قسمت دوم
سایر ادیان در غنا
اگرچه مسیحیت دین غالب در کشور غنا به شمار میرود، اما ادیان بومی آفریقایی و اسلام نیز نقش قابل توجهی در ساختار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این کشور ایفا میکنند. هرچند از نظر تعداد، پیروان این ادیان نسبت به مسیحیان کمترند، اما تأثیر آنها در شکلدهی به هویت دینی، مناسبات اجتماعی و الگوهای رفتاری در غنا انکارناپذیر است.
ادیان بومی آفریقایی: سنت، آیین و ساختار معنوی
ادیان بومی غنا، که عموماً از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند، ریشه در باورهای دیرینه و نظامهای معنوی نهادینهشده در جوامع قومی دارند. این ادیان بر اعتقاد به موجودی برتر (Supreme Being) مبتنیاند که فراتر از دسترس مستقیم انسان است، اما پیوندهایی با طبیعت، خدایان کوچکتر و ارواح نیاکان دارد. بر اساس این باورها، نیاکان درگذشته همچنان بهصورت فعال در زندگی بازماندگان خود حضور دارند و از خانوادههایشان محافظت کرده، در سلامت، باروری، موفقیت اقتصادی و ایمنی نقش ایفا میکنند.
از آنجا که باور به تناسخ در میان برخی اقوام رواج دارد، برخی از نیاکان ممکن است از طریق تولد مجدد در قالب کودکان نوظهور، به جهان بازگردند. هرگونه رفتاری که روح نیاکان را آزرده کند، ممکن است منجر به بیماری، بدبیاری یا مرگ شود. از اینرو، مردم با دقت خاصی از انجام اعمالی که ممکن است موجب نارضایتی اجداد شود، اجتناب میکنند.
رهبری دینی در این سنتها به عهده کشیشان بومی، بزرگان قبیله، سران دودمانها و در برخی موارد، رؤسای سنتی است. کشیشانی که در غیبگویی، آیینهای شفابخش و آیینهای تطهیر تخصص دارند، غالباً در زیارتگاههایی فعالیت میکنند که ممکن است تنها خانههایی گِلی یا سازههایی ساده در محوطهای محصور باشند. این زیارتگاهها مراکز مراجعه مردم برای دریافت شفا، مشاوره معنوی، کنترل سرنوشت، پیشبینی آینده، و تقاضای باروری یا موفقیت مالی هستند. باور عمومی بر آن است که ارواح خدایان از طریق این کشیشان با مراجعان ارتباط برقرار میکنند.
آیینهای بومی اغلب بهصورت جشنها، رقصهای آیینی و مراسم عمومی اجرا میشوند و مشارکت مردمی در آنها بالاست. این آیینها نقش مهمی در تداوم میراث فرهنگی و انسجام اجتماعی دارند.
اسلام در غنا: انسجام فرهنگی و مشارکت اجتماعی
اسلام، دومین دین رسمی در غنا از نظر تعداد پیروان است و بهویژه در مناطق شمالی کشور حضور پررنگ دارد. ورود اسلام به غنا از طریق بازرگانان و مبلغانی صورت گرفت که در مسیرهای تجاری صحرا و ساحل غربی آفریقا رفتوآمد میکردند. مسلمانان غنایی عمدتاً به فرقه سنی تعلق دارند و پیروان طریقتهایی مانند قادریه و تیجانیه هستند.
اسلام در جوامع شمالی نقش انسجامبخش اجتماعی دارد و غالباً در حوزههایی چون آموزش، اقتصاد محلی، حلوفصل اختلافات خانوادگی و حتی سیاست نقشآفرینی میکند. مدارس اسلامی (مدرسههای عربی-اسلامی) و حوزههای علمیه محلی، آموزش دینی را با اصول فرهنگی تلفیق میکنند. در طول دهههای اخیر، مسلمانان نقش مهمی در فرآیندهای دموکراتیک، سیاستهای عمومی و رشد اقتصادی غنا داشتهاند و پیروان اسلام در دولت و جامعه مدنی حضوری چشمگیر دارند.
اسلام از قرون اولیه هجری وارد منطقه غرب آفریقا و از جمله سرزمین غنای امروزی شده است. بر اساس شواهد تاریخی، ورود اسلام به غنا پیش از نفوذ مسیحیت در این منطقه صورت گرفت. نخستین مواجهات ساکنان منطقه با اسلام، از طریق روابط تجاری بازرگانان مسلمان شمال آفریقا در قرن نهم میلادی آغاز شد. در این دوران، امپراتوری غنای باستان، که یکی از ساختارهای سیاسی پیشرفته منطقه بود، از نفوذ فرهنگی و دینی مسلمانان تأثیر پذیرفت. بازرگانان مسلمان از گروههای قومی ماند و وانگارا، نقش کلیدی در انتقال آموزههای اسلامی به مناطق شمالی غنا ایفا کردند.
در قرن چهاردهم میلادی، عالمان دینی مسلمان، موفق شدند برخی از رؤسای قبایل منطقه شمال غنا را متقاعد کنند تا به دین اسلام بگروند. همچنین در جنوب، ورود اسلام به سواحل جنوبی غنا به دهه ۱۸۳۰ میلادی بازمیگردد. بازرگانان مسلمان، بهویژه در پادشاهی آشانتی، در آشنا ساختن مردم این ناحیه با تعالیم اسلامی نقش بسزایی داشتند. مهاجرت اقوام مسلمان نیجریهای، بهویژه از قبایل هوسا و یوروبا، نیز از قرن نوزدهم به بعد به گسترش اسلام در سراسر غنا کمک کرد.
ساختار مذهبی و جغرافیای اجتماعی مسلمانان در غنا
امروزه جمعیت مسلمانان در غنا بخش قابل توجهی از کل جمعیت کشور را تشکیل میدهد. تمرکز اصلی مسلمانان در مناطق شمالی کشور از جمله مناطق ساوانا، شمال شرقی و شمالی است، که ساکنان آن عمدتاً کشاورز بوده و به مذهب مالکی پایبند هستند. افزون بر این، در مناطق شهری مانند آکرا، کوماسی، سکوندی-تاکورادی، تاماله و وا، نیز جمعیت مسلمانان قابل توجه است. مسلمانان غنا عمدتاً پیرو مذهب سنی و شاخه فقهی مالکی هستند، هرچند اقلیتی نیز به فقه شافعی تعلق دارند.
در کنار مذاهب فقهی، طریقتهای صوفی نیز در میان مسلمانان غنا نفوذ دارند، اگرچه میزان گرایش عمومی به تصوف در مقایسه با سایر نقاط آفریقا محدودتر است. طریقتهای تیجانیه و قادریه از برجستهترین این طریقتها محسوب میشوند. طریقت تیجانیه، که ریشه آن به شمال آفریقا بازمیگردد، تأثیرگذارترین جریان صوفیانه در غنا است و اکثر علمای دینی و امامان جمعه و جماعات این کشور به آن وابستهاند.
نهادهای اسلامی و نقش آنان در ساختار اجتماعی غنا
شورای نمایندگان مسلمانان در آکرا (Muslim Representative Council)، نهاد مرکزی سازماندهنده جامعه مسلمانان کشور است. این شورا مسئولیت هدایت مسلمانان در امور دینی، اجتماعی و اقتصادی را بر عهده دارد. از وظایف اصلی این شورا میتوان به میانجیگری در اختلافات مذهبی درونگروهی، سازماندهی سفر حج، ارائه آموزش مقدماتی قرآن در مدارس اسلامی و تلاش برای ارتقاء سطح آگاهی دینی اشاره کرد.
یکی از چالشهای عمده مسلمانان، بهویژه در شمال کشور، محرومیت از منابع اقتصادی و توسعهنیافتگی زیرساختهاست. این وضعیت باعث شده است که مهاجرت به جنوب غنا افزایش یابد و شکاف اقتصادی-فرهنگی میان شمال مسلماننشین و جنوب عمدتاً مسیحینشین افزایش یابد. در پاسخ به این چالش، جنبش احمدیه با ساخت مراکز آموزشی، درمانی و فنی، در کاهش این نابرابریها نقش قابل توجهی ایفا کرده است.
جنبش احمدیه در غنا
فرقه احمدیه که منشأ آن در شبهقاره هند است، در سال 1921 میلادی از طریق نیجریه وارد غنا شد. این فرقه ابتدا در میان مسلمانان ساحلی فانتی رواج یافت و بعدها در میان اقوام آشانتی نیز گسترش یافت. احمدیه در مناطقی چون آکرا، کوماسی و وا، دارای پیروان فعالی است. با آنکه احمدیه از سوی جریانهای سنتی اسلام به عنوان فرقهای خارج از چارچوب اهل سنت تلقی میشود، اما به دلیل خدمات گسترده اجتماعی، آموزشی و بهداشتی، جایگاه مهمی در ساختار دینی و اجتماعی کشور یافته است.
مواجهه تیجانیه با سایر جریانهای اسلامی
تیجانیه، که از مهمترین طریقتهای صوفیه در غنا به شمار میرود، روابط نزدیکی با شیعیان دارد. گرایشهای مشترک میان این طریقت و تشیع، بهویژه در حوزههایی چون شفاعت، توسل به اولیاء، ذکر، زیارت قبور و علاقه به اهلبیت (ع)، زمینههای همکاری فکری و فرهنگی را میان این دو جریان فراهم آورده است.
سلفیت در غنا
فعالیتهای تبلیغی سلفیت در غنا از دهه 1970 میلادی آغاز شد. در سال 1971، سازمانی تحت عنوان "مرکز تحقیقات و اصلاحات اسلامی" در آکرا تأسیس شد که از سوی دارالافتاء عربستان سعودی تأمین مالی میگردید. این مرکز، نقش مهمی در تربیت نسل جدیدی از روحانیون و مبلغان سلفی ایفا کرد و صدها نفر از دانشآموزان را برای تحصیل به دانشگاههای سعودی اعزام نمود. با این حال، تأثیر سلفیت در سطح اجتماعی، بهویژه در میان طریقتهای صوفی مانند تیجانیه و قادریه، محدود بوده است.
بهاییت
در اواخر قرن بیستم، برخی از اعضای بهاییت بهویژه در کشورهای اروپایی و مستعمرات سابق بریتانیا به گسترش این مذهب در آفریقا، بهویژه در کشور غنا، پرداخته و به تبلیغ عقاید خود ادامه دادند. در حال حاضر، بهاییت در برخی کشورهای آفریقایی همچون غنا فعال است و به جذب اعضای جدید و توسعه شبکههای تبلیغی خود در این کشور ادامه میدهد.
هندوئیسم
هندوئیسم در قرن بیستم، بهویژه در سال ۱۹۲۰ میلادی، زمانی که استعمار بریتانیا بهمنظور ساخت زیرساختهای حملونقل و راهآهن در غنا، نیروهای کارگری از هندوستان به این کشور آورد، وارد غنا شد. در ابتدا، این مذهب بیشتر در میان مهاجران هندی باقی ماند و تأثیری بر جامعه آفریقایی نداشت. اما از دهه ۱۹۵۰، با افزایش اختلاط نژادی ناشی از ازدواجهای میان هندیها و سیاهپوستان غنایی، هندوئیسم بهتدریج در میان غنائیان گسترش یافت. فلسفه و آموزههای این مذهب بر جستجوی حقیقت و هدف زندگی انسانی متمرکز است. بر اساس اصول هندوئیسم، انسان نه تنها در جستجوی خالق است بلکه در پی یافتن هدفی است که بهطور طبیعی تمامی انسانها تمایل دارند تا جاودانه بمانند. این فلسفه که «یوگا» و «هَرِکر شنا» را شامل میشود، بر آن است که انسانها در پی رهایی از رنجها و ترسهای ناشی از مرگ و نابودی هستند. معابد هندو در منطقه «نیوقداما» در غنا و همچنین مراکز تبلیغی فرقه «هرکر شنا» در شهر «امانشمان» در منطقه «گا» از جمله مکانهایی هستند که در جهت گسترش این آموزهها فعالیت دارند.
چالشهای اجتماعی و مناقشات حقوق بشری
با وجود جنبههای معنوی عمیق، برخی از اعمال مرتبط با آیینهای بومی محل مناقشه بودهاند. یکی از این موارد، آیینی موسوم به تروکوسی (Trokosi) یا فیاشیدی (Fiasidi) است که در مناطق خاصی از منطقه ولتا رایج بوده است. این آیین، شکلی از بندگی مذهبی تلقی میشود که در آن، خانوادهای برای جبران خطای اخلاقی یا جنایت یکی از اعضای خود، دختری باکره –گاهی کمتر از ۱۰ سال– را بهعنوان «هدیه قربانی» به زیارتگاه تقدیم میکند. مدت اقامت دختر در زیارتگاه ممکن است از چند هفته تا سالها ادامه داشته باشد و در مواردی، خانواده او توان پرداخت هدایا یا فدیه آزادی را ندارند و در نتیجه دختر برای مدت نامحدود در معبد باقی میماند.
گزارشهایی از سوءاستفاده جسمی یا جنسی برخی از کشیشان در این مراکز منتشر شدهاند، هرچند شواهد گستردهای از فراگیری این اعمال در دست نیست. بر اساس گزارشی از وزارت امور خارجه ایالات متحده، در اوایل قرن بیستویکم، حدود ۱۰۰ دختر در ۲۲ زیارتگاه فعال تروکوسی در منطقه ولتا حضور داشتند. در سالهای اخیر، با فعالیت نهادهای مدنی، آگاهی عمومی، و مداخلات حقوقی، اقدامات موثری برای مقابله با این پدیده صورت گرفته است.
مناقشه دیگری نیز حول رفتار با زنان مسن و اغلب بیوه در مناطق روستایی شمال کشور جریان دارد. این زنان گاهی به اتهام جادوگری هدف خشونت فیزیکی یا تبعید قرار گرفتهاند. بر اساس برخی برآوردها، در سال 2003 میلادی حدود 850 زن از روستاهای خود رانده شده و به موسوم به «اردوگاههای جادوگران» منتقل شدهاند. این اردوگاهها که اغلب در شرایط سخت و بدون امکانات کافی اداره میشوند، از سوی فعالان حقوق بشر بهعنوان موارد آشکار تبعیض جنسیتی و نقض کرامت انسانی مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
نظر شما