جامعهشناسان دریافتهاند که نسلهای مختلف روسها چه تفاوتها و اشتراکاتی با یکدیگر دارند
چقدر اشتباه این روزها هست؛ «جوانان رفتهاند» گلایه همیشگی نسل قدیمی است. جوانان اغلب ضربالمثل درخت سیب و سیب[۱] را رد میکنند. از نظر جهتگیریهای جهانبینی، آنها اغلب با والدین و پدربزرگها و مادربزرگهای خود متفاوت هستند. جامعهشناسان نیز این موضوع را تایید میکنند. همانطور که مطالعات انجام شده در سال ۲۰۲۴ توسط مرکز تحقیقات فدرال جامعهشناسی آکادمی علوم روسیه نشان میدهد، نظرات نمایندگان گروههای سنی مختلف در بسیاری موارد متفاوت است. درست است، هیچ تضاد نسلی وجود ندارد و در اختلافات هم حقیقت هنوز هست.
یک واقعیت وجود دارد: اواسط دهه ۲۰۲۰، جامعه روسیه به آغاز «چرخه نسلی» بعدی نزدیک شده بود. متولدین اوایل و اواسط دهه ۱۹۹۰ شروع به ورود به زندگی فعال و مستقل کردند و بزرگترها چه بخواهند و چه نخواهند باید نظر بچههای بزرگشده خود را که الان ۳۰ سال سن دارند در نظر بگیرند. به هر روی، آنها بر آینده روسیه تأثیر خواهند گذاشت.
این دسته از شهروندان موفق به کسب تحصیلات و تجربه حرفهای شدهاند، به تدریج از نردبان شغلی بالا رفته و زندگی خود را میسازند. با درآمد و موقعیت نابرابر، چنین همسالانی نه تنها تفاوتهای قابل توجهی دارند، بلکه ویژگیهای مشترک بسیاری نیز بین آنها وجود دارد و این مهم است. جامعهشناسان معتقدند ارتباطات در گروههای سنی بسیار قوی است. در نظرسنجیها، ۹۲ درصد از روسها گفتند که احساس اجتماعی و نزدیکی به طور خاص نسبت به نمایندگان نسل خود دارند. ۸۴ درصد نسبت به افراد ملیت خود، ۷۶ درصد نسبت به هموطنان خود و ۷۴ درصد نسبت به همکاران چنین احساساتی دارند.
نسل «چه کسی؟»
هر نسلی نام مستعار خود را دارد. شما نمیتوانید در مورد نسل بزرگترها به یاد بیاورید اما حال میدانید چه کسانی نسل زِد، هزارهها، کودکان نسلهای ایکس، نِکست، اینترنت و دیگران هستند. این نام ها نیستند که مهماند. مهم است که دوره بلوغ هریک از این گروهها با چرخشهای تند و «تقاطع» دورهها همزمان باشد. روند بزرگ شدن و به اصطلاح اجتماعی شدن ۳۰ سالههای امروزی تحت تأثیر چیزهای زیادی بوده است؛ هم خوب و هم نه چندان خوب. هنگامی که آنها در نهایت به ظهور میرسند و شروع به ایجاد نگرش در جامعه میکنند، این امر به ویژه قابل توجه خواهد بود.
در درجه اول، روسهای ۲۰ و ۳۰ ساله آسیبهای روانی دهه ۱۹۹۰ را مانند هموطنان مسنتر خود تجربه نکردند فقط به این دلیل که در آن زمان بسیار کوچک بودند. آنها پس از سال ۲۰۰۰، زمانی که زندگی در کشور رو به بهبودی رفت و «بیقانونی» کاهش یافت، به سن کم و بیش هوشیاری رسیدند. دولت سیاست اجتماعی را تنظیم کرد، اقتدار دولت فدرال را احیا نمود و حاکمیت قانون را تقویت کرد. نوجوانان آن زمان به زندگی در وضعیت به نسبت راحت عادت داشتند. به هر حال، این آنها را به مصرفکنندگانی تاحدودی حساس تبدیل کرده است که نسبت به نقض «حقوق قانونی» خود حساس هستند. ایدههای آنها در مورد زندگی «عادی» بر اساس مدل غربی شکل گرفت، اما در اوایل دهه ۲۰۰۰ هیچ کس به طور خاص با این موضوع مخالفت نکرد. حالا یک نفر باید خودش را بشکند و ارزشهایش را دوباره ارزیابی کند، که انجام آن سخت است.
