ملا و آفانتی، دوقلوهای بامزۀ ایرانی و چینی

 من وو شیاولونگ، دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پکن هستم و اسم فارسی‌ام "شاهین" است. امروز می‌خواهم از داستان‌های ملا نصرالدین در ایران شروع کنم و با شما دربارۀ یکی از جلوه ­های گفت‌وگوی تمدنی ایران و چین که هزاران سال قدمت دارد، یعنی ورود حکایت­های ملانصرالدین به چین صحبت کنم.

          سخنرانی وو شیاولونگ، دانشجوی دانشگاه پکن

در پنجمین المپیاد زبان ‌و ادبیات فارسی دانشگاه‌های سراسر چین 11 اسفند 1403

سلام به همه مهمانان گرامی، داوران محترم و دوستان عزیزم! روزتان به خیر!

 من وو شیاولونگ، دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پکن هستم و اسم فارسی‌ام "شاهین" است. امروز می‌خواهم از داستان‌های ملا نصرالدین در ایران شروع کنم و با شما دربارۀ یکی از جلوه ­های گفت‌وگوی تمدنی ایران و چین که هزاران سال قدمت دارد، یعنی ورود حکایت­های ملانصرالدین به چین صحبت کنم.

ملا و آفانتی، دوقلوهای بامزۀ ایرانی و چینی

اجازه بدهید ابتدا یک حکایت کوتاه از ملا نصرالدین برایتان تعریف کنم:

روزی، ملا با مریدانش به مسجد می­رفت. او سوار الاغ بود و از جلو می­رفت و مریدان پیاده، پشت سر او می­رفتنند. پس از مدتی، ملا از الاغ پیاده شد و وارونه سوار شد. پرسیدند: چرا چنین کردی؟ گفت: من جلو بودم و پشتم به شما بود. اگر شما را هم به جلو می­فرستادم، پشتتان به من بود. پس این­طور می­نشینم تا روبه روی یکدیگر باشیم.

دوستان چینی‌ام که اینجا حضور دارند، شاید لبخند بزنند و بگویند: «عجب! این که همان آفانتی خودمان است!» بله، درست است. داستان‌های خنده دار و جذاب ملا نصرالدین در ایران و آفانتی در چین، ریشه‌های مشترکی دارند.

حکایت­های شیرین و سرگرم کننده و آموزندۀ ملا نصرالدین در ادبیات فارسی، ریشه و تاریخچه‌ای دیرینه دارد و به قرن یازدهم برمی‌گردد. این شخصیت دوست داشتنی و مردمی، احتمالاً از ادبیات عربی به فارسی آمده و اوایل، ‌ بعضی از نویسندگان ایرانی به او «جحا» یا «جُحی» یا «جوحی» می‌گفتند. در فرهنگ ترکی هم  به ایشان «اَفَندی» می­گویند. این شخصیت ظاهراً اولین بار در آثار منوچهری، شاعر قرن یازدهم میلادی، دیده شده است:

اندر این ایام ما، بازار هزل است و فُسوس

کارِ، بوبکرِ ربابی دارد و طنز جُحی

پس از آن، در مثنوی مولانا و آثار دیگر شاعران و نویسندگان مثل عبید زاکانی و جامی هم دیده می­شود. اما داستان‌های جحا در ایران، قرن­ها پراکنده و به شکل شفاهی بوده و مجموعۀ مشخصی نداشته است؛ تا اینکه در قرن نوزدهم میلادی، این داستان‌ها، به شکل مجموعه­هایی گردآوری شده است. داستان­های ملا، گاه صرفاً برای خنده و سرگرمی هستند و گاه، جنبۀ انتقادی و آموزشی دارند و ­ناهنجاری­های رفتاری و فرهنگی مردم عادی و شاهان و بزرگان را نقد می­کنند. پس هم خنده دار و شیرین هستند و هم آموزنده و ارزشمند.  

منطقۀ وسیع و زیبای سین‌کیانگ در غرب چین، به عنوان یکی از نقاط مهم جادۀ ابریشم، از قدیم، نه تنها کانون مهم ارتباطات اقتصادی و تجاری، بلکه پلی برای دیدار و گفتگوهای فرهنگ‌های شرق و غرب بوده است. شباهت‌های زبانی و دینی میان سین‌کیانگ، آسیای مرکزی و آسیای غربی، باعث شده که داستان‌های جحا یا ملا، بسیار زود به این منطقه برسند. آنجا، این داستان‌ها با نوع زندگی و آدب و رسوم و مسائل روزمرۀ مردم اویغور آمیخته شده و کم‌کم به شکل آفانتی امروزی درآمده است. واژۀ آفانتی، اصلاً همان «افندی» ترکی است و جالب است بدانید که در شهر ارومچی در استان سین کیانگ (شرق چین)، اکنون مجسمۀ ملانصرالدین یا آفانتی برپاست و نشان می­دهد که چقدر برای مردم عزیز و دوست داشتنی است.

داستان‌های ملا و آفانتی بسیار به هم شبیهند. هر دو شخصیت‌هایی باهوش و شیرین و جذابند که گاهی ابله و کودن به نظر می‌آیند، اما با زیرکی و ظرافتی خردمندانه، با قدرت‌ها روبه‌رو می‌شوند و نابرابری‌های جامعه را به سُخره می‌گیرند. در واقع، عاقلانی در قالب نادان هستند. مثلاً در هر دو داستان ایرانی و چینی، وقتی مردم فقط به ظاهر آن­ها اهمیت می­دهند، و آن­ها را قضاوت می‌کنند، لباس نو می‌پوشند و می‌گویند: «نوش جان، لباس من! پلو بخور که برای تو پلو آورده­اند، نه برای من». این شباهت‌ها نشان‌دهندۀ خردمندی، حساسیت و شوخ‌طبعی مشترک مردم ایران و چین است.

اما وقتی آفانتی در سین‌کیانگ ریشه دواند، رنگ و بوی خاص خودش را پیدا کرد و چینی شد. برخلاف ملا که گاهی به شوخی با موضوعات دینی می‌پردازد، آفانتی چینی، بیشتر، به زندگی روزمرۀ مردم عادی توجه دارد و علیه زورگویی زمین‌داران، بازرگانان و کارمندان دولتی می‌ایستد و حرفش را بدون ترس و با طنز و شوخ­طبعی می­زند. آفانتی قهرمان مردم عادی است. او دیگر یک دلقک خنده‌دار نیست، بلکه یک خردمند است که با ستم و بی­عدالتی مبارزه می‌کند.

 داستان‌های آفانتی با فرهنگ و طبیعت و لایه ­های درونی زندگی مردم سین‌کیانگ درآمیخته است. داستان‌های ملا نصرالدین و آفانتی نشان می‌دهند که مردم ایران و چین، از قدیم و همیشه، روحیۀ شادی و امید، مبارزه، خوش‌بینی و آرزوی زندگی بهتر را داشته اند و هنوز هم دارند. این ترکیب زیبای احساسات و خرد، از هزاران سال پیش، از راه جادۀ پربرکت و پر رونقِ ابریشم، دو تمدن کهن ایران و چین را به هم وصل کرده‌اند. این ارتباط نه تنها یادگار گذشته است، بلکه امروز هم زنده است و پیوندهای دوستی میان ایران و چین را استوار می‌کند.

امروزه، داستان‌های آفانتی و ملا به زبان‌های فارسی، چینی، اویغوری، ترکی و عربی روایت می‌شوند. چهل و سه سال پیش، آقای یوان ون‌ چی، از پیشکسوتان آموزش زبان فارسی در دانشگاه پکن، داستان‌های ملا را به چینی ترجمه کرد و آن را «داستان‌های آفانتی ایران» نامید و پنجره‌ای برای چینی‌ها برای آشنایی با این شخصیت زیبا و شیرین باز کرد.

 خوشبختانه حالا هم در کلاس‌های فارسی ما در دانشگاه پکن، استاد ما آقای بهادر باقری، از داستان‌های ملا برای آموزش زبان فارسی استفاده می‌کند و وقتی این داستان­ها را بیان می‌کند، کلاس پر از خنده و شادی می ‌شود. این حکایت‌های کوتاه، نه تنها برای یادگیری زبان مفیدند، بلکه برای ما فارسی­ آموزان چینی، کلید فهم بخش­هایی از فرهنگ عامۀ ایران هم هستند.

در پایان، می‌خواهم سخنرانی­ ام را با یک داستان جدید از ملا تمام کنم که خودم نوشته ام:

 روزی، ملا در ورودی یک روستا دید بچه‌ها دور هم جمع شده اند و برای هم داستان تعریف می ­کنند. نزدیک‌تر رفت و شنید که یکی از بچه‌ها دارد ماجرای آفانتی را شرح می­دهد که چطور با یک طناب، تاجر حریصی را فریب داده و ثروتمند شده است. ملا خندید و گفت: «به به! به نظر می‌آد که دوستم در چین، حسابی موفق شده و کارش کارستون و وضعش توپ توپ شده!»

این صحنه به من یادآوری می‌کند که داستان‌های ملا و آفانتی، مثل دو دوست قدیمی یا دو برادر دوقلو ‌هستن که پس از هزاران سال، در دو سرزمین دیرینِ ایران و چین، به هم رسیده اند و با هم آشنا شده اند. امیدوارم این خردورزی و دوستی و همدلی، همیشه با ما باشد و به سوی آینده ای روشن­تر و بهتر و پربارتر پیش برویم.

شادان و شکوفان باشید!

از همه شما سپاسگزارم!

ملاحظه:

به همّت رایزنی فرهنگی ج. ا. ایران در پکن، پنجمین المپیاد زبان ‌و ادبیات فارسی دانشگاه‌های سراسر چین، به میزبانی دانشگاه مطالعات بین‌المللی پکن در روز 11 اسفند 1403 (اول مارس 2025) به دو شکل حضوری و برخط و در فضایی علمی، فرهنگی و صمیمانه برگزار شد. در مرحلۀ نهایی این المپیاد، ۴۵ دانشجوی برگزیده از دانشگاه پکن، دانشگاه‌ اقتصاد و تجارت بین‌المللی پکن، دانشگاه مطالعات بین‌المللی پکن، دانشگاه مطالعات خارجی پکن، دانشگاه زبان ‌و فرهنگ پکن، دانشگاه مطالعات خارجی تیان‌جین، دانشگاه یوشیو جه‌جیانگ، دانشگاه مطالعات بین‌المللی شانگهای، دانشگاه شی‌ هه‌زی، دانشگاه مطالعات خارجی گواندونگ و دانشکدۀ لین‌شیان حضور داشتند. دانشجویان سال اول و دوم در زمینۀ شعرخوانی؛ و دانشجویان سال سوم و چهارم و همچنین کارشناسی ارشد، در زمینۀ سخنرانی به زبان فارسی با موضوع دلخواه، با هم به رقابت پرداختند.

کد خبر 23335

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =