سیر می کنید و کاری به سوبسیدهای اجتماعی باقی مانده از دوره شوروی ندارید؛ ما به شما رأی می دهیم و کاری به برنامه های بعدی شما نداریم. بیتفاوتی مردم جامعه که در سال ۲۰۱۸ به صورت رأی مردم به شخص اول حکومت نمود پیدا کرد از سوی حکومت به اشتباه مثبت ارزیابی شد و به این فکر نکردند که مردم اعتماد خود را به سیستم از دست داده اند.
پاندمی بر دوگانگی احساس مردم نسبت به مقامات صحه گذاشت: مردم نشان دادند که از نمادهایی همچون آرم، پرچم، سرود ملی و پوتین به عنوان نماد شکوه ژئوپولتیک و هر گونه great again حمایت می کنند، اما به حرف یا عمل مقامات در سطوح مختلف اعتماد ندارند. نارضایتی پنهان از شرایط حتی در جریان انتخابات موفقیت آمیز سال ۲۰۲۱ نمایان بود؛ مردم دلسرد به کمونیستها رأی دادند و آنها را جایگزینی بهتر برای حکومت تصور کردند.
و جنبه دیگر مشکل این است که هر زمان صحبت از جنگ واقعی به میان می آید، منظور جنگ با اوکراین است (حتی اگر رویارویی با ناتو، امریکا و غرب باشد). البته در صورت بروز جنگ، ماشین تبلیغات حکومت غالب روسها را متقاعد می کند که اینطور بهتر است و باید برادران اوکراینی را از تهاجم حاکمان بیگانه «آزاد کنیم» بدون توجه به اینکه مردم حاکم را خود برگزیده اند. با وجود اینکه حتی در سال ۲۰۲۱، زمانیکه امریکا و اوکراین دشمنان اصلی تلقی می شدند، ۲۳ درصد روسها باور داشتند که روابط با اوکراین باید دوستانه و مبتنی بر حسن همجواری باشد، اما مرزها از هم جدا باشند و برای تردد نیاز به ویزا باشد (تنها ۱۷ درصد علاقه مند بودند که دو کشور با هم ادغام شوند).
۶۶ درصد افراد گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال به اوکراین علاقه دارند. این علاقه با وجود تبلیغات منفی تلویزیون و ترویج ایدئولوژی «در جبهه غرب و بدون تغییر» است.
بنابراین، پیش از اینکه عملیات تهاجمی آغاز شود، باید به این فکر کرد که چه کسی و با چه تصوری خواهد جنگید و تا چه اندازه این حال و هوای جنگ مردم را حول پوتین بسیج می کند. تصور ما بر این است که مردم حول پوتین جمع نخواهند شد.
نظر شما