توسعه روابط با جنوب جهانی: آیا می‌توان بر «همه‌گیری آگاهی» غلبه کرد؟

قرن حاضر به سرعت در حال تغییر اولویت‌های ژئوپلیتیکی‌ست. امروزه، شواهد بیشتر و بیشتری وجود دارد مبنی بر اینکه؛ آینده در اختیار کشورهای جنوب است، این مناطق به طور پویا در حال توسعه هستند، برخلاف غرب جمعی که رو به زوال است. آشکار است که «زوال اروپا» یا «فروپاشی ایالات متحده» بیش از یک بار حتی در طول صد سال گذشته پیش‌بینی شده است، اما روندها مسیر خود را پیش می‌برند. در این شرایط، روسیه باید یاد بگیرد که نه تنها اهمیت جنوب جهانی را اعلام کند، بلکه باید نسبت به ایجاد روابط سیستمی با این کشورها نیز بیاموزد.

توسعه روابط با جنوب جهانی: آیا می‌توان بر «همه‌گیری آگاهی» غلبه کرد؟

دیمیتری پولیکانف [1]

4 دسامبر 2024

قرن حاضر به سرعت در حال تغییر اولویت‌های ژئوپلیتیکی‌ست. امروزه، شواهد بیشتر و بیشتری وجود دارد مبنی بر اینکه؛ آینده در اختیار کشورهای جنوب است، این مناطق به طور پویا در حال توسعه هستند، برخلاف غرب جمعی که رو به زوال است. آشکار است که «زوال اروپا» یا «فروپاشی ایالات متحده» بیش از یک بار حتی در طول صد سال گذشته پیش‌بینی شده است، اما روندها مسیر خود را پیش می‌برند. در این شرایط، روسیه باید یاد بگیرد که نه تنها اهمیت جنوب جهانی را اعلام کند، بلکه باید نسبت به ایجاد روابط سیستمی با این کشورها نیز بیاموزد.

توسعه روابط با جنوب جهانی: آیا می‌توان بر «همه‌گیری آگاهی» غلبه کرد؟

به گفته جمعیت‌شناسان، بخش عمده‌ای از جمعیت جهان تا سال 2050 و 2100 نمایندگان آسیا و آفریقا خواهند بود چراکه آنها 82٪ از کل ساکنان روی کره زمین را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این، علیرغم کاهش عمومی نرخ زاد و ولد این اتفاق خواهد افتاد؛ امروزه به طور تقریبی نیمی از کشورهای جهان نرخ زاد و ولد زیر 2 فرزند دارند. در رأس کشورهای با جمعیت بالا؛ اندونزی، پاکستان، اتیوپی، نیجریه، بنگلادش و جمهوری دموکراتیک کنگو خواهند بود.

این امر ناگزیر به تغییرات اقتصادی منجر می‌شود. برخی تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند تا سال 2037، چین در فهرست اقتصادهای پیشرو در جهان از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت و تا پایان قرن، هند پیشتاز خواهد بود. این لیست توسط همان اندونزی، پاکستان، مصر، نیجریه و برزیل تکمیل خواهد شد و اینجاست که تولیدات صنعتی و کشاورزی کره زمین متمرکز می‌شوند. علاوه بر این، بسیاری خاطرنشان می‌کنند قرن بیست و یکم نه تنها عصر انرژی‌های جدید (نه چندان وابسته به منابع فسیلی مانند نفت و زغال سنگ)، بلکه همچنین عصر فلزات غیر آهنی (مس، لیتیوم، کلتان[2] و غیره) خواهد بودکه اساس شبکه‌های الکترونیک و انتقال برق را تشکیل می‌دهند. این منابع، از جمله منابع لازم برای تولید انرژی، در اروپا و ایالات متحده آمریکا متمرکز نیستند.

با این حال، روند دیگری را باید در نظر گرفت که به غرب جمعی اجازه می‌دهد تا موقعیت مسلط خود را در نظم جهانی مدرن حفظ نماید. ما در مورد شبکه‌ای از نهادها اعم از مالی، علمی، اطلاعاتی و فرهنگی صحبت می‌کنیم که نه تنها برای سایه‌بان بزرگ و روبنای مدیریتی، ارزش افزوده ایجاد می‌کنند، بلکه معنای وجود و روندها را در افکار عمومی تعیین می‌نمایند، «مد را تنظیم می‌کنند». برای بشریت الگوهای رفتاری، ایده‌هایی در مورد سطح رفاه، نگرش‌های سیاسی و اخلاقی، همه اینها هنوز در جنوب جهانی ایجاد نشده است بنابراین آن را مجبور می‌کند در پی این نئواستعمارگرایی ایدئولوژیک باشد. برخی کارشناسان روسی این پدیده را «جنگ روانی» می‌نامند، اما ما در مورد یک «همه‌گیری» صحبت می‌کنیم که با کمک محتوای منتشره در فضای مجازی، آگاهی را تحت تاثیر قرار داده است.

دیدگاه‌های آن دسته از محققانی که شروع جامعه اطلاعاتی و اهمیت بیش از حد اطلاعات برای توسعه جهانی را پیش‌بینی کرده بودند، به حقیقت پیوست. با این حال، برخورداری و نفوذ آن بر اذهان به عاملی قدرتمند در بازتولید و تعمیق نابرابری و قطبی شدن جهانی در داخل کشورها و در عرصه بین‌المللی تبدیل می‌شود. این امر تعدیل ایدئولوژیک تضادها را هموار نمی‌کند، بلکه تنها آنها را تشدید کرده، جهان را کمتر و کمتر قابل پیش‌بینی و بی‌ثبات می‌نماید، به عمد وضعیت درگیری کنترل شده را حفظ کرده و حداکثر سود را از آن، از جمله در قالب سود مالی خالص، برداشت می‌کند.

در این شرایط روسیه که خود را مبارز علیه «شرارت جهانی» می‌داند و به دنبال جلب همدردی جنوب جهانی برای بهبود وضعیت خود در نظم جهانی آینده است، چگونه باید عمل کند؟ آیا کشور ما می‌تواند در برابر این بیماری همه‌گیر واکسنی به دنیا ارائه دهد و چه مکانیسم‌های ارتباطی برای این امر باید مورد استفاده قرار گیرد؟

برای شروع، اطلاعات ممکن است متناقض به نظر برسد، اما ارزش آن را دارد که درک جنوب جهانی به عنوان یک کل واحد را کنار بگذاریم. امروزه به عنوان بخشی از گفتمان، کلیشه‌های شوروی را در مورد «آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین» بازتولید می‌کنیم، اگرچه حتی در هر قاره نیز تفاوت‌های قابل توجهی بین کشورها از نظر فرهنگ، درک اطلاعات، مدل‌های توسعه و غیره وجود دارد. برای تعریف «کشورهای در حال توسعه»، «کشورهای جهان سوم»، «کشورهای متمدن» و دیگران، به زبان جدیدی نیاز داریم. مهم این است که یاد بگیریم به شیوه‌ای خاص (به معنای قدیمی کلمه) کار کنیم، بتوانیم با تنوع برخورد کنیم و لهجه‌های خاصی را بکار ببریم.

این گران‌تر از تلاش برای تعامل با همه در یک زمان، بدون تشخیص تفاوت است؛ به عنوان مثال، تولید پیام‌های کلیدی و محصولات فرهنگی (فیلم‌ها، نمایشگاه‌ها، جشنواره‌ها، المپیادها و...)، با هدایت محبوبیت یک زبان خاص (اغلب متعلق به استعمارگران سابق است). دولت به طور سنتی به کار با نهادهای بزرگ عادت کرده است چراکه به این ترتیب آسان‌تر است اما دنیای شبکه‌های اجتماعی به مسیر متفاوتی اشاره می‌کند؛ متحد کردن مردم در جوامع خرد و هدف قرار دادن اثرگذاری. اگر کارایی لازم باشد، نمی‌توانیم بدون انطباق خاص کشور از محتوایی که روسیه به جمعیت جهان ارائه می‌کند، کار کنیم.

یک نمونه کوچک موفق از تجربه اخیر آژانس فدرال در امور کشورهای مشترک‌المنافع هم‌میهنان مقیم خارج و همکاری‌های بین‌المللی بشردوستانه، ایجاد یک نسخه بین‌المللی کامل از انشاء پیروزی است. هدف این سؤالات مطالعه عمیق تاریخ روسیه به سبک کنکوری در سطح کوچک نبود، بلکه با هدف عمومی کردن دانش در مورد جنگ بزرگ میهنی و مشارکت در پیروزی بود. آنها توسط مورخان و داوطلبان محلی با در نظر گرفتن مولفه‌های کشور و کلان منطقه‌ای گردآوری شدند. این فناوری را پیچیده کرد، اما منجر به افزایش قابل توجه کشورهای شرکت‌کننده و کسانی شد که این انشاء را در خارج از کشور در سال 2024 نوشتند.

همه اینها مستلزم تجدید ساختار کانال‌های ارتباطی‌ست. به عنوان مثال، ظرفیت بزرگی از ارتباطات در سطح منطقه‌ای و شهری ناشی می‌شود؛ در اینجا پوشش به ظاهر کوچکتر است، اما همچنین ممکن است انعطاف‌پذیری بیشتری برای تطبیق با تقاضای اطلاعات از طرف شرکا وجود داشته باشد؛ به عنوان مثال، نهاد خواهرخواندگی باید به گونه‌ای جدید، پر از معنا و پروژه‌های خاص که فراتر از دیدارهای دوستانه، گذاشتن لوح‌های یادبود و کاشتن راه‌های دوستی است، مورد استفاده قرار گیرد. در سال 2024 روسوترودنیچستوا مجموعه‌ای ویژه از اطلاعات و مطالب تحلیلی را برای شهرداری‌ها در مورد این موضوع آماده کرد که اجرای آن به طور مشترک با انجمن همه روسیه برای توسعه خودگردانی محلی انجام می‌شود.

ما به یک دستگاه تحلیلی قدرتمند نیاز داریم که در حال حاضر به اندازه کافی در سیستم وجود ندارد. روسیه عملا تحقیقات جامعه‌شناختی را در خارج از کشور انجام نمی‌دهد، به طور تقریبی تکامل مدیران افکار عمومی، از جمله در رسانه‌های اجتماعی را مطالعه نمی‌کند، در تلاش برای ایجاد یک شبکه ارتباطی پایدار از آنها نیست و ابزارهای مقیاس بزرگ برای حمایت و ایجاد، در اختیار ندارد. در خارج از کشور ارتباط اصلی در سطح «دولت به دولت» صورت می‌گیرد، دایره طرفین بر اساس اصول وفاداری تاریخی (که البته محدودیت‌های فیزیولوژیکی بقای خاص خود را دارد) ترسیم شده است و در طول سال‌ها کمی تغییر می‌کند و تحلیل نهادهای خارجی برای حل مشکلات تبلیغات گسترده چندان مناسب نیست.

ایجاد بسترهای ارتباطی بین‌المللی مهم است. از این نظر، فرمت بریکس منحصربه‌فرد است؛ بستری که در آن کشورهای مستقل با جاه‌طلبی‌های جدی می‌توانند بدون فشار روی موضوعات مورد علاقه‌شان صحبت کنند، مواضع خود را مشخص نمایند و زمینه‌های مشترک پیدا کنند. کشورهای آسه آن چندین دهه است که در رژیم مشابهی فعالیت می‌کنند و بدیهی‌ست که باید چنین قالب‌های بیشتری وجود داشته باشد؛ اگر جهان نمی‌خواهد بجنگد، پس باید دوباره صحبت کردن را یاد بگیرد. روسیه باید به آغازگر فعال ایجاد چنین فضاهای گفتگو در سطح سیاستمداران و در سطح متخصصان بخش‌های مختلف از جمله دیپلماسی عمومی تبدیل شود.

لازم است هنگام برگزاری انواع مجامع مدنی و تریبون‌های عمومی، گفتگوی واقعی بین سازمان‌های غیردولتی بزرگ به معنای درست، سازماندهی شود که موقعیت‌های پیشرو (از نظر بودجه، سطح تأثیر بر افکار عمومی، محبوبیت رسانه‌ها، دسترسی ذینفعان) ایجاد کند، این بسیار دور از واقعیت است. به عنوان مثال، ما تلاش می‌کنیم تا این رویکرد را هنگام برگزاری مجامع «زمان برای کارهای خوب» که توسط آژانس فدرال در امور کشورهای مشترک‌المنافع هم‌میهنان مقیم خارج و همکاری‌های بین‌المللی بشردوستانه در کشورهای مختلف برگزار می‌شود، علیرغم محدودیت‌های مالی جدی، اعمال کنیم.

در این راستا، این سوال اجتناب‌ناپذیر در مورد آموزش پرسنل، از جمله برای جهان آینده مطرح می‌شود؛ چه کسی این گفتگوها را هدفمند و سیاسی انجام خواهد داد؟ روس‌ها در مورد پاکستان، بنگلادش یا فیلیپین چه می‌دانند؟ تقریبا هیچ چیز. چند متخصص واقعی اندونزی یا نیجریه در روسیه وجود دارد که به زبان‌های محلی صحبت می‌کنند و از ویژگی‌های تجارت و تصمیم‌گیری آگاه هستند؟ در واقعیت حتی تعداد ایندولوژیست‌ها[3]و سینولوژیست‌ها[4] هم بسیار محدود است. سیستم آموزشی هنوز به صورت انبوه متخصصان به زبان انگلیسی یا در بهترین حالت به زبان چینی پرورش می‌دهد، اما این بدان معناست که ما همچنان در یک الگوی بیگانه به زندگی خود ادامه می‌دهیم، زیرا همانطور که مارتین هایدگر[5] اشاره کرد؛ زبان، خانه هستی است. وضعیت آموزش متخصصان کشورهای مستقل مشترک‌المنافع که زبان‌های قرقیزی، آذربایجانی یا ازبکی می‌دانند، اندکی بهبود یافته است، اما در اینجا نیز هنوز کارهای زیادی باید انجام شود چراکه سازگاری کشور در اینجا با وجود بخش‌های بزرگ کد فرهنگی مشترک شوروی هنوز مهم است.

یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم آموزش پرسنل، توسعه هوش فرهنگی و عاطفی‌ست. کار با تنظیم دقیق آگاهی توده‌ها مستلزم دور شدن از کلیشه‌های فرهنگی خود و انطباق با درک جمعیت یک کشور خاص است. تصادفی نیست که بازدیدهای «انسانی» دیپلمات‌های آمریکایی از روستاهای دوردست با لباس راحتی، کلاه بیسبال و ماشین تزئین شده، حسی بیشتر و تأثیرات به یاد ماندنی طولانی‌تری نسبت به مراسم رسمی تحویل کتاب یا برگزاری یک رونمایی از بنای یادبود دیگری با ارکستر ایجاد می‌کند. پستی درباره اولین بازدید سفیر از یک رستوران و برداشت گرم و پر جنب و جوش او از غذای ملی برای مردم محلی بیشتر از خواندن سخنرانی پشت تریبون با کت و شلوار و کراوات مشکی، جذاب است.

در نهایت، روسیه به عنوان یکی از رهبران جهان باید پاسخ‌هایی را برای چالش‌های موجود جهانی ارائه دهد. بیشتر کارشناسان معتقدند؛ در دهه آینده خطرات اصلی برای بشریت بر حوزه محیط زیست متمرکز خواهد شد. ما نه تنها در مورد تغییرات آب و هوایی، بلکه در مورد کاهش تنوع زیستی، تخریب سریع جنگل‌ها و زمین‌های حاصلخیز، آلودگی آب، دفع زباله و غیره صحبت می‌کنیم.

یک پاسخ برای این قضیه، ایجاد یک مدل اقتصاد احیاکننده است. روسیه در این زمینه پیشرفت‌هایی دارد؛ از جمله پایه‌های باقی مانده از دوران شوروی. برای ترویج آنها، حتی لازم نیست که دوستدار محیط زیست باشیم، مهم‌تر از آن این است که در دیگران احساس اهمیت دستور کار و ارائه راه‌حل‌های پیشنهادی ایجاد کنیم. این می‌تواند توسعه استانداردهای جدید (همچنین ایجاد ائتلاف‌هایی برای ترویج آنها در جهان) و تشکیل مکانیسم‌هایی برای تشویق جنوب جهانی (و نه مجازات آن در قالب مالیات کربن اتحادیه اروپا) برای افزایش سطح «سبز» در اقتصاد و انتقال فنآوری‌های جمع‌آوری جداگانه و بازیافت زباله (از پلاستیک به باتری) باشد. در حال حاضر، بدیهی است که مسائل زیست محیطی در حاشیه سیاست خارجی روسیه قرار دارند.

موضوع گرسنگی و امنیت غذایی نیز قابل بررسی است. با در نظر گرفتن گرمایش جهانی و ظرفیت بزرگترین ذخایر آب شیرین روی زمین، روسیه امروز یک قدرت غذایی قدرتمند به حساب می‌آید. با این حال، تنها عرضه پراکنده غلات و کودهای شیمیایی به کشورهای دیگر برای حفظ این وضعیت کافی نیست. ما به یک برنامه ارتقاء جامع نیاز داریم؛ هم از نظر آموزش انبوه پرسنل (و این 30 هزار مکان برای خارجی‌ها در دانشگاه‌ها ویژه همه تخصص‌ها از پزشکان تا فیلولوژیست‌ها نیست) و هم از نظر انتقال فناوری (استفاده از کودها، افزایش عملکرد، تنوع محصولات کشاورزی) و هم در طرح پیشنهادی برای ایجاد زنجیره‌های تامین جدید در جهان. مشکل اصلی گرسنگی، کمبود تولید نیست (اگرچه حتی در اینجا نیز می‌توان کمبود فزاینده خاک و آب مناسب روی زمین را مشاهده کرد)، بلکه در مشکلات توزیع مجدد و نادر خاص رژیم غذایی است. بر این اساس، ما به پیشنهادهایی نیاز داریم، توافقاتی که اقداماتی را برای تغییر فرهنگ مصرف در کشورهای جنوب جهانی تحریک کند و به طور اتفاقی بر محیط زیست نیز تأثیر می‌گذارد. تاکنون روسیه چنین «پیام کلیدی بسته‌بندی شده» و پیامی که برای کشورهای مختلف نیز تطبیق داده شده باشد، ندارد.

انحصار کمپانی‌های اطلاعاتی؛ صاحبان موتورهای جستجو، شبکه‌های عصبی و رسانه‌های اجتماعی، در حال تبدیل شدن به ابزاری قدرتمند برای بی‌ثباتی و تهدیدی برای بشریت محسوب می‌شوند. در حالی که دولت‌ها می‌توانند از طریق جریمه، اخراج یا دستگیری رهبران، بر آنها در داخل مرزهای ملی تأثیر داشته باشند، چنین فرصت‌هایی در آینده کاهش خواهند یافت.

روسیه چه پاسخی به جز کنوانسیون امنیت اطلاعات بین‌المللی (تا حدی مبنای کنوانسیون سازمان ملل در مورد جرایم سایبری) یا منشور اخلاقی ملی در زمینه هوش مصنوعی پیشنهاد کرده است؟ برای مثال، تنوع بخشیدن به ترکیب هیئت مدیره این شرکت‌ها به گونه‌ای که آنها نمایندگی یکسان قاره‌های مختلف را در نظر بگیرند (بر اساس الگوی سازمان ملل) چقدر امکان‌پذیر است؟ یا ایجاد یک شبکه بین‌المللی از بلاگرهای محبوب از کشورهای جنوب جهانی که در تولید انبوه محتوا از جمله، بر اساس ارزش‌های معنوی و اخلاقی سنتی، مشغول هستند؟ البته همه اینها به نظر خیالی می‌آیند اما در دهه 1990، همان سازمان ملل، رویه ایجاد مراکز تساهل و فرهنگ صلح (و ادغام آنها با برنامه‌های درسی مدارس) را در کشورهای مختلف به عنوان ابزاری برای جلوگیری از درگیری‌های مسلحانه داشت.

نقاط قوت روابط اتحاد جماهیر شوروی با کشورهای جنوب جهانی چه بود؟ اتحاد جماهیر شوروی یک مدل ایدئولوژیکی به وضوح فرموله شده ارائه کرد که نشان‌دهنده جایگزینی برای توسعه جهانی بود. این مدل توسط پرسنل، امور مالی و اقدامات مشخص برای ترویج آن، از ایجاد و حمایت احزاب کمونیست گرفته تا ساخت سدها و برگزاری جشنواره‌های جوانان، مورد حمایت قرار گرفت. روسیه مدرن هنوز چنین ماشین هماهنگی ندارد که برای ترویج معانی مهم (و قابل درک) برای جهان طراحی شده باشد. با این حال، نقش قدرتی که نظم جهانی آینده را شکل می‌دهد، مستلزم کار با آگاهی توده‌ای، از جمله در کشورهای دارای اکثریت مردم جهان است. هیچ راهی برای ایجاد جهانی عادلانه بدون جنوب جهانی وجود ندارد، اما ابتدا باید روسیه و نگرش‌های آن را دوست داشته باشد که مستلزم تغییر رویکردها و انعطاف بیشتر در درمان همه‌گیری جهانی آگاهی‌ست.

منبع:

https://russiancouncil.ru/analytics-and-comments/analytics/razvitie-otnosheniy-s-globalnym-yugom-mozhno-li-preodolet-pandemiyu-soznaniya/

 

[1] . معاون آژانس فدرال در امور کشورهای مشترک‌المنافع هم‌میهنان مقیم خارج و همکاری‌های بین‌المللی بشردوستانه (روسوترودنیچستوا)

[2] . مخفف کلمبیت – تانتالیت و در صنعت به عنوان تانتالیت شناخته می‌شود.

[3] . هندشناسان

[4] . چین‌شناسان

[5] . یکی از مشهورترین فلاسفه قرن بیستم

کد خبر 22235

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =