فلسطین
در غزه همه چیز را زیر پا می گذارند، خوشبختی انسان ها، امیدها و رویاها.
هرچه بیابان نیست را به بیابان تبدیل می کنند!
آنها هر چیزی را به نام فلسطین می کشند،
که جز کشتن چیزی نمی دانند:
مردم، کودکان و زنان،
مدارس، بیمارستان ها - همه محل سکونت انسان...
روزی نمی گذرد که از بدی یاد نشود
پس از او هیچ انسانی باقی نمی ماند.
قدرت های جهانی سکوت کرده اند.
آنچه می بینند نمی بینند، آنچه می شنوند نمی شنوند،
آنها روشن هستند و حتی در هوای ابری لباس می پوشند،
تا حد امکان با زهر نفرت مسموم شود..
و بر زمین سوخته فلسطین،
کسی شهرهای جدیدی خواهد ساخت
و منتظر باش تا خورشید پسرش را ملاقات کند،
در حالی که خون ریخته شده دستان عدالت را می خواند.
بعداً در زباله ها به دنبال تاریخ می گردند،
زیرا همه اینها بخشی از جنون جهانی است،
که شادی انسان را می کشد،
بنابراین مهم نیست که او کجا بود و مهم نیست که چقدر بزرگ بود.
و تو نسبت به بدکاران
دوست خوبم دوست نباش زیرا خورشید عدالت غروب می کند
حتی در سوراخ های موش تاریخ همه چیز پنهان نخواهد شد.
شاعر براهو آدروویچ نویسنده اهل بران مونته نگرو. او ۱۸ دفتر شعر، یک رمان و یک دفتر گزارش و یادداشت منتشر کرد.
درود فراوان از مونته نگرو.
۱۴۰۳/۰۹/۰۵
نظر شما