تیمافی بورداچف[1]
ترجمه: زهره حمدیه
این واقعیت که به طور تقریبی هر بیانیهای از جانب رهبران دولتی و دیپلماتها اکنون بلافاصله در اختیار رسانهها و مورد اقبال عمومی قرار میگیرد، تأثیر بدی بر کیفیت سیاست بینالمللی دارد. اول آنکه به این دلیل اغلب سیاستمداران در غرب را وادار میکند تا به ظاهر و نه محتوای اظهارات خود بیاندیشند. دوم؛ تصور نادرستی بین ناظران از شفافیت کامل فرآیند ایجاد میکند و در نتیجه منجر به افزایش انتظارات میشود.
اما مواقعی وجود دارد که تبلیغات امکان بازگرداندن عناصر مشارکت انسانی را به حوزهای از فعالیت که یک زمان برای افراد حرفهای خستهکننده به نظر میرسید، فراهم میکند. پیشتر، زمانی که سیاست خارجی توسط پادشاهان اداره میشد، این بخش مهمی از ارتباطات بین مردم بود. با این حال، در آن زمان تبادل خوشیها از عموم مردم پنهان ماند و تنها در خاطرات بعدی به ما رسید. اکنون سبک فعال و پویای فردی، توسط رهبران منتخب به شیوه دموکراتیک، بازگشته است؛ زمانی که نه به صورت حملات تهاجمی، بلکه با ظرافت و وقار ذاتی موقعیت روسیه در امور جهانی، خود را خوشایندتر نشان میدهد.
این دقیقا پاسخ رئیس جمهور روسیه به سؤال یک روزنامه نگار در مورد اظهارات توهینآمیز اخیر رئیس دولت آمریکا به او بود.[2] توجه داشته باشید که سفارت روسیه در ایالات متحده نیز به نوبه خود، اعتراض رسمی ارسال کرد و سخنان بایدن را مظهر «ناتوانی و عدم داشتن عقل سلیم» توصیف نمود. اما این موضوع مربوط به دیپلماتهاست که این حق را ندارند نشانههایی از بیاحترامی به کشور ما را نادیده بگیرند.
رئیس جمهور پوتین نیز خود را به یادآوری دشواری وضعیت داخلی ایالات متحده محدود کرد و با شوخ طبعی خود خاطرنشان نمود که سخنان بایدن صحت این واقعیت را تأیید میکند که «جو» قابل درکترین و پیشبینی پذیرترین رهبر آمریکا برای روسیه است و به طورکلی، به گفته رئیس دولت روسیه، سوء استفاده بایدن از وی اعتراف به درستی چنین ارزیابی، خودسری مناسب با موقعیت رهبر آمریکا و حتی ابراز قدردانی از طرف اوست.
باید گفت که دولتمردان آمریکایی عادت خاصی در ابراز احساسات مبنی بر خجالتیبودن ندارند. به نظر میرسد این بخشی از فرهنگ سیاسی موجود در آنجا باشد که در فاصله جغرافیایی قابل توجهی از مراکز اصلی تمدن در اروپا و آسیا شکل گرفته است؛ جامعهای که منزویست و با احساس یک «قلعه محاصره شده» زندگی میکند، فرصتی برای تماس منظم با فرهنگهای دیگر ندارد. روی تجارب خود که اغلب برای دیگران جالب و غیرقابل درک نیستند، تمرکز میکند و ویژگیهای رفتاری را در خود پرورش میدهد که در پس زمینه کلی، بسیار زیاد به نظر میرسند.
با این حال، زمانی که چنین ملت منزوی دارای جمعیت قابل توجهی و حدودی دارای جدیترین قابلیتهای نظامی و اقتصادی در جهان باشد، چنین التقاطها بخشیده میشوند. بقیه به استثناکردن عادت میکنند و آمریکاییها این احساس را پیدا کردهاند که واقعا اجازه هرکاری دارند. لفاظی سیاسی آنها از بقیه جهان جدا است و چیز مفیدی برای آنان به ارمغان نمیآورد. علاوه بر این، برای مدت طولانی تنها کسانی که با آمریکاییها به یک زبان صحبت میکردند، دولتهایی بودند که روحیه انقلابی داشتند، اما از نظر قدرت نظامی پایینتر از آنها بودند.
رهبران ایران پس از انقلاب 1979 آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیدند و رسانههای کره شمالی مرتبا تندترین ارزیابیها را نسبت به آمریکاییها ارائه میدهند. با این حال، استفاده آنها از این تعابیر، همانطور که ایالات متحده همواره انجام میدهد، اغلب توسط دیگران به عنوان نشانهای از قدرت تلقی نمیشود و اصولا برای قرار دادن شخصی به جای او، استفاده از عبارات مشابه اصلا لازم نیست. ما این را از زمان مدرسه میدانیم.
اکنون میبینیم که روسیه در چهره شخص رئیس جمهور خود کاملا قادر است بدون جنگ، عمل متقابل انجام دهد. اما یکی از مهمترین قوانین سیاست بینالملل میگوید؛ تواناییهای یک دولت به جایی ختم میشود که دولت دیگر بتواند با چیزی مخالفت کند، نشان دادن این امر درخشان است.
اکنون روسیه سبک منحصر به فرد سیاست خارجی ایالات متحده را با چیزی که سیاست جهانی هنوز ندانسته است مقایسه میکند؛ اعتماد به نفس آرام و درستی تأکید شده در رابطه با هر طرفی. در کنار هم، این دو ویژگی سبکی استثنایی و نادر هستند و از هر چیز دیگری که در نمایش عمومی دیپلماسی جهانی با آن مواجه میشویم متمایز است. به عنوان مثال، برای رفتار چینیها کاملاً غیرعادی است: در صورت وقوع چنین حملاتی از سوی آمریکاییها، رهبران چین ترجیح میدهند به طور مرموزی سکوت کنند و تنها نمایندگان وزارت خارجه چین به سخنرانی میپردازند. این یک سبک خاص دیپلماتیک چینی است که منعکسکننده فرهنگ و ساختار داخلی دوستان و متحدان نزدیک ما است.
بقیه عموما ترسو هستند و وانمود میکنند که سخنان توهین آمیز خطاب به آنها را نشنیدهاند. این به ویژه برای متحدان ایالات متحده صادق است. بنابراین، یک مثال معروف وجود دارد که پس از اعتراض در پاریس به دلیل حمله آمریکا به عراق در سال 2003، وزیر امور خارجه وقت؛ کاندولیزا رایس علنا گفت: «فرانسه فرصت سکوت را از دست داد». فرانسویها که قرار است هرگز حرفهایشان را نزنند، ترجیح دادند وانمود کنند که نشنیدهاند. در واقع، آنها به سادگی میترسیدند وارد بحث شوند، زیرا میدانستند که بازنده خواهند شد و دهها توهین دیگر دریافت خواهند کرد که قطعا نمیتوانند به آنها پاسخ دهند. این واقعیت که ایالات متحده قادر به چنین توهینهایی است در بهار 2014 با نمونه اظهارات یکی از نمایندگان آمریکایی در اوکراین به اروپاییها نشان داده شد. به عبارت دیگر، ایالات متحده از دیرباز عادت کرده است که با متحدان خود حرفی نزند، اما آنها آن را بدیهی میدانند.
بر خلاف چین که رهبر آن موجودی آسمانی است، یا اروپا که بی سروصدا با رفتار آمریکاییها کنار آمده است، روسیه کشوری مدرن و باز است، اما نه کشوری که از عزت نفس پایین رنج میبرد. سهم ما در سیاست بینالملل این است که آن را دموکراتیک و برای بحثهای گشوده اما محترمانه باز کنیم. این رفتار نوعی صداقت جدید است و میتواند سرمشق رهبران کشورهای اکثریت جهانی باشد. این برخلاف «صداقت» است که طی دو سال گذشته در بیانیههای رهبران اروپایی دیدهایم که به عنوان مثال، حمایت از توافقنامههای مینسک در سال 2015 تنها راهی از سوی آنها برای دادن مهلت به رژیم کیف برای آماده شدن بود. برای تهاجم جدید روسیه به دیپلماسی بینالمللی راه جدیدی برای ارتباط ارائه میدهد.
سبک ما مطابق با مقتضیات زمانه است که هر کلمه دولتمردان، شناخته شده و مورد بحث قرار میگیرد. اما در عین حال محافظهکاری را که برای چنین حوزه حساسی حائز اهمیت است، در استفاده از واژهها و تعاریفی که معمولا برای گفتگو بکار میبرند، حفظ میکند. با ورود نظم بینالمللی به مهمترین اصلاحات خود در قرنها، خطوط کلی نحوه انجام تجارت در آینده در حال شکلگیری است و از این نظر، سبک جدیدی از ارتباطات که روسیه نشان میدهد میتواند سهم مهمی در آنچه دیپلماسی جهانی در دهههای آینده به آن تبدیل خواهد شد، داشته باشد.
[1] . دکترای علوم سیاسی، مدیر علمی مرکز علوم کامپیوتر و ریاضیات دانشکده عالی اقتصاد دانشگاه تحقیقات ملی، مدیر برنامه باشگاه گفتگوی بینالمللی والدای، عضو شورای امور بینالملل روسیه
[2] . من و شما اخیرا صحبت کردیم و از من پرسیدید که چه کسی را به عنوان رئیس جمهور آینده ایالات متحده ترجیح میدهیم. من گفتم با هر رئیسجمهوری کار خواهیم کرد، اما معتقدم برای ما برای روسیه، بایدن ارجحیت بیشتری دارد و با توجه به آنچه که او گفت، کاملا درست میگویم.
نظر شما