جنگ روز آخر؟
گئورگی آساتریان، استاد علوم سیاسی دانشگاه ملی تحقیقات روسیه و عضو شورای روسیه در امور بینالملل
15 ژوئن 2025
روزهای اول جنگ بین اسرائیل و ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران هیچ پاسخی در مورد آینده این رویارویی طولانی و خونین ارائه نداده است. به نظر میرسد که ما فقط در مرحله اولیه درگیری هستیم و طرفین هنوز نتوانستهاند مشخص کنند که تواناییهای نظامی و فنی کدام یک غالب است. هیچ درک روشنی از اینکه سیستمهای اجتماعی و سیاسی کدام یک قادر به تحمل آسیبهای دردناک هستند، وجود ندارد. ماهیت این رویارویی به احتمال زیاد، به یک درگیری نسبتاً طولانی با مکثهای لازم برای سازماندهی مجدد طرفین، محاسبه خسارات، جابجایی تجهیزات نظامی و پر کردن زرادخانهها منجر میشود. هنوز برای نتیجهگیری در مورد نتایج خیلی زود است. این امر، بر اساس نتایج پرسروصدای تبلیغاتی، اما نه کاملاً واقعی روزهای اول درگیری، بیهوده خواهد بود.
شایان ذکر است که بایستی حقایق ساده اما کاملاً قابل فهم را در نظر داشته باشیم. این جنگی است که توسط ایالات متحده و اسرائیل با حمایت متحدان منطقهای علیه ایران که تنها است، به راه افتاده است. اطلاعاتی در مورد ورود هواپیماهای باری چینی به فرودگاههای ایران وجود دارد، اما مشخص نیست که این چه بوده و هدف چیست. جدا از این، ایران تاکنون هیچ چیز قابل توجهی دریافت نکرده است؛ برخی بیانیهها (عمدتاً از کشورهای غیر غربی) در محکومیت حملات اسرائیل منتشر شده اما چیز بیشتری دریافت نشده است.
خلاصه اینکه، ایران این جنگ را به تنهایی و تنها با استفاده از ظرفیت نظامی و فنی خود پیش میبرد. موشکهای بالستیک، پهپادها، سیستمهای پدافند هوایی و حتی سلاحهای مافوق صوت جمهوری اسلامی عمدتاً ایرانی هستند. آنها ثمره پیشرفتهای دانشمندان و متخصصان نظامی ایراناند. اسرائیل نیز به نوبه خود از تجهیزات نظامی عمدتاً آمریکایی و زیرساختهای نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده و برخی از متحدان استفاده میکند. نیروی اصلی حمله، هواپیماهای F-35 و سایر هواپیماها هستند. سیستم گسترده و چندلایه دفاع هوایی اسرائیل، که برای اختصار به یکی از اجزای آن «گنبد آهنین» میگوییم، شامل سامانههای تاد و پاتریوت آمریکایی است. فعالیتهای شناسایی و خرابکاری موفق در خاک ایران بیشتر توسط سازمانهای آمریکایی از طریق سازمانهای اسرائیلی و گاهی اوقات مستقیماً انجام میشود. جمعآوری اطلاعات، شبکههای اطلاعاتی، برنامهریزی، در همه جا نقش اصلی متعلق به متخصصان ایالات متحده است.
این سؤال پیش میآید: کدام طرف از نظر فنی پیشرفتهتر است؟ این یک اغراق نخواهد بود که بگوییم بدون حمایت ایالات متحده و متحدین بیشمار آن، اسرائیل نمیتوانست در مقابل رویارویی مستقیم با تهران مقاومت کند. به نوبه خود ایرانیان، بر اساس نتایج روزهای اول، نشان دادند که با وجود نیم قرن تحریمها، شدیدترین فشار از غرب و یک محیط غیر دوستانه، آنها موفق به ایجاد یک پتانسیل نظامی و فنی شدند که قادر به نبرد با تحولات قدرتمند غربی باشند. علیرغم برخی اظهارات و در برخی موارد بیطرفی ظاهری، بازیگرانی مانند اردن، کردهای عراق، عربستان سعودی، سنیهای سوریه «جدید»، بریتانیا، فرانسه و سایر کشورها در کنار ائتلاف ضد ایرانی میجنگند یا سهم خود را ادا میکنن.. در واقع، اعضای بیشتری در این ائتلاف وجود دارند. هر یک از طرفین عملکرد بسیار خاصی دارند که عمدتاً با هدف تقویت ظرفیت دفاعی اسرائیل انجام میشود. در برخی موارد، برخی از طرفین نیز به ظرفیت تهاجمی ارتش اسرائیل کمک میکنند.
درگیری نظامی با حمله شبانه نیروی هوایی اسرائیل به ایران آغاز شد. این حمله در جریان مذاکرات بین تهران و واشنگتن رخ داد. روز اول این جنگ، مهم و بسیار جالب برای تحلیل از آب درآمد. ایران عملاً شکست خورد. مطبوعات غربی یک کمپین تبلیغاتی پر سر و صدا را آغاز کردند که هدف آن تجلیل از موساد و توصیف «عقبماندگی» و «قرون وسطایی» ایران بود. ایالات متحده و اسرائیل (به ترتیب) موفق شدند به خاک ایران نفوذ کنند و تعدادی از دانشمندان عالی رتبه نظامی و هستهای را از بین ببرند. چند ده موشک ایرانی منهدم شد، اگرچه هنوز کاملاً مشخص نیست کدام یک، با این حال، همانطور که روزهای بعد نشان داد، ایران به سرعت از این ضربه بهبود یافت. به نظر میرسد که نباید در مورد پیامدهای آن اغراق کرد. قتل مقامات، پرسنل نظامی و فیزیکدانان برای ایران چیز جدیدی نیست. این روشها مدتهاست که مورد استفاده قرار گرفتهاند. ضمناً، ایران بیش از مجموع تمام کشورهای منطقه، فیزیکدانان هستهای در داخل و خارج از کشور دارد و هر یک از روسای واحدهای نظامی، ستاد کل و ادارات سپاه پاسداران، معاونان زیادی دارند و تعداد آنها در سطح غیررسمی کم نیست.
وظیفه اصلی جمهوری اسلامی حفظ برنامه هستهای است. به نظر میرسد ایران از قبل متوجه شده است که ائتلاف «کشورهای متمدن» آنها را تنها نخواهد گذاشت. تا زمانی که تهران سلاح بازدارنده نداشته باشد، حملات به رژیم آیتاللهها متوقف نخواهد شد. بنابراین، با درک نقاط قوت دشمن و نقاط ضعف خود، کل استراتژی نظامی با هدف حفظ پتانسیل هستهای است. بنابراین، یک ژنرال عالیرتبه که به اتاق خواب خود میرود و شاید هنوز متوجه است که چه اتفاقی میتواند برایش بیفتد، این کار را به دلیلی انجام میدهد؟ شاید او در حال نجات برنامه هستهای است و خود را به یک «شیء بیفایده» تبدیل میکند؟ شاید ملتی که توانسته است ظرفیت نظامی، موشکهای مافوق صوت و بالستیک ایجاد کند که قادر به غلبه بر فناوریهای آمریکایی و اسرائیلی هستند، استراتژی داشته باشد و اقداماتش آشفته و پوچ نباشد؟ اما مطبوعات جهان این سؤالات را نمیپرسند. آنها به طرز ابتدایی عملیات «درخشان» بعدی دستنشاندههای خود را به سبک هالیوود توصیف میکنند. اما بیدلیل نیست که سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، در این باره گفت: «هر چقدر هم که اسرائیل اکنون سعی کند آن را طوری نشان دهد که گویی خسارت و آسیب جبرانناپذیری وارد شده است، به اهداف خود رسیدهاند و غیره، در نهایت با وضعیت امنیتی بدتری نسبت به قبل از این اقدام مواجه خواهند شد.»
در نتیجه، ما با موارد زیر مواجه هستیم: در روزهای اول جنگ، ائتلاف کشورهای قدرتمند نتوانست برنامه هستهای را آسیب بزند. بله، آغاز این مرحله با یک اقدام روانی قدرتمند همراه بود اما فقط برای کسانی که استراتژیهای طرفین، وظایف اصلی و ویژگیهای ایدئولوژیک-فرهنگی را به طور کامل درک نمیکنند. برای ایالات متحده و اسرائیل، حداکثر وظیفه، نابودی برنامه هستهای است. حداقل وظیفه، ایجاد یک بحران سیاسی است که با سرنگونی رژیم آیتاللهها پایان یابد و وظیفه، مثلاً، کند کردن برنامه هستهای، به تعویق انداختن آن برای سالها و آسیب رساندن به اقتصاد و ظرفیت ایران است. ظاهراً پس از روزهای اول جنگ، این کار انجام نشد.
در عوض، برای ایران مهم است که ظرفیت هستهای خود را حفظ کند و نشان دهد که هیچکس قادر به حل این مسئله با زور نیست. در نتیجه، یک فرآیند مذاکره در پیش است، اما با شرایط برابر و نه با اولتیماتوم.
هر جنگی همیشه چیز جدیدی را برای علوم نظامی به ارمغان میآورد. ما چیزهایی را یاد میگیریم که قبلاً نمیدانستیم، نادرستیها را رد و فرضیهها را تأیید میکنیم. به طور کلی پذیرفته شده است که برنامه هستهای ایران تنها با بمباران گسترده و نسبتاً طولانی اشیائی که پنهان شدهاند، میتواند نابود شود. فقط ایالات متحده میتواند این کار را با استفاده از بمبهای سنگین GBU و بمبافکنهای استراتژیک خود انجام دهد. علاوه بر این، اعتقاد بر این است که برای نابودی، به مجموعهای از پروازها و پرتابها در امتداد همان شعاع نیاز است. روزهای اول نشان دادهاند که ظاهراً این دیدگاه چندان هم دور از حقیقت نیست، حداقل تا زمانی که جدیدترین فناوریها را ببینیم که این قوانین فیزیک را رد میکنند.
خلاصه اینکه، نتیجهگیری زود است. با قضاوت بر اساس روزهای اول، ظرفیت طرفین هنوز به آنها اجازه نمیدهد که به مهمترین اهداف دست یابند. علاوه بر طرحهایی برای فیلمهای هالیوودی، کار رزمی فعال و تحلیلهای بعدی آن در حال انجام است و اکنون کاملاً مشخص نیست که شرکتکنندگان با چه قابلیتهایی از این درگیری بیرون خواهند آمد.
برای هر یک از طرفین درگیر، این جنگ، جنگ آخر است، اما چنگیز آیتماتوف نوشت: یک روز میتواند بیش از یک قرن طول بکشد.
منبع:
نظر شما