نویسنده: قادر مَلِکوف
در شرایط ناپایداری ژئوپلیتیکی، عرصه رسانه به بخشی از سیاست خارجی تبدیل شده و گاه صحنه رقابت میگردد.
با شدت گرفتن تقابل میان شرق و غرب، هر دو طرف نه تنها از ابزارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی، بلکه از ابزار قدرت نرم نیز استفاده میکنند. توسعه فناوریهای دیجیتال، پخشهای فرامرزی تلویزیونی، شبکههای اجتماعی و پیامرسانها، اطلاعات را به عاملی با اهمیت راهبردی تبدیل کرده است.
و امروز بیش از هر زمان دیگری، قرقیزستان نیازمند تقویت پایداری خود در برابر تغییرات سریع در فضای جهانی رسانه است. مرز مجازی اکنون در ذهن هممیهنان ما کشیده شده است و جای تعجب نیست که انتقال آرام اولویتهای بیگانه در حال انجام است. این موضوع هر چه بیشتر نگرانکننده میشود. در چنین شرایطی، محافظت از عرصه اطلاعات کشور، به بخشی جداییناپذیر از پایداری عمومی دولت تبدیل میشود.
موضوع، نه محدودسازی یا انزوا، بلکه تطبیق هوشمندانه با واقعیتهای جدید است؛ جایی که منافع ملی ما تنها با مرزها و اقتصاد تعیین نمیشوند، بلکه به محتوای دستور کار اطلاعاتی نیز بستگی دارند، محتوایی که هممیهنان ما در آن غوطهورند.
بیایید از اینجا شروع کنیم که فضای اطلاعاتی در قرقیزستان، به طور سنتی، با گشودگی و چندزبانگی مشخص میشود. به دلیل میراث فرهنگی-زبانی و استفاده گسترده از زبان روسی، بخش بزرگی از جمعیت همچنان مصرفکننده محتوای رسانهای فراملی است. همچنان رسانهها و پلتفرمهای روسی تأثیر زیادی در قرقیزستان دارند. بسیاری از شهروندان هر روز برنامهها را تماشا میکنند؛ چه اخبار، چه تحلیلها و چه محتوای سرگرمکننده. این مسئله، تا حد زیادی ناشی از زبان مشترک و عادتهایی است که از زمان اتحاد شوروی باقی ماندهاند.
با این حال، باید درک کرد که جریانهای اطلاعاتی ورودی - چه رسمی روسی و چه اپوزیسیونی - امروزه بیش از سرگرمی و آموزش، بار ایدئولوژیک خاصی را حمل میکنند.
آنها دیدگاهها، ارزشها و ترجیحات سیاسی را شکل میدهند، که ممکن است همیشه با نیازها و اولویتهای خود قرقیزستان، به عنوان یک دولت مستقل، همراستا نباشند. برای مثال، امروز کسانی که تلویزیون تماشا میکنند - یعنی شهروندان سالمند - تحت تأثیر تبلیغات رسمی روسیه قرار دارند. در حالی که نسل جوان با استفاده از شبکههای اجتماعی، تحت تأثیر دیدگاه کاملاً متفاوتی قرار میگیرد. حتی مواردی وجود دارد که این امر بر روابط خانوادگی در مورد مسائل سیاسی بین کشورهای مختلف تأثیر گذاشته است.
از این رو، این سؤال منطقی مطرح میشود: چه کسی دستور کار رسانهای خانوادههای قرقیز را شکل میدهد؟
در عرف بینالملل، قدرت نرم ابزاری است که دولتها از طریق آن منافع خود را با فرهنگ، آموزش، زبان و رسانهها پیش میبرند و در این امر چیز عجیبی وجود ندارد: همه دولتها، از جمله قرقیزستان و همه شرکای ما، حق دارند دیپلماسی فرهنگی و سیاست رسانهای خود را در خارج از مرزهایشان اجرا کنند.
در عین حال، وقتی جریانهای اطلاعاتی به طور نامتناسبی غالب و گاه تهاجمی میشوند و رسانههای ملی در موضع پیرو قرار میگیرند، این سؤال طبیعی پیش میآید که آیا حاکمیت داخلی، از جمله امنیت در برابر دستکاری بر افکار شهروندان، همچنان پابرجا است؟
در قرقیزستان، نگرانیهایی شنیده میشود مبنی بر اینکه بخش بزرگی از افکار عمومی نه در نتیجه گفتوگوی درونی جامعه، بلکه تحت تأثیر مراکز اطلاعاتی خارجی متضاد با یکدیگر شکل میگیرد. این موضوع میتواند بر درک نسل جوان از رویدادهای کلیدی، بر فرهنگ سیاسی و همچنین بر نگرش آنها نسبت به خود نهادهای دولتی تأثیر بگذارد. این امر به ویژه در لحظات بحران یا درگیری بینالمللی اهمیت مییابد، زمانی که برداشت از وقایع از دریچه دستور کار بیگانه ممکن است با منافع ملی قرقیزستان همخوانی نداشته باشد.
شبکههای تلویزیونی کشورهای خارجی نقش ویژهای در چشمانداز رسانهای ایفا میکنند. برنامههایی که در خارج از کشور تولید میشوند، به منبع اطلاعات روزمره برای میلیونها قرقیز تبدیل شدهاند. اما در سالهای اخیر، در کنار برنامههای تلویزیونی، نفوذ از طریق کانالهای دیجیتال - تلگرام، یوتیوب، تیکتاک، شبکههای اجتماعی - افزایش یافته است. این امر معماری جدیدی از تأثیرگذاری اطلاعاتی ایجاد میکند که در آن، به ویژه جوانان ما و مهاجران کاری آسیبپذیر میشوند. روایتهای اطلاعاتی، به ویژه آنهایی که به اقدامات نظامی در خارج از کشور مربوط هستند، نباید پایههای انسانی، حقوقی و اخلاقی ثبات داخلی را تحتالشعاع قرار دهند. مواردی ثبت شده است که برخی از شهروندان قرقیزستان، تحت تأثیر انگیزههای خارجی، در درگیریهای نظامی خارج از کشور مشارکت کردهاند، از جمله بدون هیچ مجوزی از سوی دولت ما.
این نه تنها پرسشهایی حقوقی ایجاد میکند، بلکه سؤالاتی عمیقتر نیز به دنبال دارد - در مورد مرزهای وفاداری شهروندی، تأثیرپذیری اطلاعاتی و خودآگاهی ملی.
در شرایطی که سطح سواد رسانهای هنوز با الزامات زمانه هماهنگ نیست، جمعیت ممکن است تحت تأثیر پیامهایی قرار گیرد که سادهسازیشده، احساسی و از بیرون جذاب به نظر میرسند. زیرا حتی کسی آنچنان منابع جایگزین را هم بررسی نمیکند.
قرقیزستان، به عنوان کشوری با حساسیت سیاسی بالا، نمیتواند نسبت به این مسئله بیتفاوت بماند. اینجا به انزوا نیاز نیست، بلکه به رویکردی حرفهای، راهبردی و سنجیده در تنظیم فضای رسانهای با در نظر گرفتن مسیر رسمی کشور، آزادی بیان و حاکمیت ملی نیاز است.
برخی از همسایگان منطقهای ما، با استناد به دغدغههای امنیت اطلاعات، در این حوزه اقداماتی را آغاز کردهاند. برای مثال، با بازنگری در شیوه بازپخش برخی برنامهها، بدون ممنوع کردن کانالهای خارجی. این اقدامات سیاسی نبودند، بلکه بخشی از راهبرد ملی برای تقویت پایداری داخلی در عرصه اطلاعاتی بودند.
متأسفانه، ما هنوز محصول رسانهای مستقل خود را نداریم که بتواند از نظر کیفیت و عمق، در سطح بینالمللی رقابت کند. اما باید از جایی شروع کرد.
بدیهی است هیچ کشوری نمیتواند خود را کاملاً از تأثیرات بیرونی اطلاعاتی محفوظ نگه دارد و چنین نیازی هم وجود ندارد. مسئله در جای دیگریست - افزایش تابآوری جامعه خود.
برای دولت مفید خواهد بود که در توسعه رسانههای ملی سرمایهگذاری کند (و همچنین حمایت از کانالهای خصوصیای که بر منافع ملی کشور متمرکزند). شاید زمان آن فرا رسیده که شروع به تولید محتوای رسانهای باکیفیت خود کنیم. همچنین تحلیل منظم تأثیر محتوای خارجی و تأثیر آن بر افکار عمومی میتواند انجام شود. همه اینها باید بدون نقض آزادی بیان، بدون خلق تصویری از «دشمن»، بلکه برعکس؛ از طریق تقویت پایههای ملی در فضای اطلاعاتی انجام شود.
من فکر میکنم قرقیزستان باید کشوری باشد که در آن، شهروندان، صرف نظر از قومیت و زبان، خود را بخشی از یک دولت واحد احساس کنند، نه عرصه رسانهای کشورهای دیگر.
منبع:
https://mnenie.akipress.org/unews/un_post:43454
نظر شما