بحث کوتاهی دربارۀ زبان فارسی و گسترش آن در چین

  زبان هند و ایرانی از زبان اصلی هند و ایرانی مشتق شده است. زبانی که قدمت آن به بیش از 2000 سال قبل از میلاد برمی­گردد و تصور می­شود که مربوط به فرهنگ باستان شناسی اندرونوو (Andronovo) باشد. بین حدود 1700 و 1200 سال پیش از میلاد، هندی-آریایی­ها که به زبان هند و آریایی صحبت می­کردند، وارد شمال غربی هند شدند؛ از کوه هندوکش عبور کردند و در سراسر شبه قارۀ هند گسترش یافتند. ایرانی­ها که به زبان اصلی ایرانی صحبت می­کنند، از شرق به غرب تا آسیای مرکزی و در منطقۀ وسیعی گسترش یافته اند.

نویسنده : شو وین کان (Xu wen kan)

     زبان و ادبیات فارسی، حامل فرهنگ و تمدن منطقۀ وسیعی است که محدود به جمهوری اسلامی ایران امروزی نمی ­شود، بلکه شامل مناطق آسیای مرکزی، آسیای جنوبی، غرب آسیا، آسیای صغیر و قفقاز است. یک زبان هند و ایرانی از خانوادۀ زبان­های هند و اروپایی است. خانوادۀ این زبان را می­توان به سه شاخه تقسیم کرد: هند-آریایی، ایرانی و نوریستانی (Nuristani) (نورستانیان؟ در افغانستان) پرجمعیت ترین زبان­هایی که در شاخۀ ایرانی بدان­ها صحبت می­شود، فارسی (با حدود 60 میلیون گویشور)، پشتو (با حدود 50 میلیون گویشور)، کردی (با حدود 35 میلیون گویشور)، بلوچ (با حدود 8 میلیون گویشور) و زبان­های مختلف دیگر ایرانی اند که تعداد نسبتاً کمی از مردم به این زبان­ها صحبت می­کنند.

     زبان هند و ایرانی از زبان اصلی هند و ایرانی مشتق شده است. زبانی که قدمت آن به بیش از 2000 سال قبل از میلاد برمی­گردد و تصور می­شود که مربوط به فرهنگ باستان شناسی اندرونوو (Andronovo) باشد. بین حدود 1700 و 1200 سال پیش از میلاد، هندی-آریایی­ها که به زبان هند و آریایی صحبت می­کردند، وارد شمال غربی هند شدند؛ از کوه هندوکش عبور کردند و در سراسر شبه قارۀ هند گسترش یافتند. ایرانی­ها که به زبان اصلی ایرانی صحبت می­کنند، از شرق به غرب تا آسیای مرکزی و در منطقۀ وسیعی گسترش یافته اند. سکاهایی (Scythians) که در سواحل شمالی دریای سیاه (در حدود اوکراین، روسیه، مولداوی و رومانی امروزی) زندگی می­کردند و نویسندۀ یونانی استرابو (Strabo) آنان را معرفی کرده، احتمالاً مردم ایرانی زبان بودند. نام رودخانه­های دُن (Don)، دنیپر (Dnieper)، دانوب (Danube) و غیره، از زبان ایرانی گرفته شده است. بخشی از ایرانیان به فلات ایران رفتند و در آنجا دولتی تأسیس کردند.

     با توجه به اطلاعات موجود، زبان ایرانی را می­توان به سه دوره زیر تقسیم کرد:

     الف. زبان­های ایرانی باستان: عمدتاً شامل زبان اوستا و فارسی باستان است که از حدود 1350 تا 350 سال پیش از میلاد بدان صحبت می­شده است. زبان ایرانی باستان در فلات ایران و مناطق اطراف آن، از ترکمنستان، ساحل دریای خزر و کوه­های قفقاز در شمال، درۀ سند در شرق، خلیج فارس در جنوب و بین النهرین در غرب رواج داشت. زبان اوستا زبان مقدس زرتشتی است که بین حدود 1200 و 900 سال پیش از میلاد تشکیل و تقدیس شده و اعتقاد بر این است که در بخش شرقی جهان ایرانی زبان به وجود آمده است. بقایای اولیۀ زرتشتی نیز ممکن است در آسیای مرکزی و افغانستان امروزی، منطقۀ سین کیانگ چین وجود داشته باشد. به طور کلی محققان برآنند که اوستای موجود در طول امپراتوری ساسانی (651-224 میلادی) نوشته شده است. نسخه­های خطی شامل گاثاها (Gāthā)، یسنا (Yasnā)، ویسپرد (VIsparad)، یشت (Yasht) و وندیداد (Vand Idād) است که قدمت آن­ها به اواخر سال 1323 بازمی­گردد. همچنین اوستای متأخر (Young Avesta) وجود دارد که می­توان آن را نسخۀ خلاصه شدۀ اوستا دانست که در زمان سلطنت شاپور دوم سلسلۀ ساسانی (379-309 میلادی) برای نمازگزاران در مناسک مختلف مذهبی و رویدادهای دیگر جمع آوری شده است.

بحث کوتاهی دربارۀ زبان فارسی و گسترش آن در چین

                    نسخۀ خطی اوستا

    

زبان فارسی باستان عمدتاً از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد، متعلق به پادشاهان هخامنشی است. کتیبه­ها به خط میخی نوشته شده بودند که برخی از آن­ها به سه زبان یعنی فارسی باستان، ایلامی و بابلی بودند. در دهۀ 80 قرن گذشته، در چین گزارش شد که در موزۀ شهر ممنوعه، دو استخوان اسب حک شده با خط میخی موجود است که به عنوان نسخه­های خطی باستانی ایرانی شناخته شده اند. یکی از آن­ها یک نسخه از خط استوانه ای کوروش کبیر است (وو یوهونگ: «نسخۀ خطی کتیبۀ فسیلی استخوان اسب استوانه ای شاه کوروش در مجموعۀ موزۀ شهر ممنوعه در پکن»، مجلۀ موزۀ کاخ، شمارۀ 2، 1987، صص 34-36). که پس از تحقیقات بیشتر توسط پژوهشگران در داخل و خارج از کشور، درستی آن اثبات شده است.

     زبان مادها و سکاها نیز که در بالا ذکر شد، جزو زبان­های ایرانی باستان هستند، اما اطلاعات کمی برای تحقیق در بارۀ آن­ها وجود دارد.

     ب. زبان­های ایرانی قرون وسطی: استفاده از این زبان­ها از حدود قرن سوم میلادی آغاز شد و تا حدود 1000 میلادی ادامه یافت. این موارد عبارتند از:

     1. زبان ختنی (Khotanese): در حدود قرن اول میلادی، برخی از قبایل ایرانی، زبان شرقی پادشاهی ختن را پس از استقرار در واحۀ ختن در سین کیانگ چین تأسیس کردند که همچنین به عنوان «زبان سکایی ختنی» شناخته می­شود. متون موجود زبان ختایی مربوط به قرن چهارم تا دهم میلادی است و با خطوط براهمی نوشته شده است. علاوه بر منطقۀ ختن، در شهر باستانی توکوزیرا (Tokuziza) و خرابه­های تومشوق (Tumshuk) در پایین رودخانۀ کاشغر، آثار مربوط به زبان تومشوق را پیدا کرده اند که از نظر ماهیت زبانی، بسیار نزدیک به زبان ختنی (Khotanese) است و دو استاد دانشگاه پکن، پرفسور رونگ سین جیانگ (Rong xin jiang) و پرفسور دوان چینگ (Duan qing)، بر اساس محل کشف که جامعۀ دانشگاهی بین المللی، آن را به رسمیت شناخته است، آن را «زبان جو شی ده» (Ju shi de yu) نامیده اند. زبان جو شی ده را اولین بار در سال 1935 دانشمند نروژی، اِستِن کونو (Sten Konow) (1948-1867) کشف و به جهانیان اعلام کرد. بر اساس آخرین آمار، تعداد کل اسناد مربوط به این زبان در آلمان، فرانسه، بریتانیا، روسیه و چین یافت می­شود و تعداد آن حدود 80 فقره است.

     2. زبان سغدی: زبان سغدی در منطقه ای معادل ازبکستان امروزی رایج بود؛ اما با گسترش فعالیت­های سغدیان (Sogdians)، زبان مشترک در آسیای مرکزی و شمالی شد. زبان سغدی به سه خط نوشته شده است: خط سغدی (که بعدها به کتاب مقدس بودایی تبدیل شد)، خط مانوی و خط سوری، که همۀ آن­ها از خط عیلامی گرفته شده اند. در چین، مانند شهر تورپان (Turpan) و شهر دون هوانگ (Dun huang)، تعداد زیادی از متون زبان سغدی یافت شده است؛ از جمله متون بودایی، متون مانوی و نستوری، و همچنین متون سکولار، ازجمله «نامه­های باستانی سغدی» مشهور. کتیبه­های سغدی در مغولستان و مکان­های دیگر نیز یافت شده است. اتحاد جماهیر شوروی سابق، بیش از 70 متن سغدی  استرا در کوه موگ (Mug) در 1933-1932 کشف کرد که مربوط به حدود سال 722 میلادی است. در مناطق آسیای مرکزی مانند منطقۀ پونجیکِنت (Ponjikent)، ابراسیاب (Abrasiab)، بخارا (Bukhara) و درۀ هفت رودخانه نیز سکه­ها، کتیبه­ها و سفال­های سغدی کشف شده است. در سال 2006، باستان شناسان آسیای مرکزی، عکس­هایی از چند کتیبه دریافت کردند که در قزاقستان یافت شده است. این کتیبه­ها را محقق معتبر معاصر بریتانیاییِ زبان ایران میانه، سیمز ویلیامز (Nicholas Sims-Williams) تقسیر کرده و به زبان سغدی دانسته است. قدمت این کتیبه­ها از قرن دوم یا اوایل قرن سوم میلادی و قدیمی­ترین متون زبان سغدی است.

بحث کوتاهی دربارۀ زبان فارسی و گسترش آن در چین

متون مانوی با زبان سغدی

     3. زبان خوارزمی: زبان مردم خوارزم است و در بخش بالای رودخانۀ جیحون واقع شده است.

     4. زبان باختری (Bactrian): که با حروف یونانی نوشته شده بود و در منطقه ای تقریباً معادل شمال افغانستان امروزی بدان صحبت می­شد. برای تحقیقات دربارۀ آن، تنها چند کتیبه موجود است؛ اما در اوایل دهۀ 90 قرن بیستم، تعدادی از متون مهم زبان باختری از بازار آثار باستانی پاکستان به لندن رسیدند. این متون بسیار آموزنده اند و پروفسور سیمز ویلیامز آن­ها را تفسیر و منتشر کرده است.

     5. زبان پارتی یا زبان اشکانی: در شرق منطقۀ خزر قبل از امپراتوری ساسانی رایج بود.

     6. زبان فارسی میانه یا زبان پهلوی: زبان رسمی امپراتوری ساسانی و زبان آیین زرتشتی بود.

     علاوه بر زبان خوارزم، آثار تمام زبان­های ایرانی قرون وسطی در چین یافت شده است. با این حال، اطلاعات در مورد زبان خوارزم بسیار اندک است و تنها تعداد کمی از محققان از روسیه و سایر کشورهای اروپایی در حال مطالعۀ آن هستند.

     پ. زبان ایرانی نو

     از نظر منطقۀ توزیع، می­توان زبان ایرانی نو را به زبان­های ایرانی شمال شرقی، جنوب شرقی، شمال غربی و جنوب غربی تقسیم کرد. بسیاری از زبان­های ایرانی شمال شرقی در حال حاضر از بین رفته اند، همان­طور که در مورد زبان اوستا در بالا ذکر شد. زبان اوستایی باقی مانده در قفقاز و جاهای دیگر، تصور می­شود که فرزندان زبان باستانی سکا- عیلام هستند و هنوز هم رواج دارند.

    به زبان ایرانی جنوب شرقی، هنوز در برخی از نقاط از جمله افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و سین کیانگ چین صحبت می­شود. اگرچه زبان­های بسیاری مانند پامیر وجود دارد، اما تعداد کمی گویشور دارند. زبان ایرانی شمال غربی شامل کردی، بلوچی و زبان های دیگر است که هنوز در ترکیه، خاورمیانه، پاکستان و جاهای دیگر رواج دارند. زبان­های ایرانی جنوب غربی شامل پشتو در افغانستان و فارسی در ایران است.

     در میان زبان­های نو ایرانی مختلف، زبان فارسی، سه مرحلۀ تاریخی دوران باستان، میانه و مدرن را طی کرده است و تمرکز آموزش و تحقیق در زمینۀ زبان ایرانی است. این زبان از استان فارس سرچشمه می­گیرد و از نوادگان فارسی باستان و فارسی میانه است. به فارسی باستان، در امپراتوری هخامنشیان صحبت می­شد و فارسی میانه در دوران امپراتوری ساسانی رایج بود.

     پس از فتح ایران ساسانی به دست اعراب، محققان ایرانی، گویش­های خراسان شرقی را با الفبای عربی ثبت کردند و به این ترتیب، فارسی دری به وجود آمده که نتیجۀ بقایای سلسلۀ اصلی ساسانی است که به شرق رسید و ارتباط خود را با زبان­های محلی قطع کرد. فارسی دری، 32 حرف الفبا دارد، 28 حرف را از الفبای عربی وام گرفته و 4 حرف افزون بر آن دارد. این زبان در اواخر قرن هشتم میلادی شکل گرفت و زمانی که فردوسی حماسۀ خود شاهنامه را در حدود سال 1010 میلادی تکمیل کرد، نهایی شد.

بحث کوتاهی دربارۀ زبان فارسی و گسترش آن در چین

نسخۀ فارسی کتاب شاهنامه

     با گسترش اسلام در ایران، تعداد زیادی از واژگان عربی وارد زبان فارسی شد. اصطلاحات مذهبی اغلب، واژگان عربی اند. بسیاری از ریشه­های افعال فارسی از کلمات عربی می­آیند، اما (دستور) حالت و زمان فعل با واژگان فارسی نشان داده می­شود. علاوه بر وام گرفتن بسیاری از کلمات عربی، در دوران مدرن، فارسی نیز کلمات زیادی را از زبان­های اروپایی وام گرفته است.

     از سوی دیگر، فارسی نیز در چندین سطح بر عربی تأثیر گذاشته است. به عنوان مثال، بسیاری از آثار دستور زبان عربی را فارسی زبانان نوشته اند. ایرانیان همچنین سهم بزرگی در هنر خوشنویسی در خط عربی داشته اند.

گسترش زبان فارسی در چین

     اینک به اختصار به گسترش زبان فارسی در دوره­های مختلف تاریخی در چین می­پردازیم:

     زبان فارسی خیلی زود به چین معرفی شد و بر اساس تحقیقات مینورسکی (1966-1877) (V. Minorsky)، دانشمند مشهور و ایران­شناس بریتانیایی، بیش از نیمی از متون اولیۀ فارسی موجود (پیش از اوایل قرن دوازدهم) در ختن و تورپان در سین کیانگ چین یافت شده است. در سال 1901، استین (A. Stein) (1862-1943) یک متن فارسی نوشته شده به الفبای عبری را در ویرانه­های داندان اولریک (Dandan Urik) در ختن سین کیانگ به دست آورد که در حال حاضر در کتابخانۀ بریتانیا با شمارۀ 166 /8212 Or موجود است. کتابخانۀ ملی چین نیز دارای یک سند فارسی زبان است و پس از تحقیق، اسناد موجود در کتابخانۀ ملی چین و اسناد موجود در مجموعۀ بریتانیا، شباهت­های زیادی از نظر کاغذ، نگارش، املا، محتوا و ... دارند و سه نام یکسان یا مشابه افراد و مکان­ها در آن­ها وجود دارد. مسلم است که این دو سند از یک دوره و یک منطقه آمده اند و حتی ممکن است یک شخص آن­ها را نوشته باشد. بخش آخر این سند به قتل مردم تورپان در کاشغر اشاره دارد که سرنخ­های لازم برای تاریخ سند را به دست می­دهد و بررسی منابع زبان ختنی تأیید می­کند که این سند در سال 802 میلادی، مدت کوتاهی پس از روز دهم ماه ششم تقویم ختنی نوشته شده است.

     پس از قرن هشتم میلادی، اسلام در سین کیانگ چین و سایر مناطق شمال غربی و داخل سرزمین چین گسترش یافت. بازرگانان، سربازان، فرستادگان و فرزندان مسلمان ایرانی و عرب که از زمان سلسله­های تانگ و سونگ وارد چین شدند، زبان فارسی و فرهنگ اسلامی را در چین گسترش دادند. در سلسله­های مغول و یوان، به دلیل برقراری ارتباطات بین شرق و غرب، حاکمان مغول و یوان، نگرشی مداراجویانه نسبت به اعتقادات مذهبی و فرهنگ­های گروه­های قومی مختلف داشتند. زبان فارسی به یک زبان مهم برای برقراری ارتباط بین شرق و غرب تبدیل شد و آموزش زبان فارسی در چین نیز تا حد زیادی توسعه یافت.

     کوبلای خان (یا قوبیلای قاآن)، جد سلسلۀ یوان، در ماه اوت سال 1289، «مدرسۀ سلطنتی مسلمانان» را تأسیس کرد. در این مدرسه، علاوه بر زبان فارسی و عربی، یک نوع زبان به نام «زبان استفی» نیز تدریس می­شد. برخی محققان معتقدند زبان استفی، همین زبان فارسی یا سغدی است. محقق ژاپنی شینوبو ایوامورا (Shinobu Iwamura) (1988-1905) معتقد است که زبان استفی ممکن است زبان استانبولی باشد. هان رو لین (Han ru lin) (1903-1983) حدس زده است که زبان استفی همین زبان فارسی است. محققان دیگر بر این باورند که زبان استفی، واژه ای عربی به معنی «انتخاب» است. در سال 1993، محقق ایرانی مظفر بختیار نوشت که معنای اصلی «استفی» [استیفا]، «به دست آوردن حق» یا «به دست آوردن چیزی که باید از آن کسی باشد» است. به عنوان یک اسم انحصاری، استفی به معنای «حسابداری و مدیریت مالیات بر دارایی» است. بنابراین، استفی، نوع خاصی از نماد نوشتن است که در اسناد ملی از آن استفاده می­شود و دارای اصول نگارش خاصی است. قوانین، فهرست­ها و اسناد مالیاتی پادشاه و دولت در مورد مالیات به این زبان نوشته شده است. این زبان شبیه به نمادها یا اعداد کوتاه است و تنها معنی را بدون صدای آوایی بیان می­کند. این استدلال را بعدها محققان چینی تأیید کردند. در سال­های اخیر، برخی از محققان به ترجمۀ ترکی موجود «ضربان نبض» که چین­شناس شوروی آقای دراگونوف (Dragunov) (1955-1900) آن را معرفی کرده، اشاره کرده اند و ترجمۀ فارسی را با املای اصلی چینی با حروف عربی مقایسه و استدلال کرده اند که تلفظ متن چینی، منعکس کنندۀ گویش دا دو (نام شهر) سلسلۀ یوان است و از حروف تکمیلی فارسی استفاده نمی­کند؛ اما شامل چند نماد خاص است که ممکن است نوشتۀ استفی سلسلۀ یوان باشد.

     در سلسلۀ مینگ، شاه مینگ چنگ زو (Ming cheng zu) یک مؤسسۀ ترجمه و آموزشی به نام «سی یی گوان» (Si yi guan) برای زبان­ها و نوشتنی­های کشورها و مناطق مختلف آسیایی تأسیس کرد و سی یی گوان و «هوی تونگ گوان» (جای پذیرایی از سفیران و میهمانان خارجی) همچنین تعداد زیادی از کتاب­های ترجمۀ چندزبانه را که به طور کلی به عنوان «هوا یی یی یو» شناخته می­شوند، جمع آوری کردند. در میان آن­ها، «هوی هوی گوان یی یو» (سند گران­بهای قوم هویی چین) و «هوی هوی گوان زا زی» مواد مربوط به زبان فارسی هستند. «هوی هوی گوان زا زی» شامل کلمات ترجمه شدۀ فارسی و چینی از سلسلۀ یوان و مینگ است که محققان ژاپنی تازاکا کودو (Tasaka Komichi) (1912-1957)، هوندا مینوبو (Honda Minbou) (1999-1923) و محقق چینی لئو یینگ شینگ (Liu Ying sheng) آن را مطالعه کرده اند. همچنین یک کتاب چینی در زمینۀ طب اسلامی به نام «نسخه­های طبی و دارویی هوی هوی» وجود دارد که نسخۀ خطی اوایل سلسلۀ مینگ است. کتاب اصلی در نیمۀ دوم قرن چهاردهم نوشته شده است، با مجموع 36 جلد، که تنها 4 جلد آن باقی مانده است؛ یعنی کاتالوگ، جلد 12، جلد 30 و جلد 34، که در کتابخانۀ ملی چین نگهداری می­شود. تعداد زیادی از نام­های دارویی، نام بیماری­ها، نام بافت­های بیولوژیکی و ... از عربی و فارسی در کتاب وجود دارد. در شانزدهمین سال هونگ وو در سلسلۀ مینگ (1384 میلادی)، نسخۀ حکاکی شده ای به نام «تقویم هوی هوی» ترجمۀ چینی متن نجوم هوی هوی است که به میزان و نام دوازده ماه سال و ... اشاره دارد که همۀ آن­ها بر اساس ترجمۀ فارسی رونویسی شده اند.

     در طول سلسله­های مینگ و چینگ، علاوه بر مؤسسات رسمی آموزش زبان فارسی، فعالیت­های خصوصی آموزش زبان فارسی نیز وجود داشت. در طول سلسلۀ مینگ، محقق مسلمان آقای هو دینگژو (1597-1522) آموزش و پرورش مسجدی را تأسیس کرد که عصر جدیدی از فرهنگ اسلامی را در چین معرفی کرد و سهم زیادی در آموزش و تحقیق زبان فارسی داشت. «هواء منهاج» را آقای چانگ می جی (Chang Zhi mei) ((1610-1670، محقق معروف سلسله­های مینگ و چینگ نوشته که یک کتاب درسی برای یادگیری دستور زبان فارسی بود. این کتاب اولین بار در استان شاندونگ محبوبیت یافت و بعدها در جا­های مختلف ازجمله خارج از کشور نیز گسترش یافت.

     زبان فارسی نیز بر گروه­های قومی ترک و مغولی زبان در کشور چین تأثیر گذاشته است. چین­شناس مشهور آمریکایی برتولد لافر (Berthold Laufer) (1934-1874) در اثر کلاسیک خود چین و ایران (Sino--Iranica) بخش ایرانی زبان مغولی را مطالعه کرده است. در سال­های اخیر، پروفسور ماتسویی از دانشگاه اوزاکا در ژاپن، شبکۀ حمل و نقل مشترک بودایی­ها و مسیحیان اویغور در سلسله­های مغول و یوان را با استفاده از منابع تاریخی مانند سفرنامۀ مارکو پولو مطالعه و به نقش مهم جهان فارسی­ زبان در آن، اشاره کرده است. زبان ترکی اویغور شامل تعداد زیادی از کلمات مشتق شده از فارسی است و بسیاری از آثار به زبان فارسی به اویغوری ترجمه شده است. زبان­های ترکی و مغولی نیز بر فارسی تأثیر گذاشته اند. محقق معروف آلمانی دوئرفر (G.Doerfer) کتاب معروفی به نام اجزای ترکی و مغولی در زبان فارسی جدید نوشت. یک کتاب چهار جلدی که ریشه­های تاریخی واژگان فارسی را در دوران مغول و تیموری و قبل از آن بررسی کرده است. از آن زمان، او همچنین چندین بار در دهۀ 70 قرن بیستم برای انجام تحقیقات در زمینه­های مرتبط به ایران سفر کرده است.

     در واقع، قبل از دوران مدرن، زبان فارسی همراه با اسلام، نه تنها بر چین، بلکه بر غرب، جنوب و شرق آسیا تأثیر زیادی داشت. شایان ذکر است که تا قبل از سلسلۀ مینگ، چین اغلب از زبان فارسی به عنوان یک رسانه هنگام برخورد با کشورهای خارج از شرق آسیا، از جمله کشورهای جنوب شرقی آسیا استفاده می­کرد؛ تا زمان ورود استعمارگران غربی، که به تدریج زبان پرتغالی، جایگزین فارسی شد.

