۲۶ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۷

مسلمانان در جامعه هند دارای بدنه ضعیف هستند و در امور اقتصادی و آموزشی نقشی سازنده ای را ایفا نمی کنند و عملکرد نامناسب علمای و رهبران اهل سنت که صرفا به دنبال منافع خود هستند، موجی از ناخرسندی ها را برای جامعه مسلمانان به همراه داشته است.

کمونیسم رقابتی با "پراچی " و "آدیتیانات" چاره کار نیست.

سقراط در حالیکه از خود در دادگاه دفاع می کرد گفت: "زندگی نسنجیده ارزش زیستن ندارد. ". این بخشی ای از نوشته ای است که در روح تعالیم دینی ما نهفته است که با آن متولد شده، بزرگ می شویم و بدرود حیات می گویم. مبحث اخیر در کتاب اقتصاد دان ابو صالح شریف با عنوان حقوق نهادینه در قانون اساسی حاکی از این است که موضوعات مرتبط با توسعه، هنوز در میان مسلمانان قشر متوسط طنین انداز نشده است. در حقیقت برخی از مسلمانان دهلی و بمبئی و سایر شهر ها سهم اندک و میکروسکوپی در توسعه دارند.

این علیرغم تغییر مفهومی تفکر و خط مشی سیاسی در خصوص مسلمانان ظرف ۱۵ سال اخیردر هندوستان است. این تغییر، ازمسائل هویتی و امنیتی گرفته تا بهره مندی حقوق قانونی از منابع کشوری و همچنین داشتن سهم برابر قانونی راشامل می شود. اما به نظر نمی رسد سخنان قدیمی در اجتماع  تغییرچندانی کرده باشد. گویی این حرفا در زمان تنیده شده است و این بازتاب اندکی از تغییر الگویی بزرگ تر در تفکر مسلمانان است.

تفکرات معین جامعه را می توان از رهبران آنها، مباحثات و مناظرات آنها، دل مشغولی های غالب و آرمان های آنها دریافت کرد. مسلمانان در زندگی روزمره خود از رهبران دینی ـ اجتماعی خود پیروی می کنند و در بحران ها به رهبران سیاسی خود نزدیک می شوند. اگر به مسائل مورد بحث و گفتگو در مساجد، مدارس، سمینارها، جلسات و روزنامه های اردو زبان نگاهی بیاندازید به جزء واکنش ها، شکایات، روایات قربانی ها و در کنار آن سفسطه بافی و عداوت بر سر عقاید و اصول مذهبی ستیزه جویانه در این تنوع گمراه کننده چیزی عایدتان نخواهد شد.

کانال های تلویزیون هم دیگر دردی را دوا نمی کنند. برای فتنه انگیزی، شخصیت های سبک مغز محبوب تر هستند نه توسعه و پیشرفت، نتیجه این می شود که گفتمان گرفتار سکون می شود. در اکثر اوقات مسائل مسلمانان به بحث بر سر سه طلاقه کردن، شریعت، فتواها، ترور و سایر موضوعات فرعی خلاصه میشود انگار زندگی روزمره آنها تنها حول همین مسائل می چرخد.

چرا مباحث میان مسلمانان قشر متوسط  درخصوص توسعه و پیشرفت نیست؟ موضوعات مورد بحث آنها تنها به هویت مذهبی، امنیت و فرقه های مختلف داخلی محدود می شود؟ آیا این انصاف است که رهبران آنها تنها نیمی از داستان را برایشان تعریف کنند؟ هیچ انکاری نیست که مسلمانان مورد تبعیض شغلی، پذیرش و همچنین خشونت های اجتماعی قرار می گیرند. اما ادعای اینکه از زمان جداشدن (هند و پاکستان) هیچ اتفاق خوبی برای آنها نیفتاده است یک اشتباه فاحش است. به واقع رهبران مسلمانان آنها را به سمت قربانی بودن و بیگانگی از اجتماع سوق می دهند.

آیا این صحت ندارد که مسلمانان هم از برنامه های توسعه اصلی هند نظیر " ام جی ان آر ای جی آی"، اقدامات امنیت غذایی و برنامه های شاخص رفاه اجتماعی (تهیه مسکن برای روستاییان بی بضاعت) بهرهمند می شوند؟ این برنامه ها به اقلیت بخصوصی تعلق ندارند. با این وجود همواره سهم مسلمانان هندوستان به نسبت جمعیتشان اندک بوده است. بنابراین مباحث باید پیرامون چگونگی به حداکثر رساندن این مزایا باشد. بسیاری اقدامات انجام شده و بسیاری هم باقی مانده است.

رهبران مسلمانان کجای کار را اشتباه کرده اند؟ چرا آنها جنبشی را آغاز نمی کنند تا به مسلمانان واجد شرایط دریافت کارت "بی پی ال" و "ای دبلیو اس" و کارت شناسایی، کارت رای دهی برای انتخابات و وام های بانکی کمک کرده باشند و آنها را از حقوق شهروندی شان آگاه سازند؟ چرا رهبران مسلمانان موضوعات در خور نیاز آنها، قانون اساسی کشور، اخلاق اجتماعی آنها و زخم های باقی مانده از زمان تقسیم دو کشور را مطرح نمی کنند؟ این بحث و جدل ها  مربوط به تابعیت عادی ما بر اساس هویت ملی می شود نه ادیان مختلف.

بگذارید برخی از بدگویی ها نسبت به ادعاهای رهبران مذهبی و اجتماعی مسلمانان را ذکر کنم که موجبات ناکامی جامعه مسلمانان شده است. آنها کسانی هستند که موظف اند جامعه را هدایت کنند. این رهبران خود گمارده زمان انتخابات ناگهان از خواب زمستانی خود بیدارشده و سر و کله شان پیدا می شود. به نمایندگی از مسلمانان به دیدار رهبران سیاسی رفته و از طرف توده مسلمانانی مذاکره می کنند که به ندرت کسی به فکر آنهاست. به هر حال آنها چه طور تصور می کنند که جامعه به مصلحت اندیشی آنها رای داده است؟

آنها گاهی اوقات به شکل خصوصی از احزاب رشوه می گیرند تا به نفع آنها تجدید نظر کنند. اگر خواسته هایشان از برخی احزاب برآورده نشود، با صدای بلند شکایت می کنند که این حزب "سکولار " نیست، چنانچه گویی مرجع صدورمجوز هستند. می گویند این احزاب ضد سکولار هستند. غافل از اینکه رای دهندگان مسلمان هم مانند سایر گروه ها بالغ و هوشیار هستند. آنها به حزبی رای می دهند که از منافعشان دفاع کند. بنابراین این رهبران چگونه مناسب خواهند بود؟ حقیقت را در هر شرایطی باید گفت:برخی از سیاست مداران مهم هم علناً به آنها بی اعتنایی می کنند، اما هنوز هم بیش از همیشه رای جمع می کنند.

برخی رهبران مسلمان به واسطه اشخاصی نظیر «سدوی پراچی و یوگی ادیتیانات و گیری راج سینگ» مورد حمایت بیشتری واقع می شدند. بدگویی های کینه توزانه ضد مسلمانان برخی از مسلمانان وحشت زده را نزد رهبران مذهبی شان می فرستد. باید به یاد داشته باشیم که هندوستان به اندازه کافی قوی است تا چنین فتنه انگیزی هایی را تاب آورد. اما رهبران اجتماعی، مذهبی باید متناسب با تصورات هند امروز رفتار کنند.

در گذشته ای نه چندان دور جامعه مسلمانان الگو های قابل اعتمادی نظیر دکتر مختار انصاری، مولانا عبدل کلام آزاد، مولانا حسین احمد مدنی، خان عبدل غفار خان و امثال آنها داشته که برای آزادی هندوستان جنگیدند و همچنین مخالف جدا سازی هندوستان بودند. آنها اعتقاد داشتند که هندوستان کشوری متمدن است و تمدن را نمی توان تقسیم کرد.در ایده تساوی شهروندی برمبنای ملیت و نه تبعیض به واسطه نشانه گذاری هویتی، آنها معتقد بودند که رفاه مسلمانان متکی به داشتن دیدگاهی انحصاری به آنهاست نه سیاست های انحصاری. رهبران اجتماعی ـ دینی باید به یاد داشته باشند که راه حل مشکل مسلمانان رقابت کمونیستی وپیشدستی گرفتن از پراچی و ادیتیانات نیست.  
 

ملاحظه: مسلمانان در جامعه هند دارای بدنه ضعیف هستند و در امور اقتصادی و آموزشی نقشی سازنده ای را ایفا نمی کنند و عملکرد نامناسب علمای و رهبران اهل سنت که صرفا به دنبال منافع خود هستند، موجی از ناخرسندی ها را برای جامعه مسلمانان به همراه داشته است.

روزنامه:تایمز آف ایندیا   مورخ: ۱۷ ژوئیه

کد خبر 1890

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =