را گابیت کنوسف پژوهشگر موسسه مطالعات معاصر دانشگاه ملی اوراسیا (آستانه، قزاقستان) و تحلیل‌گر مرکز مجازی Bilig Brains آسیای مرکزی در مصاحبه با دانیار کوس‌نظراف تحلیلگر دانشگاه اقتصاد ملی و موسس مرکز Bilig Brains قدرت نرم ایران در آسیای مرکزی را بررسی می کند.

آیا رقابت بر سر قدرت نرم در آسیای مرکزی وجود دارد؟ ایران برای آسیای مرکزی چه نقشی دارد و آسیای مرکزی برای ایران چه جایگاه و اهمیتی دارد؟ دین و علم، اقتصاد و فرهنگ: کدام زمینه ها مبنای تبادلات بین ایران و کشورهای منطقه هستند؟ این مسائل را گابیت کنوسف پژوهشگر موسسه مطالعات معاصر دانشگاه ملی اوراسیا (آستانه، قزاقستان) و تحلیل‌گر مرکز مجازی Bilig Brains آسیای مرکزی در مصاحبه با دانیار کوس‌نظراف تحلیلگر دانشگاه اقتصاد ملی و موسس مرکز Bilig Brains مورد بررسی قرار می دهد.

- آیا این تصور در ذهنتان به وجود می آید که حتی با بررسی دیپلماسی های عمومی و فرهنگی بازیگران سنتی آسیای مرکزی مانند روسیه، آمریکا، چین، ترکیه، ژاپن و کره جنوبی، جامعه کارشناسان ناخودآگاه آنان را شرکای بازی بزرگ دانسته و این کشورها را در مقابل هم قرار می دهد؟ آیا قدرت نرم کشورها تناسبی با منابع مادی آسیای مرکزی دارد که قدرت ها برای دستیابی به آن تلاش و رقابت می کنند. زیرا مسئولین و مردم کشورهای منطقه ممکن است در نظر کشورهای مختلف مثبت باشند و الزامی در انتخاب فقط یک شریک وجود نداشته باشد. احتمالا این امر با مفهوم سیاست خارجی چند بردار در تضاد باشد.

اگر از من بپرسید چرا این سوال را می کنم به نظر می رسد که پارادایم بازی بزرگ را می توان مورد انتقاد قرار داد و نشان داد که در زمینه فرهنگی و اجتماعی یک منطق دیگری کارساز است. هیچ الزامی در استفاده از کلیشه ها و دیدگاه‌های قدیمی در خصوص این منطقه ندارد. اجازه می خواهم از جنابعالی بپرسم که با توجه به فعالیت های پژوهشی شما که معطوف به بررسی سیاست های قدرتهای خارجی در آسیای مرکزی است، آیا در فضای فرهنگی و اجتماعی این منطقه بازی بزرگ وجود دارد؟

گابیت کنوسف: با نظر شما موافق هستم. اغلب همین تصور را داریم. اگر بخواهیم در باره ایران بگوییم می بینیم که معمولا عربستان سعودی به عنوان کشور مخالف و مقابل آن مطرح می شود. اما باید گفت که نه عربستان سعودی و نه ایران منطقه آسیای مرکزی را جزء اولویت های سیاست خارجی خود نمی دانند. این امر در زمینه ارتباطات فرهنگی و اجتماعی تاثیر می گذارد و به آن معنی است که هر دو کشور برای اعمال نفوذ در این منطقه رقابتی ندارند. هر چند که در سایر مناطق این رقابت شدید است.

ابزار قدرت نرم هر دو کشور دین است و در این منطقه اینگونه فعالیت ها به مثابه دعوت و جذب مردم به دین این کشورها قلمداد می شود و یقینا واکنش مردم منطقه را به دنبال خود دارد.

لذا وجهه مثبت ایران از طریق تاکید بر فرهنگ، معرفی میراث باشکوه دوران قبل از اسلام، ادبیات فارسی سده میانه، هنر معاصر ایران از جمله موسیقی، فیلم و خوش‌نویسی ایجاد می شود. البته ظرفیت های گردشگری ایران هنوز در این کشورها به خوبی معرفی نشده است. تلاش‌های چند در زمینه برگزاری تورهای توریستی بلوگرها، دعوت از خبرنگاران و انتشار مقالات و مطالب با جنبه تبلیغی در رسانه های بومی بعمل آمده است. اما به نظر من نمی توان فعالیت بسیار در این زمینه انتظار داشت. جمعیت گردشگران قزاقی محدود است، حدود ۴۰۰ هزار نفر از اتباع قزاقی در سال به خارج از کشور مسافرت می کنند و سه چهار کشور خارجی را ترجیح می دهند. کشور ایران در  فهرست توریستی آنان نیست.

منافع ایران در آسیای مرکزی بسیار محدود است و هیچ هدف خاصی ندارد. ایران علاقه‌مند به داشتن روابط دوستانه و برابر است با این که از نظر ظرفیت های نظامی، اقتصادی، مردمی خود از جمع ظرفیتهای کلیه کشورهای منطقه برتری دارد. تهران امتیازهای اقتصادی و یا منافع دیگر را از همکاری با سایر کشورها مانند پاکستان، عراق یا ترکیه بدست می آورد. این کشورهای آسیای مرکزی هستند که باید منفعت خود را در همکاری با ایران ببینند. اما چهره این کشور در اذهان عمومی باعث توسعه و فعال سازی روابط فرهنگی و اجتماعی بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی نمی شود. به نظرم برای دستیابی به سطح بالای روابط دوجانبه تهران باید سرمایه کلان در این منطقه بگذارد که البته هیچ تناسبی با منفعتی که ممکن است از این روابط حاصل نماید ندارد.

- منظور شما این است که ایران (ماننند عربستان سعودی) منافع خاصی در این منطقه ندارد و حاضر نخواهد شد در همکاری های اجتماعی سرمایه گذاری جدی بکند؟ نیز به دنبال اصلاح وجهه و اعتبار خود نخواهد بود؟ گوهر نورشا تحلیلگر قزاق نیز این دیدگاه را تایید می کند. به اعتقاد وی هرچقدر منافع یک کشور در یک کشور دیگر بالا باشد سرمایه بیشتری در قدرت نرم می گذارد. آیا این قاعده در مورد کشور ایران صدق می کند؟

کنوسف: با دیدگاه گوهر نورشا موافق هستم. ایران شاهد مثال دقیق دیدگاه خانم نورشاست. در کشورها و مناطقی که ایرانیان به دنبال منافعی باشند، تهران سرمایه گذاری های جدی دارد. برای مثال، چند شبکه تلویزیونی ایرانی به زبان های انگلیسی، عربی برنامه پخش می کنند. حتی شبکه هایی به زبان های

http://inozpress.kg/dinamic/news/51756/51756_full.jpg

اردو، بلوچی، ترکی و کردی دایر هستند. اما ایران هیچ شبکه ای به زبان روسی ندارد. در خصوص منطقه ما باید گفت که ایران یک بخشی در رادیوی ایرانی دارد که به زبان های دولتی کشورهای آسیای مرکزی برنامه دارند. بخش قزاقی آن بسیار قوی و حرفه ای است. اما به دلیل اینکه منطقه آسیای مرکزی از اولویت‌های فرعی ایران می باشد، ظرفیت این بخش به خوبی استفاده نشده است.

- بهتر است کشورهای آسیای مرکزی در رابطه با ایران به عنوان یک مجموعه و گروه مانند گروه G۵+۱ عمل کنند. این رویکرد چه برای تهران رسمی و چه برای دولت های آسیای مرکزی از نظر انتخاب رویکردهای مشترک و تعامل با سیاست خارجی خوشایندتر به نظر می رسد.

کنوسف: با این عقیده که ایران در همکاری های فرهنگی – اجتماعی با کشورهای منطقه آسیای مرکزی سرمایه کلان نخواهد گذاشت موافق هستم. ایران سرمایه حداقلی خواهد گذاشت و این روند ادامه خواهد یافت تا زمانی که کشورهای منطقه آسیای مرکزی علاقه جدی خود را نسبت به همکاری با ایران نشان دهند. ممکن است ایران به روابط خود با کشورهای منطقه فعالیت بیشتر خواهد بخشید. در واقع بهتر است کشورهای آسیای مرکزی در رابطه با ایران بصورت یک مجموعه عمل کنند. این رویکرد چه برای تهران رسمی و چه برای دولت های آسیای مرکزی از نظر انتخاب رویکردهای مشترک و تعامل در سیاست خارجی مناسب تر خواهد بود.

- در روابط ایران و تاجیکستان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اکنون شاهد تیرگی در روابط دو کشور فارس زبان هستیم. آیا این رفتار ایران به آن معنی است که حتی کشور تاجیکستان از نظر تعاملات فرهنگی-انسانی و اعمال قدرت نرم خود دیگر جذابیتی ندارد؟ اگر تاجیکستان برای ایران دیگر اهمیتی ندارد یقینا سایر کشورهای آسیای مرکزی اصلا در کانون توجه ایران نیستند.

کنوسف: اشتراکات زبانی بین تاجیکان و ایرانیان در روابط دوجانبه این کشورها به تاجیکستان کمک کرده است تا به جنگ داخلی خود پایان دهد. تهران نقش ضامنی را در آشتی دادن مردم تاجیکستان ایفا کرده است. مدتهاست که کشور تاجیکستان صرفا دریافت کننده کمک های ایرانی از جمله کمک های اقتصادی بوده است. لذا این تیرگی در روابط که از سوی دوشنبه آغاز شد باعث می شود تهران تا حدی در مخارج خود صرفه جویی نماید. اطمینان دارم اگر در آینده تاجیکستان نسبت به رابطه خود با ایران تجدید نظر نماید ایران به همکاری خود با آن کشور ادامه خواهد داد.

تاجیکستان به عنوان یکی از فقیرترین کشورهای جهان همواره می تواند روی این کمک حساب کند. اما برای کشورهایی که تا حدی از تاجیکستان از نظر وضع اقتصادی برتری دارد باید فکر کنن که غلات و فلزات خود را به کدام کشور صادر نمایند و شاید به فکر آن باشند که چه اقلامی را می توان از یک کشوری تا حدی تحریم شده وارد کرد. 

لذا در روابط با سایر کشورهای آسیای مرکزی دیدگاه های عمل‌گرایانه نیازمند احساسات و نیات مثبت باشد. این احساسات و نیات باید مثبت بوده و جای ترس و عدم اعتماد نسبت به ایران را بگیرد. در واقع انتظارات متواضع ایران نیز در همین حد است.  یعنی تاجیکستان یک استثناء بوده است.  

- به اعتقاد شما کشورهای منطقه باید علاقه نشان دهند. فکر می کنم که یک علاقه نسبی نسبت به ایران بوجود آمده بود پس از آنکه در دوره ریاست اباما تحریم های غرب بر علیه این کشور برداشته شده بود. کشورها و بویژه قزاقستان این انتظار را داشتند که از این به بعد همکاری با ایران، رفت و آمدها و تبادل هیئتها بیشتر خواهد شد. کشورها امیدوار بودند که یک صفحه جدید در کتاب روابط دو کشور باز خواهد شد. اما این اتفاق نیفتاد. وضعیت موجود تاییدکننده دیدگاه شما در این خصوص است که کشورهای منطقه از اولویت های سیاست خارجی ایران نیستند. نظر شما در این خصوص چیست؟

Картинки по запросу иран и центральная азия

کنوسف: در خصوص احیای علاقه کشورهای منطقه نسبت به ایران با نظر شما کاملا موافقم. کشورها انتظارات بیش از حد از معامله بر سر پرونده ایران داشتند. کشورهای طرفدار و غیر طرفدار ایران از تهران انتظار فعالیت بیشتری در این منطقه را داشتند. اما این انتظارات عمدتا برآورده نشده است.

تلاش‌های آستانه در انجام این معامله تحسین آمیز است زیرا در هر صورت نتیجه بخش بود. همکاری های فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی فیمابین کشورهای منطقه و ایران از سر گرفته است. میلیون تن صادرات گندم و فلزات به ایران و نیز برگزاری دو سه نمایشگاه و دیگر برنامه ها در سال، سطحی در روابط کشورهای منطقه و ایران است که نباید پایین تر از آن باشد.

بنابراین می توان پیش بینی کرد که قصد فعال سازی روابط میان ایران و کشورهای منطقه از سوی تهران درک شود و انعکاس مثبت از سوی ایران پیدا کند. تهران و کشورهای آسیای مرکزی باید بدانند که این روابط جزء اولیت های حیاتی دو کشور نیست. به عبارتی توافق کشورها بر سر پرونده هسته ای ایران را از انزوا کشید. این نتیجه مثبت در روابط است. اما اگر کشورهای منطقه آسیای مرکزی نیز علاقه مندی بیشتری برای همکاری با ایران نشان دهند نتایج آن بیشتر خواهد بود.

از آنجایی که سخن از بازی بزرگ ۲:۰ است، موقعیت ایران بٌرد دارد. این کشور هم اظهار می دارد و هم در عمل نشان می دهد که خارج از این بازی است. باید از این فرصت استفاده کرد و روابط را بدور از این پارادایم برقرار نمود. یعنی بازیگران نباید نگران بوجود آمدن یک رقیب دیگر باشند.

- ایران به عنوان بازیگر خارج از سیستم آسیای مرکزی می تواند از نظر تبادلات فرهنگی-انسانی جذابیت بیشتری داشته باشد. اگر به دنبال اهداف ژئوپلیتیک و مغرضانه نباشد می تواند موقعیت بهتری در مقایسه با بازیگران سیستم منطقه مانندروسیه، غرب و چین داشته باشد؟

کنوسف: بلی، همین گونه است.

- به اصطلاح «بازیگران سیستم» در آسیای مرکزی عمدتا بازیگران سکولار هستند. با توجه به تعداد روس‌های مقیم در کشورهای آسیای مرکزی دین می تواند نقش مهمی برای روسیه داشته باشد. کلیسا، جمعتی از پیروان مذهب ارتدکس روسی در این کشورها وجود دارد. اما در مجموع قدرت های بزرگ عمدتا از روش‌ها و ابزار سکولار در اعمال نفوذ نرم در این کشورها استفاده می کنند. اما در کشورهای با جمعیت مذهبی چه رویکردی می توان داشت؟ در کشورهای آسیای مرکزی به تدریج رفتار و نگرش‌های مردم نسبت به دین تغییر میابد و اکنون شاهد اسلام‌گرایی در این منطقه هستیم.  این گرایشات اسلامی می تواند برای کشورهای مسلمان فرصتی برای اعمال نفوذ و معطوف ساختن این کشورها به سوی خود باشد. در این صورت نه تنها قدرت‌های سکولار در منطقه رقابت خواهند داشت بلکه کشورهای مذهبی نیز ممکن است به این مسابقه برای اعمال نفوذ خواهند پیوست. اکنون ایران و کشورهای پیرو مذهب سنی منطقه خاور میانه از طریق هم‌پیمایان خود در یمن، عراق و سوریه با همدیگر اختلاف دارند. البته این دیگر قدرت نرم نیست بلکه یک مقابله جدی است که می تواند تاثیر منفی در آسیای مرکزی بگذارد.

کنوسف: جوزف نای (متولد ۱۹۳۷) سیاست شناس آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد قدرت نرم را مطلق نمی داند. وی معتقد است که پدیده های فرهنگی می توانند از عناصر قدرت نرم باشد و آن در صورتی که قدرت سخت هم وجود داشته باشد. کلینچ یک سیاست شناس دیگر در خصوص مقابله عربستان و ایران در منطقه خاور میانه معتقد است که هیچ کدام از این قدرت‌ها پتانسیل کافی برای حل بحران از طریق روش نظامی ندارند.

از طرف دیگر بعید می دانم که دین و اسلام می توانند عنصر قدرت نرم باشند. اسلام هیچ وابستگی مشخصی به دولت‌های ملی که در گذشته نه چندان دور بوجود آمدند ندارد. بالعکس این کشورها نیازمند خودتوجیهی و قانونمندی به زبان دینی هستند.

می توان نمونه های بسیار از رابطه اسلام و یک دولت ملی و از جمله در نظام سکولاریستی آورد. ضمن مشاهده بحران‌ها در خاور میانه می بینیم که دین تا یک زمانی عامل بازدارنده خشونت بود. اما زمانی که این بحران طول کشید اختلاف در حوزه دینی نیز بوجود آمد. پیتیریم سوروکین جامعه شناس روس تبار آمریکایی معتقد بود که در دوران بحران شدید در یک جامعه تغییر گرایشات دینی مردم (از یک دین یا مذهب به دین دیگر) به دلایلی مختلف بوجود میاید. آیا جامعه ما دچار بحران جدی شده است که بخواهد دین خود را تغییر دهد؟

به نظرم، خیر. اما گرایشاتی به این سو مشاهده می شود. (منظور گرای از الحاد و بی دینی به سوی اسلام/توضیح مترجم) اما این روند از زمان پایان جنگ جهانی دوم دیده می شود. هر نشریه علمی با جنبه الحادی منتشر شده در طی ۴۰ سال اخیر تاریخ اتحاد شوروی می تواند نمونه بارز آن باشد. این نشریات به عنوان آثار تاریخ فرهنگ ارزشمند هستند. روند گرایشات مذهبی و اسلام گرایی در سراسر جهان دیده می شود.

- آیا ایران می تواند مدل جذاب برای کشورهای آسیای مرکزی از نظر توسعه علم و فناوری باشد؟ آیا علم ایران با پزشکی پیشرفته، نانو تکنولوژی و صنایع IT قوی شده است؟ یک نکته دیگر این است که اخیرا در اخبار دیدم که ایران بورس‌های تحصیلی به دانشجویان آسیای مرکزی برای ادامه تحصیل در دانشگاه های ایران اعطا می کند. آیا این امر می تواند به عنوان یک استراتژی تعمدی تلقی شود یا اینکه یکی از سیاست های جاری هر دولت است؟

کنوسف: ایران مکتب علمی قوی دارد که قادر است مسایل اصلی جامعه را به شرط حفظ تعاملات نزدیک با جامعه علمی جهانی حل نماید. دانشمندان ایران روی پروژه های جدی در زمینه هوا و فضا کار می کنند. در دوره ریاست محمود احمدی نژاد ماهواره ای با سرنشین به فضا فرستاده شد که در خاک ایران بر زمین نشست و میمون زنده و سالم را که تنها سرنشین این فضاپیما بوده است تحویل داد.

ایرانیان روی پروژه های اتم صلح آمیز کار می کنند. این برنامه به طور کلی موفقیت آمیز است. از این رو نگرانی های بسیار پیرامون پرونده هسته ای ایران اظهار می شود. ایرانیان نیز در زمینه توسعه نانوتکنولوژی موفق هستند. به عبارتی کلیه رشته ها و حوزه های مهم و مطرح در جهان در کانون توجه ایران هستند. اما اینکه آیا ایرانیان به نتایج مثبت می رسند یا خیر بنده به دلیل نداشتن تخصص کافی در این زمینه نمی توانم قضاوت کنم. اما با توجه به اعتراضات شدید اسرائیل و عربستان سعودی، ایرانیان به نتایج قابل توحهی در این حوزه ها رسیده اند.

اما در صورتی که ایران در شرایط انزوا بود به این موفقیت ها نمی رسید. به رغم محدودیت های بسیار دانشمندان ایرانی راه هایی پیدا می کنند و ارتباطات را با همتایان خارجی خود برقرار می کنند. از جمله این ارتباطات تبادل دانشجویان و محققان است. زیرا جذب دانشجویان خارجی نیز به نفع ایران است. کلیه دانشگاه های پژوهشی جهان به دنبال جذب تعداد بیشتر دانشجویان و اساتید خارجی هستند.

اگر بخواهیم روابط برابر با شرکای خود از جمله ایران داشته باشیم ما نیز باید سرمایه گذاری کنیم زیرا سرمایه نشانگر توانایی و پختگی یک دولت مستقل است.

- مهمترین نتیجه گفتگوی ما این است که تا زمانی که ایران بازیگر خارج از سیستم منطقه باشد همکاری با آن باید برای کشورهای آسیای مرکزی جذاب باشد. اما مانند ۲۵ سال پیش محدودیت هایی در این همکاریها وجود دارد. زیرا در هر حال آسیای مرکزی منفعت زیادی در مقایسه با منطقه خاور میانه برای ایران ندارد. و هرچقدر بازیگران خارجی برای حضور در آسیای مرکزی علاقه کمتری نشان دهند ظرفیت های همکاری و علاقه مندی کشورهای منطقه به برقراری روابط باید بیشتر باشد. کشورهای آسیای مرکزی ضمن اینکه می خواهند در بین بازیگران سیستم به تعادل برسند  میدان مانور خود را از طریق همکاری با بازیگران خارج از سیستم منطقه مانند ایران گسترده تر می کنند.  نظر شما در این خصوص چیست؟

کنوسف: اگر بخواهیم از نظر پارادایم سیاست خارجی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ قضاوت کنیم می بینیم که این استنباط کاملا درست است. اما در شرایط امروزین این سیاست کارآمد نخواهد بود. در سیاست امروزین مرز دقیق بین دو طرف است و هر طرف نقش های تعریف شده ای دارند. کشورهای آسیای مرکزی به استقلال رسیدند و نهادهای دولتی و اجتماعی مدرن دارند هر چند که ممکن است ضعیف باشند. در گذشته این نهادها وجود نداشتند. منظور من این است که خارجیان (استعمارگران) هیچ ماموریت و هدف آنچنانی در این منطقه ندارند.

اما هدف همگرایی با فضای فرهنگی – انسانی بین المللی برای همه کشورهای آسیای مرکزی اهمیت دارد. دانشمندان ما باید شرکت در پروژه های بین المللی را وظیفه خود بدانند. مدارک دانشگاه های ما باید مورد قبول کارآفرینان بوده و چشم اندازی برای صاحبان این مدارک باز کنند در غیر این صورت با مسئله فراری جوانان از کشور مواجه خواهیم شد. فرهنگ، هنر و ورزش ما باید در خارج از کشور جذاب باشد. در این صورت زمینه برای فروش کالاها، خدمات و حتی ابتکارات سیاسی نیز فراهم خواهد شد.

دولت های آسیای مرکزی خودشان باید قدرت نرم داشته باشند. منظور ما داشتن یک وجهه کاری و سبک و استایل منحصر بفرد به خودی می تواند قدرت نرم باشد. نمونه های خوب آن در جهان وجود دارند. از جمله این کشورها در جهان کشورهای توسعه یافته کانادا، استرالیا و سوئیس هستند. از کشورهای در حال توسعه می توان مالزی و برزیل را مثال زد.

- ضمن جمع بندی می خواهیم یک بار دیگر در خصوص سکولاریسم و گزاره های دینی قدرت نرم نظر بگیریم. ایران به رغم اینکه یک کشور مسلمان است می تواند به دلیل دستاوردهای خود در زمینه های به اصطلاح سکولار مانند علوم، R&D برای کشورهای منطقه جذابیت داشته باشد. ممکن است پتانسیل ایران در این کشورها به خوبی ارزشیابی نشده است؟

کنوسف: اخیرا مطالبی در خصوص آموزش در کشورهای آسیای مرکزی را مطالعه می کردند. کشورهای ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان نیازمندی های خود را در تربیت پزشکان برطرف نمی کنند. اما باید بدانید که درجه دکترای پزشکی که در دانشگاه های ایران اعطا می شود در سراسر جهان پذیرفته شده است. هزاران پزشک ایرانی در درمانگاه های سطح جهانی مشغول بکار هستند، مطب خصوصی دارند و به موفقیت ها و اعتبار بالایی در رشته تخصصی خود می رسند. اما هرگز نشنیده ام که دانشجویان آسیای مرکزی در رشته پزشکی در ایران تحصیل کرده باشند. جمعیت دانشجویان پزشکی اهل آسیای مرکزی در روسیه زیاد است اما بسیاری از آنان پس از فارغ التحصیلی در روسیه می مانند. و در اینجا جذابیت پایین ایران می تواند نقش مثبت خود را ایفا کند زیرا دانشجویان پس از تحصیل در ایران به وطن خود باز خواهند گشت.

مثال دیگر: موسسه مطالعات استراتژیک و موسسه اقتصاد و سیاست جهانی قزاقستان همکاری های خوب با مراکز مشابه ایرانی دارند. ایران کشوری است که دهها به اصطلاح «کارخانه تولید فکر» دارد که در زمینه های مختلف فعالیت دارند اما اطلاعات در خصوص پروژه های این مراکز در آسیای مرکزی منتشر نمی شود. به عبارت دیگر این تبادل فقط در زمینه مسایل سیاست خارجی و امنیت بین کشورهای منطقه و ایران صورت می گیرد. ما زمینه های همکاری را برای خودمان تنگ و محدود می کنیم.

نکته دیگر این است که همواره صحبت از آن می کنیم که چه امتیازهایی می توانیم از ایران بگیریم اما هیچ حرفی در خصوص اینکه خودمان چه چیز را می توانیم به ایران بدهیم نمی زنیم. یعنی عدم علاقه مندی ایران به این منطقه واقعیت نیست نتیجه است. اما نتیجه میانی است. می توان این نتیجه را بهتر کرد. به نظرم تنها از طریق ارتباطات فرهنگی و انسانی فعال می توان به سطح مطلوب روابط رسید.

ایران صرفا یک کشور مسلمان نیست بلکه جمهوری اسلامی است که از نظر قانون اساسی  رئیس آن کشور یک رهبر روحانی است. اما در کنار مسایل سیاسی و دینی فعالیت های علمی بسیار در این کشور انجام می شود. چند سال اخیر ایرانیان در اعتبارسنجی بین المللی SCOPUS در رشته نوآوریها به رتبه ۱۶ در جهان و رتبه اول در منطقه رسیده بودند. دو دانشگاه ایران جزء ۵۰۰ دانشگاه برتر جهان هستند. حدود ده دانشگاه ایرانی در رتبه های ۶۰۰ یا ۷۰۰ جهان هستند و رشد فزاینده ای نشان می دهند. تعداد دانشجویان دانشگاه ها در مقایسه با طلاب مدارس حوزوی ده برابر بیشتر است. خوب خواهد بود که به رغم تفاوتهای بسیار مردم این منطقه با ایرانیان بتوانیم ارتباطات خوب در سطح تخصصی و مردمی داشته باشیم.

این مصاحبه در مرکز Bilig Brains تنظیم شده است که یک مرکز فکری در آسیای مرکزی بوده که هدف آن تشویق از گفتگو و تبادل نظر در خصوص مسایل جاری منطقه بین نسل جوان تحلیل گران و کارشناسان است.

http://inozpress.kg/news/view/id/۵۱۷۵۶

نوشته دانیار کوسنظراف                                    

 تاریخ انتشار: ۳۰/۰۸/۲۰۱۷     

کد خبر 1414

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 3 =