بررسی تاریخچه روابط جمهوری اسلامی ایران با جمهوری قزاقستان

قزاقستان و ایران، دو کشور در دو سوی دریای خزر، با تاریخی چند هزار ساله، حافظه‌ای فرهنگی مشترک و ریشه‌های دینی پیوند یافته‌اند. با وجود تفاوت‌هایی در ساختار قومی و نظام حکومتی، اشتراکات این دو کشور بیش از آن است که در نگاه نخست به نظر می‌رسد. در طول قرون متمادی، میان مردمان ایران و آسیای مرکزی، از جمله سرزمین‌های قزاقستان کنونی، همواره تبادل اندیشه، زبان، صنایع‌دستی و سنت‌های معنوی جریان داشته است. این پیوندها نه‌تنها در شکل‌گیری هویت ملی نقش داشته‌اند، بلکه پایه‌گذار روابط دیپلماتیک معاصر نیز بوده‌اند. تعاملات کنونی میان جمهوری قزاقستان و جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بدون درک زمینه‌های تاریخی و فرهنگی آن‌ها قابل تبیین نیست. شناخت ریشه‌های عمیق این روابط، امکان تقویت پیوندهای میان‌دولتی و درک متقابل میان ملت‌ها را فراهم می‌آورد. در این مقاله، تاریخ روابط میان دو کشور از منظر فرهنگی، دینی، زبان و ارتباطات تاریخی بررسی شده و همکاری‌های معاصر در پرتو این میراث غنی ارزیابی می‌گردد.

پیوندهای تاریخی میان قزاقستان و ایران

ارتباط میان مردمانی که در سرزمین‌های ایران و قزاقستان امروزی می‌زیسته‌اند، پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد. در دوران امپراتوری هخامنشی (قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد)، شاهان پارسی در پی کنترل سرزمین‌های آسیای میانه که برای تجارت و استراتژی نظامی اهمیت داشتند، بودند. این روابط در دوران اشکانیان و ساسانیان تقویت شد و تبادلات فرهنگی و اقتصادی با مناطق شمال شرقی از جمله حاشیه‌های رود سیردریا و دریای آرال رونق گرفت.

نقطه عطف اصلی در گسترش این تعاملات، شکل‌گیری جاده ابریشم بزرگ بود. قزاقستان در تقاطع مسیرهای بین چین و ایران قرار داشت. کاروان‌هایی که از شهرهای طراز، اوترار، سیغناق و سایرام عبور می‌کردند، نه‌تنها کالا، بلکه ایده‌ها، فناوری‌ها، زبان‌ها و ادیان نوین را منتقل می‌کردند. این تجارت به ظهور مراکز چندزبانه و چندفرهنگی انجامید که در آن‌ها، فرهنگ فارسی در کنار فرهنگ‌های ترک و سغدی حضور داشت.
در دوران اسلامی قرون هشتم تا دهم، نفوذ ایران به‌عنوان حامل دانش و فرهنگ اسلامی افزایش یافت. زبان فارسی، زبان علم، شعر و اسناد دولتی شد. اندیشمندانی چون فارابی، ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا که در این منطقه فعالیت داشتند، از فضای فرهنگی ایران بهره‌مند بودند.

در دوره تیموریان، تعامل قزاقستان و ایران بیشتر شد. گرچه تیمور از تبار ترک بود، اما از شاعران، معماران و فلاسفه پارسی حمایت می‌کرد. پایتخت‌های وی در سمرقند و هرات به مراکز همگرایی فرهنگ‌های ترک و پارس بدل شدند. در دوران مدرن نیز، با وجود موانع سیاسی، پیوندهای فرهنگی ادامه یافت. قزاق‌ها از طریق خیوه، بخارا و خزر با ایران تجارت می‌کردند و بسیاری از رهبران دینی و دانشمندان، مفاهیم تفکر شیعی و صوفیانه را اقتباس می‌کردند. تا اوایل قرن بیستم، کالاهای ایرانی و ادبیات پارسی همچنان در منطقه محبوب بودند.

تعاملات فرهنگی و دینی

روابط فرهنگی میان قزاقستان و ایران همواره با دین اسلام پیوند خورده است. ایران از نخستین مراکز گسترش اسلام بوده و سنت دینی آن بر جوامع مسلمان آسیای مرکزی تأثیر گذاشته است. اگرچه در ایران، مذهب شیعه اثنی‌عشری غالب است و در قزاقستان، اهل‌سنت، اما این تفاوت‌ها مانع گفت‌وگوی فرهنگی و دینی فعال نبوده‌اند.
یکی از عناصر پیونددهنده، سنت صوفی‌گری بوده است. طریقت‌هایی نظیر نقشبندیه و کبرویه در هر دو کشور پیروان فراوانی داشته‌اند. مشایخ صوفی که میان خراسان، خیوه، ترکستان و ایران سفر می‌کردند، آموزه‌های سلوک روحانی، بردباری و برادری را منتشر می‌کردند. زیارتگاه‌های اولیا نظیر خواجه احمد یسوی در ترکستان، به مکان‌های معنوی برجسته در منطقه تبدیل شدند.

معماری ایرانی نیز تأثیرگذار بوده است. برخی از آرامگاه‌ها و مدارس در قزاقستان، با الهام از اصول معماری ایرانی ساخته شده‌اند. سنت کاشی‌کاری، گنبدسازی و نقوش هندسی در آسیای میانه اقتباس و بومی‌سازی شد.
جشن‌های مردمی نظیر نوروز، دارای ریشه‌های مشترک ایرانی-ترکی هستند و همچنان در هر دو کشور گرامی داشته می‌شوند. این جشن به بهار و آیین‌های زرتشتی ایران باستان بازمی‌گردد، اما به‌شکل هماهنگ در تقویم اسلامی نیز گنجانده شده است. عناصر مشترک آن—نظافت خانه، پذیرایی، لباس ملی و موسیقی که به تقویت گفت‌وگوی فرهنگی کمک می‌کنند.

 اشتراکات زبانی و ادبی

ارتباط زبانی میان مردمان ترک‌زبان قزاقستان و فارسی‌زبان ایران ریشه‌ای کهن دارد. زبان فارسی برای قرن‌ها زبان مشترک سراسر آسیای مرکزی بود؛ زبان اداره، علم و ادب در دولت‌هایی که توسط سلسله‌های ترک اداره می‌شدند. به همین دلیل، شاعران ترک‌زبان نظیر علی‌شیر نوایی به زبان فارسی شعر می‌سرودند و بسیاری از شاعران و قهرمانان قزاق نیز با واژگان فارسی آشنا بودند.

در دوران خانات قزاق، با وجود رشد مستقل زبان قزاقی، واژگان فارسی در متون دینی، علمی و فلسفی حفظ شدند. همچنین، در نسخ خطی به زبان چغتایی، ترکی باستان و عربی، اغلب به آثار کلاسیک فارسی چون سعدی، حافظ و مولوی ارجاع داده شده است.

ادبیات فارسی در شعر قزاق نیز تأثیرگذار بوده است. مضامینی چون عشق، سرنوشت، حکمت و عدالت که در ادبیات فارسی بارز هستند، در آثار شعرای قزاق بازتاب یافته‌اند. به‌ویژه در شعر عرفانی، شباهت عمیقی در تصویرسازی‌ها وجود دارد. با احیای علاقه به ریشه‌های فرهنگی در قرن بیستم و بیست‌ویکم، گرایش به زبان و ادبیات فارسی در محافل علمی قزاقستان شدت یافته است. دانشگاه‌ها به تأسیس رشته‌های شرق‌شناسی پرداخته‌اند که در آن زبان فارسی به‌عنوان کلید فهم تاریخ فرهنگی مشترک تدریس می‌شود.

همکاری‌های معاصر بر اساس پیوندهای تاریخی و فرهنگی

پس از استقلال قزاقستان در سال ۱۹۹۱، ایران از نخستین کشورهایی بود که با آن روابط دیپلماتیک برقرار کرد. در سال ۱۹۹۲ سفارت‌خانه‌ها در تهران و آلماتی افتتاح شدند و سپس در آستانه نیز نمایندگی برقرار شد. طی دهه‌های اخیر، بیش از ۶۰ توافق‌نامه دوجانبه در حوزه‌های سیاست، بازرگانی، حمل‌ونقل، علم و فرهنگ میان دو کشور امضا شده است.

تبادل فرهنگی جایگاه ویژه‌ای دارد. در آستانه و آلماتی نمایشگاه‌های خوشنویسی فارسی، اکران سینمای ایران و سخنرانی‌هایی در زمینه فلسفه و ادبیات برگزار می‌شود. از سوی دیگر، در ایران نیز روزهای فرهنگی قزاقستان برپا می‌گردد که در آن موسیقی، سینما و هنرهای دستی قزاقستان معرفی می‌شوند. مرکز فرهنگی ایران در قزاقستان با دانشگاه‌هایی نظیر دانشگاه ملی اوراسیا، دانشگاه بین‌المللی آستانه و سایر مؤسسات همکاری مؤثری دارد. این مرکز از آموزش زبان فارسی پشتیبانی می‌کند، کنفرانس‌های علمی برگزار می‌نماید و آثار نویسندگان ایرانی را ترجمه و منتشر می‌سازد. در چارچوب دیپلماسی فرهنگی، همکاری دینی نیز اهمیت دارد. ایران به مطالعات اسلامی در آسیای مرکزی توجه دارد و اسلام‌شناسان قزاق در کنفرانس‌هایی در ایران شرکت می‌کنند. علی‌رغم تفاوت‌های مذهبی، این همکاری به گفت‌وگو و درک متقابل کمک می‌کند. همچنین، عضویت دو کشور در سازمان‌هایی نظیر سازمان همکاری شانگهای، فرصت‌هایی برای تعامل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی فراهم می‌آورد.

 نکته:
روابط تاریخی و فرهنگی میان ایران و قزاقستان، پایه‌ای مستحکم برای توسعه روابط میان‌دولتی فراهم می‌آورد. صفحات مشترک تاریخ، سنت‌های دینی و معنوی، میراث ادبی و تأثیرات معماری، بستری منحصر به‌فرد برای گسترش دوستی و تفاهم میان ملت‌ها پدید آورده است. در شرایط ژئوپولیتیک کنونی که کشورها به دنبال روابطی فراتر از منافع مادی و با در نظر گرفتن ابعاد انسانی هستند، قزاقستان و ایران نشان داده‌اند که گذشته مشترک تاریخی می‌تواند منبعی برای همکاری پایدار باشد. هر دو کشور در حفظ هویت فرهنگی خود مصمم هستند، اما در عین حال، آماده گفت‌وگو و همکاری‌اند. تقویت تبادلات فرهنگی و علمی، حمایت از ابتکارات آموزشی و پژوهش‌های مشترک در حوزه‌های تاریخ، زبان و دین، همگی به ایجاد شراکت بلندمدت کمک می‌کنند. میراث تاریخی-فرهنگی نه‌تنها پیوندی میان دو کشور است، بلکه الهام‌بخش اشکال نوینی از دیپلماسی مبتنی بر احترام، گفت‌وگو و حافظه جمعی است.

آستانه قزاقستان

منبع:

https://cyberleninka.ru/article/n/istoriko-kulturnye-aspekty-kazahstana-i-irana-kak-osnova-diplomaticheskih-otnosheniy

https://www.gov.kz/memleket/entities/mfa/press/article/details/468

https://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%98%D1%80%D0%B0%D0%BD%D0%BE-%D0%BA%D0%B0%D0%B7%D0%B0%D1%85%D1%81%D1%82%D0%B0%D0%BD%D1%81%D0%BA%D0%B8%D0%B5_%D0%BE%D1%82%D0%BD%D0%BE%D1%88%D0%B5%D0%BD%D0%B8%D1%8F

کد خبر 23881

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =