شما مطالعات زیادی در مورد نقش زنان در جامعه قزاقستان انجام داده اید. آثار شما به بررسی مشکلات مادران دارای فرزند، زنان کارآفرین و زنان روستایی اختصاص داشت. آخرین مطالعه ای که در آن شرکت کردید، در مورد مزایای تنوع جنسیتی در مدیریت ارشد شرکت ها بود. لطفا مشاهدات خود را به اشتراک بگذارید.
بر اساس نتایج یک مطالعه انجام شده توسط AERC به سفارش شرکت مالی بین المللی -IFC که بخشی از گروه بانک جهانی است، می توانم بگویم که رهبران زن به طور قابل توجهی بر بهبود بسیاری از شاخص های عملکرد شرکت ها تأثیر می گذارند. این مطالعه عملکرد ۵۸۵ شرکت قزاقستانی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و با استفاده از محاسبات پیچیده اقتصادسنجی، مشخص شد که حضور زنان در مدیریت ارشد شرکتها باعث بهبود عملکرد مالی میشود. و هر چه تعداد زنان بیشتر باشد، عملکرد بهتری دارند.
آخرین داده های پروژه های تحقیقاتی بین المللی نشان می دهد که زنان کمتر درگیر فساد هستند، کمتر در معرض کلاهبرداری و دزدی هستند. کارشناسان همچنین خاطرنشان کردند که زنان رویکرد دقیق تری به جزئیات دارند، آنها با دقت بیشتری بر اجرای اهداف و مقاصد نظارت می کنند. علاوه بر این، زنان به آب و هوای داخل شرکت بسیار توجه دارند. آنها نظارت می کنند که کارکنان چقدر از کار خود راضی هستند. آنها قادر به تشخیص شناخت استعدادها و کاهش جابجایی کارکنان با حفظ افرادی هستند که تقاضای زیادی دارند. زنان رویکرد خاصی دارند و می توانند استعدادها را پرورش دهند. اگر زنان در هیئت مدیره یک شرکت حضور داشته باشند، شهرت آن شرکت بهبود می یابد. همچنین مشخص شد که این مزایا که در طی نظرسنجی مورد توجه قرار گرفت، می تواند سهم مهمی در رشد شهرت شرکت از نظر رعایت اصول ESG که اکنون در فرهنگ سازمانی بسیار مهم است، داشته باشد. اصول ESG به معنای نگرش مسئولانه به محیط، مسئولیت اجتماعی بالا و کیفیت بالای مدیریت شرکتی است. اکنون این اصول در فرهنگ شرکتی به طور فزاینده ای اهمیت می یابند. بنابراین، مشارکت زنان در مدیریت ارشد می تواند شرکت های قزاقستانی را در این پارامترها پیش ببرد. به طور کلی، یافته های پژوهش حاکی از آن است که تنوع جنسیتی، یعنی حضور زنان و مردان در مدیریت عالی شرکت، باعث هماهنگی، تعادل و بهبود عملکرد کل سازمان می شود.
آمارها نشان می دهد تعداد زنان در مدیریت ارشد کمتر از مردان است، چرا؟
طبق نتایج مطالعه، در شرکتهایی که مورد بررسی قرار دادیم، ۶۸ درصد زنان دارای پستهای مدیریتی در هیئت مدیره شرکتها، یعنی در دستگاههای اجرایی هستند. با این حال، تعداد آنها در هیئت مدیره شرکت ها بسیار کمتر است. ۱۹درصد زنان در هیئت مدیره از طریق کسب تجربه در پست های مدیریتی به دستگاه های اجرایی راه می یابند. بنابراین یک زن باید تجارب خاصی را کسب کند که برای انتقال به مدیریت عالی لازم است. اما برای رسیدن به ریاست یک دستگاه اجرایی باید از موانع زیادی که در جامعه ما برای زنان وجود دارد عبور کند. همه ما این را می دانیم، یک زن قزاق دارای مسئولیت های نسبتاً زیادی است که شامل بزرگ کردن فرزندان، مراقبت از اقوام و مراقبت از خانه می شود. اغلب برای یک زن سخت است که همه این مسئولیت ها را با هم ترکیب کند، وجهه خود را در نظر دیگران از دست ندهد و در عین حال رشد شغلی خود را حفظ کند. به همین دلیل یک زن از دستیابی به سمتهای شغلی بالاتر امتناع میکند و در موقعیتهای متوسط باقی میماند، زیرا در غیر این صورت، او میداند، زندگی شخصی یا خانوادگی او آسیب میبیند. این غیر معمول نیست که یک زن قزاق حمایت از شغل شوهرش را بر شغل خود ترجیح دهد.
مانع دیگر این است که همه این واقعیت را در نظر نمی گیرند که یک زن در حین بزرگ کردن فرزندان، زمان را از دست می دهد و در کسب تجربه و رشد شغلی از همکاران مرد خود عقب می ماند. او باید برای اینکه از سایر همکاران عقب نماند ۲ برابر تلاش کند. همچنین، عوامل محدودکنندهای مانند دیدگاههای محافظهکار سنتی در مورد نقش یک زن وجود دارد. قضاوت در مورد اینکه چقدر او میتواند در تجارت یا در سیاست مدیر باشد، طبق مطالعات، در جامعه قزاقستان این عقیده وجود دارد که مرد برای نقش یک رهبر سیاسی یا یک مدیر در تجارت مناسب تر است. در عین حال، زنان نیز تا حد زیادی دیدگاههای محدود کننده ای در مورد نقش خود دارند. یعنی در هنگام انتخاب بین زن و مرد برای یک پست مدیریتی برخی تردیدها همچنان وجود دارد. این عقیده که مرد بهتر عمل خواهد کرد غالب است. به عنوان مثال از یک زن سؤال می شود که آیا برنامه ای برای بچه دار شدن در آینده نزدیک دارد یا خیر؟ رئیس یا سهامدار از قبل به این فکر می کند که آیا این زن را در پست ریاست قرار دهند یا خیر؟ در حال حاضر یک لایه نسبتاً بزرگ از زنان وجود دارند که شغل خوبی دارند و پست های مهمی نیز دراختیارشان است، اما در زندگی شخصی خود تنها هستند. این نشان می دهد که آنها آگاهانه یا ناخودآگاه موانع را در قالب زندگی شخصی خود از بین برده اند.
این عقیده وجود دارد که زنان عاطفیتر هستند و بهتر از عهده نقش مدیریتی برمیآیند. به نظر شما درسته؟
اینکه خانم ها بیشتر احساساتی هستند به نظر من یک کلیشه است. برخی از مردان نیز بسیار احساساتی هستند و اغلب مدیران زن، زنانی هستند که راه درازی را پیموده اند و افرادی بسیار خود ساخته هستند و هنگامی که آنها پست های بالایی را بدست می آورند، در بیشتر موارد به این معنی است که آنها دارای تجربه مدیریتی عالی هستند، آنها از نظر روانی متعادل و پایدار هستند، آنها اغلب مشکل ایجاد تعادل بین کار و زندگی خارج از محل کار را حل کرده اند.
آیا باید زنان بیشتری در پست های مدیریتی در سیاست و تجارت حضور داشته باشند؟
بر اساس مشاهدات کارشناسان، در صورت شرکت زنان در جلسات هیات مدیره، فضا آرام تر می شود. با توجه به اینکه زنان بیشتر به جنبه های اجتماعی توجه دارند، نسبت به مشکلات تیم و کارکنان در پست های مدیریتی بیشتر پاسخگو هستند. و به معنای گسترده، مشارکت آنها باعث می شود که نیازها و خواسته های گروه های خاصی از مردم از دست نرود. بنابراین، مشارکت زنان در تصمیم گیری های استراتژیک به تعادل یا خنثی کردن پیامدهای احتمالی منفی تصمیمات خاص که ممکن است بر گروه های اجتماعی خاص تأثیر بگذارد کمک میکند. به نظرم اعمال سهمیه ۳۰ درصدی زنان مثلاً در عرصه سیاست اقدام موجهی است. تجارت موضوع دیگری است. من فکر می کنم که باید اقدامات نرم تری برای تغییر کلی در ارزش ها وجود داشته باشد. هدف اصلی کمک به رفع موانع رشد و پیشرفت زنان در شغلشان است.
برای رفع چنین موانعی چه باید کرد؟
در اینجا باید درک کنید که هم مرد و هم زن می توانند مدیر باشند. اغلب این در زمینه به دانش اقتصادی، حقوقی، دانش مدیریت شرکتی نیاز دارند. در این زمینه زنان از مردان چیزی کم ندارند. زنان تحصیلات کمتری نسبت به مردان ندارند. در میان فارغ التحصیلان دانشگاه، زنان غالب هستند. با این حال، در استخدام ها شاهد حضور مردان بیشتری در پست های مدیریتی هستیم، زیرا زنان در هنگام تشکیل خانواده، تمایل بیشتری به «ترک رقابت» دارند. در واقع، اگر مردی به مشکلات و امورات خانواده بی توجهی کند، انجام کارها برای یک زن دشوارتر است، زیرا او مسئولیت های زیادی دارد.
من فکر میکنم اقداماتی نظیر مشارکت زن در فعالیتهای اجتماعی یا توسعه حرفهای، استفاده از اشکال انعطافپذیر اشتغال، در حالی که او در حال تربیت فرزندان خود است، به رفع موانع کمک میکند. زیرا تربیت نسل جوان نیز یک موضوع مهم ملی است. نسل آینده شاید در زمانی که یک زن در مرخصی زایمان است، بتواند به او فرصت دهد تا برخی از مهارت ها را بیاموزد تا از آن عقب نماند. من فکر می کنم که چنین راه حل هایی از قبل وجود داشته و همیشه در مورد آن بحث می شود.
به نظر شما آیا روندی برای بهبود وضعیت تنوع جنسیتی در کشور ما وجود دارد؟
در واقع الان جامعه هنوز این را مشکل نمی بیند. این را می توان از این واقعیت دریافت که به طور گسترده ابراز نمی شود. برای بهتر شدن این موضوع ابتدا باید در جامعه مطرح شود. بر اساس نتایج تحقیق، ۵۰ درصد شرکتها حتی موضوع حمایت از تنوع جنسیتی را در هیئت مدیره شرکت ها در نظر نمی گیرند. ۱۷ درصد از شرکتها عمدتاً در سطح غیر رسمی ابتکارات فردی دارند. تعداد بسیار کمی از شرکتهای داخلی گزارش میدهند که روشهایی را برای حمایت از تنوع جنسیتی رسمی کردهاند. ۱۲ درصد از شرکتهای دارای مشارکت دولتی، شیوههای رسمی برای حمایت از تنوع جنسیتی دارند، اما اغلب به عدم وجود تفاوتهای جنسیتی در سیستم پایه حقوق و دستمزد، با رعایت اصول انتخاب میشوند، کارشناسان خاطرنشان می کنند که حتی اگر ما به طور رسمی روش های ثابت داشته باشیم، اغلب آنها کار نمی کنند. و تنها ۲۷ درصد از شرکتها می توانند به خود ببالند که به این موضوع علاقه مند هستند و رویکردی سیستماتیک دارند. باز هم اغلب اینها شرکت های دولتی هستند ۴۲٪ و در بین شرکت های خصوصی این موضوع بسیار کمتر مورد بحث قرار می گیرد. با این حال، می توانم به روند مثبتی اشاره کنم که در جامعه ما ظاهر شده است.
بر اساس نتایج نظرسنجی، ۷۱٪ از پاسخ دهندگان، نمایندگان شرکت ها از دیدگاه شخصی خود ترویج تنوع جنسیتی را یک نکته مهم می دانند. بدان معنی که جهان بینی در حال تغییر است، حمایت شخصی در این زمینه در حال رشد است. نشان دادن الگوهای زنان موفق ضروری است. ما تعداد زیادی از آنها داریم، آنها باید به طور گسترده تبلیغ شوند، باید تجربیات آنها نشان داده شود تا زنان جوان از ایجاد شغل نترسند و پتانسیل خود را با الگوبرداری از آنها درک کنند. زمانی که مدیریت زن تثبیت شده تجربیات خود را به اشتراک می گذارند و حمایت مشاوره ای را به نسل جوان ارائه می دهند. سهامداران نیز باید به بلوغ رسیده و در استخدام های خود استراتژی داشته باشند. آنها باید از کلیشهها اجتناب کنند و به روشی منطقیتر و عملگرایانهتر، نه تقسیمبندی به «مرد» و «زن» و بر اساس نتایج مطالعات اخیر که بهبود عملکرد، هماهنگی و تعادل همه فعالیتهای شرکت را با رعایت تنوع جنسیتی نشان میدهد، برخورد کنند. در مدیریت شرکتی میبایست اقدامات حمایتی نرم در قالب تغییرات در سطح ارزش های اجتماعی ارائه شود. مجدداً، از طریق کار اطلاعاتی، لازم است نتایج چنین مطالعاتی بیشتر و گسترده تر بازتاب داده شود، همچنین سهم مثبت زنان در زمینه های خاص نشان داده شود. در کل فکر میکنم وضعیت قزاقستان بهتر خواهد شد. بیش از نیمی از کارشناسان بر این باورند که در این زمینه پتانسیل وجود دارد و در آینده تعداد زنان و مشارکت آنها در مدیریت شرکت ها افزایش خواهد یافت.
شایان ذکر است
در جامعه قزاقستان زن همیشه مسئولِ خانه بوده و بیشتر کارهای خانه و تربیت فرزندان را برعهده داشته است. افزون بر این هنگام تربیتِ فرزند دختر او را به عنوان همسر و مادر آینده مورد توجه قرار می دهد. در جامعه امروزی زنان نیز میتوانند در همه زمینه ها فعالیت کنند. البته زنان روستایی و شهرنشینان افکار و نظرات متفاوتی در مورد شغل دارند. معمولاً زنان روستایی ترجیح میدهند در خانه بمانند و از فرزندان خود مراقبت کنند یا در ساعات مشخصی سر کار بروند. زنان شهری در عرصه های مختلف فعالیت و برای توسعه شغلی خود تلاش میکنند. آنها کتاب میخوانند، ورزش میکنند و به دورههای آموزشی میروند تا خود را به عنوان یک فرد کارآمد و مفید دراجتماع مطرح کنند. با این حال، باید توجه داشت تعداد کمی از زنان هستند که خانواده و شغل را به طور همزمان انتخاب میکنند.
متأسفانه برخی زنان که در سطوح مدیریتی فعالیت میکنند افرادی بدون خانواده یا مطلقه هستند. بیشتر زنان قزاق در حوزه اجتماعی، آموزشی و بهداشتی فعایت میکنند. به نظر میرسد در دولت رئیس جمهوری جدید (توکایف) نسبت به گذشته توجه بیشتری به بانوان و زنان شده است. حضوز زنان در لایه های مدیریتی باعث شده، بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرند. با توجه به سهمیه ۳۰ درصدی که مجلس برای حضور ایشان در عرصه پارلمان در نظر گرفته است، همچنین با توجه به نگاه مثبتِ حاکمیت به این موضوع، در آینده شاهد حضور هرچه بیشتر بانوان در اکثر عرصه های مختلف خواهیم بود.
مجید آلیگر
منبع: https://www.inform.kz/ru/gendernoe-ravenstvo-v-rk-nastupaet-vremya-sprosa-na-zhenskie-kar-ery_a۳۹۴۵۰۹۶
نظر شما