اسالا پراهرای کندی تاریخی از ۱۰ تا ۲۰ آگوست امسال در خیابان های پایتخت تپه باستانی رژه خواهد رفت. این راهپیمایی در راستای آیین های سنتی برگزار می شود. و این راهپیمایی توسط دیوادانا نیلامه از سری دالادا مالیگاوا، نیلانگا دلا بندرا (سرپرست) همراه با چهار نگهبان اصلی از چهار معبد مهم : ویشنو، ناتا، پاتینی و کاتاراگاما رهبری خواهد شد.
این جشن مقدس به یادگار دندان مقدس گوتاما بودا برگزار می شود و امنیت و رفاه فراوانی را برای ملت به ارمغان می آورد. این جشن که زمانی توسط فرماندار بریتانیا ممنوع شد، بعداً به یک رویداد دولتی تبدیل شد. بیماری همه گیر کرونا، برگزاری مسابقات تاریخی را مختل کرده بود. با این حال، پس از پایان همه گیری، فرماندار با توصیه ماها سنگ تصمیم گرفت این جشن را هر سال برگزار کند.
علاوه بر جنبه دینی، این جشن به دلیل برنامه های فرهنگی جذاب و سرگرمی های متنوع آن مورد توجه بین المللی قرار گرفته بود. در این راهپیمایی تاریخی علاوه بر بنرها و پرچم ها، ترقه های آتش، نوازندگان ابزار های مختلف، رقصندگان شگفت انگیز کندی و حاملان سبک های باستانی نیز دیده می شود. باشکوه ترین مناظر فیل ها و عاج ها هستند که با شکوه خاصی در خیابان های شلوغ راهپیمایی می کنند و با لباس های عجیب و غریب و با طراحی پیچیده تزئین شده اند. این راهپیمایی بزرگ رویدادی است که هر سال مشتاقانه منتظر آن هستیم. خاستگاه این جشن به پادشاه کتسری میوان (۳۰۱ - ۳۲۸ قبل از میلاد) برمی گردد. پادشاهان در هند بارها و بارها علیه یکدیگر جنگ کردند تا بقایای بودا را تحویل بگیرند.
در قرن چهارم قبل از میلاد، گوهاشیوا پادشاه کالینگا یک یادگار دندان مقدس بودا را در اختیار داشت. در آن زمان، دو شاهزاده قدرتمند به خاطر همین موضوع علیه پادشاه گوهاشیوا اعلام جنگ کردند. پادشاه گوهاشیوا، با درک تهدید قریب الوقوع، مصمم شد که آثار مقدس را به دشمنان تسلیم نکند. بر همین اساس، تنها دخترش پرنسس همالی و شاهزاده تندا مسئولیت حفاظت از آثار مقدس را در صورت پیروزی در نبرد در برابر نیروهای دشمن سپرد. پادشاه گوهاشیوا به آنها دستور داد که آماده شوند و با لباس مبدل به سریلانکا فرار کنند. او می خواست که یادگار مقدس انورادهاپورا به عنوان هدیه سلطنتی از سوی او به پادشاه کتسری میوان تحویل داده شود.
ماموریت مخفی شاهزاده هممالی و شاهزاده تندا
با شنیدن مرگ پادشاه گوهاشیوا و شکست دولت، این دو دربار سلطنتی خود را ترک کردند و در لباس زائران برهمنی ظاهر شدند و عازم مأموریت خود شدند. شاهزاده خانم هممالی جعبه طلایی کوچکی را که در موهای گره خورده اش پنهان شده بود، بر سر داشت. وظیفه آنها در زمینه جاسوسی وحشتناک و چالش برانگیز است. آنها مجبور بودند در جنگلهای پر از حیوانات وحشی قدم بزنند و روز و شب بدون استراحت و خواب از تشنگی و گرسنگی رنج ببرند. آنها نمی توانستند به هیچ کس جز خدایان نگهبان خود تکیه کنند. وقتی از مرزهای جنگل عبور کردند، با دره ای شنی روبرو شدند. در طول سفر، شاهزاده خانم جعبه مقدس را روی سر خود مخفی نگه داشت. سپس مدتی استراحت کردند و تصمیم گرفتند بتکده ای از ماسه بسازند و در مدت استراحت جعبه مقدس را زیر آن پنهان کنند.
هنگامی که این زوج استراحت می کردند، معجزه ای رخ داد که پرتوهای نور از بنای یادبود چشمک زد. آراهانت به نام کما که بالا رفته بود متوجه این فرخنده شد. او در حضور زوج سلطنتی پیاده شد و از مأموریت شریف آنها پرسید. آراهانت به یادگارهای بودا ادای احترام کرد و به زوج جوان برکت داد تا با موفقیت به مقصد برسند. همچنین به آنها توصیه کرد که در صورت بروز بلایا و موانع از او یاد کنند.
در همین حال، یک اژدهای قدرتمند به نام پاندوبارا که در سواحل گنگ زندگی می کرد، نورهایی را دید که از بتکده شنی ساطع می شد. ناگا به عنوان یک خزنده بزرگ، مخفیانه جعبه مقدس را برداشت و در کوه بزرگ ماهامرو پنهان شد. زوج سلطنتی پس از بیدار شدن از خواب، آماده شدند تا دوباره سفر خود را آغاز کنند و به دنبال جعبه طلایی گشتند. اگرچه بتکده دست نخورده باقی ماند، اما در کمال تاسف آنها متوجه شدند که یادگار مقدس گم شده است. آنان که از این شیطنت ناگهانی ناامید شده بودند، به آراهانت دعا کردند. آراهانت، نه تنها وارد شد، بلکه محل نگهداری صندوقچه عتیقه را نیز ردیابی کرد.
سپس با فرض موقعیت عقاب رفت و با ناگا قدرتمند مقابله کرد. ناگا، با درک قدرت معنوی آراهانت، التماس کرد که به او اجازه داده شود که یادگار مقدس را برای به دست آوردن شایستگی های بیشتر حفظ کند. آراهان سپس با مهربانی با ناگا صحبت کرد و توضیح داد: با اجازه دادن به سرزمین سریلانکا، کشوری شایسته که قادر به حفاظت، تبلیغ و دفاع از دکترین حق تعالی به نفع جامعه جهانی باشد، شایستگی هایی بیشتر از موجودات ایجاد خواهد شد. زوجی که از این کشف خوشحال بودند، به یک شهر دریایی امن به نام "تامالینگامو" رسیدند. در آنجا، جمعیت زیادی از آنها به گرمی استقبال کردند و احترام عمیقی کردند و یادگار بودا را پرستش کردند. خانواده سلطنتی با خوشحالی از تضمین دریافتی از آراهانت، به سواحل هند رسیدند و کشتی را اجاره کردند تا به جزیره سرندیپیتی برود. با حرکت سریع کشتی، آسمان آبی بود و امواج برای سفر مساعد بودند. در میان گروه موسیقی، شاهزاده و شاهزاده خانم در طول سفر خود، دعا و صدقه را به پالانکن مقدس تقدیم کردند.
دوباره، هنگامی که خزندگان جهان ناگا شروع به محاصره کشتی کردند، توسط هزاران ناگا پیشرفته از نظر معنوی متوقف شدند. هنگامی که خزندگان شروع به تعظیم و عبادت کردند، آثار مقدس به نفع همه کسانی که مایل به عبادت بودند در آسمان ظاهر شد. سپس، ناگاهای شاد شروع به رقصیدن کردند و وقتی کشتی متوقف شد، به احترام و تعظیم خود ادای احترام کردند.
باز هم با دخالت آراهانت ، سردرگمی برطرف شد و کشتی به سرنوشت خود رسید و صفحات طلایی تاریخ سریلانکا را ورق زد. شاهزاده تندا و پرنسس هممالی هنگام فرود در ساحل سریلانکا به عنوان مهمان یک برهمن در معبدی ماندند. پس از آن، با پیروی از دستورات برهمن، زوج سلطنتی به سمت پایتخت، آنورادهاپورا حرکت کردند. پس از یک سفر طولانی در مسیرهای جنگلی، آنها به معبد موگیری رسیدند و متصدی (راهب بزرگ) آن را ملاقات کردند. راهب بزرگ پس از شنیدن داستان بازدیدکنندگان سلطنتی، پیامی فوری به پادشاه کتسری فرستاد. پادشاه با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شد و دستور داد که برای استقبال تشریفاتی از بازدیدکنندگان سلطنتی و دریافت هدیه گرانبهای سلطنتی آماده شوند.
اولین بار پادشاه کتسری وقایع مفصلی از زوج سلطنتی شنید که باعث شد آنها یادگار مقدس را به روش جاسوسی از آنها بیاورند. پادشاه با احترام و تکریم به یادگارهای بودا، پرسید که چرا اثر مقدس سایه ای مخدوش دارد؟. با رفع همه شبهات، آثار مقدس به طور معجزه آسایی از تابوت که در آسمان ظاهر شد و نور درخشانی از خود ساطع کرد بیرون آمد.
پس از آن، تحت حمایت سلطنتی، شهر انورادهاپورا به زیبایی تزئین شد، موکبها برپا شد و شاهزاده هممالی و شاهزاده تندا همراه با یادگار دندان مقدس گوتاما بودا در یک مراسم نمایشی تماشایی به کاخ سلطنتی همراهی کردند. با رسیدن به صحن سلطنتی، پادشاه کتسری زانو زد و آثار مقدس را بر سر خود حمل کرد. سپس تابوت طلای مقدس را که به طور کامل با گل یاس پوشانده شده بود، بر تخت سلطنتی خود گذاشت. پادشاه سپس عهد کرد که حفاظت از دندان مقدس بودا را به جزیره سرندیپ (سریلانکا) و به مردم ملت ما اعطا کند. پادشاه همچنین ترتیبی داد که شاهزاده خانم و شاهزاده به طور دائم در سریلانکا بمانند.
به درخواست مردم، پادشاه همچنین دستور داد تا آثار مقدس را در آنورادهاپورا به نمایش بگذارند. بعداً در یک اتاق مخصوص ساخته شده به ایسورومونی و معبد داما کاکا هدایایی منظم داده شد. سالها بعد، به دنبال تهدیدهای خارجی، این یادگار مخفیانه به کوه اودوندورا در جنوب سریلانکا منتقل شد. در زمان پادشاهی پاراکراماباکو، یادگار مقدس به پایتخت وقت پولونارووا آورده شد و در کاخ تالاتا نگهداری شد. بعدها در زمان حاکمان مختلف، این یادگار به بسیاری از نقاط و شهرهای حاکم منتقل شد.
پادشاه ویجایاباهو سوم از کوتملای، یادگار مقدس را به تامباتنیا آورد. سپس، در زمان پادشاهی بووانگاپاگو اول از راجانگانای به یاپاهوا برده شد. سپس پاندیاها به شهر حمله کردند و پالانکوها را به کشورشان بردند. و پادشاه پاراکراماپاهو سوم، از طریق منابع دیپلماتیک و دوستی با پادشاه پاندیا، کولاسکاران، یادگار مقدس را آورد و به پولونارووا بازگرداند. در طول اختلافات کوته، یادگار مقدس مخفیانه به معبد دلگامو - راتناپورا برده شد و نگه داشته شد.
پادشاه ویمالادارماسوریا از کندی با ساخت کاخ فعلی سری دالاتا، آثار مقدس را در یک راهپیمایی دینی بزرگ به کندی آورد. مجدداً برای محافظت از این یادگار گرانبها، هر از گاهی از مکانی به مکان دیگر منتقل می شد. یادگار مقدس به اودوتومپارا، کیولگاما، پیتیکودا، هانگورانکتتا، کانتنووارا، کوثمالای و بوهولپیتا منتقل شد تا اینکه برای همیشه در سری دالادا مالیگاوا ثبت شد.
اسالا پراهرا
در مراحل اولیه پادشاهان کاندیان، راهپیمایی ها و جشنواره هایی برای فراخوانی برکات خدایان سری ویشنو، کاتاراگاما، نادا و پاتینی در فصل اسالا برگزار می شد. با این حال، در زمان پادشاه گیرتی سیری راجاسینگا بود که دوران رنسانس دینی در سریلانکا آغاز شد. در آن زمان، راهب بزرگ آسارانا سارانا سارانانکارا از معبد بزرگ مالواتای کندی انتصاب عالی را دوباره برقرار کرد.
به محض اینکه دوالا پراهرا از کاخ سری دالاتا گذشت، در حالی که پادشاه و ماها سانگا در مراسم شرکت می کردند، سیام اوپالی ماها ترا به پادشاه پیشنهاد داد که سری دالاتا پراهرا باید رهبری شود. بنابراین، سالانه اسالا پراهرای کندی توسط پادشاه گیرتی سیری راجاسینگا آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد.
با این حال، هنگامی که سیلان مستعمره بریتانیا شد، این یادگار تحت شرایط خاصی در اختیار آنها قرار گرفت. چندی نگذشت که شورای عالی عسگری و مالواتا از حاکمان بریتانیا ناراضی شدند. بر این اساس، با مشورت سران کاندیان، راهب بزرگ واریاپولا سری سومانگالا که پرچم یونیون جک را منحل کرد، مسئولیت دندان را بر عهده گرفت و در جنگل های دامبولا ناپدید شد. حاکمان بریتانیایی که متوجه شدند راهب بزرگ از عسگیریا همراه با یادگار مقدس پنهان شده است، او را به اعدام محکوم کردند و برای دستگیری او پاداش نقدی تعیین کردند، اما هیچ کس این پیشنهاد را نپذیرفت. سپس حاکمان به طور خودسرانه ۴۰ عضو شورای عالی را به مدت سه سال زندانی کردند. سرانجام، پس از مذاکرات صلح بین بریتانیا و سران محلی، اختلافات به طور دوستانه حل و فصل شد. پس از آن ، راهب بزرگ واریاپولا به کندی بازگشت. از آن زمان به بعد، این یادگار مقدس در کندی سری دالاتا مانترایا باقی مانده است.
نوویسنده: کومار ویداسینگا
منبع: https://www.dailymirror.lk/news-features/The-saga-of-Kandy-Esala-Perahera/۱۳۱-۲۸۹۲۹۵
نظر شما