نوا تاکر و سریک بیسم بایف نتایج اولیه تحقیق خود را در خصوص عوامل گرایش قزاق ها به جهاد با خبرگزاری آزادی قزاقستان بیان کرد.
براساس نتایج این تحقیق، حدود ۵۰۰ نفر از اتباع قزاقی به سوریه و عراق اعزام شده اند. طی ۷ سال اخیر ۱۶ عملیات تروریستی و انتحاری انجام شده است که در نتیجه آن حدود ۱۰۰ نفر (عمدتان افراد رادیکال) جان خود را از دست داده و بیش از ۸۰۰ نفر به جرم تروریسم و افراطگرایی محکوم به حبس شده بودند.در اعتبارسنجی بینالمللی«شاخص جهانی تروریسم» (Global errorism Index) قزاقستان از میان ۱۳۴ کشور رتبه ۶۷ را دارد.
تعداد محکومین به تروریسم و افراطگرایی در قزاقستان رو به افزایش است. در سال ۲۰۱۷ تعداد ۲۵۴ نفر محکوم به حبس شده بودند. عملیات های تروریستی بزرگ در سال ۲۰۱۶ در غرب قزاقستان و آلماتی اتفاق افتاده بود. عملیات تروریستی اخیر که توسط تروریست انجام شده بود به تشخیص نیروی انتظامی به سلفیگری نسبت داده شد. در سال ۲۰۱۳ گروه «جماعت التبلیغ» در قزاقستان ممنوع اعلام گردید و احتمالا به همین دلیل رشد محکومیت های مسلمانان توجیه میشود. بیشتر مجرمان به افراطگرایی غیر خشونت طلب (۲۱۷ مورد در سال ۲۰۱۷) و ۴۳ نفر به افراطگرایی خشونت طلب محکوم می شوند.
شهرهای جزقازقان و ساتپایف:
دو شهر کوچک واقع در استان کاراگاندی در مرکز قزاقستان – جزقازقان و ساتپایف – در کانون توجه دو تحلیلگر قرار گرفته است. گروه بزرگی از افراد (۲۵۰-۱۰۰ نفر) در سالهای ۲۰۱۶-۲۰۱۳ از این شهر ها برای جهاد به خاور نزدیک اعزام شده بودند.لازم است بدانیم اوضاع اجتماعی-اقتصادی استان کاراگاندی در چند سال اخیر بدتر شده است. استخراج فلزات که صنایع اصلی این استان می باشد روند رو به کاهشی را نشان می دهد و شرکت قزاق مس فعالیت خود را کاهش داده است. از این رو به اعتقاد تحلیل گران در میان مجموع عوامل از جمله دینی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، عامل اقتصادی دلیل اصلی مهاجرت افراد به کشورهای دیگر است.
جالب این است که جماعت های دینی که افراد تندرو پیرو و عضو آن می باشند معمولا جماعت های بسته و منزوی هستند وعموماً بخش دیگر جامعه آنها را هیولای اسلامی می داند. اما در کل زندگی این افراد مبهم است. بسیاری از آنان (از جمله به دلیل ظاهر و پوشش مذهبی خود از اشتغال در نهادهای دولتی یا اداری کشور محروم شده اند) مجبور هستند به کار تجارت مشغول شوند و اغلب در این کار موفق هستند. آنها مشغول فروش گوشی همراه، لباس یا مواد غذایی می شوند و تبدیل به قشری متوسط می شوند. جالب این است که به رغم اینکه جامعه چهره اهریمنی از آنان ترسیم می کند، مردم محلی آنها را کاسبان عادل و منصف می دانند که کالاهای خود را به قیمت معقول می فروشند و مشتریان را فریب نمی دهند.
نمای شهر جزقازقان
مردم در فضای اجتماعی این دو شهر اتحاد و همبستگی ندارند. گروه های اجتماعی ارتباط قوی با یکدیگر ندارند که ممکن است علت اصلی آن ، مهاجرت زیاد است.
در استان کاراگاندی میراث سنگین ساماندهی بخش صنعت به روش شوروی وجود دارد که برای توسعه این بخش عمدتا از کار زندانیان استفاده می شده است این امر باعث ترویج جنایت دراین منطقه شده است. شهرهای صنعتی که در دوره حکومت استالین با استفاده از کار زندانیان که دوره حبس خود را در اردوگاه های معروف گولاگ[۱] می گذراندند احداث شده است این زندانیان در زمان خود به نوعی نقش مدل و الگوی کار و زحمت دسته جمعی، دوستی و شهرهای کثیرالملیتی را ایفا می کردند همینطور اهالی این شهرها دیدگاه و رفتارهای خاصی نسبت به مفاهیم عزت و اعتبار و دفاع و نیز رویکرد مخصوصی نسبت به پلیس دارند. لازم است بدانیم وضعیت اقتصادی در شهرهای صنعتی ثبات ندارد. سنگ معدن رو به اتمام است و شرکت ها زمین و خانه هایی را می خرند که در آنجا هنوز ذخایر مس موجود می باشد. این امر باعث مهاجرت اهالی این شهرها می شود. اما بسیاری از مردم در خانه های نیمه خراب زندگی می کنند و این امر شهرهایی که زمانی شکوفا و آباد بودند سیمای شهرهای ارواح را به خود گرفتند.
بدین ترتیب علاوه بر شرایط دشوار اقتصادی در این شهرها عواملی مثل هویت مبهم مردم، انزوا و ناامیدی باعث افراطگرایی جوانان قزاق می شود.
سیاست های دولت فعلی نیز که بر ضد اسلام غیر سنتی می باشد در بالاگرفتن روحیات تند و افراطی مردم تاثیر دارد. هر چقدر میزان خصومت و دشمنی از ناحیه دولت بیشتر باشد احتمال بروز افراطگرایی خشونت طلب نیز بالاتر می رود.
نوا تاکر از یک جوان قزاق سخن گفته است جوانی ۲۳ ساله به نام اسد که در شهر جزقازقان زندگی می کند. وی دارای تحصیلات عالی در رشته مهندسی صنعت است. اسد به رغم اینکه در طول دوره تحصیلی دانشجوی موفقی بوده اما اکنون نمی تواند شغل و کار شایسته ای پیدا کند و این وضعیت او را به بن بست رسانده است.نفر دوم فردی ۴۰ ساله به نام اصغر است که در کانون جریانات افراطی در حال وقوع در این منطقه بوده وی افرادی را می شناسد که به مناطق جنگی اعزام شدند. اصغر یک فعال اجتماعی است و والدین و اعضای خانواده های افراد اعزام شده برای کمک به وی مراجعه می کردند. یکی از والدین به اصغر گفته بود که پسرش از خارج تماس گرفته و گفت: «شما را به عنوان والدین خودم دوست دارم اما در عین حال از شما که تکفیری هستید متنفرم».
اولین کسانی که از قزاقستان به داعش پیوستند و تیم قزاقی را تشکیل دادند اهل شهر جزقازقان بودند. آنان ابتدا در دانشگاه الاظهر مصر تحصیل کردند و سپس عازم سوریه شدند در سال ۲۰۱۰ تبلیغات دینی اوج گرفت و سلفی گران به این منطقه اضافه شدند. بسیاری از دینداران به خطبه ها و سخنرانی های روحانیون داغستانی گوش می دادند و در نتیجه به یک نوع اسلام سخت گیرانه تر گرایش پیدار کردند، اصغر بسیاری از دوستان و آشنایان خود را در فیلم های تبلیغی داعش می شناسد.
اربول ماساژیست نابینای قزاق در تبلیغ داعش مشارکت دارد. وی به درمان افراد مجروح کمک می کند. اربول دو زن دارد و به نوعی چهره داعش تلقی می شود ،اصغر داستان اربول را به خوبی می داند. البته این داستان تفاوت بسیار با داستان روایت شده از قول داعش است. مسجد محل، مبلغی برای اربول جمع آوری کرده بود که با آن توانست دوره آموزش ماساژ را بگذراند و درآمد دائم داشته باشد ولیکن اربول نتوانست کار پیدا کند و دوستش به وی توصیه کرد به سوریه برود.
اکنون سوال مهم این است قزاقستان چگونه می خواهد مسئله افراط گرایی دینی را حل کند؟ به رغم عوامل مختلف که موجب ایجاد تمایل به جهاد در اتباع قزاقی میشود اما مشکلات اقتصادی و اجتماعی در صدر این عوامل است. استراتژی و رویکرد دولت نسبت به کسانی که از مناطق جنگی باز می گردند چگونه خواهد بود؟ برای مشارکت در جنگ بیگانه مسئولیت جنایی پیشب ینی شده است و افراد برگشته باید حبس شوند.
منبع: https://caa-network.org
[۱] اداره کل اردوگاههای کار و اصلاح که سرواژه آن به زبان روسی واژه «گولاگ» را تشکیل میداد، نام نهادی بود که اردوگاههای کار اجباری در نواحی دور افتاده اتحاد جماهیر شوروی از قبیل سرزمین سردسیر و یخبندان سیبری و استپهای قزاقستان، بیابانهای ترکمنستان را در زمان حکومت ژوزف استالین اداره میکرد. محکومین سیاسی حدود یک دهم شهروندان شوروی شامل محکومین عادی و سیاسیون در اردوگاههای کار اجباری به سر بردند، در زمان استالین سه چهارم افسران و تمام پیشکسوتان کمونیست و یاران لنین بجز خود استالین محاکمه و به جرم خیانت اعدام شدند یا با یک درجه تخفیف محکوم به کار اجباری در گولاگ شدند در ضمن تمام افراد خانواده محکومین به جرم خیانت زندانی میشدند، حتی کودکان و سالخوردگان و متاسفانه بسیاری از زندانیان از سرما، گرسنگی و خستگی جان باختند.
نظر شما