اجلاس بریکس که در قازان برگزار شد، رویدادی جدی بود که از واکنش نه تنها علاقمندان، بلکه بدخواهان آن نیز میتوان این را فهمید. در مورد اهمیت این رویداد بسیار گفته شده است اما در این زمینه دلیلی وجود دارد که به آنچه برای چشمانداز جامعه مهم است فکر کنیم.
در تمام سازمانهایی که بر اساس اصل یک باشگاه با ریاست دورهای فعالیت میکنند (علاوه بر بریکس، برای مثال، جی۷، جی۲۰ به نوعی کنفرانس آب و هوا، به کشور میزبان یک نقش ویژه اختصاص داده میشود. این به طور قابل توجهی بر دستور کار جلسه تأثیر میگذارد، برخی از موضوعات را برجسته میکند و برخی دیگر را پنهان. وقتی صحبت از ساختارها، مجامع مستقر به میان میآید، فعالیت (یا فقدان آن) در مورد دولت رئیس با سنتهای تثبیت شده متعادل میشود و گرداننده آنها دستگاهی است که دائما کار میکند.
جنبههای منفی بوروکراتیزاسیون سازمانهای بینالمللی به خوبی شناخته شده است؛ با تشدید آن، منطق اداری نه اساسی، شروع به تسلط میکند. مقاماتی که برای خدمت به اهداف سیاسی تعیین شده توسط دولتها، فراخوانده میشوند به تأثیرگذارترین بازیگران تبدیل شده چراکه دولت به رشد نامحدود تمایل دارد. اما اگر دستگاه بوروکراسی وجود نداشته باشد، مشکلات دیگری به وجود میآید. اگر نگوییم همهچیز، به تمایل، آمادگی و توانایی کشوری که ریاست را به عهده دارد برای مشارکت در ارتقا و توسعه جامعه بستگی دارد. در مورد بریکس، چنین خطری وجود دارد زیرا کشورهای عضو انجمن به طور متفاوت با آن برخورد و آن را ارزیابی میکنند. بر این اساس، آنها توان را در این پروژه بنابه درجات مختلف سرمایهگذاری خواهند کرد.
تا سال ۲۰۲۵ بریکس به یک جامعه در حال گسترش بدون ساختار مستحکم تبدیل شده است. این مزایا و معایب خود را دارد. نکته اصلی این است که مسیر (در واقع بدون تصمیمگیری رسمی) به سمت ایجاد یک سازمان بینالمللی از نوع معمول، بلکه یک «محیط زیست» مشترک طی شده است. هدف اصلی اگر نگوییم تنها ویژگی آن تاکنون، قصد ایجاد سازوکارهای تعامل بدون مشارکت غرب بلکه به موازات آن دارد.
این وظیفه در اصل همه را متحد میکند، اما میزان ارتباط آن برای کشورهای شرکتکننده متفاوت است. برای روسیه و ایران، این یک موضوع فوری است که باید حل شود. برای چین، این مشکلی است که ظاهرا با گذشت زمان بدتر خواهد شد، اما در حال حاضر بیشتر در حاشیه است. برای هند یا امارات، این یک موضوع فرضیست، جالب است، اما قطعا در اولویت نیست و غیره.
طبیعی است که روسیه در دوران رهبری خود بر این سازمان تمام تلاشش را برای پیشروی در همه جهات انجام داده است. رئیس بعدی برزیل است و برای آن، بریکس هسته اصلی سیاست و اقتصاد نیست. خوب، حداقل تنها هسته. تصادفی نیست که برازیلیا قصد دارد محتوای ریاست جی ۲۰ خود در سال ۲۰۲۴ را در دستور کار ریاست بریکس قرار دهد و این یک قالب متفاوت با اهداف متفاوت خواهد بود.
در بیانیه قازان، موضوع اصلاح نهادهای موجود حاکمیت جهانی، از شورای امنیت سازمان ملل گرفته تا صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی، جایگاه برجستهای را به خود اختصاص داده است تا به اندازه کافی نقش کشورهای جهان غیر غربی را منعکس کنند. طرح داستان جدید نیست، اما اگر قبلا همه چیز به گفتگوهای عمومی محدود میشد، اکنون خواستههای کسانی که اکثریت جهانی نامیده میشوند، همچنین توانایی تمرکز بر خود به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. «خانواده بریکس» به عنوان یک ابزار اضافی و کاملا موثر برای آنها عمل میکند تا به آنچه از غرب میخواهند برسند.
روسیه دیدگاه متفاوتی دارد؛ بریکس باید به فضایی مستقل تبدیل شود، نه مخالف نهادهای غرب محور، اما با آنها مرتبط نباشد. در سال ۲۰۲۴ گامی در این راستا برداشته شده است و نحوه رفتار رؤسای بعدی بستگی به شرایط زیادی دارد و در اینجا فقدان طراحی نهادی وجود دارد؛ یک دستگاه مرکزی که بتواند حفظ جهت کلی را تضمین کند. این نیز توصیه میشود زیرا با گسترش بریکس که اجتناب ناپذیر است، مدیریت چنین تیم گستردهای فقط از طریق تواناییهای سازمانی یک کشور غیرممکن است و ظرفیت کشورها حتی در ترکیب فعلی آنها بسیار ناهموار است؛ برای مثال چین و اتیوپی را با هم مقایسه کنیم.
نشست سران در قازان نقطه عطفی بود زیرا بریکس را به سطح جدیدی رساند. با این حال، فعالیت در این سطح بسیار پیچیدهتر از سطوح قبلی است. توسعه چنین جامعهای به راستی منعکسکننده یک روند تاریخی عینیست اما مسیرهای او خطی و از پیش تعیینشده نیست.
فدور لوکیانوف نویسنده و سردبیر مجله «روسیه در امور جهانی»- ۲۸ اکتبر ۲۰۲۴
منبع: https://profile.ru/columnist/dajosh-bjurokratiju-۱۶۱۴۷۵۱/
نظر شما