این جوانان هستند که بیشتر اطمینان دارند اقتصاد با سرعتی سریع رشد خواهد کرد و کشور ما را به جایگاه بالاتری در رتبهبندی ابرقدرتها خواهد رساند.
در درجه دوم، این نسل انقلاب الکترونیکی است، زمانی که کامپیوتر خودِ دوم ما شد. آنها «تفکر کلیپ» [۲] دارند، «چند حرفی» را دوست ندارند، آنها تصاویر و گرافیک را به متن جامد ترجیح میدهند. برای بسیاری، اینترنت یک ارزش مطلق در زندگی انسان است. آنها کار آزاد و از راه دور را به کار اداری در یک «گروه کاری» ترجیح میدهند. آنها برای نظر این تیم و مدیریت ارزش زیادی قائل نیستند و به راحتی شغل خود را تغییر میدهند اما آنها ممکن است نسبت به موقعیت جامعه اینترنتی «خود» حساس باشند.
سوم، متأسفانه سطح تحصیلات و فرهنگ عمومی آنها به طور قابل توجهی پایینتر از افرادی است که سیستم مدرسه شوروی را با همه کاستیهای آن، گذراندهاند. به اصطلاح «رویکرد مبتنی بر شایستگی در تدریس» و سیستم بولونیا، [۳] تمرین نکردن دروس مدرسه، بلکه آموزش برای آزمون یکپارچه دولتی، میوههای غیرقابل خوردن خود را به ارمغان آورده است. سطح فرهنگ (به ویژه در علوم انسانی)، توانایی بیان افکار و جذب دانش جدید میان نسلی که پس از سال ۲۰۰۰ در مدرسه تحصیل کردند، نسبت به پیشینیان خود به طور قابل توجهی کاهش یافته است. مطالعات انجام شده در آغاز قرن نشان داد که سطح شناخت دانشمندان، نویسندگان، هنرمندان و سیاستمداران برجسته (۲۰-۳۰ درصد) کاهش یافته است. دایره لغات نسل جوان نیز کاهش پیدا کرده که شوخیهای زیادی در این مورد وجود دارد اما تنها بخشی از آن شوخیست. «چگونه برای حذف عمدی نامزدهای زیر ۳۰ سال و متهم نشدن به تبعیض سنی برنامهریزی کنیم؛ بنویسید ساعت یک ربع به پنج برگزار میشود، ساختمان دارای اتاق زیر شیروانی است، ورودی آنها از انتهاست، چیزی نمیفهمد و گم میشود.»
چهارم (و این بسیار مهم است)، نسل ۳۰-۲۰ سالههای امروزی طی زمانی بزرگ شدند که جامعه روسیه در ارزشها و دستورالعملهای خود «در نقطه عطفی» قرار داشت. اگر مقایسه را ادامه دهیم، یک شکستگی با جابجاییهای زیاد خواهیم داشت. جامعه بر «اخلاق موفقیت» غربی متمرکز شد، سپس شروع به جستجوی «ایده ملی» کرد و اغلب با مشکلات مالی و دیگر مشکلات دائمی دست و پنجه نرم میکرد و این ایده «زمانی برای فکر چاق شدن وجود ندارد، فقط زنده بمانم» بوجود آمد و تغییر در ذهنیت توسط خانواده آنها که تجربهشان اغلب مبهم بود به جوانان منتقل شد.
اخلاقی یا افسانهای
به عنوان مثال، جامعهشناسان از نمایندگان گروههای سنی مختلف میپرسند که آیا به نظر آنها، هنجارهای اخلاقی اساسی در حال منسوخ شدن هستند؟ یا اصلیترینها تحت تاثیر زمان نیستند؟ اکثر روسها به پاسخ دوم در نسبت ۳:۲ تمایل دارند، اما جوانان جور دیگری فکر میکنند. در میان پاسخدهندگان ۱۸ تا ۳۰ ساله، تنها ۴۴ درصد با این نظر موافق هستند. بیش از ۵۵ درصد معیارهای اخلاقی را تزلزل ناپذیر نمیدانند. درست است، در اینجا چیزهای زیادی به سطح تحصیلات بستگی دارد؛ افرادی که دارای مدرک دانشگاهی هستند هنوز کمتر تمایل دارند که اصول خود را به خطر بیاندازند. هر چه افراد مسنتر باشند، «فعالان اخلاقی» کمتری در میان آنها وجود دارد. در سن بالای ۶۰، بیش از ۷۰% از قبل مطمئن هستند که اخلاق تغییر نمیکند و نباید این طور شود.
به طور کلی، حدود ۷۰ درصد موافق هستند که دولت باید در حفظ فضای اخلاقی مطلوب در جامعه مشارکت کند. این دیدگاه توسط اکثریت در همه گروههای سنی مشترک است اما هر چه فرد جوانتر باشد کمتر. در نسل قدیمیتر، تنها حدود ۲۰ درصد مطمئن هستند که نگرشهای اخلاقی آنها به خودشان مربوط است. در میان جوانان، این رقم ۴۶% است. به طور تقریبی دو سوم پسران و دختران (۶۳ درصد) معتقدند که برای رسیدن به موفقیت گاهی اوقات میتوان از اخلاق فراتر رفت. درست است، زندگی خیلی چیزها را خیلی سریع به شما میآموزد. در بین مردان ۶۰-۴۰ ساله چنین «نیهیلیست» هایی بسیار کمتر وجود دارد؛ ۴۷%. اومانیسم، وجدان، همه اینها برای یک بزرگسال پوچ نیستند. اگرچه یک تفاوت ظریف وجود دارد. جالب اینجاست که وقتی صحبت از قانون زندگی میشود «اگر دعوا اجتنابناپذیر است، ابتدا ضربه بزنید»، بیش از ۷۰ درصد از روسها در هر سنی تأیید میکنند: بله، اینطور است. بخشش و «عدم مقاومت در برابر بدی با خشونت» برای اکثر ما چیزی است که صرفا در کتابها دیدهایم.
چه چیزی برای یک فرد مهمتر است؛ امور شخصی یا منافع عمومی؟ دو سوم از افراد بالای شصت سال مطمئن هستند که لازم است، مانند ترانه «اول به وطن خود فکر کنید و سپس به خودتان». همین تعداد از جوانان (۶۱ درصد) منافع شخصی را بالاتر از منافع عمومی قرار میدهند. تنها ۳۸ درصد از روسهای زیر ۳۰ سال حاضرند چیزی از خود را به خاطر منافع جمعی قربانی نمایند.
چنین نگرشهایی زمانی منعکس میشود که یک فرد مسائل خاص زندگی را حل کند. برای مثال اگر در مورد تشکیل خانواده صحبت میکنیم بزرگان اصرار دارند که چنین اقدامی صرفا یک انتخاب شخصی نیست، بلکه انجام یک وظیفه اخلاقی خاص (به خدا، کشور، یاد و خاطره نسلهای گذشته و غیره) است. جوانان عملگراتر هستند. هنگامی که از پاسخدهندگان خواسته شد ضربالمثل «مرد بدون خانواده مانند درخت بدون میوه است» را ارزیابی کنند، ۸۲% از روسهای بالای ۶۰ سال، ۷۵% از شهروندان ۵۱ تا ۶۰ ساله و در بین پسران و دختران فقط ۶۱% با این حقیقت موافق بودند. بیش از یک چهارم جوانان فکر میکنند که خرد دیرینه بیاهمیت است. اگر نمیخواهید بار خانوادهتان را به دوش بکشید، این به خودتان ربط دارد.
جوانان نیز زمانی که سعی دارند هموطنان خود را به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم کنند، با تندی صحبت میکنند. ۶۳% از پسران و ۵۹% از دختران مطمئن هستند: اگر کسی به موفقیت مادی در زندگی دست نیافته است، پس باید در فقر زندگی کند؛ «همه چیز عادلانه است.» روسهای مسنتر چندان قاطع نیستند و به وضوح توسط تجربه تلخ هدایت میشوند. در بین زنان بالای چهل و مردان بالای پنجاه سال، این نظر غالب این است که باید انسان دوست باشیم و به کسانی که در زندگی موفق نشدهاند کمک کنیم. از هر سه سالمند، دو نفر معتقدند که عدالت اجتماعی به هیچ وجه «انتخاب طبیعی» نیست بلکه برعکس، کمک و حمایت از کسانی است که در شرایط سختی به سر میبرند.
شکل: نظرات نسلهای مختلف درباره چشماندازهای توسعه روسیه
یک کتاب درسی برای ما بنویسید
در سالهای اولیه پس از فروپاشی شوروی، اغلب به شوخی گفته میشد که « «روسیه تنها کشوری است که گذشته در آن غیرقابل پیشبینی است». تفسیر وقایع تاریخی و ارزیابی مهمترین افراد به طرز چشمگیری تغییر کرد. حالا شور و شوق فروکش کرده و من یقین دارم اکثریت شهروندان (تقریبا ۶۰%) از ایده ایجاد یک کتاب درسی تاریخ واحد حمایت میکنند. کمتر از ۲۰ درصد مخالف و حتی ۱۵ درصد در میان جوانترینها مخالف هستند.
چه اتفاقاتی را میتوان برای کشور اصلی دانست؟ نظرات نسلهای مختلف به طور کلی موافق است. سه چهارم پاسخدهندگان پیروزی در جنگ بزرگ میهنی را مایه غرور ملی میدانند. اتحاد مجدد کریمه با روسیه (۴۶ درصد) در نظرسنجیهای سال ۲۰۲۴ در رتبه دوم، و پرواز به فضای یوری گاگارین با ۴۴ درصد در رتبه سوم قرار گرفت. شهروندان اهمیت تاریخی و نمادین مهمی نسبت به غسل تعمید روسیه در سال ۹۸۸ ۴۲% و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی ۴۰% دارند. در عین حال، تنها ۳-۱% آماده هستند تا به دوران پرسترویکا و گذار به اقتصاد بازار افتخار کنند.
البته رویدادهای تاریخی بیشتر و بیشتر به گذشته تبدیل میشوند و ارتباط شخصی با افراد را از دست میدهند. در میان مردم نسلهای پس از جنگ، حداقل ۸۰ درصد پیروزی بر هیتلر را رویداد کلیدی در تاریخ روسیه میدانند. برای جوانانی که در اواخر قرن ۲۰ و ۲۱ به مدرسه میرفتند، این رقم به ۶۶% کاهش مییابد. ارزیابیهای تاریخ باستان تقریبا به همان میزان متفاوت است؛ غسل تعمید روسیه، پایان دوران مشکلات و آزادی مسکو از دست مهاجمان لهستانی، هر دوی انقلاب ۱۹۱۷ و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی. این امر همچنین بر برنامههای درسی مدرسه تأثیر گذاشت، جایی که برخی از موضوعات با عجله و سرسری مطالعه میشدند. به عنوان مثال، برای جوانان، کاوش در فضا مدتهاست که به امری عادی تبدیل شده است. آنها بسیار کمتر از بزرگترهای خود (۳۱% در مقابل ۵۵%) به تحسین شاهکار اولین کیهان نورد سیاره میپردازند.
در اواسط دهه ۲۰۲۰، جامعه روسیه به آغاز یک «چرخه نسلی» دیگر نزدیک شده بود.
یک سوال جدی این است که از تجربه تاریخی میهن چه درسهایی باید گرفت. مهمترین نتیجهای که روسها از همه نسلها میگیرند این است که روسیه باید مسیر خودش را دنبال کرده و با ذهنیات خود زندگی کند. بیش از نیمی از پاسخدهندگان در همه گروههای سنی به جز جوانترین (۴۸%) چنین فکر میکنند. در صورت ظاهر و در نگاه جوانان، مدل «غربی» سبک زندگی و قوانین زندگی هنوز ویژگیهای جذاب خود را از دست نداده است. با این حال، حتی در میان افراد ۱۸ تا ۳۰ ساله، طرفداران یک مسیر توسعه صرفا غربی برای کشور ما وجود دارد، به طور تقریبی از هر ۱۴ پاسخدهنده، یک نفر این نظر را بیان میکند. حدود یک سوم از شهروندان میانسال و مسن و یک چهارم جوانترین افراد باور دارند که خصومت ابدی غرب با روسیه را میتوان یک درس تاریخی دانست. دادههای نظرسنجی همچنین تأیید میکند که مردم میخواهند یک رهبر ملی قدرتمند در رأس کشور ببینند. این نظر حدود یک سوم روسها در هر سنیست.
در میان پدران و پسران تنها در دو موضوع که دارای ماهیت سیاسی و ایدئولوژیکی هستند به شدت اختلاف نظر دارند. اولا، افراد مسن ۲ تا ۵/۲ برابر بیشتر احتمال دارد بگویند که تاریخ روسیه اهمیت ایمان به خدا را تأیید میکند (یک سوم بازنشستگان، اما ۱۲% از پسران و دختران). ثانیا، ۳۷ درصد از افراد ۵۱ تا ۶۰ ساله و ۴۲ درصد از مسنترین افراد تمایل دارند معتقد باشند؛ سوسیالیسم بیشتر از سرمایهداری به روسیه میآید. در میان شهروندان زیر ۴۰ سال، تنها ۱۷-۱۶ درصد با این موافقاند.
مورخ خود باش
جامعهشناسان هنگام توسعه یک برنامه تحقیقاتی به این موضوع خلاقانه برخورد کردند. از پاسخدهندگان خواسته شد تا صد سال به جلو، به قرن ۲۲ حرکت کنند و به این سوال پاسخ دهند که چگونه تاریخ روسیه امروز و روند توسعه بعدی آن را ارزیابی میکنند.
تعداد بدبین کم بود. حداکثر یک نفر از هر ۹ تا ۱۰ پاسخدهنده در مورد «انحطاط تام» یا «تسلط مهاجران بر کشور» گفتهاند. تبدیل به «اروپای دوم» نیز به ندرت مورد بحث قرار گرفت. از دست دادن ویژگیهای غربی و نزدیک شدن به شرق توسط ۱۵ درصد پیشنهاد شد. همین عدد، زمان ما را در تاریخ دولت روسیه «معمولی» نامیدند. اما بیشترین حمایت از این ادعا دریافت شد که ما امروز شاهد مرحله جدیدی در توسعه روسیه هستیم به معنی آغاز احیای آن به عنوان یک قدرت جهانی. جامعه شروع به درک هویت کشور خود کرده که یک مسیر مستقل را انتخاب میکند. سهم بیشتری از نسل قدیمی نسبت به نسل جوان در این مورد صحبت کردند (به ترتیب ۴۶-۴۳% و ۳۶-۳۵%). اما شور و شوق در تمام گروههای سنی به وضوح قابل مشاهده بود.
در مورد آینده نزدیک؛ ده سال بعد، به طورکلی هموطنان ما آینده کشور را با خوشبینی تصور میکنند. اگرچه محتاطتر از زمانی هستند که ما در مورد «زیبای دور» صحبت میکنیم. به طور تقریبی نیمی از افراد مورد بررسی (۵۲ درصد در میان جوانان) معتقدند که در ده سال آینده روسیه موقعیت خود را به عنوان یک قدرت بزرگ تقویت خواهد کرد و نفوذ آن در جهان افزایش خواهد یافت. یک چهارم جوانان (۲۴ درصد) و حدود یک سوم دیگر پاسخدهندگان (۲۷ تا ۳۱ درصد) بر این باورند که روسیه یک کشور تأثیرگذار بزرگ باقی خواهد ماند، اما نقشی پیشرو در جهان ایفا نخواهد کرد. تعداد بسیار کمی از شهروندان (۸-۵% در گروههای مختلف) بر این عقیده هستند که روسیه به مرور نفوذ خود را در عرصه بینالمللی از دست خواهد داد.
مردم نیز چشمانداز اقتصادی کشور را کاملا خوشبینانه ارزیابی میکنند. قابل ذکر است که جوانان بیشتر مطمئن هستند که اقتصاد با سرعتی سریع رشد خواهد کرد و کشور ما را به جایگاه بالاتری در رتبهبندی ابرقدرتها خواهد رساند یا حداقل، به طور تقریبی در همان مکان فعلی باقی میماند یعنی در بین پنج رتبه برتر جهان. این موضع توسط ۳۵ درصد از پاسخدهندگان زیر ۳۰ سال بیان شده است. تعداد کمی بدبین وجود دارد؛ تنها ۶% (برای افراد مسنتر نیز از ۸ تا ۱۱% است).
حدود یک چهارم روسها معتقدند که نابرابریهای اجتماعی فعلی، دیر یا زود برطرف خواهد شد. جوانان این رقم را اغلب ۳۰% میگویند، بازنشستگان بیشترین ترس را داشتند (به گفته ۱۸% از آنان، شکاف بین فقرا و ثروتمندان کاهش مییابد). با توجه به تجربیات زندگی آنها در سی سال گذشته، این تعجبآور نیست.
