تیموفِی بارداچوف Тимофей Бордачев، فوق دکتر علوم سیاسی و عضو شورای امور بینالملل روسیه - 9 ژوئن 2023
ما هنوز به میزان واقعی و عواقب آسیب وارد شده به سازههای نیروگاه برق آبی کاخوفسکایا در نتیجه یک اقدام تروریستی توسط مقامات اوکراینی پی نبردهایم. با این حال، تماشای دراماتیک تخریب این بنای تاریخی مهندسی قرن بیستم به خودی خود این تفکر را در مورد اهمیت آنچه در اوکراین در تاریخ فرهنگ و تمدن مادی میگذرد نشان میدهد.آبشار منحصر به فرد تاسیسات برق آبی در دنیپر که بین سالهای 1920 و 1960 ساخته شده است، محصول صنعتی شدن و توسعه با سرعتی بیسابقه مطابق استانداردهای جهانی است. حتی 30 سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آنچه در آن دوران ایجاد شد، مبنای مادی چیزی را تشکیل میدهد که کشورهای آن حوزه را از لغزش به «جهان سوم» باز میدارد.
با این حال، هرگز نمیتوان تضمین کرد که تمدن در فضاهای خاص میتواند به طور نامحدود ادامه یابد. در قلمرو اوکراین، ناپدید شدن جزئی آن در حال حاضر با غمانگیزترین تحولات همراه است. در برخی از کشورهای دیگر در امتداد محیط روسیه، انتقال به کیفیت جدید شاید تازه شروع شده است.برای روسیه این سؤال پیش میآیدکه چگونه میتوان با نابودی تدریجی نشانههای آن فرهنگ مادی و معنوی، که نتیجه گسترش امپراتوری ما شد، کنار آمد؟ هنوز هم بسیار فلسفی به نظر میرسد و با انبوهی از مشکلات فعلی که باید به آنها پرداخته شود، پنهان شده است. اما به احتمال زیاد این موضوع به طور فزایندهای در تصمیماتی که در روابط با نزدیکترین همسایگان خود میگیریم وجود خواهد داشت.
علاوه بر این، هیچ نامزدی برای نقش یک «لوکوموتیو بخار تمدن» جدید برای کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق وجود ندارد. و اگر حتی 15 تا 20 سال پیش هم میشد کشورهای غربی را چنین تلقی کرد، حالا خودشان بودجه کافی و مصلحت سیاسی ندارند.تاریخ نمونههای باورنکردنی میداند که سرزمینهای مسکونی خالی از سکنه و مراکز توسعه تبدیل به یک زمین برهوت شد. چشمگیرترین آنها سرنوشت اروپای غربی پس از سقوط امپراتوری روم است. اما پس از آن شروع بربریت با مهاجرت تاریخی عظیم تودههای مردم به زیستگاه های جدید همراه بود. اکنون کهنهسازی نهادهای عمومی و پس از آنها زندگی روزمره، ممکن است نتیجه این واقعیت باشد که دولتهای تازه استقلال یافته نمیتوانند با بار عظیم حاکمیت کنار بیایند.
خود فرهنگ مادی مورد حمایت قرار نمیگیرد - این همیشه محصول توسعه جامعه است، توانایی آن برای حفظ و تکثیر آنچه توسط نسلهای قبلی ایجاد شده است. در صورتی که جامعه خود وارد مرحله وحشیگری شود و با چالشهایی که توسعه مستقل برای خود ایجاد میکند کنار نیاید، نشانههای مادی تمدن - سدها، مدارس، مؤسسات عمومی، آموزش و پرورش و علم - به سرعت ناپدید میشوند. شرایط فیزیکی و پتانسیل عینی به طور کلی در این مورد اهمیت کمی دارند.در ابتدا، جامعه شروع به بیکارشدن میکند، زمانی که نیروهای صاحب قدرت فقط به دنبال حفظ آن هستند، اما وظایف اولیه توسعه را حل نمیکنند. و در مرحلهای خاص، روند باستانسازی آغاز میشود که عواقب آن میتواند برای مدت معینی غیر قابل برگشت باشد. مهم نیست که این لغزش رو به پایین دقیقا در چه چیزی خود را نشان میدهد. تمام دنیا نمونه افغانستان را میبینند آنها یکی از اولین کسانی بود که این راه دراماتیک را طی کردند. این کشور قربانی دسیسههای سیاسی شد و تمدن از آن رخت بربست.
تقریباً همان مسیری را که اوکراین در مقابل چشمان ما طی کرد، جایی که تلاشهای بیثمر برای ایجاد دولت در نهایت منجر به تبدیل این کشور به یک اردوگاه نظامی علیه روسیه شد. در این مثال میبینیم که منابع مادی و پتانسیل عینی اصلاً نقشی ندارند. در صورت انحطاط جامعه، کاملاً بی اهمیت می شود که شما چه کسی هستید: افغانستان کوهستانی یا یک کشور حاصلخیز واقع در مرکز اروپا. نتیجه در همه جا یکسان است: فاجعهای ملی که راه خروج از آن هنوز به سختی قابل مشاهده است.اندوه پرونده اوکراین در این واقعیت نهفته است که این قلمرو با استانداردهای اروپایی، جمعیت قابل توجهی دارد و نزدیک به مراکز اداری و صنعتی روسیه است. علاوه بر این، روسوفوبیای تهاجمی به بخش مهمی از فرهنگ ملی در اوکراین تبدیل شده است. در کشورهای دیگر - همسایگان روسیه، این عملاً در هیچ کجا یافت نمیشود، به جز کشورهای خرد حوزه بالتیک. با این حال، فقدان قصد سوء در رابطه با مرکز امپراتوری و متحدان سابق، تضمینی برای اجتناب از روندهای توسعه بسیار نگرانکننده نیست.
صرفاً به این دلیل که فقدان راه حلهای سیستمی همیشه به رکود، جایگزینی توسعه با شعارهای توخالی و در نهایت جست و جوی مجرمان در بیرون، لغزش به بدویترین اشکال آگاهی سیاسی منجر میشود. ما در حال حاضر میبینیم که چگونه در برخی از کشورهای مستقل مشترکالمنافع فقدان تغییر واقعی به طور فزایندهای با ابتکارات و کمپینهای عمومی برجسته پوشانده میشود. در همین حال، مشکلات واقعی مدیریت دولتی حل نمیشود، جامعه به طور فزایندهای به جای تغییر در حال، شروع به زندگی در رویای آیندهای روشنتر میکند. در همین حال، فرآیندهای بازگشت به عقب، جابجایی فرهنگ «امپراتوری» و نهادهای عمومی شتاب بیشتری میگیرد. تاریخ به ما میآموزد که کاهش همه سیاستها به تلاش برای حفظ قدرت چقدر میتواند خطرناک باشد؛ به خصوص در شرایطی که توانایی قوی کشورداری وجود ندارد.
بنابراین، معنای واقعی و نگرانکنندهترین «اوکراینیسازی» برخی دیگر از همسایگان ما ممکن است لزوماً رشد احساسات ضد روسی در آنجا نباشد. علاوه بر این، روابط تجاری و اقتصادی ما حتی ممکن است در حال افزایش باشد و گفت و گوی سیاسی ممکن است به دستاوردهای مستمر و درک متقابل منتهی گردد. روندهایی که از منظر استراتژیک خطرناک هستند فقط و منحصراً در مورد توسعه داخلی همسایگان است که روسیه دلیلی برای دخالت در آنها ندارد. یکی از تصمیمات استراتژیک ممکن است به نظر حذف کامل خود از سرنوشت همسایگان باشد.پیچیدگی مشکل در همین جا نهفته است. سیاست خارجی مسکو صادقانه اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورهای مستقل را تایید میکند. هر کشوری در اطراف روسیه باید خودش راه استقلال را طی کند و عجیب است اصرار کنیم که مسکو باید مراقب بقای آنها باشد؛ به استثنای محافظت از متحدان خود در برابر تهدیدات خارجی. اما تحت سناریوهای منفی توسعه آنها، عواقب آن ممکن است به یک مشکل امنیتی برای روسیه تبدیل شود.
در عین حال، برخلاف ایالات متحده که حق خود را برای مداخله در امور داخلی سایر کشورها اعلام میکند، روسیه در خارج از کشور قرار ندارد. هر مشکل مهم در کشورهای همسایه، هر شکست در حفظ فرهنگ مشترک ما خیلی زود مشکلاتی را برای خاک روسیه به همراه خواهد داشت. تصادفی نیست که مداخله مسکو در جریان ناآرامیهای داخلی در قزاقستان در ژانویه 2022 بسیار تعیین کننده بود.ما اکنون نمیدانیم که سیاست روسیه در قبال کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق چگونه باید باشد و چقدر برای ما ضروری است که نشانههای تمدن مشترک گذشته را در آنجا حفظ کنیم. با این حال، لازم است در مورد این صحبت شود و ترجیحا - بدون لغزش در احساسات. حداقل، این باید در سطح جامعه متخصص روسیه و بلکه در کل جامعه انجام شود. در نهایت این زندگی شهروندان است که تحت تاثیر شرایط نزدیکترین همسایگان ما نه امروز و فردا بلکه در چند دهه آینده خواهد بود. در غیر این صورت، ممکن است به سادگی برای این واقعیت آماده نباشیم که سدهای تمدن ساخته شده در طول چند صد سال گذشته تحت فشار دولت شکست خورده آنها فرو میریزد.
منبع:
نظر شما