"سرگی چاپنین" کارشناس مسایل دینی در گفتگو با روزنامه «ماسکوفسکی کامسامولتس» معتقد است که پایه های کلیسا باید بر مبنای ایده آل های مسیحیت باشد و نه بر مبنای اقتصاد و قرص های آرامبخش برای به خواب بردن شهروندان.

گفت­ وگو: امروز با توجه به فشارهای خارجی، تهدیدات نظامی و اجتماعی و بسیاری مشکلات دیگر، نقش نهاد اجتماعی همچون کلیسا بیش از هر زمان دیگر برجسته می­شود. کلیسا از موقعیتی برخوردار است که می­تواند مردم را آرام کرده و در داخل کشور با هم متحد و همدل سازد و با این حرکت، ماموریت مهم دیپلماتیک خود را به انجام می­رساند. در کشوری که عمده جمعیتش پیروان کلیسای ارتدوکس هستند، نقش کلیسا بیش از سایر نهادهای اجتماعی اهمیت پیدا می­کند. باید دید که امروز کلیسا به این وظیفه خود عمل می­کند یا خیر؟ در این رابطه روزنامه «ماسکوفسکی کامسامولتس» مصاحبه ­ای با "سرگی چاپنین" کارشناس مسایل دینی انجام داده که در ادامه می­خوانیم.

-      آیا قبول دارید که امروز کلیسا با بحران روبرو شده است؟

 بله، بی­شک. در سال­های اخیر من چندین مرتبه این موضوع را تکرار کرده ­ام که دوره «احیای کلیسایی» به پایان رسیده است. البته، تقسیم ­بندی­ها متفاوت است، با این حال من فکر می­کنم که دوره احیای کلیسا به سال­های ۱۹۹۰ – کشتن پدر الکساندر مِنی و اوت ۲۰۱۳  - کشته شدن پدر پاول آدِلگِیم مربوط می­شود. فاصله بین این سال­ها بدترین دوران زندگی کلیسا بود. دوره جدید به چه شکل خواهد بود؟ من فکر می­کنم که نامگذاری این دوره به سادگی میسر نیست، اما آنچه واضح است اینکه کلیسای ارتدوکس به بحرانی طولانی مدت و عمیق وارد شده است.

این بحران به خاطر بروکراسی حاکم و متمرکز کردن قدرت در یک نقطه و همچنین تلاش برای القای یک ایدئولوژی واحد بوجود آمده است. البته، استثنائاتی هم وجود دارد، اما باید توجه داشت که امروز باور به مسیح منجی نقطه مرکزی کلیسا نیست، بلکه وفاداری به بالاترین مقام کلیسا مطرح است. اگر شهروندان و البته روحانیون مسیحی این وفاداری را به نمایش نگذارند، دهانشان را می­بندند. کشیشان ترجیح می­دهند سکوت کنند، زیرا متوجه هستند که اعتراض با خلع لباس همراه است. پدر پاول آدِلگیم در این باره مطالبی نوشته بود. او معتقد بود که کشیشان امروز در حکم بردگانی هستند که فرمانبرداری می­کنند و مردم هیچگونه استقلالی از خود ندارند.

پدر فسیوالود چاپلین عضو اتاق اجتماعی و رییس سابق روابط کلیسا با جامعه می­گوید: «دلیل اصلی بروز بحران این است که مقامات کلیسا و بویژه بالاترین عضو کلیسای ارتدوکس روسیه (پاتریارک) از پاسخ به سوالات مهم زندگی امروز طفره می­روند. دلیل آن تمایل به زندگی آرام و بی­دردسر است به همین خاطر وارد مباحثات جدی با مخالفان قوی درباره رویدادهای امروز کشور و جامعه و حتی خود کلیسا نمی­شوند. به همین خاطر، بسیاری از موضوعات را به جای طرح کردن با مردم، در جلسات داخلی به بحث می­گذارند. در چنین شرایطی مشکل حل نمی­شود، بلکه در بن­بست می­ماند.

وظیفه روحانیون این نیست که مردم را آرام کنند، بلکه باید مشکلات کلیدی را پیش روی مردم قرار دهند. باید دید که چطور گروه­ های شبه اسلامی رادیکال محبوبیت بدست می­آورند؟ راز موفقیت آنها در این است که از بحث و گفتگو با مردم هراس ندارند. کاری به این نداریم که آنها مردم را به بدبختی و باتلاق خون و قتل و غارت دیگران می­کشند. ما روحانیون نباید دنباله ­روی چنین رفتارهایی باشیم، بلکه باید روی موضوعاتی تکیه کنیم که از نظر مردم بی­ عدالتی تلقی می­شود.

امروز کلیسا می­تواند برنامه­ های اجتماعی برای انجام اصلاحات و سوالات مهم پیشنهاد کند. به عنوان مثال، چرا ما باید در نشست سراسری منشور مالی غرب شرکت کنیم، جایی که پول­ها روی هم انباشته می­شوند و در نهایت فروخواهد ریخت؟ این سیستم پایدار نیست، به همین خاطر باید محکوم شود و باید از مشارکت در این سفته ­بازی خودداری کرد. اما امروز کلیسا بدون اینکه صدایش را درآورد، با همین پول­ها اموراتش را می­گذراند.

باید رفتارهای غیراخلاقی کارمندان دولت را با صدای بلند عنوان کرده و رسوایشان کرد. منظور من اختلاس­ها و سوء استفاده ­های مالی نیست. امروز استانداران را به خاطر سوء استفاده مالی به زندان می­اندازند. در هر یک از مناطق شاهد این قضیه هستیم. نباید بگذارند این افراد بر سر قدرت بمانند. کلیسا نیز برای ساخت معابد خود روی حمایت این قبیل افراد حساب بازکرده و می­کند. بهتر است بی­کلیسا بمانیم، پولی برای تامین مخارج کلیسا نداشته باشیم اما اعتبارمان را با شعارهای دروغین و رفتارهای ضداخلاقی از بین نبریم.

پایه­های کلیسا باید بر مبنای ایده ­آل­های مسیحیت باشد و نه بر مبنای اقتصاد و قرص­های آرامبخش برای به خواب بردن شهروندان. اگر خداوند مشکلی در مسیر ما قرار می­دهد، اگر با تهدیدات نظامی، تحریم­ها، نفرت از روسیه (سایر دول نسبت به روسیه) مواجه می­شویم، این فرصتی است برای فکر کردن و درک درست از این واقعیت که زندگی برای کسب رفاه مادی با شکست روبرو خواهد شد. مثال اوکراین و مشکلات حاصل از آن را می­زنیم که اکثر ما درباره آن سکوت کرده ­ایم. در اوکراین باید مردم را برای مبارزه با شبه میهن­ پرستانی به پاخیزاند که توسط غربیان به استثمار گرفته شده­ اند. کشیشان ما به جای روشن کردن ذهن آنها، سعی در دلجویی از آنان داشتند. حقیقت، عدالت، زندگی و حقوق مردم مهمتر از آرامش شخصی و ساختمان­های متعلق به معابد است؛. نباید این چیزها را فراموش کرد. سکوت کلیسا در جریان کودتا و بیعت با حکومت جدید باعث شده که رادیکال­ها در اوکراین معابد را تحت کنترل خود گرفته و آنان که به روسیه گرایش داشتند را تحت فشار بگذارند یا به عنوان زندانی سیاسی به حبس بیندازند، مجبور به ترک کشور کنند یا شرایط را به گونه­ ای درآورند که آنها خود بار سفر بسته از کشور مهاجرت کنند.

کلیسا باید فعال باشد، نباید از بحث با افراد ثروتمند و مسئولین ترسی به خود راه بدهد. آینده از آنِ کسی است که چنین رفتاری را پیش بگیرد. سکوت و اطاعت بی­چون و چرا به بدبختی و رسوایی در تاریخ می ­انجامد.

-       تلاش­های پاتریارک کریل برای مقابله با چالش­های پیش روی کلیسا تا چه اندازه موثر بوده­اند؟

 کلمه موثر را کاملا بجا استفاده کردید. تمام اصلاحات پاتریارک با احتساب این قضیه بوده که تاثیر عملکرد کلیسا را بالا ببرد. در سال­های اول تصور همه بر این بود که اهداف تعیین شده به دست خواهند آمد. اما همه چیز با بروکراسی اداری، گزارشات مختلف و در نهایت پایین آمدن اثربخشی برنامه­ ها همراه شد.

این موضوع هم به زندگی داخلی کلیسا مربوط می­شود و هم به ارتباطات کلیسا با دیگر کلیساهای ارتدوکس و مناسبات آن با دیگر دول و جوامع.

به اعتقاد من، تصمیم کلیسای ارتدوکس برای قطع ارتباط با کلیسای جامع همه ارتدوکس­ها در یونان به خاطر مشکلات بوجود آمده با اوکراین یک اشتباه دیپلماتیک بوده. این تصمیم پیامدهای ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت و اعتبار کلیسای ارتدوکس روسیه را نه تنها در چشم ارتدوکس­ها، که حتی در بین پیروان سایر مذاهب مسیحیت و سایر ادیان پایین می­آورد.

منبع: ماسکوفسکی کامسامولتس

http://www.mk.ru/politics/۲۰۱۶/۰۷/۰۳/patriarkh-na-perepute-kto-vinovat-v-krizise-rpc.html

کد خبر 2546

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =