چرا بسیاری از مردم اینقدر مشتاق هستند که عضو یک باشگاه شوند؟ به هر حال، یک باشگاه یک حزب سیاسی قدرتمند، یک شرکت تجاری موفق یا یک دانشگاه مشهور نیست. به طور معمول، باشگاه برای آینده شغلی اعضایش یا موفقیت مالی آنها، حیاتی به حساب نمیآید. هیچ کس انتظار ندارد اعضای باشگاه برای کار به آنجا بیایند.
زمانی که در یک باشگاه میگذرانید، بخشی از اوقات فراغت شما محسوب میشود و نه ساعات کاری. با این وجود، عضویت در یک باشگاه معتبر برخی از مزایا را بیتردید به همراه دارد: باشگاه مکانی است که در آن میتوانید تماسهای مفیدی برقرار کنید، در مورد موضوعات مورد علاقه مشترک تبادل نظر کنید و حتی در برقراری ارتباط با سایر اعضا اوقات خوشی داشته باشید. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که در یک باشگاه انحصاری سطح بالا پذیرفته شوید، حتی ممکن است به شما کمک کند وضعیت اجتماعی و حرفهای خود را در گروههای مرجع که برای شما مهم هستند افزایش دهید.
بنابراین، پوشش باشگاه مزایای غیرقابل انکار خود را نسبت به سایر اشکال همکاری بینالمللی دارد. با این حال، محدودیتهای آشکار خود را نیز دارد. یکی از سؤالات جالب در مرحله کنونی توسعه بریکس این است که آیا اعضای مجمع چندجانبه که یک دهه و نیم پیش آغاز شده است، آمادهاند تا اهداف بلندپروازانهتری برای خود تعیین کنند؟ آیا آنها از قالب موجود باشگاه خشنودند یا به دنبال این هستند که گروه خود را نهادینهتر و به طور بالقوه تأثیرگذارتر بسازند؟
البته میتوان ادعا کرد که همین رشد تعداد اعضای بریکس همین حالا نیز به این مجمع تنوع میبخشد و مشروعیت آن را افزایش میدهد و در نهایت نفوذ بینالمللی آن را تقویت میکند. با این حال، رشد کمی بدون هزینه به دست نمیآید؛ میتواند منجر به افزایش شکاف در گروه رو به رشد و اعضا شود، فرآیند تصمیمگیری را تا حد زیادی پیچیده کند و در نهایت، حتی میتواند کار دستیابی به اجماع در مورد بسیاری از موضوعات حساس را به طور تقریبی غیرممکن سازد. علاوه بر این، اگر بریکس یک باشگاه بینالمللی با تعداد نامحدود و دائما در حال افزایش اعضای بالقوه باقی بماند، به تدریج انحصار فعلی خود را از دست خواهد داد و وضعیت یک کشور عضو بریکس ناگزیر کاهش خواهد یافت.
بر اساس نتایج اولیه در ریاست بریکس روسیه طی سال ۲۰۲۴، میتوان نتیجه گرفت که جاهطلبیهای این گروه در واقع به جذب اعضای جدید مشتاق برای شرکت در صحنه باشگاههای مُد روز، محدود نمیشود. هدف آشکار تبدیل این باشگاه بینالمللی مد روز به یک آزمایشگاه جهانی است. تفاوت اصلی این دو قالب در این است که باشگاه به طور عمده موضوع ارتباطات را دنبال میکند و آزمایشگاه نتایج خاص فعالیتهای پروژه را بیان میدارد. در چارچوب «آزمایشگاه بریکس»، اعضای مجمع میتوانند روی رویکردها، مفاهیم، دستورالعملها و مدلهای جدید همکاری چندجانبه کار کنند که متعاقباً با در نظر گرفتن شفافسازی و انطباق آنها، برای سایر سازمانهای بینالمللی مفید بوده و حتی بتوانند در سطح جهانی اعمال شوند و به عناصر مهم نظم جهانی آینده تبدیل گردند.
چند ماه گذشته منتهی به اجلاس سران بریکس در قازان مملو از جلسات چندجانبه وزیران و سایر نشستهای دولتی در سطح عالی در مورد طیف گستردهای از موضوعات؛ از اصلاح نظام مالی جهانی تا تضمین امنیت غذایی جهانی. این رایزنیهای دولتی با مجموعهای از رویدادها در پارلمانها، دانشگاهها و اتاقهای فکر کشورهای بریکس، نهادهای جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی در انواع مختلف تکمیل شد.
