بازگشت ترامپ و چشم‌انداز آینده‌ی افغانستان

اگرچه از نیمه‌ی قرن نوزدهم به این ‌سو؛ تحولات بزرگ و سریع سیاسی در افغانستان همیشه با دخالت مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های بزرگ و مشخصاً انگلیس، روسیه و آمریکا رقم خورده است؛ در شرایط کنونی، هیچ قدرتی جز آمریکا در جایگاه چنین تأثیرگذاری نیست. از این‌رو؛ با توجه به اولویت‌های پیش‌گفته از سیاست‌های خارجی آمریکا، در کوتاه ‌مدت نمی‌توان انتظار داشت که اقدام جدّی و سرنوشت‌سازی از سوی ایالات متحده آمریکا در قبال افغانستان صورت گیرد و یا ترامپ به‌ خاطر مسائل حقوق بشری، دولت فراگیر و مسائلی از این دست؛ کاری انجام دهد.

مقدمه

با اعلام نتایج انتخابات ۲۰۲۴ ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ به پیروزی قاطع دست یافت و به‌عنوان چهل‌ و هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا به کاخ سفید بازگشت. کسب اکثریت آرا در کنگره، باعث شده است که جمهوری‌خواهان هر سه نهاد اصلی قدرت یعنی ریاست‌جمهوری، سنا و مجلس نمایندگان را در اختیار بگیرند. این در حالی است که از انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۲ تاکنون، کنترل کنگره بین دو حزب تقسیم شده بود.

سرنوشت انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا علاوه بر آمریکا، برای جهان نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. جابه‌جایی در دفتر ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا به‌عنوان ابرقدرت نظامی و اقتصادی، اکثر نقاط جهان را متأثر می‌سازد. در این میان؛ مناطقی که آمریکا در آن منافعی دارد و یا تهدیدی را از آنجا احساس می‌کند، بیشتر در کانون توجه سیاست خارجی او قرار می‌گیرد.

انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در افغانستان نیز،  هم از سوی گروه حاکم و هم از سوی مخالفان، با حساسیت و دقت دنبال می‌شد. وزارت خارجه‌ی اداره‌ی طالبان به سرعت به پیروزی ترمپ واکنش نشان داد و با اشاره به این‌که توافق‌نامه‌ی دوحه، در دور اول ریاست‌جمهوری وی امضا شده است، ابراز امیدواری کرده است که دولت جدید آمریکا گام‌های واقع‌بینانه برای بهبود مناسبات بردارد.

حال پرسش این است که بازگشت ترامپ، چه تأثیری بر اوضاع افغانستان خواهد داشت و چشم‌اندازه آینده‌ی افغانستان، با ریاست‌جمهوری ترامپ چگونه خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش اساسی، کار دشوار است؛ ولی با نگاهی گذرا به جایگاه افغانستان در سیاست خارجی آمریکا، تیپ‌شناسی ‌شخصیت ترامپ، کارنامه‌ی دور قبل او و مواضعش در قبال خروج آمریکا از افغانستان، می‌توان تصوری اجمالی از این چشم‌انداز پیدا کرد.

اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا

چین، روسیه، ایران، کره شمالی، جنگ اوکراین، بحران خاور میانه و تعامل با ناتو، در صدر اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا به رهبری ترامپ دیده می‌شوند. افغانستان پس از ۲۰۲۱ دیگر جزء اولویت‌های اصلی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا محسوب نمی‌شود. آمریکا نه منافع حیاتی کلان در افغانستان دارد و نه تهدیدهای محتمل، ناشی از خاک افغانستان در ردیف تهدیدهای اول علیه آمریکا ارزیابی می‌شود. عدم توجه به افغانستان در رقابت‌های انتخاباتی اخیر آمریکا هویدا بود. اندیشکده‌ی «بنیاد هِرتیج» که تهدیدها علیه منافع ایالات متحده آمریکا را به‌صورت سالانه ارزیابی و منتشر می‌کند، تهدیدهای ناشی از سیاست‌های چین، روسیه، ایران و کره شمالی را  در ۲۰۲۴ به ترتیب در درجات اول تا چهارم اهمیت قرار داده است.

پایان بخشیدن به جنگ اوکراین و کاهش هزینه ایالات متحده در این جنگ، بهبود روابط با روسیه و حتی کاهش تحریم‌ها علیه این کشور، از جمله اولویت‌های سیاست خارجی ترمپ محسوب می‌شود. مدیریت جنگ تجاری با چین و کنترل فزاینده‌ی نفوذ جهانی چین از یک طرف و تمایل شخصی ترامپ به روابط شخصی با شی جین ‌پینگ از سوی دیگر، موضوع چین را در صدر فهرست‌ سیاست خارجی آمریکا قرار داده است. چگونگی مدیریت بحران خاورمیانه، به نحوی که هم تعهد ترامپ در قبال اسرائیل پابرجا بماند و هم از گسترش بحران و رفتن به جنگ تمام‌عیار جلوگیری کند؛ از دیگر اولویت‌های سیاست خارجی این کشور به شمار می‌رود. همچنین نگرانی کشورهای اروپایی از تداوم سیاست‌ گذشته ترامپ مبنی بر افزایش سهم دولت‌های اروپایی در بودجه ناتو و تهدید به خروج از این اتحادیه نظامی، از دیگر مسائل مهم در سیاست خارجی آمریکا به شمار می‌رود. مهار سیل مهاجران؛ از دیگر مسائل مورد توجه ترمپ است که هم آثار داخلی دارد و هم بر روابط این کشور با دیگر کشورها، از جمله آمریکای جنوبی تأثیرگذار است. در ذیل اولویت‌های پیش‌گفته، نمی‌توان نیم‌نگاه آمریکا به افغانستان را نیز کاملا انکار کرد. چنان که بنیاد هرتیج در میان بازیگران غیردولتی که می‌توانند منافع ایالات متحده آمریکا را تهدید کنند، در جغرافیای افغانستان-پاکستان، از القاعده و دولت اسلامی شاخه‌ی خراسان نام برده است و اینکه؛ به‌رغم دشمنی طالبان با داعش، برخی جناح‌ها همچنان با داعش و القاعده پیوند دارند. همچنین به استناد شاخص جهانی تروریسم، تصریح شده است که از ۲۰۲۱ به بعد، داعشِ شاخه‌ی خراسان، به‌عنوان فعال‌ترین گروه تروریستی ظهور کرده است. با این وجود؛ مسأله‌ی افغانستان، در مقایسه با دیگر اولویت‌ها جایگاه در خوری ندارد. 

تیپ شخصیتی و سبک رهبری ترامپ

ترامپ پیشینه‌ی فعالیت‌های سیاسی و حزبی ندارد و جمهوری‌خواهان در سال ۲۰۱۶ با توجه به نظام انتخاباتی آمریکا و مبارزات پیش‌ رونده ی ترامپ، ناگزیر به تأیید نامزدی وی شدند. البته در این دور؛ وی از ابتدا، چهره‌ی بلامنازع در میان جمهوری‌ خواهان بود. سابقه و تخصص ترامپ، فعالیت اقتصادی و تجاری است و به سیاست نیز از همین منظر می‌نگرد. رویکرد ترامپ در قبال جنگ اوکراین و مخالفت با تأمین منابع مالی ناتو، تا حدی ریشه در نگاه اقتصادی وی دارد. ترامپ برای مسائل پیچیده‌ی سیاسی، راه‌حل‌های ساده ارائه می‌کند و به بروکراسی و ساختار، زیاد اهمیت قائل نمی‌شود. همین امر باعث شده است که وی بتواند با افکار عمومی، ارتباط نزدیک برقرار کند. ترامپ مشتاق روابط شخصی با رهبران مطرح جهان از قبیل پوتین، شی جین ‌پینگ و کیم جونگ اون و نمایش‌های رسانه‌ای است که او را در کانون توجه جهانیان قرار دهد. ملاقات‌های پر سروصدای وی با کیم جونگ اون در سال ۲۰۱۸ مؤیّد این سبک است. وی همچنین پس از اولین سوء قصد به جانش در جریان یک گردهمایی انتخاباتی در پنسیلوانیا، از متن دوستانه‌ی شی جین‌ پینگ با مسرّت یاد کرد. از دیگر ویژگی‌های شخصیتی ترامپ، غیرقابل پیشی ‌بینی بودن و اهل معامله بودن اوست. بر این اساس؛ پیش بینی حرکت‌های ترامپ دشوار است. آخرین نکته در این بخش اینکه؛ وی تظاهر به ارزش‌های حقوق بشری و اصول دموکراسی ندارد و به صراحت از منافع مادّی آمریکا سخن می‌گوید.

 کارنامه و موضع ترامپ در قبال خروج از افغانستان

ترامپ همواره منتقد سرسخت شیوه خروج آمریکا از افغانستان بوده و آن را «شرم‌آورترین لحظه در تاریخ آمریکا» خوانده است. اما فراموش نباید کرد که توافقنامه‌ی دوحه که جدول خروج سربازان آمریکایی در آن تعیین شد، در زمان ریاست‌ جمهور وی امضاء گردید. قبل از آن نیز، در سپتامبر ۲۰۱۹ قرار بود که در یک نشست محرمانه با حضور رهبران طالبان و رئیس‌جمهور سابق افغانستان در کمپ دیوید شرکت کند و گفت وگوهای صلح را به پیش ببرد؛ که در پی یک حمله در کابل و کشته‌ شدن یک سرباز آمریکایی و ۱۱ نفر دیگر، این نشست لغو و مذاکرات برای مدتی متوقف گردید. تحولات بعدی نشان داد که توافقنامه‌ی دوحه، ضربه‌ی جبران‌ ناپذیر به روحیه و انسجام سازمانی نیروهای امنیتی دولت سابق افغانستان زده بود. ترامپ؛ نگران نقض حقوق بشر، حقوق اقلیت‌ها، دولت فراگیر، دموکراسی و اموری از این قبیل نبوده و نیست. وی از به ‌جاگذاشتن «۸۵ میلیارد دلار تجهیزات»، واگذاری پایگاه مهم بگرام و خروج پرحرج ‌و مرج و کشته ‌شدن ۱۳ سرباز آمریکایی انتقاد کرده است. از سوی دیگر، انتقادهای متقابل دو طرف از همدیگر، در موضوعات مختلف، از جمله در مسئله‌ی افغانستان، در دوره‌ی کارزارهای انتخاباتی، بیشتر جنبه‌ی تبلیغاتی داشته و با هدف زیرسئوال بردن سیاست‌های رقیب، نزد افکار عمومی صورت گرفته است.

چشم‌انداز آینده‌ی افغانستان

اگرچه از نیمه‌ی قرن نوزدهم به این ‌سو؛ تحولات بزرگ و سریع سیاسی در افغانستان همیشه با دخالت مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های بزرگ و مشخصاً انگلیس، روسیه و آمریکا رقم خورده است؛ در شرایط کنونی، هیچ قدرتی جز آمریکا در جایگاه چنین تأثیرگذاری نیست. از این‌رو؛ با توجه به اولویت‌های پیش‌گفته از سیاست‌های خارجی آمریکا، در کوتاه ‌مدت نمی‌توان انتظار داشت که اقدام جدّی و سرنوشت‌سازی از سوی ایالات متحده آمریکا در قبال افغانستان صورت گیرد و یا ترامپ به‌ خاطر مسائل حقوق بشری، دولت فراگیر و مسائلی از این دست؛ کاری انجام دهد. با این وجود چند گزینه محتمل به نظر می‌رسد:

اول، اینکه رئیس جمهور جدید آمریکا، کمک‌ها به افغانستانِ تحت کنترل طالبان را کاهش دهد. این امر با توجه به لایحه ماه جون سال جاری مجلس نمایندگان آمریکا، با پیش‌گامی جمهوری‌خواهان، مبنی بر قطع کمک‌های مالی خارجی به اداره‌ی طالبان و نیز لحاظ نمودن رویکرد اقتصاد محور ترامپ؛ محتمل به نظر می‌رسد. این اقدام احتمالی، پیامدهای جدّی برای افغانستان و اداره کشور توسط طالبان به دنبال خواهد داشت؛ زیرا آمریکا بزرگترین تأمین‌کننده‌ی مالی افغانستان به شمار می‌رود. براساس گزارش تابستان سیگار، این کشور بیش از ۲۰ میلیارد دلار به افغانستان و پناه‌جویان این کشور هزینه کرده است. بر این اساس؛ کاهش و یا قطع احتمالی این کمک‌ها می‌تواند شرایط اقتصادی را بیش از پیش وخیم سازد و اداره‌ی کشور را توسط طالبان با چالش‌های بیشتری مواجه سازد.

دوم، گفته شد که ترامپ پیش بینی‌ ناپذیر و اهل معامله است؛ و با توجه به اینکه قبلاً تمایل خود مبنی بر معامله برای در اختیار گرفتن فرودگاه بگرام را اعلام کرده است، احتمال نوع دیگری از تعامل را نیز نمی‌توان منتفی دانست. این در حالی است که جریان‌ها و گروه‌های عمده‌ی مخالف حاکمیّت طالبان نیز پیوند مستحکمی با ترامپ و تیم وی ندارند و اغلب هم در تحولات جاری بین‌المللی، مانند بحران خاورمیانه، در  قطب مخالف آمریکا قرار دارند.

سوم، تلاش آمریکا برای نفوذ بر برخی جناح‌ها در درون حکومت طالبان، از یک سو؛ می تواند موجب مدیریت گروه‌های تروریستی را که می‌توانند منافع آمریکا را با خطر مواجه سازند به دنبال داشته باشد؛ و از دیگر سو، از فرورفتن کامل افغانستان در کام رقبایی مانند چین، روسیه و ایران جلوگیری نماید.

در آینده باید منتظر نتیجه تأثیرات تحوّلات جاری بر بحران خاور میانه، جنگ اوکراین، رابطه‌ی آمریکا و چین و فعالیت‌ها و اقدامات بین‌المللی گروه‌های تروریستی مثل داعش شاخه‌ی خراسان و القاعده بود؛ تا سمت‌وسوی تحولات بعدیِ تأثیرگذار بر افغانستان را رقم بزند.

منبع: اطلاعات روز

لینک: https://www.etilaatroz.com/214466/

کد خبر 22036

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =