پاتریارک چه می‌خواست بگوید؟

دز این مطلب، دیدگاه پاتریارک کریل اسقف اعظم کلیسای ارتدوکس روسیه را در جلسه‌ای که به مناسبت عید پاک در وزارت امور خارجه روسیه عنوان شده بود، تفسیر می‌شود. نویسنده معتقد است؛ می‌توان به این افتخار کرد که روسیه بار دیگر در مقابل نیروهای تاریک مسیحیت‌زدایی ایستاده که نه تنها پیروزی آنها را در بحران اوکراین به یک فاجعه ژئوپلیتیکی برای غرب تبدیل کند، بلکه پیروزی آزادی واقعی بشر در سراسر جهان، از جمله در کشورهای غربی باشد؛ جایی که موجی از احساسات اعتراضی به شکل یک انقلاب محافظه‌کارانه در حال افزایش است.

پاتریارک چه می‌خواست بگوید؟

الکساندر یاکوونکو؛ رئیس اسبق آکادمی دیپلماتیک وزارت امور خارجه روسیه

۲۱ می ۲۰۲۵

در تاریخ 20 می، در جلسه سنتی عید پاک در وزارت امور خارجه، اعلیحضرت پاتریارک کریل ارزیابی تندی از مسیر نخبگان بی‌خدای غربی در مبارزه با ارتدکس متعارف در اوکراین ارائه داد.[1]

پاتریارک چه می‌خواست بگوید؟

این سوالی است که در غرب عمداً مسکوت گذاشته می‌شود، زیرا ارتباط مستقیمی با جوهره تمامیت‌خواه لیبرالیسم دارد که به آزادی انسان و هویت او تجاوز می‌کند تا همه را یکسان کند و آنها را به گله‌ای به راحتی کنترل شونده، تبدیل کند. جورج اورول[2]در دیستوپیاهای خود درباره این خطر هشدار داده بود. در قرن نوزدهم، انسان-خدایی توسط فئودور داستایوفسکی[3]در «شیاطین» و «مفتش اعظم» افشا شد، همانطور که فیلسوف بریتانیایی جان گری[4] در کتاب خود «لویاتان‌های جدید: اندیشه‌های پس از لیبرالیسم» اذعان می‌کند، اهمیت جهانی دارند بدین معنا که خطاب به جنبش آزادی‌بخش در روسیه بودند، جایی که آنها محصولات اندیشه سیاسی غرب را به عاریت گرفتند.

مسیحیت‌زدایی اروپا و جامعه غربی به طورکلی ریشه‌های عمیقی دارد و بارها در تاریخ اروپا خود را از طریق وحشیانه‌ترین و لجام‌گسیخته‌ترین خشونت‌ها با روحیه «اگر خدا نباشد، پس همه چیز مجاز است» نشان داده است. این امر در سال‌های اصلاحات مذهبی صادق بود، زمانی که متعصبان مذهبی با ادعای «برگزیدگی خود از طرف خدا»، حق دیگران را نه تنها برای رستگاری، بلکه برای خود زندگی نیز انکار می‌کردند. جنگ‌های مذهبی بین دولت‌ها با وحشیگری آشکار بروز می‌کرد. بلشویک‌ها در آزار و اذیت کلیسا هیچ چیز جدیدی از خود ابداع نکردند، بلکه مسیری را که در انگلستان پیموده شده بود دنبال نموده، زمانی که در ارتباط با جدایی هنری هشتم از کلیسای روم، کلیساها و صومعه‌ها تخریب و غارت شدند. همین اتفاق در طول انقلاب فرانسه نیز رخ داد: در هبرتیسم،[5] مسیحیت‌زدایی از اروپا به طور کامل اتفاق افتاد. در طول انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷، جایی که لیبرال‌ها و رادیکال‌های چپ دست در دست هم عمل می‌کردند هم نمی‌توانست طور دیگری باشد.

هدف آزار و اذیت، همیشه آزادی بشر بوده است که از قضا مسیحیت آن را تأیید می‌کند. برای همین مانع آزار و اذیت می‌شود. این موضوع در تاریخ روابط ما با غرب نیز صادق بود که در زمان اتحاد جماهیر شوروی از آزادی مذهب حمایت می‌کرد، اما پس از پایان جنگ سرد به بدترین دشمن ارتدکس تبدیل شد. ایمان، همانطور که پاتریارک اشاره کرد، یکی از مؤلفه‌های پیروزی ما بر آلمان نازی بود پیروزی‌ که نخبگان غربی هنوز نمی‌توانند ما را به خاطر آن ببخشند.

اکنون نخبگان لیبرال-جهانی‌گرا چالش اصلی خود را که البته کاملاً در این مورد حق دارند، در هویت روسی می‌بینند که پایه معنوی آن ارتدکس است و توسط متفکران مختلفی مانند اسوالد اشپنگلر[6] (به تعبیر او، «مسیحیت داستایوسکی متعلق به هزاره جدید است») و ساموئل هانتینگتون[7] به رسمیت شناخته شده است. در اینجا مقامات کی‌یف، با تشویق غرب، به کفرگویی لجام‌گسیخته و تمسخر احساسات مؤمنان متوسل می‌شوند، به ویژه با سازماندهی «کار بر روی فهرست‌برداری و تأیید ارزش تاریخی و علمی یادگارهای مقدسین» در لاورای کی‌یف-پچرسک و این کار به دامپزشکان سپرده شده است!

بنابراین، پاتریارک در مورد چه چیزی صحبت کرد و حقیقت ناخوشایند برای پایتخت‌های غربی در مورد آزار و اذیت فعلی ارتدکس چیست که به نیمه اول قرن سیزدهم، به دوران الکساندر نوسکی در تاریخ ما برمی‌گردد؛ وقتی که ما اولین «یورش به شرق» از غرب را دفع کردیم.

پاتریارک کریل نگرانی عمیق خود را در مورد وضعیت اوکراین، به ویژه وضعیت کلیسای ارتدکس اوکراین، که در معرض خطر انحلال قانونی و نابودی واقعی جوامع خود در آن کشور است، ابراز نمود. کشورهای غربی در مورد نقض حقوق و آزادی‌های مذهبی تعداد زیادی از مردم در اوکراین سکوت کرده‌اند. علاوه بر این، اوضاع در آنجا بدتر می‌شود؛ اخیراً، رویه‌ای برای انجام بازرسی از سازمان‌های مذهبی به دلیل «وابستگی آنها به کلیسای ارتدکس روسیه» تصویب شده است. مقامات روی این حساب می‌کنند که ابتدا جوامع را از مراکز حکومتی‌شان محروم کنند و سپس خود جوامع را منحل نموده کلیساهایشان را بگیرند و آنها را به زور به تفرقه بکشانند.

پاتریارک گفت: «مقامات کی‌یف نگران تبلیغات بین‌المللی این آزار و اذیت هستند؛ بودجه‌های قابل توجهی برای توجیه قانون ممنوعیت کلیسا هزینه می‌شود؛ مقالات سفارشی در مجلات معتبر غربی منتشر شده؛ «تورهایی» از رهبران مذهبی اوکراین در ایالات متحده و اروپا ترتیب داده شده است، جایی که آنها اطمینان می‌دهند که اوکراین کشوری با آزادی مذهبی است و هیچ آزار و اذیتی در آنجا وجود ندارد.» اما موفقیت این تبلیغات جای سوال دارد. فعالیت‌های بین‌المللی در حوزه حقوق بشر، مشکلاتی را برای مقامات اوکراینی ایجاد می‌کند و مانع از آن می‌شود که آنها به سمت نابودی نهایی ارتدکس در کشورشان حرکت کنند. در اصل، همین اتفاق در تعدادی دیگر از جمهوری‌های شوروی سابق - در مولداوی و کشورهای بالتیک، به ویژه در استونی رخ می‌دهد، جایی که مقامات در تلاشند تا مؤمنان را مجبور به انتقال به حوزه قضایی کلیسای جامع قسطنطنیه کنند و قانونی تصویب می‌شود که با خود قانون اساسی استونی در تضاد است.

با تأسف عمیق، پاتریارک به تخریب زندگی مذهبی و نابودی نهاد خانواده اشاره کرد، که به ویژه مظهر بزرگترین ارزش «موهبت مهر» است که در کشورهای غربی مشاهده می‌شود.

دشوار است که اعتراف نکنیم نازیسم و ​​شیطان‌پرستی که در غرب، از جمله با حمایت ضمنی مقامات کی‌یف احیا شده‌اند، به هم پیوسته‌ هستند و مظهر همان روند تخریب تمدن غربی که همیشه؛ و کاملاً به حق! از بیگانگی تمدن روسیه، یا به عبارت فلسفیِ متناظر، از دیگرگونگیِ آن، سرچشمه می‌گرفت. ما تازه داریم این را درک می‌کنیم و درگیری اوکراین، که غرب با کمک آن سعی در انکار و «لغو» هر نشانه روسی دارد و تا جایی پیش می‌رود که کاملاً نژادپرستانه عمل می‌کند، در حالی که رسانه‌های غربی اظهارات کی‌یف مبنی بر اینکه «دین آنها کشتن روس‌هاست» را پخش می‌کنند، به شدت در بیداری ما نسبت به این واقعیت نقش داشته است.

فقط می‌توان به این افتخار کرد که روسیه بار دیگر در مقابل این نیروهای تاریک ایستاده که پیروزی ما در اوکراین نه تنها یک فاجعه ژئوپلیتیکی برای غرب باشد، که خود نخبگان غربی خواستار آن بودند، بلکه پیروزی آزادی واقعی بشر در سراسر جهان، از جمله در کشورهای غربی است؛ جایی که موجی از احساسات اعتراضی به شکل یک انقلاب محافظه‌کارانه در حال افزایش است.

منابع:

https://ria.ru/20250521/religiya-2018222336.html

https://moseparh.ru/predstoyatel-russkoj-pravoslavnoj-cerkvi-prinyal-uchastie-v-pasxalnom-prieme-v-ministerstve-inostrannyx-del-rossii.html

]لازم به ذکر است نویسنده این مقاله؛ یاکوونکو، در این مراسم، نشان درجه دو شاهزاده الکساندر نوسکی را به پاس سهمش در توسعه روابط کلیسا و دولت، دریافت کرد.[

 

[1] . پاتریارک اسقف اعظم کلیسای ارتدوکس روسیه در این جمع اظهار داشت: کلیسای ارتدکس روسیه، که فرزندان آن میلیون‌ها نفر از متنوع‌ترین کشورها و ساکنان تمام قاره‌ها هستند، به خدمت خود در جهانی که نه تنها به سرعت در حال تغییر است، بلکه به طور فزاینده‌ای نگران‌کننده نیز می‌شود، ادامه می‌دهد. پاتریارک کریل با اظهار تأسف عمیق از تخریب زندگی مذهبی و نابودی نهاد خانواده که در کشورهای غربی مشاهده می‌شود یاد کرد. وی همچنین نگرانی عمیق خود را در مورد وضعیت اوکراین، به ویژه وضعیت کلیسای ارتدکس اوکراین، که در معرض خطر انحلال قانونی است، ابراز کرد. پاتریارک کریل تأکید کرد: «ارتدکس در استونی از کجا می‌آید؟ نه از چین و نه از پاریس. این ارتدکس روسی است و نسل به نسل افراد ارتدکس در این سیستم ارزشی پرورش یافته‌اند و به طور خاص به کلیساهای جامع ارتدکس روسیه آمده‌اند.» وی تصریح کرد: در مقابل چشمان تمام اروپا، نه یک جامعه مذهبی نوظهور با منشأ مشکوک، بلکه جامعه‌ای که بخش قابل توجهی از آن و در برهه‌ای از تاریخ، اکثریت کسانی که قرن‌ها در استونی زندگی می‌کردند، به آن تعلق داشتند، در معرض تلاش‌هایی برای پاک کردن آن از نقشه زندگی معنوی و فرهنگی کشور قرار گرفته است. مقامات استونی با تصویب اصلاحاتی در قانون کلیساها که ساختارهای پاتریارک مسکو را غیرقانونی اعلام می‌کند، امیدوارند که مؤمنان ارتدکس را مجبور به انتقال به حوزه قضایی پاتریارک قسطنطنیه کنند.

[2] . جورج اورول رمان‌نویس و شاعر انگلیسی (1950-1903) نویسنده‌ای بود که به‌دلیل آثار دیستوپیایی خود، به‌ویژه «1984» و «مزرعه‌ حیوانات» شناخته شده است. این آثار، نقدهای تند بر حکومت‌های تمامیت‌خواه و آثار فاجعه‌آمیز آنها بر زندگی انسان‌ها بودند.

[3] . نویسنده مشهور و تأثیرگذار روسی (1881-1821)

[4] . جان گری (متولد 1948) فیلسوف سیاسی انگلیسی با علاقه به فلسفه تحلیلی و تاریخ ایده‌ها است. در کتاب لیبرالیسم، تفسیری از ماهیت، منشأ و چشم‌اندازهای لیبرالیسم در دنیای متجدد ارائه می‌کند.

[5] . هبرتیست‌ها (ابِرنیست‌ها)یک جنبش اجتماعی-سیاسی چپ افراطی در طول انقلاب فرانسه بودند که منافع طبقات پایین شهری و خرده بورژوازی را بیان می‌کردند. رهبران این گروه بسیار سازمان‌یافته و بی‌طرف، موقعیت‌های محکمی را در رهبری باشگاه کوردلیه و کمون پاریس اشغال کردند و نفوذ خود را بر توده‌ها، از جمله از طریق مطبوعات دوره‌ای (روزنامه پاپا دوشسن) گسترش دادند. اعضای این جنبش هبرتیست نامیده می‌شدند و پیروان ژاک-رنه اِبِر بودند. مبارزه اصلی برای به اصطلاح «حداکثر قیمت‌ها» از جمله از طریق ترور انجام می‌شد که به مبارزه با دین (سیاست «مسیحیت‌زدایی») و ضدانقلاب نیز گسترش یافت. در 24 مارس 1794، رهبران هبرتیست‌ها، از جمله خود ژاک-رنه اِبِر، با تصمیم دادگاه انقلاب با گیوتین اعدام شدند.

[6] . اسوالد اشپنگلر (1936-1880)، دانشمند آلمانی بود که حوزه‌های مورد علاقه‌اش شامل تاریخ، فلسفه، ریاضیات، علم و هنر و همچنین ارتباط آنها با نظریه ارگانیک تاریخ او بود. او بیشتر به خاطر اثر دو جلدی‌اش «انحطاط غرب» که در سال‌های ۱۹۱۸ و ۱۹۲۲ منتشر شد و تاریخ بشر را پوشش می‌دهد، شناخته می‌شود.

[7] . ساموئل هانتیگتون (2008-1927) استاد علوم سیاسی آمریکایی به مدت ۵۸ سال، استاد دانشگاه هاروارد بود.

کد خبر 24116

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =