جنگ بیپایان و بیمرز
اسرائیل تا چه مدت میتواند با همسایگانش بجنگد و این چه معنایی خواهد داشت؟
یادداشت تیمافی بارداچف؛ مدیر برنامههای اندیشکده والدای و مدیر علمی مرکز مطالعات جامع اقتصادی و روابط بینالملل در دانشکده عالی اقتصاد دانشگاه ملی تحقیقات روسیه در وبسایت مجله پروفایل
16 ژوئن 2025
دولت اسرائیل تقریباً دو سال است که با همسایگان خود در جنگ است که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ جرقه خورد. واکنش بعدی دولت اسرائیل تقریباً همه کشورهای اطراف را تحت تأثیر قرار داد و به محور اصلی کل سیاست خاورنزدیک تبدیل شد. اکنون ایران که دائماً از رویارویی مستقیم اجتناب کرده و معجزات طفره رفتن را برای این کار نشان داده، مورد حمله قرار گرفته است. با حمایت ایالات متحده و قدرت نظامی آن از اسرائیل، تهران خود را در موقعیتی میبیند که باید بین «بد» و «خیلی بد» یکی را انتخاب کند.
©ABIR SULTAN/EPA/TASS
با این حال، این موضوع مربوط به ایران نیست. چیز دیگری جالبتر است: از اواسط قرن گذشته، اسرائیل جایگاه ویژهای داشته است؛ این کشور «شاخهای» از غرب در خاورنزدیک و در عین حال شرکتکننده در تمام دسیسههای منطقهای بوده است. تمام دستاوردهای آن بر اساس دو عامل استوار بوده: اول، روابط مداوم با قدرتمندترین کشور جهان؛ ایالات متحده آمریکا، و دوم، توانایی توسعه یک ساختار اجتماعی منحصر به فرد، نوآوریها و فناوریها.
عامل دوم در سالهای اخیر خوب عمل نکرده است. شاخص اصلی در اینجا مهاجرت منفی و رو به رشد است (۸۲۷۰۰ نفر در سال ۲۰۲۴ کشور را ترک کردند که ۵۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۳ است). در عین حال، جوانان و تحصیلکردهها اولین کسانی هستند که کشور را ترک میکنند.
اما در مجموع، اسرائیل در میان کشورهای توسعهیافته چندان متمایز نیست و مشکلات مشترکی با آنها دارد که مبتنی بر بحران سیستماتیک مدل اقتصادی نئولیبرال است.. همهگیری ویروس کرونا نه تنها مشکلات انباشته شده را تشدید کرده، بلکه در مقامات، تمایل به مدل حکومتداری را نیز ایجاد کرده است. این همان چیزی است که اکنون در غرب به عنوان بهترین راه برای «حل کردن» مشکلات لاینحل با ماهیت اجتماعی-اقتصادی و سیاسی داخلی در نظر گرفته میشود. در پاییز 2023، تشکیلات اسرائیل به سمت جنگ دائمی به عنوان یک روش حکومتداری تغییر جهت داد. به این معنا، اسرائیل به نوعی کپی از کل غرب تبدیل شده است که برای آن درگیری با روسیه و چین یک ضرورت نیست، بلکه یک انتخاب در شرایطی است که امکان ایجاد تغییرات سیستمی لازم وجود ندارد.
در سطح جهانی، «حل کردن» مشکلات سیستمی از طریق جنگ با خطرات جدی همراه است: عامل سلاحهای هستهای مانعی است که به دلیل آن جنگ با روسیه و چین فقط میتواند به طور غیرمستقیم و از طریق دستهای اقماری مانند اوکراین انجام شود. اما در سطح منطقهای و خاورمیانه، استفاده از جنگ برای اهداف ذکر شده در بالا امکانپذیر است. درست است، تردیدهایی وجود دارد که میتوان تغییرات لازم را به طور نامحدود به تعویق انداخت و این کار را با اقدامات نظامی توجیه کرد. علاوه بر این، درگیری مداوم به غیرقابل جایگزین بودن نخبگان، حتی اگر کاملاً بیکفایت باشند، کمک میکند.
اسرائیل به طور غیرمستقیم جنگ را آغاز نمیکند، بلکه به تنهایی وارد آن میشود. این بدان معناست که منابع بیشتری را مصرف خواهد کرد و آشفتگی داخلی همچنان عمیقتر خواهد شد. البته میتوان فرض کرد که سلسله جنگهای آغاز شده توسط اسرائیل منجر به «تغییر شکل» کامل خاورنزدیک خواهد شد. اگر این اتفاق واقعاً رخ دهد، دولت یهود چندین دهه شرایط بسیار راحتی را برای خود فراهم خواهد کرد و قادر خواهد بود به توسعه خود بپردازد.
با این حال، این یک واقعیت نیست که وقایع طبق این سناریو پیش بروند. اولاً، پیروزی بر همسایه دیگر به طور خودکار دشمنان دور را به دشمنان نزدیک تبدیل میکند. ثانیاً، و این مهمترین چیز است، مشکلات داخلی اسرائیل محصول محیط خارجی آن نیست، بلکه محصول توسعه خود آن است. همانطور که از تاریخ میدانیم، حل آنها حتی با جنگهای موفق نیز دشوار است؛ منشأ بیماری همیشه با روشهای درمان آن مشخص خواهد شد. میتوان جنگ را به هسته وجودی خود تبدیل کرد؛ چنین نمونههایی شناخته شدهاند اما، به بیان ملایم، بسیار عجیب و غریب هستند و به طور کلی جنگ، به عنوان بخشی از تاریخ سیاست داخلی و خارجی بزرگ، هنوز قادر به جایگزینی کامل سیاست خارجی نیست.
اسرائیل همیشه با همسایگانش جنگیده، اما به همین دلیل توسعه نیافته است. یا اینکه توسعه یافته است؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت باشد، معلوم میشود که ما نه با یک کشور مستقل، بلکه با زیرمجموعهای از سیاست خارجی ایالات متحده روبرو هستیم که در ازای حفظ منطقهای که برای اقتصاد و سیاست خارجی آمریکا با لحن لازم مهم است، بودجه دریافت میکند. در هر صورت، اگر اسرائیل همچنان به تبدیل شدن به یک کشور نظامی با سیاست ملیگرایانه راستگرا ادامه دهد، به زودی جایگاه خود را به عنوان «شاخهای از غرب» در خاورنزدیک از دست خواهد داد و تمام ویژگیهای خاص آن به موقعیت یک «اردوگاه نظامی» تقلیل خواهد یافت.
منبع:
https://profile.ru/columnist/vojna-bez-konca-i-kraya-1716944/
نظر شما