حدود یک سوم ۳۴-۳۱% از روسها در هر سنی انتظار دارند که استاندارد زندگی به طور قابل توجهی بالاتر از امروز شود و همین تعداد ۳۷-۳۴% معتقدند که هیچ تغییر منفی وجود نخواهد داشت. تنها ۸ درصد از جوانان و ۱۲ تا ۱۳ درصد از افراد بالای پنجاه سال از آن میترسند.
شکل: کلمات کلیدی
رنگ خاکستری: جواب دادن سخت است/ رنگ قرمز: منفی درک میشود/ رنگ آبی: خنثی درک میشود/ رنگ سبز: مثبت درک میشود
کلمات در حاشیه سمت چپ: خانواده، روسیه، عدالت، سنتها، دانستن، برابری، مطالعه، آینده، اینترنت، ارائه، نوآوری، قانون، پیشینه، ارتش، دموکراسی، سرگرمی، هوش مصنوعی، سوسیالیسم، اصلاحات، آسیا، شرق، اروپا، انقلاب، غرب، جهانیشدن، اتحادیه اروپا، سرمایهداری، نخبگان، امریکا، ازدواج همجنس
مشاهده چگونگی تغییر ادراک اصطلاحات؛ مفاهیمی که معنای جهانبینی خاصی دارند جالب است. با سوسیالیسم و کمونیسم همه چیز کم و بیش روشن است اما جریانات عمیقتری در آگاهی عمومی وجود دارد (یا ناخودآگاه است؟)
چیزی غیرقابل تزلزل وجود دارد؛ ارزشهای تقریبا بیقید و شرط برای همه نسلها، بدون استثنا، خانواده، وطن (روسیه) و عدالت باقی میماند. این مفاهیم در بیش از ۹۰ درصد شهروندان یک پاسخ عاطفی مثبت و از هر صد نفر هر دو نفر پاسخ منفی را برمیانگیزد. در عین حال، عدالت چیزی است که مردم در آینده بیشتر به آن نیاز دارند. کلمه «برابری» تا حدودی متفاوت درک میشود به طور متوسط ۸۳ درصد روسها موافق آن هستند اما در میان جوانترین افراد، حدودا یک نفر از هر پنج نفر، آن را بدون حس عمیق درک میکند.
درک اصطلاح «آینده» واکنش مثبتتری نسبت به «گذشته» برمیانگیزد. کلمه «واقعی» نیز جذابتر است. درست است که نوستالژی جای خود را دارد و نسلهای قدیمیتر تمایل دارند به کلمه «گذشته» معنای غنایی بیشتری بدهند و به طور طبیعی بسیاری هستند که اینها برای آنها فقط کلماتند؛ نه خوب و نه بد بلکه خنثی.
مایه خوشحالی است که تمثیل «یادگیری نور است، اما جهل تاریکیست» نه تنها توسط بیش از ۸۰% از افراد مدرسه قدیمی، بلکه توسط سه چهارم جوانان نیز مرتبط است؛ همان کسانی که مفاهیم «یادگیری»، «دانستن» و «لذت بردن» را تقریبا با همان اشتیاق درک میکنند. برای اکثریت جوانان روس، کلمه «نوآوری» در ۷۸% موارد بار معنایی مثبت دارد. نسلهای دیگر محتاطترند و نظرات در مورد هوش مصنوعی متفاوت است. این عبارت به وضوح بزرگترها را نگران میکند. در این گروه، تنها ۲۹% هوش مصنوعی را چیز خوبی میدانند، در میان جوانان ۶۴%. تعداد بسیار کمی از نوهها موفق میشوند «به مادربزرگ آموزش دهند که کامپیوتردوست باشد.»
در فرهنگ سیاسی مفاهیم مورد علاقه و ناپسند وجود دارد. کلمه «نخبگان» برای بسیاری مفهوم منفی دارد. کلمه «قانون» همیشه مثبت است. نگرش مبهم نسبت به اصطلاح «دموکراسی» وجود دارد، اگرچه اکثریت آن را مثبت یا بیطرفانه درک میکنند اما جامعه مدرن روسیه به وضوح انقلابها را دوست ندارد. تقریبا نیمی از پاسخدهندگان به این اصطلاح واکنش منفی نشان میدهند. به طور متوسط ۴۸-۴۷% و در گروه جوانان حتی تا ۵۹%. اما مردان و زنان جوان نسبت به اصلاحات مثبت اندیشاند؛ احتمال ۳ برابر بیشتر از شهروندان بالای پنجاه سال. در این صورت نیز مشخص میشود که دلایل برداشتهای متفاوت از اصطلاح اصلاحات چیست.
سالهای اخیر نشان داده است که کلمات «غرب»، «اروپا»، «اتحادیه اروپا»، «آمریکا» کمتر و کمتر احساسات مثبت را برمیانگیزد. در میان جوانان این ذهنیت به اندازه افراد مسن نیست. اما به هر حال، در گروه پاسخدهندگان ۱۸ تا ۳۰ ساله، ذهنیت منفی دو برابرِ مثبت است ۴۳% در مقابل ۱۹%. در میان افراد ۵۰-۳۰ ساله این نسبت به شدت به ۶ برابر افزایش مییابد و در مسنترین گروه تا ۱۰ برابر (۶۷% در مقابل ۷%). در مقابل این پس زمینه، روسها نگرش مطلوب روبه رشدی نسبت به شرق و آسیا دارند. در میان جوانان، این مناطق از جهان تقریبا دو برابر اروپا (۴۴% و حدود ۲۴%) همدلی دارند و برای پدیدهای مانند «ازدواج همجنس» و غیره همدلی بسیار کمی وجود دارد. در گروههای مسن تر رد شدید (بین ۹۵-۸۵%) وجود دارد، در گروههای جوانتر حداقل همدلی، عمدتا منفی یا خنثی وجود دارد.
اما مفهوم «سنت» برای همه اعصار قابل توجه است. واکنشهای منفی به آن بیش از ۳ درصد نیست. در مورد تضاد بین پدران و فرزندان، در اصل هیچ چیز وجود ندارد. دیدگاه جوانان امروز در مورد آینده کشور، گذشته و حال آن، به عنوان یک قاعده تا حد زیادی با نظرات والدین آنها مطابقت دارد. شاید توافق بیشتری در مورد اهمیت وقایع تاریخی وجود داشته باشد اما بحث در مورد امروز کمی بیشتر است. از ۱ تا ۷ درصد از نمایندگان گروه جوانتر از مخالفت کامل دیدگاهها و از ۱۶ تا ۲۳ درصد از اختلاف جزئی صحبت میکنند.
یک نظرسنجی انبوه از جمعیت فدراسیون روسیه توسط انستیتو علوم اجتماعی آکادمی علوم روسیه در فوریه ۲۰۲۴ با استفاده از یک نمونه سهمیه نماینده تمام روسیه انجام شد. با استفاده از روش مصاحبه شخصی، ۲۰۰۰ پاسخگوی بالای ۱۸ سال در ۲۲ نهاد تشکیل دهنده فدراسیون روسیه در ۱۲۲ شهر مورد مصاحبه قرار گرفتند.
آنا چتوِریکووا
منبع:
https://rg.ru/۲۰۲۴/۱۲/۱۵/iablochko-kuda-ty.html
[۱] «یک سیب در زمان نه چندان دور از درخت سیب میافتد» این عبارت برای روسها یک تمثیل است. به عنوان مثال، فرزند برخی رفتار والدین را انجام میدهد و ویژگیهای شخصیتی مشابهی دارد. این بیان اغلب برای اعمال بد و رفتار ناشایست بکار میرود.
[۲] نویسنده تفکر کلیپ را مرحلهای معین از روابط انسان و دنیای اطلاعات تعریف میکند. این روابط در مرحله جابجایی فعال افراد از یک جریان اطلاعات به جریان دیگر است، اما در نتیجه، ناتوانی در درک اطلاعات خطی طولانی از همان نوع وجود دارد.
[۳] سیستم بولونیا اعلامیهای با تعدادی اصول است که دانشگاههای کشورهای شرکتکننده را متحد میکند و فرآیند بولونیا مجموعهای از نشستها و موافقتنامههای وزیران بین کشورهای اروپایی با هدف اطمینان از مقایسه استانداردها و کیفیت مدارک تحصیلی عالی است.
نظر شما