سهم انقلاب ایران در دنیای مدرن و فروپاشی حقوق بین الملل

متن پیش رو برای سخنرانی درسمیناری با عنوان «امام خمینی(ره)، نظام بین الملل و مسئله فلسطین» و بزرگداشت سی و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، بنیانگذار انقلاب ایران، (درژوئن 2024 از سوی رایزنی فرهنگی ایران در بلگراد برگزار شد) ، تنظیم گردید و سپس مرا بر آن داشت تا بصورت مبسوطی پیامدهای رویداد مهم انقلاب اسلامی ایران را در تاریخ معاصر و تولد دنیای جدیدی از همکاری چندقطبی که بر اصول کاملاً متفاوت از اصول حاکم کنونی استوار بود را مورد بررسی قرار دهم. من بسیاری از آن اصول را در عمل انقلاب ایران تشخیص دادم، به دلیل کمبود فرصت برای ارائه کامل در آن سمینار آنچه را برای سخنرانی آماده کردم از بستر پورتال opseg برای انتقال کامل فکری که مرا به خود مشغول کرده است استفاده می کنم. بار دیگر از فرصت استفاده کرده و درگذشت غم انگیز رئیس جمهور و امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه را به نمایندگان دولت ایران تسلیت عرض می کنم. عموم مردم میهن پرست اوراسیا صمیمانه در درد شما در لحظه ای حساس برای کل جهان آزادیخواه شریک هستند. ما شکی نداریم که افرادی به همان اندازه شایسته جای آنها را خواهند گرفت که می توانند وظایف بزرگی را که پیش روی کل شرق و همچنین دولت ایران است، انجام دهند.

سهم انقلاب ایران در دنیای مدرن و فروپاشی حقوق بین الملل

دارکو دلیچ

2 آگوست 2024

https://opseg.rs/2024/08/02/doprinos-iranske-revolucije-savremenom-svetu-i-krah-medunarodnog-prava/

تغییر پویایی قدرت در خاورمیانه - از اسلام سیاسی تا تأثیر بر بازارهای انرژی

ما شاهد چیزی هستیم که به اختصار می‌توان آن را به‌عنوان انحطاط مستمر و کامل پیمان ها و تعهداتی که امروزه در اصطلاح عامیانه «قانون بین‌الملل» یا «نظام بین‌الملل» نامیده می‌شود، با نقش محوری تروریسم دولتی برخی رژیم‌های غربی دانست که جدیدترین آنها کشتاری است که در فلسطین شاهد آن هستیم.

تمرکز سخنرانی من البته در درجه اول بر سهم دوران ساز انقلاب ایران دردنیای مدرن است، با همه تغییرات ژئوپولتیکی که ایجاد کرد، نه تنها در جهان اسلام - بلکه با پیامدهای معنوی، ژئوپلیتیکی برای تولد جهانی نو.

انقلاب ایران روابط بازیگران روی میز جهانی را که قرن ها تحت سلطه شبکه ای از منافع غرب بوده است، برای همیشه تغییر داد. تغییر در دینامیک قدرت چند وجهی بود. انقلاب ایران سلطه قدرت های غربی به ویژه آمریکا را در خاورمیانه به چالش کشید. این امر منجر به برکناری شاه، متحد دیرینه ایالات متحده، و روی کار آمدن یک حکومت اسلامی شد که طرفدار یک مسیر ضد غربی بود.

آن سیر در درجه اول باعث شکوفایی اسلام سیاسی شد. موفقیت انقلاب ایران الهام بخش جنبش های اسلام گرا در سراسر جهان اسلام شد. این نشان داد که ایدئولوژی دینی می تواند نیروی قدرتمندی برای تغییر سیاسی باشد که منجر به ظهور اسلام سیاسی به عنوان یک بازیگر مهم در سیاست جهانی شود. در درازمدت، ثابت شد که الگوی اسلام فراگیرایران به یک مانع کلیدی حتی مقابله با افراط گرایی سلفی، که تهدیدی برای ویران کردن شام و خاورمیانه در دوران حکومت تروریستی داعش بود، تبدیل شد،

سهم مهم بعدی انقلاب امام خمینی در تجدید چینش ژئوپلیتیک منعکس شده است. انقلاب اتحادها و پویایی های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه را تغییر داد. ایران در حکومت جدید اسلامی، موضعی ضدغربی گرفت و سیاستی را با هدف مقابله با نفوذ غرب در منطقه در پیش گرفت. این امر به رقابت‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای، مانند جنگ ایران و عراق و همچنین دوره‌ای از تیرگی روابط با پادشاهی‌های خلیج فارس کمک کرد. می توان گفت که حتی در آن زمان نیز الگوی انقلاب ایران با مقاومت های بسیاری در جهان سلام، عمدتاً سنی، مواجه شد که اغلب با منافع مالی غرب مطابقت داشت.

تأثیر آن بربازارهای انرژی نیز قابل چشم پوشی نبود. ایران به‌عنوان یک کشور بزرگ تولیدکننده نفت، تأثیر بسزایی در بازارهای جهانی انرژی دارد. انقلاب عرضه نفت را مختل کرد وبه نوسانات قیمت نفت کمک کرد و ارتباط متقابل ژئوپلیتیک و امنیت انرژی را برجسته کرد. شرکت های امپریالیستی غربی از دریافت نفت ارزان که تقریباً در زمان رژیم شاه «دزدیده بودند» محروم شدند.

با این حال، چنین کاهش‌های ژئوپلیتیکی و سیاسی بزرگ و مشخصی اغلب به ترس منجر می‌شود. بلافاصله پس از تأثیرات آشکارتر انقلاب ایران، نگرانی فزاینده ای در مورد گسترش برنامه تسلیحاتی ایران بوجود آمد. سیستم موشکی ایران و ایده‌های برنامه هسته‌ای ایران که پس از انقلاب به وجود آمد، منبع تنش در روابط بین‌المللی بود که بسیاری از آن برای بی‌اعتبار کردن انقلاب اسلامی و آیت‌الله خمینی به‌عنوان «رژیم خطرناک و تروریستی» استفاده کردند. تحت تأثیر نگرانی و ترس، به این نتیجه رسیدند که ایران به سلاح هسته‌ای دست خواهد یافت لذا باعث محاصره، تحریم‌ها و بی‌ثباتی منطقه‌ای شد. ایران اساساً از توسعه هرگونه برنامه موشکی و توپخانه ای جدی و داشتن یک سیستم دفاعی مستقل که شایسته چنین کشوری است، منع می شد.

حتی در آن زمان، در طول دهه هشتاد، می‌توانستیم این عبارت را درباره «دولت‌های یاغی» بشنویم - جایی که ایران، لیبی، عراق، کره شمالی و گاهی کوبا در آنجا بودند. بلافاصله پس از آن، دیپلماسی ایالات متحده و دست اندرکاران اتحادیه اروپا شروع به آماده سازی برای حذف هر کشور سرکش از ترتیبات سیاسی جهانی کردند.

اصطلاح "محور شر" اغلب به عنوان محصول گفتمان غرب در مورد توزیع قدرت جهانی شنیده می شود. استفاده از مضمون گفتمانی دوباره در غرب آغاز شده است که نشان دهنده یک اتحاد استراتژیک کلیدی شرق است. روسیه، ایران و چین. برخی می گویند، هیچ چیز جدیدی در غرب نیست و ممکن است این درست باشد، اما شرق (یا جنوب جهانی) در طول دوره از پایان دهه هشتاد تا دهه بیست امروز قرن بیست و یکم لحظات بسیار دردناک و فاجعه باری را برای جهان به خاطر منافع امپریالیستی یورو آتلانتیک پشت سر گذاشت.

ما هرگز جنگ وحشتناک ایران و عراق به نفع ایالات متحده و رفتار شرم آور صدام حسین را چه در قبال جمعیت شیعه کشور خود و چه نسبت به ایران و همچنین بخش برادر حزب بعث در سوریه فراموش نخواهیم کرد. شخصیتی مانند صدام حسین باید به طور کامل از فهرست "ضد امپریالیست ها" بازنگری شود، زیرا رژیمی بود که مبتنی بر زور وحشیانه علیه تقریباً همه مخالفان و همچنین همکاری شرم آور با ایالات متحده بود. به هر حال، داعش بخش بزرگی از آنچه را که دستگاه مخوف نظامی و دولتی صدام بود، با ادامه پروژه مفتضح ترور و کشتار منطقه ای که مهد تمدن است به خدمت گرفت.

گرگ و میش حقوق بین الملل به نفع امپراتوری غرب به عنوان تجربه مشترک ایران و جمهوری فدرالیستی یوگسلاوی

ما شاهد کاریکاتور کامل سیستم سازمان ملل و مجموعه ای از تصمیمات دور از ذهن بودیم، دادگاه های فانتوم دادگستری، تحریم های جنون آمیز یکجانبه که ایران، کوبا و لیبی و سپس جمهوری آفریقای جنوبی و ونزوئلا در سکانس های مختلف درگیر بودند. فروپاشی دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آخرین سیگنالی بود که نشان می‌داد عیاشی‌های طاعون غربی می‌توانند بدون هیچ محدودیتی آغاز شوند، جایی که البته اشغالگر امپراتوری غربی دریغ نکرد.

در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی SFRY یک جنگ برادرکشی خونین را آغاز کرد که در آن عوامل غربی نقش مهمی ایفا کردند. آن جنگ آغازی بود برای انگ زدن به مردم صربستان که به عنوان تنها مقصر فرآیندی که در آن هرسه کشور بزرگ به طور مساوی در کنار اسلوونی که به طور یکجانبه جدا شد، متهم شدند. با تمام اتفاقات وحشتناکی که در هرسه طرف درگیری رخ داد، غیرمنطقی است که فقط یک طرف را به عنوان کلید متهم کنیم، طرفی که ستون فقرات آن فدراسیون و دلیل وجود آن بود. در اینجا باید با مردم ایران که بیش از یک بار از زمان خود انقلاب به عنوان «عامل بی‌ثبات‌کننده» آن منطقه اعلام شده‌اند، تشابهی داشته باشم.

ما باید آگاه باشیم که اینها همه تاکتیک های اشغال و دیپلماسی غرب برای تفرقه انداختن، و جلوگیری از دیدن منافع مشترک و دشمن است. سپس FRYجمهوری فدرال یوگسلاوی آخرین شوک جدید (که عملاً کشور را تعطیل کرد) دریافت کرد، یعنی تجاوز مفتضحانه 19 کشور غربی به یک کشور مستقل، بدون هیچ گونه مشورتی با شورای امنیت سازمان ملل. دفاع از خود در برابر تروریسم ادعایی (به روشی مشابه که در سوریه و عراق  و حتی ایران پس از ما انجام دادند اگر مسئله دیوانه‌کننده کردها را در نظر داشته باشیم) جمهوری  فدرال یوگسلاوی یک بار دیگر لقب یک شرور منطقه‌ای را دریافت کرد. رژیمی که تنها به کشتن برخی غیرنظامیان بی گناه علاقه دارد. ما خرگوش آزمایش‌هایی بودیم که ماشین‌های غربی پس از تجربه معمول با FRY شروع می‌کردند.

یادآور می‌شویم که در جریان این تجاوز، سفارت چین در بلگراد نیز مانند کنسولگری ایران در دمشق مورد اصابت قرارگرفت. همه اینها به مدت سه ماه تا زمان تسلیم بخشی ازخاک ما که هنوز دراشغال است و آپارتاید سیستماتیک علیه اقلیت صرب در آن انجام می شود، روی ما اعمال شد. به همین ترتیب بخش‌هایی از سوریه نیز اشغال شد که حتی تا به امروز شرکت‌های آمریکایی مقادیر هنگفت نفت را از آنجا خارج کرده‌اند.

البته، جمهوری فدرال یوگسلاوی FRY  که در حاشیه اتحادیه اروپا قرار دارد و اساساً کشوری کوچک است، تمرینی برای عملیات بزرگتر بود. پس از 11 سپتامبر و تجاوزات مفتضحانه به کشورهای عراق و افغانستان و نیز بمباران وحشیانه آن کشورها، عملیات‌های بزرگ‌تری دنبال شد. تا حد زیادی حذف رژیم هایی که تا دیروز به نفع غرب بودند - رژیم صدام در عراق و رژیم طالبان در افغانستان - که در دهه 1980 با جنگ با ارتش شوروی حمایت می شد - بسیار مهم بود. دوم اینکه اشغال دو کشور در قلب آسیا و گرفتن آن منابع مهم بود. با قسمت سوم، رسیدن به ایران و سوریه، دو کشوری که درآن کمربند در برابر سفت شدن حلقه دور خود چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ نظامی مقاومت کردند، مهم بود.

از طریق دسیسه‌های سیاسی «بهار عربی»، که یک مانور ثابت شده سیا است، ایالات متحده و شرکای آن تلاش می‌کنند تا شمال آفریقا را بپوشانند و کل زنجیره تغییر خشونت‌آمیز را که قرار بود از سوریه و عراق طی شود، به هم ببندند. اگر پادشاهی‌های خلیج فارس را که غرب در آن مدت‌ها نمایندگی می‌کرده را نیز اضافه کنیم، تصویری وحشتناک برای جهان اسلام و عرب خواهیم داشت که غرب برنامه‌ریزی کرده است.

البته رئیس کل پروژه فرزند عزیز و مورد علاقه سیاست خارجی آمریکا اسرائیل است که تمام این حرکت را کنترل و مدیریت می کند. با این حال، مشکلی وجود داشت که آنقدرها هم کوچک نبود و آن پاسخ چیزی بود که عموم ضد امپریالیست‌ها آن را «محور مقاومت» می‌نامیدند. شبکه های متحدان ایرانی که آماده دفاع از رژیم های دوست در نقاط دور بودند. فینال آن توپ خون آشام در جهان اسلام و عرب ظهور چیزی بدتر از القاعده بود و آن به اصطلاح  داعش یا دولت اسلامی سوریه و شام بود.

این پروژه سرمایه ای و هیولایی بخش عظیمی از کشورهای اسلامی بود که علیه لبنان، سوریه و ایران بودند، موساد به طور عملیاتی مسئولیت داعش را بر عهده داشت و برای مراقبت های پزشکی از جنگجویان و مشارکت عظیم استراتژیک این گروه بود. آمریکایی ها در برنامه ریزی آن اژدهای دیوانه صد سر و مملو از سلفی های افراطی از سراسر جهان، واقعاً تهدید می کرد که کل ثروت شام و سیر تمدنی مهد تاریخ را در هم خواهد شکست، و شیعیان و مسیحیان را نابود خواهد کرد. به موازات فعال شدن داعش در سوریه و عراق، تهاجم عظیم و دوباره هوایی علیه لیبی صورت گرفت که پیامد آن سرنگونی رژیم قذافی و یک قتل جنجالی همراه با شکنجه او بود. باید اذعان کرد که قذافی با معاشقه با بازیگران غربی که در آخرین لحظه به او پشت کردند و او را از رژیم‌هایی که به او کمک می‌کردند منزوی کردند، بهای خوبی را نیز پرداخت.

اتحادی تاریخی در میدان نبرد سوریه

جنگ داخلی در سوریه و عراق که با داعش روی داد، در درجه اول پیچیده ترین و گسترده ترین میدان نبرد مدرن بود. با شمول واحدهای القاعده، ظهور به اصطلاح «ارتش آزادیبخش سوریه» به نظر می‌رسید که نیروهای کرد که مستقیماً از سوی آمریکا حمایت می‌شوند، منطقه در حال فرو رفتن به جهنم است. سوریه به زودی در هرج و مرج و جنگ فرو رفت، عراق هنوز از هرج و مرج ناشی از سقوط رژیم حسین رها نشده بود.

به موازات آن، چاقوها به پشت مردم قهرمان دیگری زده می‌شود. یعنی به اصطلاح «ائتلاف عربی» به رهبری عربستان سعودی و امارات تلاش کرد تا رژیم سرنگون شده هادی رئیس جمهور قبلی را نجات دهد و کارزار گسترده ای را برای بمباران مناطقی از یمن که تحت کنترل جنبش «انصارالله» است، آغاز کرد. این رژیم راه ها و بنادر را مسدود کرد. جنگ داخلی در یمن به یک بحران بی‌سابقه دارو و غذا منجر شده است - بحرانی که در تمام این سال‌ها توسط جهان نادیده گرفته شده و تعداد وحشتناکی از قربانیان گرفته است.

در مجموع، از آغاز درگیری در سوریه و عراق، سپس یمن، تا پایان درگیری های نظامی فعال (البته در بسیاری از جاها درگیری به نقاط نهایی نرسید) - شام و خاورمیانه دستخوش تغییرات تکتونیکی شدند. خوشبختانه با دفاع قهرمانانه محور مقاومت و دخالت گسترده روسیه در سوریه، نتیجه آن چیزی که آنها می خواستند نشد.

دامنه و اهمیت اتحادی که در میدان نبرد سوریه بین ایران و روسیه  به مناسبت دفاع از میراث چند ملیتی و چند مذهبی سوریه ایجاد شد، در تاریخ به یادگار می ماند. در حال حاضر، کافی است اصرار کنیم که این نقطه یک نقطه عطف است، نه تنها به این دلیل که ماشین امپراتوری نظامی غرب در مکان‌های اسطوره‌ای سوریه و عراق متوقف شده است، بلکه به این دلیل که اتحادهایی در آنجا شکل گرفته است که نه فقط نظامی بلکه ظرفیت معنوی عظیمی برای مقابله با جنون بیمارگونه غرب است.

دقیقاً به این دلیل که ایران پس از هر آنچه که از آمریکا، القاعده، داعش دیده ایم، برای یک دهه و بیشتر متهم شده است که مولد "ناآرامی و ترور" در آن بخش از جهان است. زیرا پس از چندین دهه وحشت در آسیا و آفریقا، میلیون ها قربانی و ویرانی مناطق وسیع، با تایید کامل به اصطلاح "جامعه بین المللی" - در نهایت محور مقاومت از بقای مستضعفان دفاع می کرد و به همین دلیل متهم به تروریسم شد.

اتفاق تقریباً مشابهی در مورد روسیه و درگیری در اوکراین رخ داد، جایی که پیمان ناتو عملاً به پای روسیه آمد و همه هشدارهای ممکن را نادیده گرفت. اوج فاجعه صهیونیستی و جشن جنون آمیز در فلسطین است، جایی که نخبگان سیاسی غربی نه تنها چراغ سبز، بلکه حمایت لجستیکی فعال از کشتار مردم فلسطین، بر اماکن مذهبی اعم از مسلمانان و مسیحیان نشان دادند. بخش زیادی ازما مؤمنان ارتدوکس به خوبی از وحشتی که رژیم غیرقانونی اسرائیل بر اماکن مذهبی، هم در الاقصی و هم بر بنای یادبود قبر مسیح انجام می دهد، آگاه هستیم. صرب ها در مورد کوزوو تجربه ای دارند که برای کشور ما همان اهمیتی دارد که فلسطین برای این بخش بیدار و آگاه اسلام که توسط ایران رهبری می شود.

و برای نتیجه‌گیری فکر می‌کنم در نهایت برای بخش بزرگی از کره زمین روشن شده است - هرگز نمی‌توان «نظام حقوقی بین‌المللی» داشت، اگراین نظام تنها در خدمت توجیه نیازها و خواسته‌های مراکز امپراتوری غربی باشد. ما درعصر تغییر درکل منطق روابط بین‌الملل، روابط بین مردم، دولت‌ها و مذاهب زندگی می‌کنیم و ما در صربستان صمیمانه امیدواریم و مشتاقانه منتظر این واقعیت هستیم که کشورمان، مثل همیشه، در سمت درست تاریخ  باشد.

من به نمونه قهرمانانه دولت ایران و فداکاری هایی که آنها برای جلوگیری از تبدیل شدن آسیا و خاورمیانه به آنچه غرب می خواستند، درود می فرستم.

1403/05/22

کد خبر 20645

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 3 =