وقتی تقاضای عدالت اجتماعی وجود داشته باشد، آن را در هر جایی می توان یافت.
ضمیر کاراژانوف، کارشناس علوم سیاسی، هشدار می دهد که خطر افراط گرایی در قزاقستان همچنان وجود دارد، اگرچه لزومی ندارد که رادیکالیسم اسلامی باشد. دلیل آن در درجه اول فقیر شدن جمعیت است. یکی از دلایل حوادث ژانویه، خستگی جامعه از عدم رسیدگی به مشکلات آن بود. اگر بحران متوقف نشود، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
تقریباً هر دینی وعده عدالت اجتماعی را می دهد
پرسش: یک مطالعه اخیر انجام شده توسط موسسه سیاست عمومی نتیجه غیرمنتظره ای را نشان داد. بر اساس آن، جوانان شهری در حال حاضر حتی مذهبی تر از جوانان روستایی هستند، اگرچه قبلاً همیشه دیدگاهی برعکس آن وجود داشت. یا شاید این صرفاً یک اشتباه است؟
پاسخ: در مورد سطح دینداری جوانان شهری و روستایی، نه می توانم تایید کنم و نه رد کنم، داده های لازم را ندارم. اما اگر به طور خاص در مورد موج دینداری صحبت کنیم، در قزاقستان این امر به وضوح دیده می شود.
تعداد زیادی از مردم به دین روی می آورند (البته عمدتاً به اسلام). با رفتن به مسجد در روز جمعه می بینیم چقدر مردم به مسجد مراجعه می کنند. در بیشتر موارد، اکثریت جماعت را جوانان زیر ۳۶ سال تشکیل می دهند. اما آنها پیش از دوران تحصیل به اسلام علاقه مند می شوند ، بنابراین گرایش به اسلام وجود دارد.
پرسش: علت آن چیست؟ چرا این اتفاق افتاد؟ آیا این امر عواقب کاستی های نظام آموزشی است یا آنها به سادگی چیز وحشتناکی در دینداری نمی بینند؟
پاسخ: من این روند را مرتبط با برخی اشتباهات در آموزش یا عدم دانش در میان مؤمنان نمیدانم. افراد دارای تحصیلات عالی نیز به مسجد می روند. این روند از جوانی شروع می شود، در محفل جوانان دین اکنون کاملاً رایج شده است و باید همچنین تأثیر جوانان بر یکدیگر را در نظر گرفت. آنها دوستان و آشنایان خود را جذب می کنند، مقیاس این پدیده در حال گسترش است.
پرسش: اما چرا محبوبیت دینداری افزایش می یابد؟ برخی کارشناسان معتقدند که تقاضای عدالت اجتماعی در جامعه رو به افزایش است و ظاهراً این دین است که می تواند این خواسته را برآورده کند.
پاسخ: با این سخنان موافق هستم و این امر صرفاً به اسلام مربوط نمی شود.
چنین مفهومی وجود دارد - عدالت اجتماعی، و در هر دینی به خوبی بیان شده است، زیرا خود گروه پیروان به خوبی همبستگی دارند.
تقریباً هر دینی می گوید که پیروان باید متحد شوند و به یکدیگر کمک کنند. این امر به ویژه زمانی به خوبی ظاهر می شود که مسئولان قادر به حل مشکلات در جامعه نباشند. اینجاست که این عنصر عدالت اجتماعی مطرح میشود و بسیار خوب عمل میکند، بهویژه اگر نیاز به کمک به افراد خاصی وجود دارد که با مشکلات مواجه هستند. بدین دلیل محبوبیت دین در جامعه افزایش می باشد.
اتفاقات ژانویه چه نشان داد؟
می توان به تاریخ مراجعه کرد. به عنوان مثال، در مصر در دهه بیست قرن گذشته "برادران مسلمان" ظاهر شدند. از آن زمان تاکنون چندین انقلاب رخ داده است، از جمله همراه با تغییر در رژیم سیاسی. اما دولت هرگز به طور واقعی به مردم کمک نکرده است، سیاست اجتماعی کاملاً بی اثر بوده است، بخش قابل توجهی از شهروندان هنوز در فقر زندگی می کنند.
و "برادران" توانستند چنان اقتدار بزرگی به دست آورند که برای صد سال حتی یک دولت جدید نتوانست آنها را مهار کند. این سازمان در هر انقلابی سر پا بود و همیشه در جامعه اقتدار و نفوذ داشت.
هرگونه ضعف دولت، ناکارآمدی و ناتوانی آن در حل مشکلات مبرم شهروندان به این واقعیت منجر می شود که هر سازمانی (از جمله مذهبی) که اصول عدالت اجتماعی را تبلیغ کند همیشه پیروز خواهد بود. و هیچ مکانیسم سرکوب کننده ای نمی تواند آن را بشکند. تا همین اواخر، وضعیت در قزاقستان تقریباً مشابه بود.
از ستایش توکایف دور هستم، اما تحت حکومت وی واقعاً توجه به وضعیت اجتماعی جمعیت افزایش یافت.
اگرچه پیشتر مسئله نابرابری در جامعه چندین بار مطرح شده است. حتی نظربایف بارها در مورد شکاف در سطح درآمد جمعیت صحبت می کرد، اما همه اینها در حد حرف باقی ماند و هیچ اقدامی برای حل آن انجام نشد. اکنون به نظر می رسد که اقداماتی برای تغییرات بهتر صورت می گیرد. ببینیم آنها به کجا منجر می شوند.
به طور کلی، حوادث ژانویه به وضوح نشان داد که چقدر جامعه از زندگی در چنین سیستمی خسته شده است که در آن به معنای واقعی کلمه هیچ کاری انجام نمی دهند، اگرچه کلمات درست را می گویند. و باز هم تاکید میکنم که این یک محیط بسیار مساعد برای هر سازمانی است که وعده حفظ اصول عدالت اجتماعی را می دهد.
احتمال بروز فرقه های مخرب نیز وجود دارد
پرسش: آیا این افزایش دینداری برای جامعه ما خوب است یا بد؟ ضرر بیشتر است یا فایده؟
پاسخ: همه چیز به جزئیات بستگی دارد. خود اسلام دارای جریان های زیادی است. در اسلام سنتی، احترام به بزرگترها، ارزش های خانوادگی، رعایت نظم عمومی موعظه می شود ... احتمالاً این خوب است. بالاخره ما می بینیم که اخلاق در این ۳۰ سال چقدر تنزل کرده است.
از سوی دیگر، ناهماهنگی هایی با حقوق بشر به ویژه در مورد حقوق زنان وجود دارد. بنابراین در اینجا نیز نکات ظریفی وجود دارد. با این حال، ممکن است مشکلاتی از نظر توسعه اقتصادی وجود داشته باشد. مثلاً در هیچ دینی از ربا استقبال نمی شود، اما این یک هنجار اقتصادی است. مفهوم سود برای اقتصاد حرف اول را می زند، انگیزه ای برای توسعه بیشتر می دهد و اگر نباشد اقتصاد راکد می شود.
شاید به همین دلیل است که کشورهای اسلامی عمدتاً فقیر هستند، کشورهای اسلامی توسعه یافته را می توان روی انگشتان حساب کرد: ترکیه، کشورهای خلیج فارس (که با فروش نفت ثروتمند شدند)، مالزی، اندونزی، تا حدی سنگاپور. اما اکثر کشورها نمی توانند به صورت پویا توسعه پیدا کنند.
پرسش: آیا این خطر وجود دارد که ما نیز از یک دولت سکولار به کشوری شبیه ایران تبدیل شویم؟
پاسخ: برای این امر باید روحیه رادیکالیسم در جامعه بسیار قوی باشد. مثلا در ایران همین اتفاق افتاد. در زمان شاه اشتباهات بسیار جدی در اصلاحات اقتصادی مرتکب شدند - آنها یک مسیر بسیار تند به سمت غرب زدگی در پیش گرفتند، یعنی مدل غربی را مبنای هدف خود قرار دادند. اما جامعه برای این جهتگیری آماده نبود. افزون بر این، اصلاحات خود منجر به نتایج فاجعه بار در اقتصاد شد: دسته کوچکی از مردم ثروتمند شدند و بقیه فقیر شدند. روحیات اعتراضی شروع به رشد کرد، رادیکالیسم در جامعه رخ داد. بر این اساس، گذر از حکومت سکولار به روحانی، یعنی دینی رخ داد.
اگر یک بحران عمیق، از جمله، ناشی از اشتباهات در اصلاحات ایجاد شود، هر چیزی ممکن است اتفاق افتد.
اما اگر به طور خاص در مورد روحانی گرایی صحبت کنیم، خود جامعه باید به اندازه کافی مذهبی باشد. تقریباً همین امر می تواند در هر کشور مسیحی نیز اتفاق افتد، زیرا در هر فاجعه ای، جریان هایی تشدید می شوند که اصولاً نیازها و ارزش های جامعه را برآورده می کنند.
پرسش: احتمالا خطر جریان های مخرب مذهبی هم برطرف نشده است؟
پاسخ: وقتی مردم شدیداً به عقاید مذهبی علاقه مند هستند، ممکن است یک فرقه بیاید و افکار خود را منتشر کند. اما آیا دولتی که باید دنبال و مقابله کند، با آنها کنار خواهد آمد؟
همین القاعده در کشورهایی که نمی توانستند ثبات را حفظ کنند، به میدان می آمد. در واقع، ارگان های دولتی به طور کلی کار خود را در آنجا متوقف کردند. خلاء خاصی ایجاد شد که توسط رادیکال ها سوء استفاده شد، زیرا طبیعت پوچی را تحمل نمی کند.
ملاحظه: خانواده های قزاقی از دیرباز به دین و روحانیت نزدیک بودند. اما به دلیل سیاست سرکوبگرانه شوروی سابق مردم از روحانیت و دین دور شده بودند و در ۳۰ سال استقلال تلاش هایی برای برگرداندن ارزش های اخلاقی و دینی توسط دولت و خود مردم صورت گرفته است. دین همواره غذای جان و روح مردم بوده و طبیعی است اسنان همواره و در همه شرایط باید به یاد خدا باشد تا بتواند بر شدائد و سختیها غلبه نماید و انسان در شرایط سخت باید با توکل برخداوند و تلاشهای خود بر چالشها غلبه نماید.
در حال حاضر با تلاش های دولتمردان و نخبگان دینی و حتی فعالان شبکه های اجتماعی قزاقستان، آگاهی مردم از دین اسلام در جمهوری قزاقستان رو به افزایش است که این امر باعث کاهش افراطی گری خواهد شد. و تعداد کسانی که می توانند ارزشهای جعلی افراطی گرایان را از ارزشهای ناب اسلامی و سنتی قزاقی جدا کنند، نیز در حال افزایش است. رویکرد دولت جدید و یا به قول توکایف رئیس جمهور «قزاقستان جدید» به ایجاد دموکراسی واقعی، تقویت اصول حقوق بشر و بهبود وضعیت اجتماعی مردم، کاملا سازگار با خواسته های مردم است. به نظر می رسد مردم قزاقستان پس از حوادث ژانویه و اصلاحات اعلام گردیده از سوی رئیس جمهور به آینده خود امیدوار شده اند. و قطعاً دین و روحانیت دینی در ساخت قزاقستان جدید هم به مسئولین دولتی و هم به مردم یاری خواهد کرد چرا که اصول ادیان و قوائد دینی همواره همسو با نیازهای معنوی و مادی مردم بوده و خواهد بود.
https://۳۶۵info.kz/۲۰۲۲/۰۵/destruktivnyj-islam-i-novye-besporyadki-grozyat-li-oni-nam-ekspert
۱۴/۲/۱۴۰۱
نظر شما