جنگ غزه و آینده خاورمیانه

عملیات ارتش اسرائیل در نوار غزه تازه آغاز شده است و در حال حاضر به سختی می‌توان روند بعدی آن را با اطمینان پیش‌بینی کرد، چه برسد به نتایج نهایی آن. با این وجود، امروز بدیهی به نظر می‌رسد که دور بعدی رویارویی اسرائیل و فلسطین پیامدهای گسترده و بلندمدتی نه تنها برای دو طرف درگیر، بلکه برای کل منطقه خاورمیانه خواهد داشت. برخی از روندهای توسعه منطقه‌ای که قبلا مشاهده شده بود، تحرک قدرتمند بیشتری دریافت خواهند کرد، در حالی که برخی دیگر برعکس، به طور قابل توجهی تضعیف خواهند شد. ما سعی خواهیم کرد پویایی‌های احتمالی توسعه منطقه را در پس زمینه رویدادهای جاری ترسیم کنیم.

آندری کورتنوف؛ مدیر علمی و عضو هیأت رئیسه شورای امور بین‌الملل روسیه/13 نوامبر 2023

عملیات ارتش اسرائیل در نوار غزه تازه آغاز شده است و در حال حاضر به سختی می‌توان روند بعدی آن را با اطمینان پیش‌بینی کرد، چه برسد به نتایج نهایی آن. با این وجود، امروز بدیهی به نظر می‌رسد که دور بعدی رویارویی اسرائیل و فلسطین پیامدهای گسترده و بلندمدتی نه تنها برای دو طرف درگیر، بلکه برای کل منطقه خاورمیانه خواهد داشت. برخی از روندهای توسعه منطقه‌ای که قبلا مشاهده شده بود، تحرک قدرتمند بیشتری دریافت خواهند کرد، در حالی که برخی دیگر برعکس، به طور قابل توجهی تضعیف خواهند شد. ما سعی خواهیم کرد پویایی‌های احتمالی توسعه منطقه را در پس زمینه رویدادهای جاری ترسیم کنیم.

شایان ذکر است که بحران بدون شک شکاف‌های موجود در جهان عرب را تقویت خواهد کرد. در حال حاضر پنج کشور عربی (بحرین، مصر، اردن، مراکش و امارات متحده عربی) روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل احیا کرده‌اند، اما برای بقیه کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، اکنون حرکت در این مسیر بسیار دشوار خواهد بود، به خصوص اگر درگیری فرسایشی شود و تعداد تلفات غیرنظامیان در نوار غزه بیشتر. شکاف دیگر احتمالا حتی بین نخبگان بسیاری از کشورهای عربی که علاقه مند به گسترش همکاری با اسرائیل هستند و "خیابان عربی" که خواستار حمایت قاطع تر از دولت های خود از فلسطینی ها هستند بیشتر خواهد شد. دلایلی بر این فرضیه وجود دارد که درگیری بین اسرائیل و فلسطین عامل تشدید بی‌ثباتی داخلی در بخش‌های مختلف جهان عرب خواهد بود.

این بحران همچنین نشان داد که بازیگران نظامی-سیاسی غیردولتی در منطقه همچنان قوی و بسیار فعال هستند. این آنها هستند و نه کشورهای عربی همسایگان اسرائیل که همچنان تهدید اصلی برای امنیت این کشور خواهند بود. حتی اگر ارتش اسرائیل بتواند حماس را به طور کامل شکست دهد که حداقل برای گفتن با قاطعیت زود است، بدون شک دیگر گروه‌های بنیادگرای افراطی جای آن را خواهند گرفت و اگر زمانی تداوم ضعف کشورهای عربی نسبت به اسرائیل در مقابل مخالفان بسیار بزرگتر، امتیازات خاصی می‌داد، اکنون به یکی از مشکلات اصلی تبدیل شده است؛ سران اسرائیل در منطقه ممکن است به سادگی نتوانند شرکایی را برای گفتگو پیدا کنند.

پس از پایان مرحله درگیری کنونی، عامل پناهندگان و آوارگان داخلی همچنان در حیات سیاسی منطقه مهم باقی خواهد ماند؛ همانطور که رویارویی خشونت‌آمیز اسرائیل و فلسطین نشان می‌دهد، مشکلات حل‌نشده پناهندگان برای چندین دهه مطرح است، این مشکلات از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند و می‌توانند در هر لحظه منجر به بروز خشونت گردند. علاوه بر این، مناقشه، ظرفیت قابل‌توجهی برای بسیج سیاسی که مهاجران فلسطینی در جهان عرب (و سایر کشورها) دارند فعال کند.

ما نباید فراموش کنیم که در خاورمیانه نه تنها فلسطینی‌ها، بلکه گروه‌های پناهنده سوری، عراقی، یمنی، افغانی و دیگر گروه‌ها نیز حضور دارند. همه این گروه‌ها نه تنها به اعمال فشار بر زیرساخت‌های اجتماعی کشورهای میزبان ادامه می‌دهند، بلکه به رادیکالیزه شدن سیاسی جوامع میزبان نیز کمک می‌نمایند. از این منظر، جابجایی بخش قابل توجهی از جمعیت غزه به شبه جزیره سینا، در صورتی که اسرائیل به نحوی به چنین هدفی دست یابد، به معنای ایجاد خطراتی در مقاطعی برای تبدیل شدن کل مصر به « غزه بزرگتر» است.

بحران کنونی ناگزیر به تحکیم بیشتر تغییر شکل موجود اولویت‌های ملی کشورهای منطقه می‌شود. در شرایط کنونی، نخبگان سیاسی کشورهای عربی مجبور خواهند شد که مسائل امنیتی را بدون قید و شرط بر سایر موضوعات در دستور کار ملی اولویت دهند. نه تنها افزایش بیشتر بودجه دفاعی بسیاری از کشورهای خاورمیانه، بلکه تقویت مواضع سیاسی ارتش و سایر نیروهای امنیتی امکان‌پذیر است. با این حال، چالش‌های متعدد توسعه؛ از رشد سریع جمعیت و شهرنشینی کنترل نشده تا فساد گسترده و نابرابری اجتماعی-اقتصادی، از بین نخواهند رفت. برعکس، بسیاری از آنها با پیامدهای منفی وضعیت نظامی-سیاسی عمومی جهان، فرآیندهای گرمایش جهانی و کمبود فزاینده آب شیرین و غذا برای منطقه تشدید خواهند شد.

بر این اساس، فشار منطقه خاورمیانه بر جهان خارج؛ اعم از همسایگان نزدیک و دورتر به هر طریقی تشدید خواهد شد. متاسفانه می‌توان با اطمینان قابل‌توجهی پیش‌بینی کرد که خاورمیانه همچنان یکی از منابع اصلی جریان‌های فرامرزی مهاجران غیرقانونی و همچنین تروریسم بین‌المللی در اشکال مختلف آن خواهد بود. در بدترین سناریو برای روند عملیات نظامی در غزه (عملیات طولانی مدت با خسارات سنگین در میان مردم غیرنظامی) می‌توان تجمیع افکار عمومی کشورهای منطقه را در مورد آن پیش‌بینی کرد. سیاست جهانی به عنوان رویارویی بی‌پایان بین غرب ثروتمند «مسیحی» و شرق «مسلمان» فقیر با پیامدهای سیاسی متناظر برای روابط بین کشورهای خاورمیانه و شرکای غربی آنهاست.

در عین حال، شکی نیست که نقش سیاسی و اقتصادی دیاسپورای خاورمیانه در زندگی بسیاری از کشورها، در درجه اول اروپایی، رشد خواهد کرد. از آنجایی که جوامع عرب-مسلمان در اروپا بسیار بزرگتر و سازماندهی بهتری نسبت به ایالات متحده دارند، بحران کنونی می‌تواند یکی از عوامل تضعیف وحدت غرب باشد. علاوه بر این، اولین خطوط واگرایی در روابط ترانس آتلانتیک در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین ظاهر شده است.

اگرچه بحران کنونی ممکن است به عنوان یکی از پیامدهای خود جهش کوتاه مدت قیمت جهانی نفت و گاز داشته باشد، اما بعید است که این اهرم سنتی نفوذ کشورهای خاورمیانه بر اقتصاد و سیاست جهانی در کوتاه مدت و بلندمدت موثر واقع شود. در هر صورت تکرار سناریوی «تحریم نفتی» سال 1973 به دلیل تغییر اساسی جغرافیای بازارهای انرژی جهان در نیم قرن گذشته امکان‌پذیر نخواهد بود و همچنین با توجه به این واقعیت که در داخل اوپک بعید است بتوان به سطحی از وحدت دست یافت که این سازمان توانسته بود نیم قرن پیش نشان دهد. در آینده فرصت‌های سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه مرتبط با صادرات هیدروکربن‌های خاورمیانه، با حرکت کشورهای غربی، چین و هند در مسیر «انتقال انرژی» بیشتر کاهش خواهد یافت. این پیشرفت هرچند آهسته و نه همیشه ثابت، به ناچار مسئله جایگاه جدیدی را برای صادرکنندگان هیدروکربن خاورمیانه در تقسیم کار بین‌المللی مطرح خواهد کرد.

بحران کنونی به وضوح شکست استراتژی بلندمدت واشنگتن را نشان داده است که هدف آن سوق دادن مشکل فلسطین به پس‌زمینه سیاست‌های منطقه‌ای و جایگزینی آن با ایجاد یک جبهه متحد بین اسرائیل و کشورهای پیشرو عرب خلیج فارس در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران بود.

البته ایالات متحده به تلاش‌های پیگیر برای بازگرداندن منطقه به «توافق ابراهیم» ادامه خواهد داد، اما این درگیری نشان داده است که حذف کامل بُعد اسرائیلی-عربی از سیاست خاورمیانه و جایگزینی مکانیکی آن با عربی-ایرانی امکان‌پذیر نخواهد بود. نزدیکی اسرائیل با پادشاهی‌های عربی خلیج‌فارس، اگرچه منافع عینی بسیاری از طرفین را در بر دارد، اما به طور اجتناب‌ناپذیری کُند خواهد شد و حتی از برخی جهات معکوس می‌شود. این بدان معناست که واشنگتن باید حق خود را برای تبدیل شدن به یک بازیگر خارجی «ضروری» در منطقه دوباره اثبات کند، در حالی که دخالت استراتژیک ایالات متحده در امور اروپا و شرق آسیا بدون شک مانع از تمرکز استراتژیست‌های آمریکایی بر خاورمیانه خواهد شد.

البته حوادثی که در غزه و اطراف آن رخ می‌دهد، مشکلات جدیدی را ایجاد می‌کند؛ در درجه اول برای دولت جوزف بایدن با اعلام حمایت بی‌قید و شرط خود از اسرائیل، با این وجود مجبور است اسرائیل را نسبت به استفاده بیش از حد از نیروی نظامی برحذر دارد. تلاش برای ایجاد یک خط متوازن در درگیری در حال گسترش، ناگزیر انتقاد داخلی را هم از طرف چپ، از طرفداران آمریکایی فلسطین و هم از طرف راست، از جانب کسانی که طرفدار حمایت شدیدتر از متحد اسرائیلی آمریکا هستند، برمی‌انگیزد. در شرایط نامساعد، بحران کنونی می‌تواند به قیمت پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری 2024 تمام شود. اما هر دولت جدید ناگزیر با این واقعیت روبرو خواهد شد که هیچ اجماع ملی در داخل ایالات متحده برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین وجود ندارد.

به طورکلی وضعیت پیچیده ژئوپلیتیکی در جهان به ناچار یک پس‌زمینه منفی مضاعف بر رویدادهای در حال وقوع در منطقه تحمیل خواهد کرد. احتمال از سرگیری کار گروه چهارجانبه خاورمیانه یا یک سازوکار چندوجهی دیگر برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین در شرایط کنونی نزدیک به صفر است. همچنین هیچ امیدی به توافق بر سر تصمیمات جدید درباره فلسطین در شورای امنیت سازمان ملل وجود ندارد، همانطور که تجربه اخیر بحث پیش‌نویس قطعنامه‌های روسیه و برزیل در مورد وضعیت غزه در شورای امنیت نشان می‌دهد. به احتمال زیاد، شورای امنیت سازمان ملل و همچنین مجمع عمومی، بستری برای مبارزه شدید اطلاعاتی و تبلیغاتی بین قدرت‌های بزرگ باقی خواهند ماند و منطقه خاورمیانه جایگاه خود را به عنوان عرصه رقابت ژئوپلیتیکی بین این قدرت‌ها حفظ خواهد کرد. اگرچه هیچ‌کس خواهان جنگ بزرگ در منطقه نیست، اما هیچ‌کس نیز حاضر نیست به رقبای ژئوپلیتیکی خود امتیازات اساسی بدهد. بنابراین پیش‌بینی اینکه این شرایط تاثیر پیچیده‌ای بر پویایی از قبل پیچیده فرآیندهای سیاسی درون منطقه‌ای خواهد داشت، دشوار نیست.

نمی‌توان به طور کامل رد کرد که درگیری کنونی به طور غیرمنتظره فرصت‌های اساسی جدیدی را برای تثبیت وضعیت در منطقه ایجاد کند. به عنوان مثال، جنگ در غزه می‌تواند به تغییر نسل آینده در نخبگان سیاسی اسرائیل و فلسطین سرعت بخشد. خروج از صحنه سیاسی بنیامین نتانیاهو (که در اکتبر 74 ساله شد) و محمود عباس (که تولد 89 سالگی خود را در بهار جشن می‌گیرد) می‌تواند انگیزه جدیدی به طرح‌های قدیمی برای تشکیل کشور مستقل فلسطین بدهد. از سوی دیگر، بهبود روابط بین ایران و عربستان سعودی می‌تواند عاملی برای مهار حزب‌الله لبنان و دیگر گروه‌های عربی همسو با ایران در مناقشه کنونی باشد. تلاش‌های موفق آشتی ملی در سایر نقاط جهان عرب، مانند یمن یا لیبی می‌تواند تاثیر مثبت، هرچند غیرمستقیم، بر وضعیت فلسطین داشته باشد. با این حال، بیشتر «قوهای سیاه» که ممکن است در آینده نزدیک در منطقه ظاهر شوند، به احتمال زیاد به جای فرصت‌های اساسی جدید برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین، بار اضافی خواهند بود.

در هر صورت واکنش فعال، گسترده و فوق‌العاده احساسی جامعه جهانی به وقایع امروز در نوار غزه نشان می‌دهد که مناقشه اسرائیل و فلسطین، مانند چندین دهه پیش، همچنان یک مشکل پیچیده بین‌المللی است و نه تنها یک مشکل در سطح منطقه‌ای، بلکه در سطح جهانی است. بر این اساس، راه‌حل‌های این مشکل باید جهانی باشد و نه فقط منطقه ای، اگرچه در حال حاضر چنین راه‌حل‌های جهانی قابل مشاهده نیستند، اما این بدان معنا نیست که نباید به دنبال آنها بود.

منبع:https://russiancouncil.ru/analytics-and-comments/analytics/voyna-v-gaze-i-budushchee-blizhnego-vostoka/

کد خبر 17754

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 17 =