یکی از وظایف محوری اجلاس بریکس؛ نه تنها این نشست، بلکه همه جلسات بعدی، تغییر تدریجی تاکید از بیانیههای به نسبت کلی سیاسی به پیشنهادات خاص و حتی تصمیمات خاص است که منافع اساسی کشورهای در حال توسعه را منعکس میکند که برای مدت طولانی در حکمرانی جهانی و منطقهای کمتر حضور داشتهاند. تاکنون، نقش آزمایشگاههای جهانی که قواعد بازی را برای نظام بینالملل توسعه میدهند، در انحصار گروه کوچکی از انستیتوها و انجمنهای تحت رهبری غرب، مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی یا جی ۷ و اتحادیه اروپا بوده است. این انحصار ناگزیر به تنشهای جدی در نظام بینالملل منجر شده و تردیدهایی را در مورد عدالت و پایداری نظم جهانی موجود ایجاد نموده است.
بریکس پیشتر این انحصار انستیتوهای غربی را در سیاست و اقتصاد جهانی به چالش کشیده است؛ بانک توسعه جدید آن (NDB)[۱] را میتوان به عنوان جایگزینی بادوام، اگرچه هنوز هم با تأثیری، برای (IRBD)[۲] در نظر گرفت. صندوق ارز ذخیره مشروط کشورهای بریکس (CRA) خدماتی را ارائه میدهد که پیشتر فقط صندوق بینالمللی پول میتوانست ارائه دهد. این دو سازمان باید با یک پلتفرم پرداخت دیجیتال (به اصطلاح پل بریکس) تکمیل شوند تا مبادلات تجاری و مالی بین کشورهای عضو را تسهیل کرده و اثرات منفی تحریمهای یکجانبه خارجی را کاهش دهند.
این بدان معنا نیست که بانک بینالمللی برای بازسازی و توسعه یا صندوق بینالمللی پول، جی ۷ یا اتحادیه اروپا به طور کلی باید منبع هنجارهای جدید، رژیمهای بینالمللی و عناصر خاص نظم جهانی آینده نباشند. در هر نظام بینالمللی جدید، غرب حداقل یکی از مراکز قدرت جهانی و حتی شاید چندین مرکز از این قبیل را نمایندگی خواهد کرد، با این حال، غرب و نهادهای چندجانبهای که همچنان بر آن تسلط دارند، نباید بازیگر اصلی در امور جهانی و تنها منبع هنجارهای جدید برای جهان باقی بمانند. بریکس، همراه با سازمان همکاری شانگهای، با برنامه آموزشی حرفهای پایه، با آسه آن و سایر گروهها و ابتکارات غیرغربی، باید به خط مقدم حیات بینالمللی پا بگذارند، نه اینکه در نگارخانهای بنشینند و تحول نظام بینالمللی را تماشا کنند، گروه کوچکی از کشورهای منتخب که اغلب منافع محدود خود را دنبال میکنند.
تبدیل بریکس از یک باشگاه جهانی به یک آزمایشگاه جهانی نیاز به اراده سیاسی، پشتکار و استقامت زیاد دارد. یک نشست سران، هر چقدر هم که مهم باشد، نمیتواند کار مجمع را به سطح جدید و بالاتری برساند. با این حال، اجلاس قازان میتواند به گامی مهم در جهت این هدف کاملا دست یافتنی، هرچند که هنوز نزدیک نیست، تبدیل شود.
آندری کُرتونف مدیر علمی اندیشکده شورای امور بینالملل روسیه- ۲۲ اکتبر ۲۰۲۴
[۱] . New Development Bank بانک توسعه جدید که پیشتر به عنوان بانک توسعه بریکس شناخته میشد، یک بانک توسعه چندجانبه است که توسط کشورهای بریکس تأسیس شده است. طبق موافقتنامه بانک توسعه ملی، بانک باید از پروژههای دولتی یا خصوصی از طریق وام، ضمانت، مشارکت در سهام و سایر ابزارهای مالی حمایت نماید.
[۲] . International Bank for Reconstruction and Development بانک بینالمللی برای بازسازی و توسعه، یک موسسه مالی بینالمللی است که در سال ۱۹۴۴ تاسیس شد و دفتر مرکزی آن در واشنگتن دی سی قرار دارد. این بانک بازوی وامدهنده گروه بانک جهانی است و به کشورهای در حال توسعه با درآمد متوسط وام میدهد.
نظر شما