نوشته آنوتیدا چیکومبو؛ مورخ، مقاله نویس و سخنران زیمبابوه ای و پژوهشگر فردریک گیلبرت بائر در گروه تاریخ در دانشگاه ماساچوست در ایالات متحده است.
در 13 سپتامبر 1890، ستوان ادوارد تیندل بیسکو، اتحادیه جک را در فورت سالزبری (هراره) اعلام کرد. این به معنای استعمار رسمی زیمبابوه توسط شرکت بریتانیایی آفریقای جنوبی، سیسیل جان رودز (BSAC) بود. برای صد سال بعد، آفریقاییها در ماشونالند و ماتابلند مورد رفتارهای تبعیضآمیز و ظالمانه نژادی قرار گرفتند. آنها زمین، حقوق سیاسی و منابع معیشتی خود را از دست دادند. آنها رفتارهایی را تجربه کردند که به شدت از آن متنفر بودند تا اینکه تصمیم گرفتند برای مبارزه با استعمار در یک جنگ طولانی آزادی که همه ما آن را به عنوان دومین تلاش برای رهایی کشور (1964-1980) میشناسیم (Chimorenga)، اسلحه به دست بگیرند. این جنگ در سال 1980 منجر به استقلال کشور شد. با این حال، استعمار تغییرات اساسی ایجاد کرد که برای همیشه جنبه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زندگی آفریقاییها را تحت تأثیر قرار داد. این که استعمار مدت هاست از بین رفته است لزوماً به این معنی نیست که ریشه کن شد. زیرا یک سیستم ریشه دار بود که هنوز در خاطرات مردم باقی مانده است.
بنابراین باید پرسید که مردم چگونه استعمار را به یاد می آورند؟ چه چیزی از آن به یاد دارند؟ چه کسانی را در خاطرات خود به یاد می آورند؟ استعمار یادآور چیست؟ چه کسی خاطره را به یاد می آورد؟ یادآوری کجا انجام می شود؟
کتاب "یادآوری استعمار در زیمبابوه" توسط ایوان مارووا و اوشهودو کوفاکورینانی، پاسخ های جالبی به این پرسش ها می دهد. کتاب به شیوهای شفاف و عام، سالهای برخورد استعماری (۱۸۹۰-۱۹۸۰) را از دریچه حافظه و یادآوریT مرور میکند. بحث اصلی کتاب این است که تجربیات و داستان های استعماری بخش مهمی از تاریخ زیمبابوه هستند که نمی توان آنها را نادیده گرفت، مهم نیست چقدر خوب یا بد هستند. این مشاهدات را از استدلال استیونسون، وام گرفته است که «گذشته من، تاریخ خودم، بذر افکار کنونی من، حال و هوای کنونی من است».
این کتاب کمک خوبی به حوزههای مطالعات حافظه و استعمارزدایی میکند. از لحاظ تاریخی، توانایی مردم آفریقا برای اندیشیدن، نظریه پردازی و تفسیر جهان از دیدگاه خود، تحت فشار اروپا بوده است. در نتیجه، دانش و تجربیات آنها ارزش و فضیلت معرفتی خود را از دست داده است. این کتاب با بیان تجربیات به ظاهر مبهم و فراموش شده سال های استعمار، به ما نشان می دهد که تاریخ، زمانی متفاوت و کامل به نظر می رسد که در قالبی جامع و کامل که بزرگ و کوچک، ویرانگر و باشکوه، وحشتناک و هولناک را در خود جای دهد و برخوردهای شورانگیز، مسالمت آمیز و خشونت آمیز و برخوردهای خارجی و بومی گذشته به یاد بیاوریم. این کتاب در 10 فصل تقسیم شده است که جنبه های مختلف تاریخ استعمار را بررسی می کند و برگرفته از آثار دیگر مورخان، با بحث در مورد جنبه های مفهومی مطالعات حافظه، یعنی حافظه جمعی و فردی آغاز می شود. او استدلال می کند که در هر خاطره ای، این فرد است که در مرکز یادآوری قرار دارد. فرد ابتکار عمل را بر عهده می گیرد، عاملی برای به خاطر سپردن دارد و همچنین می تواند آنچه را که به یاد می آورد، مکتوب کند. این کتاب همچنین اشاره میکند که گروهها ممکن است حافظه مشترک یا جمعی داشته باشند، اما این ارتباط بین خاطرات فردی است که یک حافظه جمعی را تشکیل میدهد. بنابراین، حافظه جمعی به نسخه محدودی از خاطرات مردم نگاه می کند و نسخه محدودی از آنچه در گذشته رخ داده است را نشان می دهد.
در فصل سوم، مشارکت کنندگان گفتمان های پنهان حافظه استعماری را در سخنرانی های قهرمانان و رئیس جمهور امرسون منانگاگوا بررسی می کنند. آنها نشان میدهند که چگونه از این سخنرانیها برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و خاطره استعمار با ارزشگذاری و تمجید از شخصیتها، رویدادها و مکانها دائماً استفاده میشد.
در فصل چهارم، نیکلاس گووو، بنیس فارای انکومو و اوون مانگیزا درباره نحوه استفاده دولت پسااستعماری از ماشین آلات دولتی و قوانین استعماری استفاده میکنند که قوانین سیستم استعماری را تکرار میکند و بدین ترتیب به همه امیدها برای گسست از گذشته استعماری پایان میدهد.
در فصلهای پنجم و ششم، تأثیر مستمر استعمار را در حوزه های مختلف مانند لباس، فرهنگ و نامگذاری مکانها دنبال میکنند. در فصل هفتم، برنارد کوسنا چگونگی برخورد دولت استعماری با امنیت غذایی را بررسی میکند و توجه خاصی به خشکسالی و آبیاری دارد. در فصل هشتم، آلدرین ماگایا به کلیسا، مبلغان مذهبی و ساخت مردان سیاه پوست در شرق زیمبابوه در نیمه اول قرن بیستم می پردازد. در فصل نهم، روایات باکالانگا (یک گروه قومی بانتو جنوبی است که عمدتاً در ماتابلند در زیمبابوه، شمال بوتسوانا و بخشهایی از استان لیمپوپو در آفریقای جنوبی ساکن هستند) در مورد اخراج از تپه های ماتوبو را بررسی می کند. حافظه و تاریخ محل نزاع هستند زیرا ما روش های متفاوتی برای نگاه کردن به چیزها داریم. ممکن است یک خاطرهای در مورد استعمار در ذهن ملت وجود داشته باشد، اما با توجه به این واقعیت که گروههای نژادی و قومی مختلف استعمار را به شیوههای متفاوتی تجربه کردند، همیشه تجربیات خاصی از رویاروییهای مختلف وجود دارد.
با این حال، این کتاب ایدهی خاطرهی ملت را رد نمیکند، بلکه تنها بر این نکته تأکید میکند که این یکی از راههای نگاه به گذشته است. آنها نشان می دهند که خاطرات دیگری نیز وجود دارد و باید از زوایای مختلف به این خاطرات پرداخت و هر چه می گویند باید قدر بدانیم و آنها را نادرست ندانیم. حتی اگر ما ادعا کنیم که یک حقیقت در مورد استعمار وجود دارد، هرگز آن حقیقت واحد وجود نخواهد داشت. ایده یک حقیقت را می توان به عنوان یک مشاهده سیاسی تصور کرد، اما از منظر دانشگاهی هرگز یک حقیقت وجود ندارد.
https://newsday.co.zw/theindependent/opinion/article/200021992/remembering-colonialism-in-zim
نظر شما