۱۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۱

کتاب «نمی توانم هندو باشم» به قلم Bhanwar Meghwanshi داستانی از فردی متعلق به طبقه فرودست هند به نام دالیت است که عضو حزب تند رو آر اس اس می باشد.

نمی توانم هندو باشم

نویسنده:             Bhanwar Meghwanshi

صفحه :            ۲۴۰

زبان :              انگلیسی

انتشارات :         Navayana

تاریخ انتشار:     ۱۶ ژانویه ۲۰۲۰

قطعه:             رقعی

کتاب «نمی توانم هندو باشم» به قلم Bhanwar Meghwanshi را خواندم، داستانی است از یک فردی که متعلق به طبقه فرودست هند به نام دالیت قرار دارد که عضو حزب تند رو آر اس اس می باشد. داستان از حضور او در یک جلسه آغاز می گردد. در داستان او حقایق ناشناخته ای از موسس حزب آر اس اس «رشتریا سویمامسواک » ارائه می گردد که بسیار جالب است و وی را منتقد این حزب می کند.

همزمان با جنبش Ramjanmabhoomi (جنبشی که به تخریب مسجد بابری در منطقه آیودیا انجامید) در سال ۱۹۸۷، یک نوجوان سیزده ساله از روستایی در راجستان به حزب آر اس اس  می پیوندد. با کارها و فعالیت های بیشماری که دارد به یک عضو فعال در این حزب در می آید و عهده دار منسبی نیز می شود. پیش از تخریب بابری مسجد در سال ۱۹۹۲، وی رئیس دفتر منطقه  Bhilwara منطقه ای در ایالت راجستان می شود. در طول عمرش حتی با یک مسلمان ملاقات نداشته اما با توجه به احساسات القا شده به اوباعث می گردد که از گروه اقلیت جامعه بسیار متنفر شود. او به هزاران نفر که در جنبش تخریب مسجد بابری در منطقه آیودیا پیوست، پس از دستگیری وی  به زندان می رود اما در واقع زندان آن به معنای واقعی نبود و به استراحت گاه بیشتر شباهت داشت .

نمی توانم هندو باشم

پس از اتمام  دوره کوتاه زندان به راجستان بازگشت و در آن زمان بسیار تندرو و دارای عقاید افراط گرایانه هندوئیسم بود و حاضر بود در راه عقیده خود و آرمان های حزب خود که همانا آر اس اس بود جان فشانی کند. ولی اولین حادثه زندگی اش که برای او تلنگری محسوب می شود در همان منطقه اتفاق افتاد.  روزی که رهبران تندرو حزب آر اس اس و سازمان ویشوا پریشاد هندو به منطقه او برای بازدید آمدند، بانوار Bhanwar آنان را پس از بازدید به خانه خود جهت صرف نهار دعوت کرد اما آنها این دعوت را نپذیرفتند و اعلام کردند که بعلت مشغله زیاد بایستی به محل کار خود برگردند، پس او نیز به رسم مهمان نوازی به این گروه غذا ها را بسته بندی کرد و در اختیار آنها گذاشت تا در میان راه صرف کنند، اما پس از تنها یک روز متوجه می شود که آنها غذا ها را بدون استفاده در میان راه بدور انداخته اند و در خانه یک برهمن نهار صرف کرده اند، اینجاست که او متوجه جایگاه خود در حزب مذکور تندرو می شود و می فهمد که کاست ها در این حزب مهم هستند و مسائل این چنینی در اولویت قرار دارد.

پس از آن نیز در این حزب فعالیت خود را ادامه می دهد، اما در جلسه ای که تشکیل می شود به درستی می فهمد که هیچ جایگاه نه تنها برای او حتی برای کاست و مردمان فرودست جامعه قائل نیستند. در ابتدای تشکیل این حزب، هیاتی متشکل از شش نفر بودند که پنج نفر از کاست برهمن و یک نفر از کاست کاشتریا بود. در سال ۲۰۰۳ در جلسه اعضای فعال حزب که از همه ایالت ها حضور داشتند، متوجه می شود که از میان ۳۶ نفر از اعضای اصلی این حزب ۳۰ نفر از کاست و طبقه برهمن و ۶ نفر از طبقه کاشتریا هستند و جایی برای طبقات فرودست جامعه وجود ندارد. نویسنده کتاب Bhanwar می فهمد که هیچ دالیتی یا افرادی از طبقات فرودست جامعه  نتوانسته اند  برای ۵۰ سال گذشته به رده های بالای این حزب برسند. از نظر ساختاری و فلسفی نیز این حزب توسط برهمن ها (سه درصد از جمعیت) کنترل می شود و آنها امور مالی حزب را کنترل می کنند و پول جمع شده به عنوان کمک مالی در خانه های آنها نگهداری می شود و نه در بانک ها. این حزب به عنوان یک ارگان یا یک سازمان ثبت نشده است و این مبالغ حساب نشده در خانه های آنها انباشته شده است و هرگز حسابی نیز از عملکرد آنها ارائه نشده است. جالب آنکه این گروه برهمن قرن هاست که بازار ربا را اداره می کند و فقرا را مجبور به پرداخت نرخ بهره و سود آن نمی توانم هندو باشم می کنند و اگر دولت به راستی قصد دارد وارد مبارزه عملی شود بایستی دست آنها را کوتاه کند که این هم یک خیالی بیش نیست چرا که خود آنها نیز از اعضای این حزب افراط گرا هستند. اگر چنین شود این حزب درآمد خود را از دست می دهد. نیایش روزانه این حزب، "namaste sada vatsale mathrubhoome" ، سوگند "تقدیم ابدی به سرزمین مادری" می باشد که ابزاری برای رضایت است که اکثریت مردم را به عهده دارد اما در واقع  آنها را شستشوی مغزی می دهد. به همین دلیل حزب آر اس اس افرادی همچون Bhanwar و هزاران نفر دیگر را در سطح مدرسه جلب می کند تا آنها با ذهنی باز به تحصیلات دانشگاهی یا زندگی درست و شرافتمندانه وارد نشوند. آنها برای مقاصد سیاسی خود نیاز به خلق دشمن در اذهان ایشان دارند  و در همین راستا مسلمانان را دشمن هندو و هند معرفی می کنند و این همانند یک داروی موثر و قوی برای اقدامات مخربشان کار می کند. اما واقعیت دردناک آنست که حتی اگر همه مساجد در هند نابود شوند و مسلمانان از بین بروند اما باز طبقه کاست فرودست و طبقات دیگر جایگاه برهمن ها را ندارد.  

این کتاب دارای ۵۱ بخش مختلف از داستان او است که مورد توجه بسیاری از نویسندگان، پژوهشگران و دانشگاهیان قرار گرفته است. 

کد خبر 5376

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =