مقدمه
جمهوری غنا، کشوری واقع در غرب آفریقا، بهرغم برخورداری از تنوع دینی، عمدتا کشوری با اکثریت مسیحی بهشمار میرود. تاریخ ورود ادیان جهانی به این منطقه، بازتابی از تعاملات پیچیده تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با قدرتهای خارجی است.
ورود اسلام به غنا به قرن پانزدهم میلادی بازمیگردد، زمانیکه بازرگانان مسلمان و روحانیون همراه آنان از طریق مسیرهای تجاری صحرای بزرگ آفریقا، دین اسلام را به شمال این سرزمین وارد کردند. اسلام ابتدا در نواحی شمالی مستقر شد و با گذشت زمان، جایگاهی فرهنگی و دینی در میان اقوام ساوانایی نظیر داغومبا، گونجا و موسی پیدا کرد. با این حال، گسترش اسلام در جنوب کشور با موانع فرهنگی و جغرافیایی مواجه بود و این دین نتوانست در نواحی جنوبی نفوذ عمیقی پیدا کند.
در سال 1482 میلادی، کاوشگران پرتغالی اولین پایگاه اروپایی را در منطقهای بهنام المینا (Elmina) در سواحل جنوبی غنا تأسیس کردند. این پایگاه که بهعنوان مرکز تجارت دریایی و مستعمراتی عمل میکرد، محل برگزاری نخستین آیینهای عبادی کاتولیک در قلمرو غنا بود. در پی رونق یافتن تجارت برده در قرن شانزدهم میلادی، کشورهای استعمارگر اروپایی نظیر هلند، بریتانیا، دانمارک و سوئد در رقابتی تنگاتنگ برای تسلط بر «ساحل طلایی» (Gold Coast) برآمدند؛ اصطلاحی که به نوار ساحلی غرب آفریقا از ساحل عاج تا کشور توگو اطلاق میشد.
در دهه 1640 میلادی، هلندیها با کنار زدن پرتغالیها کنترل این منطقه را بهدست گرفتند و به بهرهبرداری از منابع طبیعی آن، از جمله طلا، پرداختند؛ با این حال، برخلاف کاتولیکهای پرتغالی، اهتمام چندانی به تغییر مذهب مردم بومی و ترویج مسیحیت در این مناطق نداشتند. با آغاز قرون 17 تا 19، موجی از ورود فرقههای مختلف پروتستان، بهویژه از سوی میسیونرهای اروپایی، آغاز شد. با این حال، نفوذ عمیق مسیحیت در غنا تنها پس از ورود میسیونرهای پریسبیتری از «مأموریت بازل» (که در سال 1815 در سوئیس بنیان گذاشته شده بود) در سال 1828، و متدیستهای انگلیسی در سال 1835، شکل مؤثرتری به خود گرفت.
در سال 1875 میلادی، بریتانیا کنترل کامل بر پایگاههای ساحلی را بهدست آورد و با اعمال سلطه نظامی، اقتصادی و اجتماعی، به استعمار رسمی ساحل طلایی پرداخت. سرانجام در سال 1957، غنا با اتخاذ رویکردی مسالمتآمیز موفق به کسب استقلال شد و به نخستین کشور آفریقایی جنوب صحرای بزرگ تبدیل شد که از سلطه استعمار رهایی یافت. تصویب قطعنامهای از سوی پارلمان منتخب مردمی، موجب تغییر نام مستعمره ساحل طلایی به جمهوری غنا شد.
نخستین رئیسجمهور این کشور، کوامه انکروما، که خود پیرو مذهب کاتولیک بود، موضعی انتقادی نسبت به کلیساهای مسیحی اتخاذ کرد. بهعقیده وی، نهادهای دینی مسیحی نقش مؤثری در مقابله با سلطه استعماری ایفا نکرده بودند؛ از این رو تلاش نمود تا نفوذ سیاسی و اجتماعی کلیساها را محدود سازد. در پی تحولات سیاسی، وی در سال 1966 در جریان یک کودتای نظامی از قدرت کنار گذاشته شد. از آن زمان تاکنون، دولتهای نظامی و غیرنظامی متوالی در غنا عمدتاً مواضعی بیطرفانه نسبت به دین اتخاذ کردهاند.
در آغاز قرن بیستویکم، بیش از دوسوم جمعیت غنا را مسیحیان تشکیل میدادند. بزرگترین گروه مسیحی در این کشور، پنطیکاستیها هستند که حدود 30 درصد از جمعیت را در بر میگیرند. عضویت در کلیساهای کاریزماتیک، بهویژه در شهرهای بزرگ، از ابتدای قرن حاضر رشدی چشمگیر داشته است. در مقابل، کلیساهای سنتیتر نظیر کاتولیک، متدیست و پریسبیتریها با کاهش شمار پیروان مواجهاند. افزون بر جامعه مسیحی، جمعیت مسلمانان نیز در غنا قابلتوجه و در حال رشد است. اسلام بیشتر در مناطق شمالی کشور رایج است، که این موضوع ریشه در مسیرهای تاریخی ورود اسلام از طریق صحرای آفریقا دارد. در مقابل، مسیحیت بیشتر در مناطق جنوبی و مرکزی غنا رواج یافته است؛ امری که بازتاب ورود اولیه میسیونرهای اروپایی از مسیرهای دریایی است.
جامعهای از پیروان ادیان سنتی آفریقایی نیز، بهویژه در مناطق روستایی، همچنان به اعتقادات و آیینهای بومی پایبند هستند. برآورد دقیق تعداد پیروان این ادیان دشوار است؛ زیرا در بسیاری از موارد، باورهای بومی با آموزههای مسیحی یا اسلامی ترکیب میشود. برخی از گروههای سنتگرای نوین، مانند «مأموریت رنسانس آفریقا»، ادعا میکنند که بالغ بر چهار میلیون پیرو در غنا دارند؛ اما صحت این ادعا بهطور مستقل مورد تأیید قرار نگرفته است.
غیر از مسیحیان و مسلمانان، اقلیتهای دینی کوچکی از جمله بهاییان، یهودیان، هندوها، بوداییها، شینتوها و راستافاریها نیز در کشور زندگی میکنند که اغلب در شهرهای بزرگ متمرکزند و از طریق مهاجرت وارد کشور شدهاند.
تاریخچه دین مسیحیت در غنا: پیدایش، گسترش و تحول
مسیحیت بهعنوان دین غالب در جمهوری غنا، سابقهای چند صد ساله دارد و تحولات آن با روندهای استعماری، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی کشور درهمتنیده است. برآوردهای آماری در اوایل قرن بیستویکم حاکی از آن است که جمعیت پیروان مسیحیت در غنا بالغ بر 18 میلیون نفر است؛ رقمی که این دین را به پرجمعیتترین دین کشور بدل کرده است.
جامعه مسیحی در غنا از نظر فرقهای به چهار شاخه اصلی تقسیم میشود: انگلیکنها (کاتولیکهای تابع کلیسای انگلستان)، رومنکاتولیکها (تابع کلیسای رم)، متدیستها (سنتگرایان) و پریسبیتریها. برای هماهنگی میان کلیساهای اصلی، شورای مسیحیان غنا (Christian Council of Ghana) در سال 1962 تأسیس شد. این شورا، علیرغم نقش مشورتی برجسته، شامل کلیسای رومنکاتولیک نمیشود و در حال حاضر متشکل از 13 کلیسا است. کلیساهای انگلیکن غرب آفریقا تحت رهبری اسقف اعظم این منطقه قرار دارند که مقر وی در کشور لیبریا است. افزون بر آن، شهرهای مهمی مانند آکرا، کیپکواست، کوماسی، کوفوریدوا، سانیانی، سِکُندی و تاماله، هر یک دارای اسقفنشین خاص خود هستند که ساختار سازمانی کلیسا را در سطح منطقهای هدایت میکنند.
ورود رسمی مسیحیت به سرزمین غنا به سال 1471 میلادی بازمیگردد؛ زمانیکه کاشفان پرتغالی به سواحل «ساحل طلا» (Gold Coast) رسیدند. این کاوشگران اروپایی نه تنها اهداف تجاری و استعماری داشتند، بلکه حامل پیام دینی نیز بودند. در سال 1482 میلادی، ناوگان دریایی پرتغال پایگاه مستعمراتی «المینا» را تأسیس کرد و بهزودی نخستین مراسم عبادی کاتولیک در خاک غنا برگزار شد. بر اساس برخی از اسناد تاریخی، ملوانان پرتغالی در این مراسم برای «روح مردم بومی» دعا کردند و از خداوند خواستند آنان را از «بتپرستی» برهاند. در ادامه این روند، در سال 1503 میلادی، روحانیون پرتغالی اولین غسل تعمید دستهجمعی را برای حدود 300 نوکیش کاتولیک، از جمله پادشاه افوتو، درباریان و خانوادههای آنان برگزار کردند. این اقدام، نخستین تلاش سازمانیافته برای مسیحیسازی نخبگان بومی بهحساب میآید. با این حال، نفوذ عمیق مسیحیت در آن دوره بهدلیل مقاومت فرهنگی و نیز شرایط سخت اقلیمی، محدود باقی ماند.
تلاشهای پروتستانی و تحولات قرن نوزدهم
در قرن هجدهم، فرقههایی از مسیحیت پروتستان، بهویژه موراوینها و آنگلیکنها، برای تبلیغ دینی وارد غنا شدند. انجمن آنگلیکن برای ترویج انجیل در مستعمرات خارجی، فعالیتهایی را در دهه 1750 آغاز کرد، اما این تلاشها در سال 1816 با مرگ رهبر آن به پایان رسید. همچنین فعالیت موراوینها نیز بهدلیل شرایط سخت، بیماریهای مناطق گرمسیری و استقبال اندک، به نتایج چشمگیری نینجامید.
نقطه عطف گسترش موفق مسیحیت در غنا، ورود میسیونرهای مأموریت بازل (Basel Mission) بود؛ نهادی بینالفرقهای که در سال 1827 در ساحل طلایی شروع به فعالیت کرد. با این حال، نخستین گروه مبلغان اعزامی، متحمل تلفات سنگینی شدند و از 9 مبلغ اعزامی بین سالهای 1828 تا 1840 به قلعه دانمارکی کریستینسبرگ در اوسو (آکرای کنونی)، هیچیک موفق به گرویدن بومیان نشدند و اغلب بر اثر مالاریا و سایر بیماریهای گرمسیری درگذشتند.
در ادامه، مبلغان بازل تمرکز خود را به نواحی داخلیتر، بهویژه منطقه آکواپیم (Akwapim) معطوف کردند. در سالهای 1843 و 1847 به ترتیب مدرسهای برای پسران و سپس برای دختران تأسیس کردند که بعدها تبدیل به نهادهای تربیت معلم و کادر حرفهای کشور شد. این نهادهای آموزشی، بهویژه در دهههای پایانی قرن نوزدهم، نقش مهمی در پرورش نخبگان بومی ایفا کردند؛ نخبگانی که بعدها در فرآیند استقلال غنا نقشآفرین بودند.
ورود متدیستها و نهادینه سازی مسیحیت
فرقه متدیست وسلی در سال 1835 میلادی وارد غنا شد و بهویژه در نواحی جنوبی کشور، توانست به سرعت نفوذ پیدا کند. مبلغان متدیست، مشابه بازرگانان و مبلغان بازل، از ابزارهای آموزشی و فرهنگی برای استقرار مسیحیت استفاده کردند. در آغاز قرن بیستم، متدیستها بخش عمدهای از نواحی جنوبی غنا را مسیحی کرده بودند. همچنین مبلغان برمن (1847) نیز، که رابطه نزدیکی با مأموریت بازل داشتند، گروهی از پیروان را جذب کردند که بعدها در قالب کلیسای پروتستان انجیلی سازمان یافتند.
در سال 1904، انجمن انگلیکن بار دیگر به غنا بازگشت و فعالیتهای جدیدی را در مناطق شهری آغاز کرد. مدارس مذهبی متعددی، بهویژه از سوی کلیساهای پرسبیتری و متدیست، در امتداد سواحل تأسیس شدند. این مدارس، ضمن ترویج دیدگاههای مسیحی، به آموزش دروس غربی نیز پرداختند و بنیانگذار نسلی از مدیران دولتی، متخصصان و نخبگان فرهنگی شدند.
گزارش استعمار بریتانیا در سال 1920 میلادی نشان میدهد که 198 مدرسه وابسته به کلیساها در مقابل تنها 19 مدرسه دولتی در کشور فعال بودند. همین نابرابری نشاندهنده نقش عمیق نهادهای مذهبی در تعلیموتربیت بود.
مسیحیت پس از استقلال و ساختار کلیساها
پس از استقلال در سال 1957 و تصویب قانون آموزش و پرورش سال 1960، دولت غنا مدیریت مالی و برنامهریزی درسی مدارس را در اختیار گرفت. با این حال، حتی در اوایل قرن بیستویکم، آیینهای مذهبی و فعالیتهای تبلیغی مسیحی، بهویژه در مدارس متوسطه، همچنان پررنگ باقی ماندهاند.
در سال 1929، کلیساهای مسیحی اقدام به تأسیس نهاد مشورتیای با عنوان شورای مسیحیان غنا (Christian Council of Ghana) کردند. این شورا در حال حاضر نماینده 17 کلیسا و انجمن مسیحی است و نمایندگی رسمی آنها را در شورای جهانی کلیساها و سایر مجامع بینالمللی بر عهده دارد.
همچنین، دبیرخانه ملی کلیسای کاتولیک در سال 1960 تأسیس شد و نمایندگی کلیسای کاتولیک رم را در کشور بر عهده گرفت. کلیسای انگلیکن نیز زیرمجموعه «استان کلیسایی غرب آفریقا» قرار دارد که دارای 16 حوزه اسقفی است و 10 مورد آن در غنا واقع شدهاند.
تحولات نوین: رشد کلیساهای پنطیکاستی و مستقل آفریقایی
در دهههای پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم، کلیساهای پنطیکاستی و کلیساهای مستقل آفریقایی رشد چشمگیری داشتهاند. در سال 1960، پنطیکاستیها تنها 2 درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدادند، اما این رقم در سال 2010 به بیش از 28 درصد افزایش یافت. موفقیت این کلیساها عمدتاً به توانایی آنها در انطباق با باورهای بومی، استفاده از نمادهای فرهنگی محلی، و تلفیق مفاهیم کتاب مقدس با عناصر سنتی مانند پیشگویی، پرستش نیاکان، آیینهای شفابخش و موسیقی بومی مربوط میشود.
در این کلیساها، گروههای آواز و سرود بهویژه در میان جوانان بسیار محبوباند. چنین فعالیتهایی بستری را فراهم میسازند تا جوانان غنایی، ضمن حفظ پیوند با اعتقادات اجدادی، احساس تعلق به مسیحیت جدید را تجربه کنند.
کلیساهای جدید
علاوه بر کلیساهای ارتدکس نظیر شعب کاتولیک، انگلیکان، پرسبیترین و متودیست، در دهههای اخیر کلیساهای جدیدی در غنا تأسیس شدهاند که فعالیتهای تبلیغی گستردهای دارند. برخی از این کلیساها توسط دانشجویانی که برای تحصیلات عالی به ایالات متحده رفته بودند، تأسیس شدهاند. این افراد که در واقع به جای تحصیل در رشتههای تخصصی و فنی، در مدارس تربیت مبلغ مسیحی آموزش دیده بودند، پس از بازگشت به کشور خود، به تبلیغ مسیحیت پرداختند. نمونههایی از این کلیساها عبارتند از:
- کلیسای «اپوسولیک» (Apostolic)
- کلیسای «اسمبلی آو گاد» (Assemblies of God)
- کلیسای «کرایست اپوسولیک» (Apostolic Christ)
- کلیسای «پنتاکوست» (Pentecost)
کلیسای مسیحیان آفریقایی
کلیسای مسیحیان آفریقایی که گاهی به نام «روحی» یا «کلیسای استقلال» شناخته میشود، یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین کلیساها در غنا است. این کلیسا بیش از چهارصد شعبه دارد و بهطور مستقل توسط مبلغان غنایی اداره میشود. رهبر این کلیسا، «اوسو فوداموا»، بهویژه در میان رهبران مذهبی واتیکان از جایگاه ویژهای برخوردار است. انگیزه اصلی فوداموا از تأسیس این کلیسا این بود که به مردم جهان بهویژه مسیحیان سفیدپوست نشان دهد که پیش از ورود استعمارگران سفیدپوست به این سرزمین، سیاهپوستان آفریقا بهطور عمده موحّد و خداپرست بودند.
تبلیغ مسیحیت و تأثیرات آن بر مسلمانان غنایی
یکی از چالشهای عمدهای که مسلمانان غنا با آن مواجه هستند، تبلیغات مسیحی در مناطق محروم است. برخی مبلغان مسیحی، بهویژه سفیدپوستان، مدارس خود را در مناطقی که مسلمانان عمدتاً ساکن هستند، تأسیس میکنند. این مدارس بهویژه در جوامع فقیر، کودکان مسلمان را جذب میکنند. برخی از خانوادهها به دلیل مشکلات اقتصادی و در جهت تأمین معیشت، فرزندان خود را به این مدارس میفرستند، علیرغم اینکه رهبران مسلمان این اقدام را مخالف اصول دینی میدانند. پس از فارغالتحصیلی، بسیاری از این کودکان وارد بازار کار میشوند و تحت نظارت و هدایت کلیسا، بسیاری از آنها تبدیل به مبلغان مسیحی میشوند و حتی ممکن است نامهای مسیحی اختیار کنند.
ادامه دارد...
نظر شما