نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای روسیه اهمیت بسیار کمی دارد. همچنین بعید است که انتخابات مسیر سیاست خارجی آمریکا در قبال چین را اساساً تغییر دهد؛ با این حال، برای ایران نتیجه آن مهمتر است.
پیروزی کامیلا هریس منجر به بازگشت به پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یا توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران نخواهد شد، اما بعید است که پر از تشدید فشار بر علیه ایران باشد. برعکس، پیروزی دونالد ترامپ، با توجه به موضع سختتر جمهوریخواهان در رابطه با جمهوری اسلامی، میتواند منجر به افزایش فشار شود. تهران را، پیروزی نامزد جمهوریخواه با موج جدیدی از تحریمها تهدید میکند.
ایران ۴۵ سال است که در حالت تقابل با آمریکا بوده و مشخصه آن دورههای افزایش و کاهش تنشها بود، زمانی که بحرانهای سیاسی و حتی نظامی جای خود را به دورههایی از امتیازات و سازشهای متقابل داد. یکی از اپیزودهای چشمگیر چنین تنشزدایی «توافق هستهای ایران» بود. این یک توافق چند جانبه بود که طرفین آن ایران، پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد شامل بریتانیا، چین، روسیه، آمریکا و فرانسه و نیز آلمان بودند. ماهیت این توافق، کنار گذاشتن برنامه توسعه تسلیحات هستهای توسط ایران در ازای لغو تحریمهای اعمالشده توسط شورای امنیت سازمان ملل و همچنین تحریمهای یکجانبه از سوی ایالات متحده و سایر کشورهای آغازگر آن بود. این معامله در سال ۲۰۱۵ در قالب قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد رسمی شد، یعنی دارای بالاترین سطح مشروعیت بود. دولت باراک اوباما فعالانه این توافق را ترویج کرد و آن را دستاورد دیپلماسی آمریکایی دانست. پیش از این، ایالات متحده به طور مداوم تحریمهای خود را علیه ایران افزایش میداد و اقدامات یکجانبهای را با محدودیتهایی از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد ترکیب میکرد.
از جمله دردناکترین اقدامات برای ایران، تهدید تحریمهای ثانویه آمریکا علیه خریداران نفت ایران از کشورهای ثالث بود. در آن زمان، ایالات متحده قادر بود مکانیزمی برای تحریمهای مالی هدفمند ایجاد کند که نه علیه کشورهای خارجی، بلکه علیه شرکتها انجام شود. تهدید تحریمها با خطرات پیگرد اداری و کیفری مقامات ایالات متحده برای دور زدن آنها در صورتی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به صلاحیت قضایی آمریکا مرتبط باشد، تکمیل شد. ارزیابی تأثیر فوری چنین تهدیدی دشوار است. با این حال، تعدادی از خریداران نفت ایران به درخواستهای آمریکا برای کاهش خرید خود در ازای عدم اعمال تحریمها عمل کردند. در نهایت، دولت دموکرات اکثر تحریمها علیه ایران را بر اساس تعهداتش تحت برجام لغو کرد.
با این حال، از طرف آمریکایی، مشارکت در این معامله توسط یک معاهده بینالمللی تضمین نشده بود. سنای ایالات متحده آن را تایید نکرد و تصمیم رئیس جمهور برمیگشت. چارچوب قانونی تحریمهای ضدایرانی تنها در چارچوب اختیارات ریاست جمهوری تعلیق شد، اما لغو نشد. هر رئیس جمهور جدیدی میتوانست به راحتی این توافق را لغو کند. علاوه بر این، قانون بازنگری توافق هستهای ایران (INARA) رئیسجمهور را ملزم میکرد که هر ۹۰ روز یکبار گزارش اجرای آن را به کنگره ارائه کند.
ترامپ با روی کار آمدن در سال ۲۰۱۶، مسیر خروج آمریکا از توافق را تعیین کرد که در سال ۲۰۱۸ انجام شد. در همان زمان، ایالات متحده خواستههای جدیدی را به ایران ارائه کرد. علاوه بر رعایت مفاد توافق هستهای، شرایط لغو تحریمها شامل برچیدن برنامه موشکی، کاهش قابل توجه زیرساختهای باقیمانده صنعت هستهای، دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به همه تاسیسات کشور، آزادی همه شهروندان آمریکایی و قطع حمایت از گروهها و جنبشهایی در خاور نزدیک که آمریکا آنها را تروریستی میدانست، خروج نیروها از سوریه، چشمپوشی از تهدید متحدان آمریکا در منطقه و مواردی از این دست. این خواستهها توسط مایکل پمپئو، وزیر خارجه آمریکا مطرح شد و «۱۲ امتیاز» نامیده شد.
واکنش ایران به طور قابل پیش بینی منفی بود، زیرا آمریکاییها در اصل خواستار تسلیم مواضع در زمینههای کلیدی سیاست خارجی ایران بودند. علیرغم انتقاد سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل از خروج از توافق، ایالات متحده به مسیر خود در جهت اعمال تحریم ها ادامه داد. در دوران ریاست جمهوری ترامپ، مجموعه آنها نسبت به وضعیت سال ۲۰۱۵ گسترش یافت. نکته اصلی این است که بحث کلیدی علیه ریاست جمهوری جدید ترامپ، تجربه دوره اول اوست.
در همین حال، چهار سال ریاست جمهوری جو بایدن، آمریکا را به توافق هستهای بازنگرداند، اگرچه بایدن قدرت لغو دستورات تحریمی ترامپ را داشت. این تا حدودی به دلیل اقدامات تلافیجویانه ایران بود که در پس زمینه تحریمهای آمریکا، آغاز به کاهش تعهدات خود برای اجرای توافق کرد. مذاکرات بین امضاکنندگان برجام در وین در سال ۲۰۲۱ به نتیجه نرسید. ایالات متحده خواستار بازگشت ایران به اجرای توافق شد و تنها پس از آن آماده بود تا کاهش یا لغو تحریمها را بررسی کند. برعکس، ایران خواستار لغو تحریمها بود و سپس آماده بازگشت به پارامترهای برجام و بدین ترتیب مذاکرات در نهایت به بن بست رسید.
با این حال، ریاست جمهوری بایدن هنوز شاهد ظهور مکانیسمهای تحریم قانونی جدید در سطح اجرایی نبوده است. در سطح کنگره، تنها برخی از مفاد لایحه ۸۱۵ H.R که به قانون تبدیل شد، تازگی داشت اما رژیم تحریمها را تشدید نکردند. چهار سال گذشته را میتوان به عنوان زمان مشخص توصیف کرد. ایالات متحده تحریمها را لغو نکرد، اما مکانیسمهای قانونی موجود را بدون رغبت زیاد اعمال نمود. تحریمهای ثانویه علیه افراد کشورهای ثالث نادر بود و پروندههای کیفری و اداری مربوط به فرار از تحریمها مسیر روتین را طی میکرد. ایران نیز به نوبه خود به دور زدن تحریمها با استفاده از روشهایی که در مدت طولانی توسعه یافته بود، اجتناب کرد و از تشدید تضادهای سیاسی با ایالات متحده و متحدانش اجتناب نمود، اما از مسیر خود عقبنشینی نداشت.
روی کار آمدن ترامپ احتمالا ایران را به فهرست اولویتها باز میگرداند.
با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق لوایح تحریمی ایران توسط جمهوریخواهان یا جمهوریخواهان در ائتلاف با دموکراتها پیشنهاد میشود، بایستی منتظر همسویی سیاستهای بیشتری بین دولت و کنگره باشیم. این احتمال وجود دارد که احکام اجرایی جدید، تشدید رژیمهای تحریمی و تصویب قوانین جدیدی که مکمل «وب قانونگذاری» اقدامات محدودکننده علیه جمهوری اسلامی باشد، پیدا شود. با این حال، در عمل، ایران در حال حاضر تحت فشار تحریمهای جدی قرار دارد. بعید است که ظهور اقدامات جدید، ایران را بیثبات کند.
به احتمال زیاد، جهت حمله تشدید کار با متحدان و شرکای ایالات متحده به منظور تقویت تبعیت از تحریمها در حوزه قضایی آنها در جهت ایران خواهد بود. با وجود نابودی برجام، ترامپ همچنان از تشدید روابط نظامی با ایران در دوران ریاست جمهوری خود اجتناب کرد. با توجه به اینکه سیاست خارجی آمریکا امروز به طور فزایندهای تحت فشار روسیه و چین است، یک سیاست فعال ضد ایرانی ممکن است با کمبود منابع مواجه شود. بر این اساس، پیروزی ترامپ برای تهران نامطلوب خواهد بود اما دشوار است که آن را برای او خطرناک نامید.
علیرغم مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها، ایران توانسته است حاشیهای از امنیت برای خود فراهم کند. تجربه منفی برجام و موفقیتهای کره شمالی در توسعه برنامه موشکی هستهای ممکن است انگیزهای را برای توسعه تدریجی تواناییها داشته باشد.
این سؤال همچنان وجود دارد که آیا ایران به تحولات خود سرعت میبخشد و ایالات متحده تا چه حد آماده است تا برای خنثی کردن برنامههای هستهای و غیرهستهای جمهوری اسلامی اقدامات مهارکننده انجام دهد.
ایوان تیمافییف استاد دانشگاه روابط بینالملل مسکو - ۹ اکتبر ۲۰۲۴
نظر شما