شبح یک «جنگ وحشتناک و خونین» در سراسر جهان سرگردان است و هر روز خطوط ملموسی به دست میدهد. رسانهها و مردم جهان زنگ خطر را در مورد آغاز یک فاجعه در مقیاس جهانی به صدا درآوردهاند.
چنین احساسات و نگرانیهایی با دگرگونی چشمانداز سیاسی و اقتصادی بینالمللی همراه است. هنجارها و مکانیسمهای عملکرد نظم جهانی قدیم، مدتهاست که منسوخ شدهاند و نمیتوانند با چالشهای زمان جدید کنار بیایند و قادر به حل مشکلات کنونی نیستند. دنیای مدرن در حالت تصقیه و تطهیر است که پس از آن اصول و نهادهای نظم نوین جهانی شکل میگیرد و دوره جدیدی از توسعه صلحآمیز آغاز میشود. این تز توسط خود تاریخ تکامل انسان تایید شده است.
روند فرسوده شدن اصول قدیمی نظم جهانی به این واقعیت منجر میشود که درگیریهای قدیمی به بخش خونینی منتهی میشوند، راهحل مشکلات حاد و حل نشده از کانال دیپلماتیک به سمت رویارویی نظامی میشود. «مناقشه خاورمیانه» نیز از این قاعده مستثنی نبوده چرا که با وجود مذاکرات متعدد صلح و تلاشهای بینالمللی، همچنان لاینحل باقی مانده است.
آنها تلاش میکنند دوباره «گره گوردی» را باز کنند: علل درگیری در غزه چیست و به چه چیزی منجر خواهد شد؟
مناقشه اسرائیل و فلسطین یک رویارویی طولانی مدت بین اسرائیلیها و فلسطینیهاست که از اواسط قرن بیستم آغاز شد. علل اصلی آن اختلافات بر سر زمین، حق تعیین سرنوشت، وضعیت بیتالمقدس و مشکل آوارگان فلسطینی بود. 7 اکتبر 2023 به تاریخ غمانگیز دیگری در تاریخ رویارویی تبدیل شد. حمله به اسرائیل توسط گروههای فلسطینی منجر به درگیری طولانیمدت در نوار غزه شده و تقریبا نه ماه است که فروکش نکرده و اکنون ممکن است درگیری به کرانه باختری و لبنان سرایت کند.
رادیکالیزه شدن مقاومت فلسطین به تناسب تجاوزات اسرائیلی افزایش یافته است. سالانه هزاران فلسطینی در اثر عملیات نظامی ارتش اسرائیل جان خود را از دست میدهند، اما هیچ واکنش قابل توجهی از سوی بازیگران جهانی وجود ندارد. دولت اسراییل به رهبری بنیامین نتانیاهو آماده سازش نیست که ایجاد یک کشور عربی تمام عیار فلسطین را منتفی میکند. مقاومت فلسطین تقسیم شده است: نمایندگان اصلی آن - فتح و حماس - با یکدیگر درگیر هستند و نمیتوانند برای حل مناقشه با یکدیگر متحد شوند.
دلایل متعددی برای تشدید بحران اخیر وجود دارد. بنیامین نتانیاهو در پس زمینه بحران سیاسی و مشکلات اقتصادی که با اصلاحات قضایی و اعتراضات تشدید شده بود به قدرت بازگشت. با از دست دادن نفوذ فتح، حماس در میان فلسطینیها محبوبیت بیشتری پیدا میکند. محمود عباس 88 ساله نزدیک به دو دهه است که رهبری دولت خودگردان فلسطین را بر عهده داشته است و فتح به فساد و عدم تامین امنیت و رفاه ساکنان منطقه متهم است. حماس در حال برداشتن گام های پوپولیستی برای اغنای خواستههای ملیگرایان، افراطگرایان مذهبی و جوانان است. از آنجایی که دولت راست افراطی اسرائیل تمایلی به بحث در مورد ایجاد یک کشور عربی ندارد، موضع حماس در مورد راهحل مورد توجه قرار گرفته است. عوامل خارجی نیز مهم هستند. قدرتهای بزرگ عمدتا به مشکلات خود مشغولند و به اسرائیل امکان داده شده است که به تنهایی مسئله را حل نماید. تعمیق مناقشه نمیتواند متأثر از عادی سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل و همچنین تضادهای اسرائیل و ایران باشد. همه اینها منجر به تشدید تنش کنونی بیش از حد معمول شده است و حتی بسیاری آن را با جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 مقایسه میکنند.
مقامات اسرائیلی هدف خود را از بین بردن حماس تعیین کردهاند، اما درگیری مدت زیادیست که ادامه دارد و حماس ناپدید نشده اگرچه ضعیف شده است. تا زمانی که حماس نیرویی است که آرزوهای فلسطینیها را به نمایش میگذارد و تا زمانی که دلایل اصلی محبوبیت جنبشهای رادیکال در میان مقاومت فلسطین برآورده نشود، نمیتوان آن را ریشهکن کرد. برعکس، مقامات اسرائیلی با اقدامات خود باعث دیوسازی سیمای دولت یهود در چشم جامعه جهانی شدهاند که به راهپیماییهای گسترده نه تنها در کشورهای مسلمان، بلکه در غرب نیز انجامید که به طور سنتی متحد اسرائیل بودند. بنیامین نتانیاهو نتوانست به یک پیروزی سریع و خیرهکننده دست یابد و افکار عمومی را در کشورش دو قطبیتر کرد. او این مسئله را درک میکند، بنابراین به دنبال فرصتهای نو برای حل مشکلات خود است و این فرصتهای جدید در مراکز جدید بیثباتی و طولانی شدن وضعیت درگیری دیده میشود.
فرقی نمی کند؛ حماس یا حزبالله، مهم ماندن در قدرت است...
طرف اسرائیلی در صحبت از جبهههای جدید عملیات نظامی، احتمال انجام عملیات در مرزهای شمالی خود را کتمان نکرد. از زمان تشدید درگیری میان فلسطین و اسرائیل و آغاز عملیات زمینی ارتش اسرائیل در غزه، گزارشهای مکرر مبنی بر اینکه گروه شبهنظامی شیعی لبنان میتواند به یکی از شرکتکنندگان بالقوه در رویارویی آشکار با اسرائیل تبدیل شود، منتشر شده است. از ژانویه 2024، تعداد اظهارات مقامات در مورد احتمال درگیری نظامی در مرزهای شمالی اسرائیل رو به افزایش بوده است. 8 ژانویه 2024، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، آمادگی خود را برای آغاز جنگ با حزبالله اعلام کرد، اما گفت راه حل مسالمت آمیز این درگیری را ترجیح میدهد. هرزی حلوی، فرمانده کل ارتش اسرائیل در 17 ژانویه از افزایش احتمال جنگ با لبنان در ماههای آینده خبر داد.
اسرائیل در حال تقویت حضور نظامی خود در امتداد مرز شمالی است و دهها هزار پرسنل نظامی و نیروهای ذخیره در آنجا مستقر هستند. به گزارش ای بی سی نیوز، تعداد این افراد میتواند به 60 هزار نفر برسد. در همان زمان، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل خاطرنشان کرد که نیروهای اسرائیلی میتوانند به زودی عملیات نظامی خود را در امتداد مرز با لبنان آغاز کنند، اما یک چارچوب زمانی مشخص هرگز اعلام نشد.
ضربههای متقابل بین طرفین 8 اکتبر 2023 آغاز شد، اما از آن زمان به بعد شدت «برخورد نظامی» افزایش یافته است. با کاهش نبرد در رفح واقع در جنوب نوار غزه، منطقیست که فرض کنیم تمرکز اصلی ارتش اسرائیل به جنوب لبنان معطوف خواهد شد. 19 ژوئن، اسرائیل اولتیماتومی صادر کرد و از لبنان خواست که حزبالله را تحت فشار قرار دهد تا جنگجویان آن تا 24 ژوئن از رودخانه لیتانی عقبنشینی کنند و در غیر این صورت تهدید به آغاز عملیات نظامی کرد. کاتز وزیر خارجه اسرائیل گفت که در صورت وقوع جنگ، لبنان آسیب جدی خواهد دید. به گفته وی، اسرائیل به تصمیمی نزدیک است که قواعد بازی را تغییر دهد و در اواسط ژوئن ارتش اسرائیل طرح عملیاتی برای حمله به لبنان را تصویب کرد. با این حال، بعید است لبنان و حزبالله برای اینکه چهره خود را از دست ندهند، تسلیم اولتیماتوم شوند و تلاش بیروت برای اعمال فشار بر این گروه نظامی میتواند منجر به جنگ داخلی در این کشور و سقوط دولت شود. در خود لبنان، پنج سال است که یک بحران عمیق اقتصادی و سیاسی در جریان است و جنگ با اسرائیل به حزبالله اجازه میدهد تا موقعیت و محبوبیت خود را تقویت کند، همانطور که در «جنگ سایهها» در سال 2006 انجام داد.
رهبری اسرائیل نسبت به جنگ احتمالی با حزبالله و لبنان هشدار میدهد و بیانیههای خود را هم متوجه مخاطبان داخلی و هم خارجی میکند. این هشدار به ویژه برای سیاستمداران مخالفی که به دنبال انتخابات زودهنگام هستند، مهم است. استعفای اخیر دو وزیر به دلیل مخالفت با اقدامات و عملکرد بنیامین نتانیاهو، در غزه، به رسوایی بزرگ و اعتراضات گستردهای مبنی بر درخواست استعفای وی و آتشبس منجر شد.
وضعیت در کشور بدتر میشود و اعتبار نتانیاهو در حال کاهش است. نظرسنجیها نشان میدهد که در صورت برگزاری انتخابات زودهنگام، او مقام خود را از دست میدهد و جای خود را به نیروهای میانهرو آماده آشتی با فلسطینیها میدهد. برای نخست وزیر، این سناریو غیرقابل قبول است؛ این سناریو مستلزم پایان کار سیاسی او و اقدامات قانونی احتمالی برای عملکرد او در غزه است. بقای دولت نتانیاهو به توانایی او در یافتن یک ملت و دشمن جدید برای متحد کردن ملت بستگی دارد. درگیری با لبنان میتواند اسرائیلیها را متحد کند و به مقامات این فرصت را بدهد که ادامه دهند، زیرا حماس دیگر برای این نقش مناسب نیست.
جنگ با لبنان خیلی زود اتفاق خواهد افتاد
از همان ابتدا، اقدامات نظامی اسرائیل در غزه به مذاق دولت بایدن خوش نیامد؛ واشنگتن مسائل مهمتری در قالب رویارویی با مسکو و پکن دارد و خیلی زود؛ در نوامبر 2024، انتخابات برگزار خواهد شد. با این حال، ب. نتانیاهو میداند که آمریکاییها از اسرائیل به عنوان متحد اصلی آنها در خاورمیانه حمایت خواهند کرد. آنها قبلا این را تأیید کردهاند.
شکی نیست که یک درگیری تمام عیار بین ارتش اسرائیل و حزبالله به زودی آغاز خواهد شد، اما سوال متفاوت این است؛ چگونه میتوان همه اینها را پایان داد؟ ترس ایالات متحده بیاساس به نظر نمیرسد؛ درگیری با حزبالله دشوارتر از رویارویی با حماس خواهد بود. اگر تعداد گروه فلسطینی به 40 هزار نفر برسد، حزبالله (اگر به گفته دبیرکل آن باور داشته باشید) 100 هزار جنگنده دارد و در صورت جنگ با اسرائیل، شهروندان لبنان و نمایندگان شیعیان سوریه و عراق همچنین گروههایی از محور مقاومت میتوانند به آنها بپیوندند.
آموزش رزمی رزمندگان حزبالله که از سال 2011 در درگیریهای سوریه مشارکت فعال داشتهاند، کم اهمیت نیست. شاخه نظامی این حزب دارای سلاحهای مدرن و متنوعی از جمله هزاران سیستم پرتاب موشک چندگانه[3] و صدها هزار موشک برای آنها، پهپادها است و سامانههای موشکی ضد تانک و ارتباط نزدیک بین گروه شیعه و ایران حاکی از آن است که تهران فعالانه آنها را تامین خواهد کرد، در حالی که تلاش میکند مستقیما در درگیری دخالت نداشته باشد.
میتوان حدس زد که در آینده نزدیک ارتش اسرائیل که از نبرد در غزه خسته شده است، با حریف قویتری روبرو خواهد شد. بنابراین، یوآو گالانت وزیر دفاع اسرائیل، سفری به ایالات متحده داشت و در جریان آن تلاش کرد تا در مورد افزایش حمایت نظامی واشنگتن مذاکره کند، زیرا اسرائیل به وضوح منابع کافی ندارد.
خوشبینانهترین سناریو برای اسرائیل این است که ایران وارد درگیری نمیشود، اما جنگ طولانی خواهد شد و میتواند آسیب جدی به اقتصاد و نظام سیاسی اسرائیل وارد کند. رشد نارضایتی در میان شهروندان دولت یهود منجر به اعتراضات گستردهتر خواهد شد، متحدان غربی در این روند دخالت خواهند کرد و ب. نتانیاهو صحنه سیاسی را ترک کرده و سپس در دادگاه حاضر خواهد شد.
در مورد سناریوی بدبینانه، این سناریو دلالت بر دخالت ایران در درگیری دارد. پس از رئیسجمهور رئیسی و روی کار آمدن دولت جدید، ممکن است محدودیت تهران کاهش یابد و این منجر به دخالت کامل آمریکا در جنگ با ایران در کنار اسرائیل میشود. سپس تمام نیروهای منطقهای درگیر خواهند شد، زیرا در این صورت ایران تاسیسات نظامی آمریکا و غرب را در سراسر خاورمیانه هدف قرار خواهد داد. در این صورت منطقه با یک جنگ تمام عیار مواجه شده که میتواند پیامدهای فاجعه باری را در مقیاس جهانی به دنبال داشته باشد. تنها قدرتهای جهانی میتوانند جنگ را متوقف کنند، اما سطح رویارویی آنها اجازه نمیدهد که به مصالحه برسند. بر این اساس جنگ با لبنان اجتنابناپذیر است.
مراد صدیقزاده[1] / سابینا اسماعیلوا[2]
ترجمه: ک. ادریسوف
منبع:https://russiancouncil.ru/analytics-and-comments/analytics/izrail-na-grani-voyny-s-khezbolloy/
نظر شما