     زبان ایرانی که هنوز هم در چین بدان صحبت می­شود، زبان تاجیکی است که مردم تاجیک در شهرستان خودمختار تاجیک تاشکورگان، منطقۀ خودمختار اویغور استان سین کیانگ به آن سخن می­گویند.

     زبانی که تاجیک­ها در چین به آن صحبت می­کنند، ایرانی است. اگرچه با زبان تاجیک­های تاجیکستان، ازبکستان و واحۀ تاجیک در شمال افغانستان، استان بدخشان و کوهپایه­های جنوبی هندوکش تفاوت­های قابل توجهی دارد. اگرچه تاجیک­ها در چین خود را «تاجیک» می­نامند، اما زبان آن­ها با زبان تاجیکی گروه­های قومی اصلی تاجیکستان تفاوت بسیار دارد: اولی زبان ایرانی شرقی است و نمی­تواند با فارسی یا تاجیکی استاندارد قابل فهم باشد. دومی متعلق به غرب ایران است و با فارسی ایرانی قابل فهم است. زبان اصلی ارتباطات روزانۀ جمعیت تاجیک تاشکورگان سرکولی (Sarikoli) است و چینی نیز به عنوان «سرکولی»، «گویش سرکولی»، «زبان تاجیکی چینی» و غیره شناخته می­شود. علاوه بر این، بخشی از جمعیت تاشکورگان و گروه قومی تاجیک در شهرهایی مانند شاچه (Sha che)، پیشان (Pi shan)، زپو (Ze pu) و یه چینگ (Ye cheng) وجود دارند که به زبان ایرانی شرقی دیگری به نام «زبان وخی» (Wakhi) صحبت می­کنند. به این زبان در پاکستان، تاجیکستان، افغانستان و جاهای دیگر نیز صحبت می­شود. زبان سرکولی (Sarikoli)، شاخه ای از گروه زبانی جنوب شرقی ایران در منطقۀ پامیر است که زبان­های آن در استان بدخشان در شمال شرقی افغانستان و منطقۀ خودمختار گورنو-بدخشان تاجیکستان یافت می­شود.

     زبان سرکولی، شرقی­ترین زبان­های مدرن ایرانی است و برخی از واژگان زبان ختنی باستان را حفظ می­کند. این زبان دارای 14 مصوت  و 30 صامت است. کلمات به طور کلی یک تا سه هجا هستند و در آن، آهنگ یا تأکید صدا وجود ندارد. دستور زبان سرکولی به طور کلی با زبان وخی یکسان است: اسم دارای مفرد و جمع است، اما مؤنث و مذکر ندارد؛ از صفت­ها برای توصیف اسم­ها یا قیدها استفاده می­شود و هیچ تمایزی بین اعداد و حالت وجود ندارد. ضمایر شامل ضمیر شخصی، اشاره، استفهامی و مشترک است. اعداد به اصلی و ترتیبی تقسیم می­شوند. هیچ خط نوشتاری رسمی در سرکولی وجود ندارد. اگر چه محققان چینی «طرح پین یین زبان تاجیکی» را توسعه داده اند؛ اما خطی ایجاد نشده است. گروه قومی تاجیک چینی در مدارس از زبان­های چینی و اویغوری استفاده می­کنند. مردم تاجیکستان، ادبیات شفاهی زیادی دارند که باید به شیوه ای علمی مستند شوند.

     مطالعات اندکی در زمینۀ زبان­های تاجیکی در چین مانند زبان سرکولی صورت گرفته است. اولین کسی که زبان سرکولی را ثبت کرد، محقق انگلیسی رابرت شاو (Robert Shaw) در قرن نوزدهم (سال 1876 و سال 1877) بود؛ محقق اتحاد جماهیر شوروی سابق به نام پاخالینا (T.N. Pakhlina)، چندین کتاب در زمینۀ مطالعۀ زبان سرکولی از سال 1960 تا 1983 منتشر کرد و فرهنگ لغت «زبان سرکولی به زبان روسی» را که در سال 1966 در مسکو منتشر شد، گردآوری کرد.

     برای مطالعۀ عمیق زبان تاجیکی، دانشمند گائو ار چیانگ (Gao er qiang) از مؤسسۀ ملیت­های آکادمی علوم اجتماعی چین، کتابی به عنوان تاریخچۀ مختصری از زبان تاجیکی نوشت و فرهنگ لغت تاجیکی - چینی را نیز تدوین کرد که تاریخچۀ مختصری از زبان تاجیکی، برندۀ جایزۀ دستاورد تحقیقات علمی برجستۀ آکادمی علوم اجتماعی چین شد. زبان تاجیکی نیز توسط دانشمند تاجیک چینی آقای شیرِن کُربند (Xiren Kurban) و محقق آمریکایی دکتر پاملا آرلوند (Pamela S.Arlund) مورد مطالعه قرار گرفته است. دکتر پاملا آرلوند مقطع دکترای خود را از دانشگاه تگزاس در سال 2006 برای تحقیق در زمینۀ زبان تاجیکی دریافت کرد. اریک پیترز (Eric Peters) و الن پیترز (Ellen Peters) آمریکایی هنگام تدریس زبان انگلیسی در شهرستان تاشکورگان، زبان محلی را توصیف کردند، اما نتایج آن هنوز منتشر نشده است.

     در زمینۀ زبان وخی، محققان نسبتاً زیادی وجود دارند. آقای گائو ار چیانگ نیز سهم عمده ای در مطالعۀ این زبان داشته است؛ اما به دلیل شرایط تاریخی، نتوانسته است به طور کامل به نتایج تحقیقات پژوهشگران خارجی در زمینۀ زبان وخی و سایر زبان­ها اشاره کند.

     به طور کلی، تحقیقات چین در زمینۀ زبان­های پامیر، به­ویژه زبان ایرانی در منطقه، هنوز از استاندارد جهانی عقب مانده است. برای توصیف طبقه بندی زبان­های ایرانی شرقی در جامعۀ دانشگاهی بین المللی ایران، به مقالۀ دانشمند چک آقای نواک (L.Novák) «طبقه­بندی زبان­های شرقی ایرانی» (Linguistica Brunensia، 62/2014، 1، pp77-87) مراجعه کنید.

     در بیست سال گذشته، ایران­شناسی در چین، از جمله آموزش و تحقیق زبان ایرانی، در مقایسه با گذشته، پیشرفت زیادی داشته است. دانشگاه پکن، دانشگاه زبان­های خارجی شانگهای، دانشگاه زبان­های خارجی پکن، دانشگاه زبان­های خارجی ارتش آزادی­بخش (PLA University of Foreign Language) و استان نینگشیا (Ning xia) پی در پی رشته­ها و دوره­های زبان فارسی را برگزار کرده اند. مؤسسات تحقیقاتی مانند مؤسسۀ مطالعات ایرانی دانشگاه پکن، مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه شمال غربی، مرکز مطالعات خاورمیانۀ دانشگاه زبان­های خارجی شانگهای و مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه یون­نان نیز فعالیت­های دانشگاهی مربوط به زبان ایرانی دارند. با این حال، هنوز فاصلۀ زیادی با کشورهای اروپایی و آمریکا، ژاپن و اسرائیل وجود دارد. در سطح بین المللی، پس از سال­ها کار سخت، محققان ایرانی، دستاوردهای قابل توجهی در تمام جنبه­های مطالعات ایرانی به دست آورده اند. برخی از دانشگاه­ها و مؤسسات تحقیقاتی، به مراکز مهم مطالعات ایرانی تبدیل شده اند و محققان ایرانی در کشورهای اروپایی و آمریکایی، به تدریج به ستون فقرات این پژوهش­ها تبدیل شده اند. برای مثال، اولین فرهنگ لغت سغدی در جهان توسط یک محقق زن ایرانی در آمریکا (1995) تدوین شده است. همۀ این­ها ارزش مطالعه برای ما دارند و منابع مهمی محسوب می­شوند.

منبع: مجلۀ مطالعات ایران دانشگاه شمال غربی.

کد خبر 18188

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 9 =