دلایل افزایش دینداری در قرقیزستان

در سال‌های اخیر مسائل دینی در کانون گفتمان عمومی کشور ما باقی مانده است. این بحث مملو از عباراتی مانند اسلامی‌سازی، سکولارسازی، بنیادگرایی، فرهنگ، سنت، رادیکالیسم است. گاهی اوقات یک طرف دلایل رشد دینداری را بیش از حد ساده‌انگارانه می‌بیند، یعنی یک کشور الحادی از هم پاشید و یک خلاء ایدئولوژیک ایجاد شد که توسط مبلغان مذهبی دعوت شده به کشور پر شد. به نظر این افراد، مقصر اصلی دولت است که ضعف نشان داد. اما رشد دینداری در قرقیزستان، مانند فرآیندهایی که باعث آن می‌شوند، بخشی از یک پدیده جهانی است.

در سال‌های اخیر مسائل دینی در کانون گفتمان عمومی کشور ما باقی مانده است. این بحث مملو از عباراتی مانند اسلامی‌سازی، سکولارسازی، بنیادگرایی، فرهنگ، سنت، رادیکالیسم است. گاهی اوقات یک طرف دلایل رشد دینداری را بیش از حد ساده‌انگارانه می‌بیند، یعنی یک کشور الحادی از هم پاشید و یک خلاء ایدئولوژیک ایجاد شد که توسط مبلغان مذهبی دعوت شده به کشور پر شد. به نظر این افراد، مقصر اصلی دولت است که ضعف نشان داد. اما رشد دینداری در قرقیزستان، مانند فرآیندهایی که باعث آن می‌شوند، بخشی از یک پدیده جهانی است.

بنده در یک سری مقالات سعی خواهم کرد توضیح خود را در مورد آنچه اتفاق می‌افتد، ارائه دهم. همچنین سعی خواهم کرد توضیح دهم که چرا برخی از ادیان موفق می‌شوند در حالی که برخی دیگر رو به افول هستند. من به طور جداگانه تضاد بین دین و فرهنگ، گرویدن قوم قرقیز به مسیحیت و بت‌پرستی را شرح خواهم داد.

البته بی‌درنگ اعتراف می‌کنم که متخصص در حوزه دین نیستم و به مطالعه علمی ادیان نمی‌پردازم. مقالات بنده مبتنی بر آثار سایر دانشمندان و مشاهدات و تجربیات شخصی است.

جهانی شدن ادیان

در دهه‌های اخیر، ادیان پروتستان آمریکایی به جوامع سنتی مسلمان در آسیای مرکزی نفوذ کرده است. در ایالات متحده، اکثریت کسانی که به اسلام گرویده‌اند، آمریکایی‌های لاتین و عمدتاً زنان هستند. در طول ۳۰ سال گذشته، تعداد پروتستان‌ها در اسپانیا پنج برابر شده و به ۱.۵ میلیون نفر رسیده است. از این قبیل نمونه‌ها زیاد است. چرا این اتفاق می‌افتد؟ ساده‌ترین پاسخ، پیامدهای مدرنیسم (دوران مدرن) است که منجر به سکولارسازی و جهانی‌سازی شد.

امروز دین در حال دگرگونی عمیقی است زیرا «مصرف‌کننده» آن انسان مدرن است که یک فرد باسواد است که دسترسی فوری به اطلاعات دارد. به همین دلیل، مذهب به طور فزاینده‌ای به یک موضوع انتخاب شخصی تبدیل می‌شود، نه یک هنجار اجتماعی. به عبارت دیگر، دین از یک نشانگر هویت گروهی («پدر و مادرم مسلمان هستند، پس من مسلمانم») به یک اعتقاد آگاهانه تبدیل می‌شود («من به خدا ایمان دارم»).

اولاً، سکولارسازی دین را از فضای عمومی خارج و به حوزه خصوصی وارد کرده است. این امر منجر به کسب خودمختاری دین و ایجاد شرایط برای گسترش بیشتر آن شد. ثانیاً، گسترش مستلزم جدایی از فرهنگ‌ها و سنت‌های محلی شد. ثالثاً، دین که با شرایط جهانی سازگار شد، وابستگی خود را به یک قلمرو خاص از دست داد، به این معنی که دیگر تابع سیاست نیست.

در چنین شرایطی، ادیان می‌کوشند تا به یک محصول جامع جهانی تبدیل شوند که بتواند نیازهای هر فردی را برآورده کند. برای انجام این کار، آنها از ناخالصی‌های فرهنگی محلی پاک می‌شوند، ارتباط خود را با یک قلمرو جغرافیایی خاص از دست می‌دهند، ساده و قابل درک می‌شوند. این مانند یک سوپرمارکت است که در آن مذاهب در قفسه‌ها با برچسب‌هایی به زبان‌های مختلف نمایش داده می‌شوند. آنها خواسته مردمی را که اکنون به دنبال ایمان هستند، برآورده می‌کنند. علاوه بر این، «فروشندگان» (مبلغان) به طور فعال این تقاضا را تحریک می‌کنند. در نتیجه، برخی از ادیان محبوب می‌شوند و برخی دیگر جایگاه خود را از دست می‌دهند.

تطبیق مذهبی دلیل ظهور عصر جنبش‌های مذهبی جدید در نیمه دوم قرن ۱۹ و ۲۰ بود. آن مذاهب و فرقه‌هایی که در آن دوره ایجاد شدند یا به کمال رسیدند، سریع‌ترین رشد را در جهان امروز دارند. بنیادگرایان دارای منابع عظیم، اعم از مادی و انسانی، در ایجاد یک محصول جامع جهانی بیشتر موفق بوده‌اند. اینها عمدتاً ادیان پروتستان آمریکایی (پنطیکاستی‌ها، شاهدان یهوه، ادونتیست‌های روز هفتم، کاریزماتیک‌ها، باپتیست‌ها و غیره) و اسلام به اصطلاح «ناب» هستند.

در دینداری مدرن، عقیده (به ویژه آنچه در متون مقدس ذکر شده است)، میل به ایجاد جوامع دینی بر اساس اعتقادات فردی و جستجوی شخصی برای دانش خارج از مراجع رسمی مذهبی نقش مهمی ایفا می‌کنند.

دینداری مدرن دیدگاه‌های بنیادگرایانه در مورد اطاعت کامل از خداوند حتی در کوچک‌ترین جنبه‌های زندگی روزمره را با عناصری از تلفیق دینی و جستجوهای معنوی ترکیب می‌کند. این امر باعث ظهور فرقه‌ها و محبوبیت بسیاری از رهبران مذهبی، درمانگران، پیش‌گویان و گوروهای خودخوانده و دیگر شخصیت‌های کاریزماتیک می‌شود.

دگرگونی دینی مدرن، تعداد کل مؤمنان را افزایش نمی‌دهد (در غرب تعداد آنها حتی در حال کاهش است)، بلکه خود دین را قالب‌بندی مجدد می‌کند. این روند پیامدهای بسیاری دارد، از جمله نوکیشی، ظهور اشکال گوناگون دینداری، افول ادیان سنتی و افزایش نمایش نمادهای مذهبی در اماکن عمومی (مانند حجاب).

تحول در قرقیزستان

دگرگونی مذهبی در قرقیزستان، که اغلب به آن اسلامی‌سازی می‌گویند (کمتر به موفقیت‌های ادیان جدید آمریکایی اشاره می‌شود)، بخشی از یک فرآیند جهانی است، نه محلی. با این حال، عوامل متعددی در قرقیزستان وجود دارد که احیای دینداری را تسریع کرده است.

دولت شوروی الحادی بود و فعالانه علیه دینداری مبارزه می‌کرد و نه تنها دین را از حوزه عمومی حذف کرد، بلکه سعی داشت آن را در زندگی خصوصی نیز کاملاً سرکوب کند. در نتیجه، دین تنها در حوزه فرهنگی، به عنوان بخشی از سنتی که نمی‌توان آن را ریشه‌کن کرد، به عنوان مثال، در مراسم تدفین، زنده ماند.

از سوی دیگر، اسلام در میان قرقیزها هرگز مبتنی بر جزم‌اندیشی نبود و این امر منجر به پیدایش اصطلاح اسلام "بت‌پرستی" یا "عامیانه" شد. بنابراین، برای بسیاری از قرقیزها، مسیر مذهبی کنونی در واقع با یک «لوح پاک» آغاز شد.

ثانیاً، دولت شروع به استفاده از اسلام به عنوان ابزار احیا و سازندگی ملی کرد. عید فطر و عید قربان، نماز جمعه، ساخت مساجد، افتتاح مدارس دینی و زیارت مکه به عنوان عناصر یک ایدئولوژی جدید ملی تلقی شد. از دین نیز برای تقویت هویت ملی استفاده می‌شد. با این حال، مشکلات اقتصادی و مهاجرت اجباری از روستاها به شهرها یا کار در خارج از کشور تا حد زیادی به شکل‌گیری هویت مذهبی کمک کرد.

ثالثاً، دولت قرقیزستان مسیری را به سمت دموکراسی و ایجاد اقتصاد بازار با حمایت حامیان خارجی در پیش گرفت. در حوزه مذهبی، این امر منجر به ایجاد یک به اصطلاح «بازار» باز شد که توسط مبلغان خارجی با منابع مادی قابل توجهی پر شد. دولت عملاً در این «بازار» مداخله نمی‌کرد و انفعال خود را با اصل جدایی دین و دولت توجیه می‌کرد. در این میان، برخی از مقامات با استناد به حقوق بشر، وضعیت را فرصتی برای کسب منافع شخصی می‌دانستند، مانند آنچه در کمک‌های اقتصادی بین‌المللی رخ می‌داد.

«بازاریابان» ادیان کاملاً موفق بودند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۴، عسکر آقایف، رئیس‌جمهور وقت قرقیزستان، به دعوت اولین واکر (Olene Walker)، فرماندار مورمون (که در سال ۲۰۰۳ از قرقیزستان بازدید کرده بود) از سالت لیک سیتی در سفر به ایالات متحده بازدید کرد. در زمان قورمان‌بیک باقی‌یف، رئیس‌جمهور وقت قرقیزستان، پیروان کلیسای اتحاد جلساتی را در اقامتگاه دولتی «آلا آرچا» با شرکت تعداد زیادی از مقامات محلی ترتیب داد.

واکنش دولت

دولت قرقیزستان به طور کلی به منطق بازار مذهبی باز پایبند بود که به مبلغان اجازه می‌داد آزادانه فعالیت‌های خود را در کشور انجام دهند. با این حال، جنبش‌های رادیکالی که می‌توانستند ثبات سیاسی را تهدید کنند، ممنوع بودند. در بسیاری از موارد، چنین اقداماتی به توصیه شرکای امنیتی ارائه می‌شد.

به گفته یکی از کارمندان اداره دینی مسلمانان (مفتیات) قرقیزستان، در حال حاضر حدود ۱۵ هزار قرقیز به مذاهبی غیر از اسلام، عمدتاً مسیحی، پیوسته‌اند. علاوه بر این، مبلغان از جنوب آسیا، یعنی نمایندگان جنبش «جماعت تبلیغ» (که سال ۱۹۲۶ در هند تاسیس شده است) و سلفی‌های مورد حمایت کشورهای عربی خلیج فارس به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند. مسئله اینکه آیا پیروان فتح‌الله گولن در این دسته گنجانده می‌شوند یا خیر همچنان باز است.

اگر در مورد ادیان غیر از ادیان اصلی صحبت کنیم، باید به جنبش تلفیقی «آتا ژولی» اشاره شود که یک جنبش بت‌پرستی نوین است که کیش اجداد، شمنیسم اقوام ترک و عناصر اسلام را ترکیب می‌کند. این جنبش در نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ در جنوب قزاقستان شکل گرفت و به تدریج به کشورهای همسایه گسترش یافت.

دولت با پیروی از منطق سکولارسازی، سعی می‌کند دین را در چارچوب فرهنگ و سنت نگه دارد. از سال ۲۰۱۶، یک کمپین آموزشی، از جمله درج درس «تاریخ فرهنگ دینی» به برنامه درسی مدارس راه‌اندازی شد. به گفته مبتکران و حامیان بین‌المللی، این درس باید دانش‌آموزان را با ادیان به عنوان بخشی از میراث فرهنگی آشنا کند.

کشمکش بین پیروان مذاهب جهانی فرهنگ‌زدایی شده و حامیان فرهنگ محلی مدت‌هاست که به سطح گفتمان عمومی رسیده است که جنبه‌هایی مانند لباس، مراسم تدفین، آداب و رسوم، غذاهای سنتی، اعیاد و دیگر عناصر زندگی روزمره را پوشش می‌دهد.

در سال ۲۰۱۶، آلمازبیک آتامبایف، رئیس‌جمهور وقت قرقیزستان، کمپین اطلاعاتی راه‌اندازی کرد که در چارچوب آن بیلبوردهایی در خیابان‌های کشور ظاهر شد که زنان با اِلِچِک (روسری سنتی قرقیزی)، حجاب و نقاب را به تصویر می‌کشید و روی آن نوشته شده بود: «کجا داریم می‌رویم، ملت بیچاره من؟!». در پاسخ، بیلبوردی در بیشکک نصب شد که در آن زنانی با شلوار و شلوارک و سوالی مشابه تصویر شده بود. زنان مسلمان با حجاب ویدئویی از دستاوردهای خود در جامعه منتشر کردند و در جنوب کشور چندین بیلبورد رئیس‌جمهور توسط مهاجمان ناشناس به آتش کشیده شد.

نمونه قابل توجه دیگر بحث در مورد مصرف نوشیدنی‌های ملی قرقیزی - قمیز و بوزو - بود که در مرحله خاصی از تخمیر می‌تواند حاوی الکل شود. این موضوع تا مدت‌ها هیچ جنجالی به وجود نیاورد تا اینکه جریانات اسلام به اصطلاح «ناب» به طور فعال وارد کشور شدند.

با این حال، دولت قرقیزستان همیشه با مذهب در تضاد نیست. در اکتبر ۲۰۲۴، صادر جباروف، رئیس‌جمهور فعلی قرقیزستان، فرمانی را صادر کرد که مراسم تدفین را به قوانین شریعت نزدیک کرد. توضیح رسمی برای این تصمیم، تمایل به کاهش هزینه‌های مالی مراسم خاکسپاری است.

در پایان دسامبر ۲۰۲۴، جوغورقو کِنِش (شورای عالی - پارلمان کشور) قانون آزادی مذهب و انجمن‌های مذهبی را تصویب کرد. این قانون کنترل بر ثبت سازمان‌های مذهبی، تأمین مالی مبلغان مذهبی، تخصیص زمین برای ساختمان‌های مذهبی و فعالیت‌های آموزشی را تشدید کرده و مشارکت شخصیت‌های مذهبی در زندگی سیاسی را محدود می‌کند. علاوه بر این، قانون جدید گشتن پیروان جنبش «جماعت تبلیغ» در خیابان‌ها و خانه به خانه جهت تبلیغ اسلام و دعوت مردم به مساجد را ممنوع کرد. این یکی از جدی‌ترین گام‌های دولت علیه سازوکار اصلی ترغیب و جذب پیروان جدید برای این جنبش بود.

اقدامات اقتدارگرایانه سرکوب، واکنش اصلی کشورهای جهان (به جز کشورهای آنگلوساکسون) به گسترش ادیان جهانی است. اما نتایج هنوز قابل مشاهده نیست، زیرا یک فرد مؤمن دولت را نادیده می‌گیرد یا دور می‌زند و سعی می‌کند از دخالت مستقیم در سیاست جلوگیری کند.

نویسنده: اصلان مامات، کارشناس سیاسی و ناظر آسیای مرکزی

منبع:   https://mnenie.akipress.org/unews/un_post:۴۲۱۷۰?from=portal&place=last

کد خبر 22836

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =